پس از نیم ‌قرن، پیام‌ رمزی‌ زودیاک قاتل رمزگشایی شد

یک‌شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۹ - ۱۲:۰۰
مطالعه 14 دقیقه
پس از ۵۱ سال، پیام رمزی‌‌ زودیاک قاتل توسط یک تیم رمزنگار رمزگشایی شد. این قاتل هیچ‌وقت دستگیر نشد و پرونده‌اش همچنان در جریان است.
تبلیغات

بیش از ۵۰ سال از زمانی‌که زودیاک قاتل، موجب رعب و وحشت مردم شمال کالیفرنیا شده بود می‌گذرد. حال یک تیم رمزگشایی موفق شده است یکی از پیام‌های رمزگذاری‌شده قاتل مرموز را رمزگشایی کند. قاتل این پیام را در سال ۱۹۶۹ به روزنامه سانفرانسیسکو کرونیکل فرستاده بود.

این پیام از همان زمان به دلیل ۳۴۰ کارکتری بودنش به «رمز ۳۴۰» یا «۳۴۰» شهرت یافت. رمزنگارانی که موفق به رمزگشایی پیام زودیاک شده‌اند، سه نفر هستند که عبارت‌اند از دیوید اورانچاک، توسعه‌دهنده نرم‌افزار ساکن ایالت ویرجینیای آمریکا، یارل ون‌ایک، یک برنامه‌نویس بلژیکی و سام بلیک، ریاضیدان استرالیایی. پیامی که اورانچاک و همکارانش رمزگشایی کردند، تماما با حروف بزرگ نوشته شده است و هیچ علائم نگارشی در آن به چشم نمی‌خورد. علاوه بر این، برخی غلط‌های املایی هم در پیام زودیاک وجود دارد. در این پیام - که برای سهولت خوانندگان علائم نگارشی به آن اضافه شده -  قاتل مشهور چنین نوشته است:

امیدوارم در حین تلاش برای دستگیری من، کلی کیف کنید. آن کسی که در برنامه تلویزیونی از جانب من حرف زد، من نبودم. من از اتاق گاز نمی‌ترسم؛ چون خیلی زود راهی بهشتم می‌کند. حالا به اندازه کافی برده جمع کرده‌ام که برایم کار کنند. ازآنجاکه دیگران وقتی به بهشت می‌روند هیچ [برده‌ای] ندارند، از مرگ می‌ترسند. ولی من نمی‌ترسم؛ چون می‌دانم زندگی جدیدم در بهشتِ‌ [دنیای پس از] مرگ، آسوده است.

برنامه تلویزیونی که در نامه به آن اشاره شد، «نمایش جیم دانبار» بود که یک برنامه گفتگوی تلویزیونی است. شخصی با این برنامه تماس گرفته و خود را زودیاک معرفی کرده بود. نامه زودیاک دو هفته پس از پخش صحبت‌های همین شخص از تلویزیون، به روزنامه سانفرانسیسکو کرونیکل ارسال شد.

کپی لینک

این زودیاک است که حرف می‌زند

اولین قتل‌‌های زودیاک روز ۲۰ دسامبر سال ۱۹۶۸ رقم خوردند. اولین قربانیان او، دیوید فارادی ۱۷ ساله و بتی جو جنسن ۱۶ ساله بودند؛ دو دانش‌آموز دبیرستانی که سر اولین قرارشان حاضر شده بودند. این دو ماشین رامبلر مادر دیوید را گوشه‌ای از جاده‌‌ لیک هرمان (خارج از شهر بنیسیای کالیفرنیا) مشهور به «لاین عشاق» پارک کرده بودند و مشغول خوش‌وبش بایکدیگر بودند که مورد اصابت گلوله‌‌های زودیاک قرار گرفتند.

پلیس در ابتدا گمان نمی‌کرد مسئول قتل این دو نفر یک قاتل زنجیره‌ای باشد. بنابراین مأموران پلیس، در تحقیقات خود همان مراحل معمول را پی گرفتند و از مظنونینی از جمله دوست پسر سابق جنسن بازجویی کردند. بعدا دوست جنسن به روزنامه اس‌اف‌ویکلی گفت: «کارگاهان فکر می‌کردند ماجرا به دلیل مواد مخدر رخ داده است و اصلا نمی‌خواستند حرف‌های دیگر را گوش دهند.» در حقیقت، تا قبل از قتل‌های بعدی زودیاک قاتل و تماس‌های تلفنی او، تصور اکثر رسانه‌ها و عامه مردم همین بود.

دیوید فارادی ۱۷ ساله و بتی جو جنسن ۱۶ ساله، اولین سوژه‌های زودیاک

کمتر از هفت ماه بعد، در بامداد روز ۵ جولای ۱۹۶۹، دارلین فرین ۲۲ ساله و مایک مگئو ۱۹ ساله، درحالی‌که در ماشین فرین در باشگاه گلف بلو راک اسپرینگز (والهوی کالیفرنیا) نشسته بودند، مورد اصابت چندین گلوله قرار گرفتند. فرین جان سپرد؛ ولی مگئو با وجود جراحت ‌شدید، جان سالم به در برد. کمتر ۱ ساعت از وقوع این قتل نگذشته بود که زودیاک به اداره پلیس والهو زنگ زد و مسئولیت قتل را بر عهده گرفت. او همچنین در این تماس تلفنی به مأموران پلیس گفت: «آن دو بچه را هم سال قبل من کشتم.» که اشاره‌ای به قتل فارادی و جنسین بود.

زودیاک از شهرتی که به دست آورده بود لذت می‌برد

روز ۲۷ سپتامبر ۱۹۶۹، سسیلیا شپرد ۲۲ ساله و برایان هارتنل ۲۰ ساله که برای پیک‌نیک به دریاچه بریسا در شهرستان ناپا رفته بودند، ناگهان مردی را با نقابی روی سر دیدند که روی آن دو خط روی هم در دایره‌ای کشیده شده بود. این مرد با تهدید اسلحه شپرد و هارتنل را با طناب بست و سپس به هر دو چاقو زد. وقتی که کمک‌ رسید، هر دو زنده بودند. ولی شپرد دقایقی بعد بر اثر شدت جراحات وارده جان سپرد. هارتنل با وجود اینکه به‌شدت زخمی شده بود زنده ماند. زودیاک دو هفته بعد، در سانفرانسیسکو مانند یک مسافر معمولی سوار تاکسی راننده‌ ۲۹ ساله‌ای به نام پل استین شد و با شلیک گلوله او را هم به قتل رساند.

ازآنجاکه این قتل در سطح شهر رخ داده بود، شاهدان زیادی سر صحنه‌ی قتل رسیدند. پلیس هم به‌سرعت خود را به محل وقوع قتل رساند. شاهدان عینی به مأموران پلیس گفتند قاتل فردی سفیدپوست، حدودا ۲۵ تا ۳۰ ساله، با عینک و مدل موی کروکات بوده است. پلیس فردی با این مشخصات پیدا کرد؛ ولی بعدا یک راهبر به مأموران پلیس گفت مظنون سیاه‌پوست بوده است. به این ترتیب مأموران از بازجویی مردی که با این مشخصات دستگیر کرده بودند دست کشیدند.

سسیلیا شپرد (سمت چپ) و برایان هارتنل در سپتامبر سال ۱۹۶۹ مورد حمله مهاجمی نقاب‌پوش قرار گرفتند

پس از حمله جولای ۱۹۶۹ نامه‌نگاری زودیاک با روزنامه‌های محلی کالیفرنیا شروع شد. او در این نامه‌ها از جزئیاتی صحبت می‌کرد که تنها خود قاتل می‌توانست از آن‌ها خبر داشته باشد. زودیاک در نامه‌ای که تاریخ ارسال آن ۱۳ اکتبر ۱۹۶۹ بود، مسئولیت قتل استین را بر عهده گرفت. زودیاک در پاکت نامه‌ تکه‌ای از پیراهن آغشته به خون استین گذاشته بود. او علاوه بر این نامه، پس از قتل استین به پلیس هم زنگ زده بود تا مانند قتل‌های قبلی مسئولیت آن را از این طریق برعهده بگیرد.

زودیاک در نامه‌ای که ۴ آگوست ۱۹۶۹ به روزنامه سانفرانسیسکو اگزماینر فرستاده بود، نوشت: «این زودیاک است که حرف می‌زند.» این اولین باری بود که قاتل نام زودیاک را به کار می‌برد؛ نامی تا همین حالا روی او مانده است. زودیاک نامه‌های بعدی خود را هم با همین عبارت شروع می‌کرد. در اغلب پیام‌های او نمادی وجود داشت که شبیه همان چیزی است که از مگسک اسلحه دیده می‌شود. این نماد همان چیزی بود که مگئو بعدا به مأموران پلیس گفت که روی نقاب قاتل کشیده شده بود.

ظاهرا زودیاک از شهرتی که به دست آورده بود لذت می‌برد. او حتی تلاش مضاعفی می‌کرد تا مطمئن شود که نامه‌هایش حتما در جراید چاپ می‌شود. از جمله در موردی در نامه‌‌ای رمزگذاری‌شده به سانفرانسیسکو کرونیل تهدید کرده بود که در صورت چاپ نشدن نامه‌اش، دست به قتل‌های بیشتری بزند. او نامه تهدیدآمیز مشابهی برای روزنامه سانفرانسیسکو اگزماینر فرستاده بود. زودیاک در نامه‌ای که تاریخ ارسال آن ۹ نوامبر ۱۹۶۹ است، به مأموران پلیس طعنه زده بود: «دست پلیس هیچ ‌وقت به من نمی‌سد؛ چون خیلی زیرک‌تر از آن‌ها هستم.»

پوسترتحت تعقیب زودیاک

از چهارنامه رمزگذاری‌شده‌ زودیاک، یک زن و شوهر توانستند، اولین نامه را رمزگشایی کنند که در آن عنوان شده بود: «من کشتن مردم را دوست دارم؛ چون کلی کیف می‌دهد.» زودیاک حتی ادعا کرد که هویت خود را در پیام رمزگذاری‌شده دیگری افشا کرده است. بااین‌حال و ده‌ها سال تلاش رمزنگاران حرفه‌ای و آماتور و برخی از کارکشته‌ترین مأموران رمزنگاری اف‌بی‌ای، هیچ‌کدام از نامه‌ها رمزگشایی نشدند. در رمزگشایی اخیر هم مشخص شد که ظاهرا زودیاک تنها به قصد تفریح این ادعاها را مطرح می‌کرد.

زودیاک در نامه‌ای که مسئولیت قتل استین را بر عهده گرفته بود، عنوان کرده بود: «بچه مدرسه‌ای‌ها اهداف خوبی هستند. گمان کنم صبح روزی [کل بچه‌های داخل] یک اتوبوس مدرسه را بُکشم. فقط به تایر جلوی شلیک می‌کنم و به بچه‌هایی که دارند از اتوبوس بیرون می‌آیند تیراندازی‌ می‌کنم.» این پیام تهدیدآمیز که در ۱۷ اکتبر ۱۹۶۹ چاپ شد، باعث رعب و وحشت مردم و حضور گسترده‌ی مأموران در معابر و سطح شهر شد. هلی‌کوپترهای پلیس از بالا وضعیت را زیر نظر داشتند و قانون منع‌ رفت‌وآمد در چندین شهرستان کالیفرنیا به اجرا گذاشته شد. برخی والدین تصمیم گرفتند فرزندانشان را اصلا به مدرسه نفرستند.

«کشتن مردم را دوست دارم، چون کلی کیف می‌دهد»

زودیاک در سال‌ ۱۹۶۹ دائما در صفحه‌ اول روزنامه‌ها بود. در همین حین، دانستن اینکه یک قاتل زنجیره‌ای گریخته از چنگ قانون، آزادانه در حال گشت‌وگذار در میان مردم است، ترس و وحشت شدیدی در بین شهروندان کالیفرنیا به وجود آورده بود. هر کس که تصور می‌کرد به سرنخی رسیده است به‌سرعت با اداره پلیس تماس می‌گرفت. مشخصا تمام این تماس‌های تلفنی درست نبودند و تنها فایده‌ای که برای پلیس داشتند، مشغول نگه داشتن خط‌های تلفن ادارات پلیس بود. زودیاک قاتل در نامه‌ای که در سال ۱۹۷۰ در جراید به چاپ رسید، تهدید کرده بود که در یک اتوبوس مدرسه بمب‌گذاری می‌کند و به تمام ساکنان سانفرانسیسکو سفارش کرده بود که دکمه‌های لباس با علامت زودیاک بپوشند.

زودیاک در نامه‌ای که در مارس ۱۹۷۱ فرستاد، گفته بود با هر قربانی جدیدی «برده‌های جدید بیشتری برای زندگی پس از مرگ خودم جمع می‌کنم.» در مورد عقاید مذهبی زودیاک اطلاعات درستی در دست نیست؛ تنها برخی محققان تصور می‌کنند که عقاید او برآمده از افکار و تعالیم برخی فرقه‌های مذهبی است که در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ در کالیفرنیا رواج داشتند. بااین‌حال، مصریان باستان که تشریفات زیادی برای زندگی پس از مرگ داشتند، به مفهومی شبیه به این معتقد بودند. مصریان عقیده داشتند که در آرو یا بهشت، بردگانی که اوشابتی‌ نام دارند، وظیفه انجام تمام امورشان را بر عهده می‌گیرند.  

نامه‌ رمزگذاری‌شده زودیاک مشهور به «۳۴۰». زودیاک به شوخی سمت راست نامه با ماشنین تحریر نوشت: «بابت نامه ننوشتن عذر میخام. خودنویسم را شسته بودم.»

به هر روی، برای مدتی خبری از زودیاک نبود تا اینکه ۲۹ ژانویه ۱۹۷۴ دوباره سر و کله‌اش پیدا شد. او در نامه‌ای رمزگذاری‌شده که رمزگشایی شد، ادعا کرد تا به حال ۳۷ نفر را کشته است. در آن سال، چند نامه و کارت‌پستال دیگر هم از زودیاک به روزنامه‌ها فرستاده شد. دوباره زودیاک برای مدتی ناپیدا شد تا اینکه در سال ۱۹۷۸، نامه‌ای به سانفرانسیسکو کرونیکل فرستاده شد. این نامه‌ ظاهرا توسط زودیاک فرستاده شده بود؛ ولی مأموران پلیس به‌سرعت متوجه دست‌خط و لحن متفاوت آن نسبت به نامه‌های قبلی شدند.

علاوه بر این، کشف دیگری در همان سال اعتبار نامه را زیر سؤال می‌برد. مأموران پلیس متوجه شده بودند چندین نامه‌ای که در سال ۱۹۷۶ به روزنامه‌ها فرستاده شده است، جعلی و کار دیوید توسکی، کارآگاه پلیس هستند. دیوید توسکی، کارآگاه خوش‌پوش و جسوری بود که در آن سال‌ها نزد مردم تبدیل به چهره‌ی اصلی مأموران پلیس در پرونده زودیاک شده بود.

عکس بازداشت آرتور لی آلن، اصلی‌ترین مظنون پرونده زودیاک

 شخصیت‌های سینمایی زیادی هم از توسکی الهام‌ گرفته‌اند از جمله، فرانک بولیت (با نقش‌آفرینی استیو مک‌کوئین) در فیلم‌ بولیت (۱۹۶۸) و هری کالاهان (با نقش‌آفرینی کلینت استیوود) در فیلم هری کثیف (۱۹۷۱). پس از رو شدن دست توسکی که در نامه‌های جعلی از خودش تعریف و تمجید کرده بود، او توبیخ و از پرونده زودیاک کنار گذاشته شد. بنابراین، مظنون اصلی نوشتن این نامه او بود. ولی توسکی این اتهام را رد کرد و گفت که اصلا در جعل این نامه دست نداشته‌ است. به هر حال،‌ مأموران پلیس هیچ‌وقت اصالت این نامه را تأیید نکردند.

کپی لینک

چرا زودیاک به قتل‌هایش ادامه نداد

فرضیه‌های زیادی در مورد علت متوقف شدن قتل‌های زودیاک وجود دارد. خود او ادعا می‌کند که مسئول به قتل رساندن ۳۷ نفر است؛ ولی از سال ۱۹۶۹ تا به حال هیچ قتلی دیگری از زودیاک گزارش نشده است. در فرهنگ عامه از ادبیات تا سینما، اغلب اوقات قاتلان زنجیره‌ای به‌صورت افرادی به تصویر کشیده شده‌اند که همچون کسانی که وسواس فکری-عملی دارند، اسیر نوعی جبرِ مقاومت‌ناپذیر هستند و دائما باید دست به کشت‌و‌کشتار بزنند. ولی گویا پرکارترین قاتلان هم تحت شرایط خاصی دست از کار می‌کشند.

ﻣﺮﮐﺰ ﻣﻠی ﺗﺠﺰیﻪ‌ﻭﺗﺤﻠیﻞ ﺟﺮﺍﺋﻢ ﺧﺸﻦ اف‌بی‌آی در این خصوص عنوان داشته است که اگر تغییری در زندگی قاتلان زنجیره‌ای رخ دهد، ممکن است قتل‌هایشان را متوقف کنند. شاید تجربه‌ی نزدیک به دستگیری در شب قتل استین، زودیاک را کاملا ترسانده باشد و برای همین ترجیح داده است در همان حاشیه امن بماند. احتمال دیگر این است که رعب و وحشتی که از طریق نامه‌هایش به مردم القا کرد، در ذهنِ بیمارش جایگزین لذت قتل شده بود. علاوه بر این، شاید بالا رفتن سن انگیزه‌های او برای درّنده‌خویی را تضعیف کرده باشد.

آن‌ها ناگهان مردی را با نقابی روی سر دیدند که اسلحه‌ای را به سویشان گرفته است

مایکل دی. کلِهر و دیوید وان، ایکل، روانشناسانی که کتاب «این زودیاک است که حرف می‌زند» را به رشته تحریر درآورده‌اند، معتقدند زودیاک قاتل به «اختلال تجزیه‌ی هویت» یا همان بیماری «اختلال چند شخصیتی» مبتلا بوده و بعدا بهبود پیدا کرده است. وقتی او سلامت روانش را به دست آورده، تمایلش به قتل فروکش کرده است. در همین حال، ممکن است به دلایلی خارج از کنترل خودش، همچون بستری شدن، حبس یا مرگ، دیگر توانایی گرفتن جان دیگران را نداشته است.

همچنان به حل معمای زودیاک امیدواری‌هایی وجود دارد

فرضیه دیگر این است که شاید زودیاک به روش‌های دیگری سراغ قربانیانش می‌رفته است. او در نامه‌ای که مربوط به ۱۲ نوامبر سال ۱۹۶۹ است،‌ تهدید کرده بود: «من دیگر قتل‌هایم را به کسی اعلام نمی‌کنم؛ تا قتل‌هایم مانند سرقت‌های معمولی، قتل‌های از روی خشم، تصادف ساختگی و ... به نظر برسند.» واضح است که بدون شناخت کافی از قاتل، انگیزه‌ها و طرز فکرش،‌ پیدا کردن دلیلی برای ادامه پیدا نکردن قتل‌های او تقریبا غیر ممکن است.

مأموران پلیس و همینطور کارآگاهان آماتور همچنان به‌ دنبال حل پرونده قتل‌های زودیاک هستند. این تحقیقات عمدتا متکی به کارهایی می‌شود که به‌صورت جداگانه توسط مأموران پلیس شهرستان‌های والهو، ناپا و سانفرانسیسکو انجام شدند. ین پرونده از حوزه‌ی قضایی فدرال خارج است؛ ولی طی چند دهه اخیر، اف‌بی‌آی وظیفه تجزیه‌وتحلیل دست‌خط‌ها، آثار انگشت و رمزگشایی پیام‌های زودیاک را برعهده داشته است.

جسد بی‌جان پل استین

در طی سال‌های پس از وقوع قتل‌های زودیاک، دست کم ۲۵۰۰ نفر مظنون احتمالی مورد بررسی قرار گرفتند. برخی از این مظنونین برای اقدامات دیگر شهرت داشتند؛ همچون تِد کزینسکی ملقب به «یونابامبر» که برای مدت کوتاهی از مظنونین این پرونده بود. کزینسکی، تروریستِ آنارشیستی است که استاد ریاضی در دانشگاه بود؛ ولی بعدا به یکی از پیشروان ضد تکنولوژی تبدیل شد و طی دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۹۰ چندین بار اقدام به بمب‌گذاری در دانشگاه‌ها و فرودگاه‌ها و مکان‌های دیگر کرد و دست کم ۳ نفر را طی این بمب‌گذاری‌ها به قتل رساند. ولی اصلی‌ترین مظنون پرونده زودیاک قاتل، شخصی به نام آرتور لی‌ آلن بود.

مایک مگئو یکی از بازماندگان قتل‌های زودیاک در سال ۱۹۹۱، آلن را از میان صف متهمان تشخیص داد. برایان هارتنل، دیگر بازمانده‌ قتل‌های زودیاک، صدا و ظاهر آلن را بسیار شبیه به قاتل سسیلیا عنوان کرد. ولی با وجود شباهت‌های ظاهری آلن با مشخصات زودیاک، هیچ‌ مدرک قطعی از او پیدا نشد. اثر انگشت‌هایی که روی تاکسی استین به‌ جای مانده بود، با اثر انگشت او مطابقت نداشت. همچنین در سال ۲۰۰۱، نمونه‌ دی‌ان‌ای که روی تمبرها و پاکت‌های نامه زودیاک باقی مانده بود با نمونه‌ی‌ آلن مقایسه شد که در این مورد هم همخوانی وجود نداشت. هر چند تصور می‌شود نمونه‌ی دی‌ان‌ای گرفته‌شده از پاکت‌های نامه ناچیز بوده است.

امروزه تکنیک‌های پیشرفته‌ای برای آنالیز دی‌ان‌ای موجود است. ولی در روزگاری که قتل‌های زودیاک در دهه‌ ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ انجام می‌گرفتند، چنین نبود. در غیر این صورت، شاید اطلاعات حاصل از این طریق می‌توانست به حل این معما کمک کند. موضوع دیگر اینکه، زودیاک کاملا جوانب احتیاط را رعایت می‌کرد تا از خود هیچ‌گونه اثری از بزاق، خون و اثر انگشت روی نامه‌ها باقی نگذارد. به هر حال، همان مدارک و شواهد ناچیز باقیمانده در اداره‌های پلیس چند شهرستانی که قتل‌ها در آن رخ داده بودند پراکنده شدند. بنابراین اطلاعات کمی برای آنالیز دی‌ان‌ای وجود دارد.

دیوید توسکلی (سمت چپ) به همراه همکارس بیل آرمسترانگ

آنالیز دی‌ان‌ای طی سال‌های اخیر باعث حل شدن پرونده‌های چند ده‌ساله شده است. یکی از مشهورترین این پرونده‌ها که امیدها را برای حل معمای زودیاک زنده کرد، پرونده یک قاتل کالیفرنیایی دیگر به نام جوزف جیمز دی‌آنجلو ملقب به «قاتل ایالت طلایی» بود. دی‌آنجلو بین سال‌های ۱۹۷۳ تا ۱۹۸۶ دست به ۱۳ فقره قتل، ۵۰ تجاوز و ۱۰۰ مورد سرقت زد. ولی تا سال ۲۰۱۸ که سرانجام با آنالیز دی‌ان‌ای هویتش فاش شد، به چنگ قانون نیفتاده بود.

اداره پلیس شهرستان والهو در همان سال اعلام کرد می‌خواهد مدارک و شواهدی که از زودیاک در اختیار دارد، با آزمایش دی‌ان‌ای به‌روزرسانی کند. اگر چنین کاری انجام شود (با فرض اینکه نمونه‌‌ی کامل دی‌ان‌ای جمع‌آوری شود)، امکان جست‌وجو در پایگاه‌ داده‌های ژنتیکی منبع باز و تطبیق اطلاعات دی‌ان‌ای قاتل با اطلاعات موجود همانند مورد دی‌آنجلو وجود دارد.

کپی لینک

رمزگشایی از پیام پنجاه ساله زودیاک

دیوید اورانچاک که به گفته خودش از سال ۲۰۰۶ مشغول رمزگشایی پیام‌های قاتل مرموز است، تقریبا این اواخر امیدش را از دست داده بود. او و همکارانش پس از آنکه پیام زودیاک را رمزگشایی کردند، آن را برای مأموران اف‌بی‌آی فرستادند و تنها پس از تأیید اداره تحقیقات فدرال این کشف جالب علنی شد. متعاقب این کشف در بیانیه‌ای اعلام کردند: «با توجه به اینکه تحقیقات همچنان در جریان است، [اظهارنظر در خصوص آن] بی‌احترامی به قربانیان و خانواده‌هایشان است و در حال حاضر از دادن توضیحات بیشتر معذوریم.» اداره پلیس سانفرانسیسکو که از جریان رمزگشایی اطلاع یافته، اعلام کرده است که اطلاعات جدید را به کارآگاهان دایره تحقیقات قتل این پرونده راکد ارسال می‌کند.

اورانچاک مراحل رمزگشایی پیام زودیاک را در وب‌سایت شخصی خود و در ویدئویی در یوتیوب توضیح داده است. رمزگشایی حاصل استفاده از یک نرم‌افزار مخصوص برای رمزگشایی همین پیام و اندکی خوش‌شانسی بوده است. اورانچاک و همکاران رمزنگارش توانسته‌اند پیغام ۳۴۰ را رمزگشایی کنند؛ ولی هیچ امیدی به حل دو پیام باقیمانده ندارند.

کلینت ایستوود در نقش هری کثیف

پیام رمزگشایی‌شده با بسیاری از اطلاعاتی که از پرونده زودیاک داریم، همخوانی دارد. در این پیام به نمایش تلویزیونی و اتاق گاز اشاره شده است. چنانکه گفتیم، شخصی به این برنامه تلویزیونی تلفن کرده و خود را زودیاک معرفی کرده بود. این شخص از جانب زودیاک گفته بود: «من به کمک نیاز دارم. من آدم مریضی هستم. نمی‌خواهم به اتاق گاز بروم.»

در برخی از ایالات‌های آمریکا از دهه ۱۹۲۰ تا اواخر دهه ۱۹۹۰ برخی اعدام‌ها در اتاق گاز انجام می‌گرفت. طی این دست اعدام‌ها محکومین در اتاقی به کمک گازهای کشنده‌ای از جمله هیدروژن سیانید، کربن ‌دی‌اکسید و کربن ‌مونوکسید از پای درمی‌آمدند. زودیاک در برخی دیگر از نامه‌های خود کلمه «بهشت (Paradice)» را به اشتباه به‌جای S با C نوشته است، غلط املایی که در پیام ۳۴۰ نیز تکرار شده است. همینطور در سایر نامه‌های زودیاک اشاراتی به جمع‌آوری بردگان برای زندگی پس از مرگ شده است.

به گفته اورانچاک، زودیاک قاتل علاوه بر غلط‌های املایی در نامه‌های بدون رمز، با همان بی‌دقتی کاراکترهای رمزنگاری خودش را هم اشتباه نوشته است که یکی از دلایل طولانی شدن روند رمزگشایی همین بوده است. اورانچاک روز جمعه به نیویورک تایمز گفت: «فکر نمی‌کنم این [پیام‌های رمزگشایی‌شده] کمکی به آنان [مأموران پلیس] کنند. اینها همان خزعبلاتی هستند که قاتل دوست داشته بنویسد. نیت اینها تنها عذاب دادن و ترساندن مردم بوده است.»

سام بلیک، همکار رمزنگار اورانچاک که ریاضیدانی متبحر است، در این خصوص گفت: «این پیام‌های رمزگذاری شده به‌نوعی جام مقدس رمزنگاری به حساب می‌آیند. وقتی که رمزی برای ۵۰ ساله دوام آورده؛ یعنی هرگونه اقدامی برای حل معمای آن نیاز به تلاشی مضاعف داشته و کار شاقی بوده است. ما نه‌تنها آنقدر خوش‌شانس بودیم که سوزن را در کاهدان پیدا کنیم، بلکه آنقدر خوش‌شانس بودیم که کاهدان مناسب را بیابیم.»

کارآگاهان امیدوار هستند که نمونه‌ دی‌ان‌ای به حل پرونده راکد زودیاک کمک کند

پرونده ناتمام زودیاک قاتل الهام‌بخش فیلم‌های سینمایی از جمله «هری کثیف (۱۹۷۱)» به کارگردانی دون سیگل و با نقش‌آفرینی کلینت ایستوود و «زودیاک (۲۰۰۷) » به کارگردانی دیوید فینچر بوده است. در فیلم هری کثیف، با وجود کش‌وقوس و رعب و وحشتی که قاتل، اسکروپیو در شهر به وجود می‌آورد، این هری کالاهان است که در نهایت می‌تواند قاتل را به ضرب یک گلوله مَگنوم ۴۴ از پای دربیاورد. ولی در فیلم زودیاک، ماجرا به واقعیت نزدیک‌تر است و مایک مگئو (یکی از بازماندگان قتل‌های زودیاک) می‌تواند چهره قاتل را از روی یکی از عکس‌های بازداشت پلیس شناسایی کند؛ ولی اجل مهلتش نمی‌دهد و قبل از اینکه به پلیس اطلاع دهد، بر اثر سکته قلبی جان می‌سپارد.

 هنوز سرنوشت زودیاک قاتل مشخص نیست و کسی اطلاع ندارد که او زنده است یا مرده؛ ولی اگر زنده باشد، باید دست کم ۸۰ سال داشته باشد. به هر حال از بیانیه اف‌بی‌آی واضح است تا زمانی‌که مرگ قاتل زودیاک برای مقامات محرز نشود، پرونده‌ی او همچنان در جریان باقی می‌ماند. خصوصا ماجرای‌ دستگیری قاتل ایالت طلایی نشان می‌دهد که هنوز شانس اندکی برای حل معمای پنجاه و چند ساله زودیاک وجود دارد.

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات