نگاهی به مهم‌ترین رویدادهای باستان‌شناسی در سال ۲۰۲۰

چهارشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۴:۰۰
مطالعه 29 دقیقه
با وجود همه‌گیری جهانی کرونا و توقف بسیاری از پروژه‌های تحقیقاتی از جمله حفاری‌ها و اکتشافات باستان‌شناسی، در سال ۲۰۲۰ شاهد کشف‌های فراوانی بودیم.
تبلیغات

باستان‌شناسی نزدیک‌ترین چیزی است که به ماشین زمان داریم. البته باستان‌شناسان به ‌جای استفاده از خازن‌ها و مدارهای الکترونیکی پیشرفته‌ به سبک فیلم سینمایی «بازگشت به آینده»، به فناوری‌هایی مانند رادار نفوذ به زمین، میکروسکوپ الکترونی روبشی، توالی‌یابی دی‌ان‌ای و البته همان ادوات آشنای قدیمی باستان‌شناسی یعنی بیل و کلنگ و بُرس و چوب بامبو متکی هستند. کار این دانشمندان با مجهز بودن به ابزارها و تکنیک‌های مناسب، به ما امکان می‌دهد گذشته را بازسازی کنیم و همه‌چیز را چنانچه در گذشته بوده‌اند پیش چشم خود مجسم کنیم.

سال‌ها بعد، وقتی که صحبت از سال ۲۰۲۰ به میان بیاید، اولین نکته‌ای که از این سال منحوس به ذهن خطور می‌کند قطعا باستان‌شناسی نیست؛ ولی بدین معنا نیست که سال خوبی در این رشته علمی پشت سر نگذاشته‌ایم. در سال ۲۰۲۰ شاهد اکتشافات باستان‌شناسی مهم در رشته‌ها، دوره‌های تاریخی، مکان‌ها و فرهنگ‌های بسیار متنوعی بودیم. برخی از این کشف‌ها از سال‌ها پیش انجام گرفته بودند و تنها در سال ۲۰۲۰ بود که کاملا مستندسازی می‌شدند و دیگر اکتشافاتی هم بودند که هم‌زمان جزئیاتشان اعلام شد.

در فهرستی که تقدیم شما خوانندگان عزیز می‌کنیم، از دوباره‌گویی کشفیاتی که قبلا مفصل به آن پرداخته بوده‌ایم صرف‌ نظر کرده‌ایم؛ کشف‌هایی همچون «فولاد هزار ساله در ایران» و «نقاشی‌های سنگی در آمازون». دسته‌ای دیگر از کشف‌ها بودند که با وجود اهمیت به این فهرست راه نیافتند؛ کشف‌هایی همچون «آرامگاه رومولس (بنیانگذار افسانه‌ای شهر روم باستان)» و «خطوط جدید نازکا» که برای آن دو دلیل داشتیم: حجیم نشدن زیاده از حد مطلب و داشتن آن جذابیتی که باعث شود خواننده مطلبی چنین پُرحجم را بخواند. البته سعی کردیم رویدادهایی را برگزینیم که آن ته‌مایه‌های تاریک و مملو از وقایع هولناک و پرخون و خشونت را در خود داشته باشد که به حال‌وهوای سال ۲۰۲۰ نزدیک‌تر باشد!

به هر روی، با مهم‌ترین رویدادهای باستان‌شناسی سال ۲۰۲۰ همراه شما هستیم:

کپی لینک

پرده‌ای تازه از نمایش هولناک وزوو

پرده‌ای تازه از نمایش هولناک وزوو

«ابر جوشان آتشفشان، آتشی پرتاب می‌کرد که به رعد و برق می‌مانست. آب ساحل خشکیده و ماهی‌های نیمه‌جان را در خشکی برجای گذاشته بود. موجی از آوار روی زمین می‌غلتید و همچون سیل پخش می‌شد. صدای شیون کسانی که می‌خواستند از مهلکه برگریزند اصلا تاب‌آوردنی نبود. بسیاری به خدایان متوسل شده بودند و عاجزانه کمک می‌خواستند. ولی سخت در مخیله گنجیدنی بود که خدایانی باقی نماندند و جهان حتی بیش از این دارد در تاریکی ابدی فرومی‌غلتد.»

این شرح پلینی کوچک (سیاست‌مدار، قاضی و نویسنده) از فوران فاجعه‌آمیز کوه وزوو در سال ۷۹ م بود که موجب کشته شدن هزاران نفر در شهرهای حاشیه‌ی خلیج ناپل از جمله پمپئی و هرکولانیوم شد. اسکلت‌های مدفون در خاکستر این قربانیان همان‌طور دست‌نخورده ماند و قرن‌ها بعد پیدا شد تا نمایش ترسناکی که حدود ۲ هزار سال قبل به وقوع پیوسته بود، تا عصر حاضر ادامه داشته باشد. در مورد چگونگی مرگ هولناک قربانیان فوران آتشفشان وزوو فرضیه‌های زیادی مطرح شده است. براساس آخرین فرضیه‌ای که محققان در سال ۲۰۲۰ مطرح کردند، ظاهرا چنانچه قبلا تصور می‌شد، گوشت قربانیان بخار نشده و با جریان شدیدا داغ گاز و مواد آتشفشانی به خاکستر بدل نشده است.

آتشفشان وزوو

به گزارش واشنگتن ‌پست، تیمی از محققان انگلستانی و ایتالیایی در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که قربانیان فوران آتشفشان وزوو، به احتمال زیاد پخته یا بر اثر استنشاق گاز سَمی خفه شدند. آتشفشان چینه‌ای وزوو، در سال ۷۹ م مسبب یکی از مشهورترین فاجعه‌های آتشفشانی در جهان بود که طی آن، شهرهای باستانی مشهوری همچون هرکولانیوم، پُمپئی، اوپلونتیس و استابیا کاملا نابود شدند. شهر هرکولانیوم در دامنه‌ی وزوو بین کوه و خلیج ناپل قرار داشت. در حین فوران، ساکنان به ساحل گریختند و به دوازده بنای طاقی پناه بردند که به آن‌ها «خانه قایقی» گفته می‌شد. در همین خانه‌های قایقی است که طی دهه‌های ۱۹۸۰ تا اوایل ۲۰۰۰، بقایای اسکلت‌های ۳۴۰ نفر پیدا شد.

ستون دود و خاکستر آتشفشان، روز را به شب بدل کرده بود

مردم هراسان با ناامیدی وارد خانه‌های قایقی شده بودند. بیشترشان زنان، کودکان و نوزادانی از خویشان یکدیگر، همراه ‌با سگ‌ها و گوسفندان خود بودند. خیلی از اجساد وقتی پیدا شدند، روی هم تلنبار شده بودند. بیشتر کسانی که در ساحل جان دادند، مردان و جوانان بودند. پلینی کوچک که در آن روزگار نوجوانی اشراف‌زاده بود، در فاصله ۲۴ کیلومتری کوه وزوو در خلیج مِسنیوم زندگی می‌کرد. او در نامه‌ای که سال‌ها بعد به تاسیتوس (مورخ مشهور رومی) نوشت، به‌خوبی وحشت مردم را هنگام فرار از مهلکه شرح داد. او در نامه خود نوشت: «برخی والدین خود، دیگران فرزندان یا همسران خود را صدا می‌کردند و سعی داشتند آنان را از روی صدایشان تشخیص دهند.» آن سوی خلیج در شهر استابیا (۸ کیلومتری جنوب آتشفشان) هوا از گوگرد انباشته بود و مردم بالش و متکاهای خود را به سر بسته بودند تا خود را از گزند خاکستر آتشفشانی مصون بدارند. عموی پلینی کوچک، (نویسنده، مورخ، طبیعی‌دان و فرمانده نیروی دریایی روم) معروف به پلینی بزرگ، از مِسنیوم برای نجات مردم به آنجا شتافت. (شرح مرگ پلینی بزرگ را در این مطلب بخوانید) ولی او در ساحل از پا افتاد و زیر دود و خاکستر آتشفشانی جان خود را از دست داد. صحنه در هرکولانیوم (حدود ۵ کیلومتری غرب آتشفشان) از این وحشتناک‌تر بود.

پرده‌ای تازه از نمایش هولناک وزوو

دانشمندان برای روشن ساختن نحوه‌ی مرگ قربانیان آن فاجعه‌ی هولناک، استخوان‌ها را بررسی کردند. نظریه‌های قبلی حاکی از آن است که دمای بسیار زیاد مواد آتشفشانی داغی که از کوه سرازیر می‌شدند، گوشت قربانیان را بخار و به خاکستر تبدیل کرده است. ولی تحقیقات اندکی در مورد تأثیر فوران‌های آتشفشانی بر بدن انسان انجام گرفته بود و از این جهت، انجام تحقیقات دقیق‌تر ضرورت داشت. محققان نمونه‌هایی از دنده‌های ۱۵۲ نفر از قربانیانی که اجسادشان در خانه‌های قایقی پیدا شده بود بررسی کردند و دریافتند که بخش داخلی استخوان‌ها چنان نیست که نشان دهد فرد بر اثر مواجهه با گرمای شدید فورا جان داده باشد. بلکه قربانیانی که در میان طاق‌های سنگی خانه‌های قایقی پناه گرفته بودند، ممکن است بر اثر خفگی ناشی از بخارات سَمی، دچار مرگی طولانی‌ و زجرآور شده باشند.

در حینی که آتشفشان وزوو، هرکولانیوم، پمپئی و استابیا را در آن سوی خلیج ناپل زیر خروارها خاکستر و آوار مدفون می‌کرد، پلینی کوچک از تاریکی که ستون‌های آتشفشان می‌گستراند چنین یاد کرده است: «تاریکی [چنان نبود که] شب بی‌ماه یا ابری باشد؛ بلکه گویی چراغ را در اتاق خاموش کرده باشند.» در این حین همچنان خاکستر آتشفشانی مانند باران روی زمین می‌ریخت. پلینی درادامه نوشت: «ما گاهی بلند می‌شدیم و خاکسترها را [از روی تن و لباس خود] می‌تَکاندیم؛ در غیر این صورت باید زیر بارِ خاکسترها مدفون و خُرد می‌شدیم. سرانجام تاریکی رقیق‌تر و به‌صورت دود یا ابر پراکنده شد.»

 او بعدها به تاسیتوس نوشته بود: «پس از آن روز از راه رسید و آفتاب سر زد؛ ولی چنانکه خورشیدگرفتی شده باشد، [آفتاب] نور زرد کم رَمقی می‌پراکند. ما از دیدن اینکه همه‌چیز تغییر کرده و همچون توده‌های برف در خاکستر فرو رفته است به وحشت افتادیم. به مسنیوم بازگشتیم و در آنجا حوایج طبیعی خود را برآوردیم و سپس شبی پر اضطراب بین امید و ترس سپری کردیم.»

کپی لینک

کشف بنایی از استخوان ماموت بازمانده از عصر یخبندان

کشف بنایی از استخوان ماموت بازمانده از عصر یخبندان

باستان‌شناسان موفق به کشف یک نمونه‌ی عجیب از سازه‌های عصر یخبندان در جنگل‌های اِستِپی روسیه شدند. به گزارش مجله اسمیتسونیان، این سازه‌ی عظیمِ مُدور با استخوان‌های دست کم ۶۰ ماموت پشمی ساخته شده است. ولی دلیل اینکه چرا اقوام شکارچی‌گردآوری که ۲۵ هزار سال می‌زیستند دست به ساخت چنین بنایی با قطر ۱۲ متر زدند، همچنان مبهم است. ازآنجاکه ساخت چنین بنایی وقت و انرژی زیادی طلب می‌کرده، قطعا برای مردمان سازنده‌اش اهمیت داشته است. این کشف در محوطه‌‌ای مهم از دوران پارینه‌سنگی به نام کوستیونکی، در حوالی رود دُن روسیه انجام گرفت. سازندگان این بنای باستانی سرنخ‌هایی به ‌جای گذاشته‌اند؛ از جمله بقایای آتش و همینطور غذاهایی که خورده بودند. همچنین چندین چاله حاوی استخوان‌ ماموت بیرون از دایره‌ استخوان‌ها پیدا شد که ممکن است به‌عنوان انبار غذا مورد استفاده قرار گرفته باشد. با توجه به اینکه ماموت حاوی مقادیر زیادی گوشت بوده، امکان اینکه محلی برای انبار کردن گوشتش وجود داشته بسیار است. در همین حال، کاربرد آئینی مناسکی این بنا هم وجود دارد.

کشف بنایی از استخوان ماموت بازمانده از عصر یخبندان2

بناهای ساخته‌شده از استخوان ماموت قبلا هم کشف شده بودند، از جمله بناهایی در شرق اروپا، ولی سازه‌های قبلی مقیاس بسیار کوچک‌تری داشتند. محققان به‌طور کلی به این بناهای باستانی «خانه‌ی ماموتی» می‌گویند که تصور می‌شود به سازندگانشان امکان بقا در سرمای طاقت‌فرسای آخرین عصر یخبندان داده باشد. در بنای جدید، شواهد اندکی وجود دارد که نشان دهد کسانی در آن زندگی کرده باشند. در خانه‌های ماموتی کوچک‌تر همواره اجاق‌هایی وجود داشت و استخوان‌هایی حیوانات خورده‌شده از جمله گوزن، اسب و روباه در آن یافت می‌شد؛ ولی در بنای ماموتی اخیر اصلا خبری از استخوان‌های چنین حیواناتی نیست. در همین حال، در خانه ماموتی کوستیونکی، تکه‌های زغال پیدا شده است که نشان می‌دهد سازندگان این بنا برای گرم کردن خود تنها به سوزاندن استخوان اکتفا نمی‌کردند. سؤال اینجا است اگر کسی در داخل این خانه‌ها زندگی نمی‌کرده، پس چرا در آن آتش روشن کرده‌اند؟

کشف بنایی از استخوان ماموت بازمانده از عصر یخبندان

آتش در گذشته می‌توانس به‌عنوان ابزار عمل کند. آتش می‌توانست گرما و نور، غذای پخته و گوشت خشک برای انبار کردن و همینطور صمغ و چسب برای ساخت قبضه و دسته ابزارهای نوک‌تیز فراهم کند. در این بنای عصر یخبندان ممکن است آتش برای روشن نگه داشتن محل در شب‌ها استفاده شده باشد. اگر فرض محققان در مورد انبار کردن غذا درست باشد، ممکن است آتش برای خشک کردن گوشت نیز به کار رفته باشد. سؤال بعدی این است که این همه استخوان ماموت از کجا آمده است؟ آیا انسان‌های ساکن کوستیونکی ماموت‌ها را شکار کردند یا لاشه‌هایشان را از دست حیوانات لاشه‌خور ربودند؟ موقعیت این محوطه که گذرگاه رودخانه بود، احتمالا باعث می‌شد گله‌های ماموت دائما از آن عبور کنند. ولی تصور نمی‌شود که تمامی ۶۰ ماموت هم‌زمان شکار شده باشند. چون فیل‌سانان باهوش هستند و در صورت کشته شدن یکی از اعضای گله (حتی به وسیله تفنگ‌ خودکار) باقی از ماجرا خبردار می‌شوند و فورا پا به فرار می‌گذراند.

نکته جالب دیگر اینکه، برخی استخوان‌ها درست به همان ترتیب و در همان موقعیتی که در اسکلت قرار داشتند چیده شده بودند. این بدان معنی است که لاشه‌های کامل حیوان (با تمام گوشت و پوست و عضله و تاندون‌ها) به محل آورده شدند. بنابراین، اجساد ماموت‌ها قبل از اینکه سایر درّندگان فرصتی برای خوردنشان داشته باشند به اینجا آورده شده بودند. با تمام این اوصاف، مشخص است که سازندگان این بنای باستانی قطعا شکارچی ماموت بودند.

کپی لینک

کشف بقایای قصر آزتک‌ها و خانه ارنان کورتز در مکزیکوسیتی

کشف بقایای قصر آزتک‌ها و خانه ارنان کورتز در مکزیکوسیتی

باستان‌شناسان در حین حفاری زیر ساختمان قدیمی در مکزیکوسیتی، بقایای کاخ آزتک‌ها و خانه‌ اِرنان کورتز، فاتح اسپانیایی را کشف کردند. مجله اسمیتسونیان در این خصوص گزارش داده است که اینکاخ اقامتگاه سلطنتی بوده که بین سال‌های ۱۴۶۹ تا ۱۴۸۱ برای اَکسایاکاتل، پدر موکتزومای دوم و خانه بعدا پس از سقوط تنوچتیتلان در حوالی سال ۱۵۲۱ ساخته شده است.

بنای کهن مایاها حتی از بزرگ‌ترین اهرام مصر بزرگ‌تر بوده است

به نقل از BBC News، کارگران در سال ۲۰۱۷ هنگام بازسازی ساختمان امانت‌فروشی ناسیونال مونتی د پیداد متوجه کف‌ ساختمان قدیمی با برش‌های بزرگ سنگ بازالت شدند. ساختمان این بنگاه از سال ۱۷۵۵ در میدان مرکزی پایتخت مکزیک قرار داشته است. باستان‌شناسان مؤسسه ملی مردم‌شناسی و تاریخ مکزیک بلافاصله پس از اطلاع از جریان، وارد عمل شدند و در حفاری‌های خود یک اتاق ۳٫۹ در ۴٫۸ متری را پیدا کردند که احتمالا بخشی از خانه کورتز بوده است. این ساختمان با سنگ‌های بازالت و سنگی آذرین وزیکولی ساخته شده بود. باستان‌شناسان ۳ متر پائین‌تر متوجه کف بازالتی دوم شدند. این ساختمان متعلق به دوره‌ی پیش از ورود اسپانیایی‌ها بود. باستان‌شناسان به این نتیجه رسیدند که این سنگ‌ها روزگاری حیاط کاخ اَکسایاکاتل را تشکیل می‌دادند.

این کشف به باستان‌شناسان کمک کرد اطلاعات بیشتری از برهه‌ای که لحظات سرنوشت‌ساز فتح مکزیک توسط اسپانیایی‌ها رقم می‌خورد به دست بیاورند. به گزارش Ancient Origins، موته‌ئوکسوما (مونته‌زوما)، آخرین حاکم مستقل آزتک‌ها، پس از ورود متصرفان به تنوچتیتلان (پایتخت امپراتوری آزتک) به آنان اجازه داد در کاخ پدرش بمانند. اسپانیایی‌ها با قتل‌عام میزبانان خود جواب این مهمان‌نوازی‌ را دادند. این کشتار در خلال مناسک مذهبی در می سال ۱۵۲۰ اتفاق افتاد. در همان سال بود که موته‌ئوکسوما به وضع بسیار مشکوکی در محوطه کاخ درگذشت.

کشف بقایای قصر آزتک‌ها و خانه ارنان کورتز در مکزیکوسیتی

با این اتفاقات روابط مکزیکی‌ها با اسپانیایی‌ها به تیرگی گرایید و منازعاتی در گرفت که اوج آن در عقب‌نشینی اسپانیایی‌ها از تنوچتیتلان بود. یک سال بعد، اسپانیایی‌ها پس از ۳ ماه محاصره، شهر را به تصرف خود درآوردند. پس از سقوط تنوچتیتلان، کورتز و افرادش آزتک‌های زنده‌مانده را مجبور کردند تمام معابد و ساختمان‌های قدیمی خود را خراب کنند تا بتوانند از بقایای آن شهر جدیدی بنا کنند. کف‌ سنگی که در ساختمان قدیمی ناسیونال مونتی د پیداد پیدا شد، نشان می‌دهد که کاخ اَکسایاکاتل چنین سرنوشتی داشته است. باستان‌شناسان مؤسسه ملی مردم‌شناسی و تاریخ مکزیک، علاوه بر کف بازالتی، دو تندیس از جمله تندیسی از خدای کوئتزالکواتل را در گوشه‌ای از ساختمان پیدا کردند. کوئتزالکواتل یکی از خدایان آفرییننده آزتک است که عموما به شکل ماری پَردار یا ماری رنگارنگ تصویر می‌شود.

محل اقامت کورتز در حوالی سال ۱۵۲۵ به دفتر اولین کابیلدو یا شورای حاکم محلی اسپانیای نو تبدیل شد. دولت اسپانیا در سال ۱۵۲۹ این ساختمان را به مارکیز درّه اوآخاکا اعطا کرد. مارکیز لقب اشرافی کورتز و نوادگانش بود که تا قرن نوزدهم آن را حفظ کردند. این ملک تا سال ۱۵۶۶ در تملک خانواده فاتحان باقی ماند و بعدها در سال ۱۸۳۶ توسط بنگاه امانت‌فروشی ساکرو مونت د پیاداد خریداری شد.

کپی لینک

کشف کتیبه‌ای متعلق به تمدنی گمشده‌ از دوران شاه میداس افسانه‌ای

کشف کتیبه‌ای متعلق به تمدنی گمشده‌ از دوران شاه میداس افسانه‌ای

محققان مؤسسه خاورشناسی شیکاگو در یکی دیگر از کشف‌های مهم سال ۲۰۲۰، موفق به کشف سنگی متعلق به شهر گمشده‌ای از دوره‌ای بین ۱۴۰۰ تا ۶۰۰ سال ق.م در جنوب ترکیه شدند. باستان‌شناسان عقیده دارند این سنگ متعلق به شهر باستانی گمشده‌ای است که پادشاهی فریگیه را شکست داده .

ماجرای این کشف به تابستان سال ۲۰۱۹ بازمی‌گردد. به نقل از شیکاگو نیوز، در آن زمان گروهی از محققان و دانشجویان دانشگاه شیکاگو به یک تیم از محققان بین‌المللی در جنوب ترکیه ملحق شدند تا تحقیقاتی در محوطه‌ باستانی ترکمن‌کاراهویوک انجام دهند. ترکمن‌کاراهویوک، شهر باستانی از عصر مفرغ و آهن  و بین ۳۵۰۰ تا ۱۰۰ ق.م دارای سکنه بوده است. و در زمستان همان سال کشاورزی به باستان‌شناسان خبر داد در هنگام لایروبی یک کانال آب به سنگ بزرگی با حّکاکی‌های عجیب برخورده است که گمان می‌کند یک اثر باستانی باشد. دکتر جیمز آزبورن از مؤسسه خاورشناسی شیکاگو که سرپرستی تیم تحقیقاتی را برعهده داشت، بلافاصله به همراه یکی از همکارانش به محل رفت. از همان ابتدا مشخص بود که این سنگ کتیبه‌ باستانی است.

سنگ‌نبشته فتح پادشاهی فیریگه به دست هارتاپو را بازگو می‌کرد

آزبورن و همکارانش دریافتند که هیروگلیف‌ها به لوویانی نوشته‌ شده‌اند که یکی از قدیمی‌ترین شاخه‌های زبان‌های هند و اروپایی محسوب می‌شود. آزبورن کتیبه را به دو تن از بهترین متخصصان زبان لوویانی در مؤسسه خاورشناسی شیکاگو نشان داد. در بخشی از این کتیبه باستانی چنین نوشته شده بود: «خدایان توفان، پادشاهان (رقیب) را تسلیم اعلی‌حضرت کردند.» پادشاهی که روی این سنگ یادبود از او صحبت شده بود، «هارتاپو» نام داشت و احتمالا اینجا پایتخت او بوده است. آزبورن عقیده دارد که این شهر باستانی در دوران اوج خود حدود ۳۰۰ هکتار وسعت داشت و دارای کاخ‌ها، برج‌وباروها و بناهای بزرگ دیگری بود که آن را به یکی از بزرگ‌ترین شهرهای باستانی عصر مفرغ و آهن در ترکیه تبدیل می‌کرد.

کشف کتیبه‌ای متعلق به تمدنی گمشده‌ از دوران شاه میداس افسانه‌ای

این سنگه‌نبشته حکایت فتح پادشاهی فیریگه به دست هارتاپو را بازگو می‌کرد. بررسی‌های بعدی نشان داد که این کتیبه به اواخر سده هشتم پیش از میلاد تعلق دارد. دوره‌ای که هم‌زمان با پادشاهی شاه میداس افسانه‌ای بوده است. میداس، همان پادشاه باستانی است که براساس افسانه‌های یونانی، صاحب لمس طلا بود؛ یعنی به هر آنچه دست می‌زد فورا به طلا تبدیل می‌شد.

به نقل از لایو ساینس، آزبورن و همکارانش هنوز از نام این پادشاهی اطلاع پیدا نکردند. ولی فعلا تصور می‌شود که پایتخت این پادشاهی در شهر باستانی ترکمن‌کاراهویوک بوده باشد. در حقیقت پروژه باستان‌شناسی دیگری در سال ۲۰۱۷ قبلا تشخیص داده بود که این محوطه روزگاری، شهر باستانی بزرگی بوده است. در همین حال، این کتیبه اولین ذکر نام هارتاپو نیست. بلکه باستان‌شناسان قبلا کتیبه‌هایی با حروف هیروگلیف مختص این منطقه کشف کرده بودند که در آن به نام هارتاپو اشاره شده بود. ولی در آن کتیبه هم اشاره‌ای به نام پادشاهی نشده بود که هارتاپو بر آن حکمرانی می‌کرد.

کپی لینک

کشف سکوی آئینی ۳ هزار ساله‌‌ متعلق به مایاها

کشف سکوی آئینی ۳ هزار ساله‌‌ متعلق به مایاها

باستان‌شناسان در یکی از جالب‌توجه‌ترین کشف‌های سال ۲۰۲۰، موفق به کشف یک سکوی خاکی عظیم ۳ هزار ساله به همراه بناهای مختلفی از جمله هرمی به ارتفاع ۴ متر در منطقه مایاها شدند. کشف جدید بر شواهد عدیده‌ای افزود که نشان می‌دهد نخستین بناهای تمدن مایاها نسبت به بناهایی که در دوران اوج امپراطوری مایاها دست کم هزار سال بعد (۲۵۰ تا ۹۰۰ م) ساخته شدند بزرگ‌تر بودند. به گزارش نشنال جئوگرافیک، سکوی آئینی در محوطه‌ باستان‌شناسی آگویادا فِنیکس در ایالت تاباسکو، در فاصله ۱۳۶۷ کیلومتری شرق مکزیکوسیتی، پایتخت مکزیک کشف شد. این محوطه در ناحیه‌ای قرار دارد که به «منطقه مایا» مشهور است، منطقه‌ای که تمدن مایا از آنجا شروع به شکل‌گیری کرد. محققان در سال ۲۰۱۷ یک بررسی لایدار انجام دادند که طی آن سکو و دست کم ۹ مسیر منتهی به آن شناسایی شد. در فناوری پیشگامانه‌ی لایدار معمولا از هواپیما برای بررسی بناها و سازه‌ها در زیر انبوه درختان و پوشش گیاهی استفاده می‌شود. در بررسی اخیر کشف حیرت‌انگیزی انجام گرفت که اگر نگوییم به مدت هزاران سال، دست کم برای قرن‌ها از دید همگان پنهان مانده بود.

ولی چطور امکان دارد کسی قبلا متوجه چنین بنای عظیمی در آگویادا فِنیکس نشده باشد؟ به گفته تاکاشی اینوماتا، پژوهشگر اصلی مطالعه اخیر، این سکو بیش از ۹ متر ارتفاع دارد؛ «ولی دارای چنان ابعاد وسیعی است که شاید در حین قدم زدن در کنار آن متوجه عظمت بنا نشوید.» باستان‌شناسان با سال‌یابی رادیوکربن زغال‌های پیدا‌شده در محوطه، برآورد می‌کنند که ساخت این سکو از حدود سال ۱۰۰۰ ق.م شروع شده است. نبود ساختمان‌های قدیمی‌تر در آگویادا فِنیکس نشان می‌دهد که مردم دست کم در آن دوره، دائما برای شکار و گردآوری غذا بین سکونت‌گاه‌های موقت در کوچ بودند.

این غار باستانی برای مدت زیادی مکانی مقدس بوده است

باستان‌شناسان حجم کل سکو و ساختمان‌های روی آن را حداقل ۳٫۶ میلیون متر مکعب برآورد می‌کنند؛ یعنی این بنای کهن مایاها حتی از بزرگ‌ترین اهرام مصر بزرگ‌تر بوده است. محققان برآورد کردند که ساخت این بنا با نیروی کار ۵ هزار نفر به‌صورت تمام وقت، بیش از ۶ سال طول کشیده است. ظاهرا این سکو، مکانی برای انجام تشریفات بوده و احتمالا دسته‌رَوی و آئین‌های دیگری انجام می‌گرفته است. ازآنجاکه هیچ ساختمان مسکونی در این حوالی پیدا نشده، دقیقا دانسته نمی‌شود چند نفر در اینجا نزدیکی زندگی می‌کردند. ولی وسعت سکو، اینوماتا و همکارانش را به این نتیجه رساند که سازندگان آگویادا فِنیکس، به‌تدریج سبک زندگی شکارچی-گردآور را رها کرده باشند. احتمالا کشت ذرت که شواهدی از آن در محوطه پیدا شده است، در این راه به آنان یاری رسانده باشد.

کشف سکوی آئینی ۳ هزار ساله‌‌ متعلق به مایاها

این بنای تاریخی توانایی بالای سازندگانش برای همکاری نشان می‌دهدکه احتمالا به شیوه‌ای کاملا برابری‌طلبانه بوده؛ یعنی این سکوی باشکوه به وسیله‌ جامعه‌ای بدون سلسله‌مراتب قوی اجتماعی ساخته شده است. در مقام مقایسه،‌ ساختمان آئینی قدیمی‌تری در سَن‌لورنزو، در فاصله ۳۶۰ کیلومتری غرب این محوطه قرار دارد که روزگاری توسط اولمک‌ها (کهن‌ترین تمدن مکزیک و قاره‌ آمریکا) ساخته شده است. بنای سن‌لورنزو حداقل ۴۰۰ سال زودتر از آگویادا فِنیکس ساخته شده و دارای مجسمه‌های عظیمی است که به‌وضوح نشان می‌دهد برخی از افراد آن جامعه نسبت به دیگران دارای جایگاه بالاتری بوده‌اند.

برخی از ویژگی‌های آگویادا فِنیکس نشان از کار گروهی دارد؛ از جمله خزانه‌ای مملو از تبرهای یَشم گران‌بها که ممکن است سمبل پایان ساخت بنا بوده باشد. برخی از لایه‌های مختلف خاکی که برای ساخت سکو به کار رفته است، به‌صورت شطرنجی ریخته شدند که این نیز می‌تواند سمبلی از همکاری گروه‌های مختلف باشد. سکوی آئینی پس از قرن‌ها استفاده در حوالی سال ۷۵۰ ق.م رها شد و در دوران کلاسیک مایاها که به عصر طلایی تمدن مایا نیز مشهور است، مردم منطقه به ساخت اهرام بلندتری مشغول شدند که تنها نخبگان به سکوهای بسیار کوچکِ فوقانی آن دسترسی داشتند.

کپی لینک

کشف غارنگاره‌های ۱۵ هزار ساله در کاتالونیای اسپانیا

کشف غارنگاره‌های ۱۵ هزار ساله در کاتالونیای اسپانیا

در رویداد مهم دیگری، باستان‌شناسان موفق به کشف گنجینه‌ای از غارنگاره‌های ماقبل تاریخ در منطقه خودمختار کاتالونیای اسپانیا شدند. قدمت این آثار هنر سنگی حدود ۱۵ هزار سال تخمین زده می‌شود. به گزارش Ancient Origins، این حّکاکی‌ها گواهی بر این است که این غار در عصر سنگ یک مکان مقدس یا زیارتگاه مذهبی بوده. محققان به سرپرستی جوزف ماریا وِرگس از دانشگاه روبیرا ای‌ویرجیلی در رئوس (استان تاراگونا، کاتالونیا) در سال ۲۰۱۹ پس از وقفه‌ای که بر اثر سیل در منطقه به وجود آمد، دوباره مشغول بررسی پتانسیل‌های باستان‌شناسی این محوطه شدند و به‌صورت اتفاقی به غار فونت‌مایور در نزدیکی دهکده لا اسپلوگا د فرانکلی رسیدند. باستان‌شناسان در بررسی تکمیلی حدود ۱۰۰ نمونه از حّکاکی‌هایی که بیشتر نمونه‌هایی از نقوش انتزاعی بودند یافتند. در همین حال، ۴۰ تصویر از حیواناتی مانند آهو، اسب و گاو در محل وجود دارد و حاکی از آن است که این حیوانات در آن روزگار در این حوالی می‌زیستند. این نگاره‌ها عمدتا روی سطوح نرم و ماسه‌ای حّکاکی شده‌اند و بعضا در بخش‌هایی از غار قرار دارند که دسترسی به آن دشوار است. پروفسور ورگس در گفت‌وگو با خبرگزاری کاتالان‌نیوز، این کشف را «اتفاقی، خارق‌العاده و غیر منتظره» دانست.

دانش آشوریان در خارج از میدان‌های نبرد دست کم گرفته‌ شده است

وجود شمار زیادی از سنگ‌نگاره‌های باکیفیت، بدین معنی است که باستان‌شناسان کشف بزرگی انجام داده‌اند. نیوزویک در این خصوص گزارش داد که ازآنجاکه باستان‌شناسان می‌خواستند محوطه را ایمن نگه دارند، نتایج یافته‌های خود را بلافاصله اعلام نکردند. غارنگاره‌های اخیرا کشف‌شده، قدیمی‌ترین آثار هنر باستانی هستند که تا به حال در کاتالونیا کشف شدند. قدمت این نقوش باستانی به حدود ۱۳ هزار سال ق.م و دوران پارینه‌سنگی زبرین و مشخصا دوره‌ی ماگدالنی (بازه‌ای بین ۱۷ هزار تا ۱۲ هزار سال قبل) برمی‌گردد. تصور می‌شود که این غار زمانی یک زیارتگاه یا مکان مقدس مذهبی بوده و مناسک و آئین‌هایی در آن برگزار می‌شده است.

 با توجه به سبک‌های مختلفی نقوش، غار فونت ‌مایور ممکن است برای مدت زیادی مکانی مقدس بوده باشد. کاتالان‌نیوز از قول پروفسور وِرگس گزارش داد که ممکن است این نیایشگاه باستانی حتی بزرگ‌تر بوده باشد؛ ولی برخی از حّکاکی‌ها در اثر دخالت‌های اخیر از بین رفته است. در واقع، در گذشته این غار بخشی از مسیر سفرهای ماجراجویانه بوده است. بسیاری از کسانی که به آن سر زدند، به نقوش دست زده یا خودشان روی آن نقاشی کرده و متعاقب آن ناخواسته این آثار ارزشمند هنرِ عصر سنگ را از میان برده‌اند.

کشف غارنگاره‌های ۱۵ هزار ساله در کاتالونیای اسپانیا

نیوزویک در گزارش خود عنوان داشت که با توجه به کوچکی غار و همینطور ظرافت‌ نقوش سنگی، بعید است هیچ ‌وقت اجازه بازدید از این غار باستانی به عموم مردم داده شود. هم‌اکنون کارشناسانی از دانشگاه تاراگونا و اداره فرهنگ کاتالونیا مشغول ثبت و ضبط سه‌بعدی نقوش هنری ماقبل تاریخی هستند. به این جهت، این امکان وجود دارد که در آینده‌ای نزدیک تصاویر باکیفیتی از غارنگاره‌ها در دسترس عموم مردم قرار گیرد. کشور اسپانیا در شبه‌ جزیره ایبری برخی از مهم‌ترین نمونه‌های غارنگاره‌ها و حّکاکی‌های ماقبل تاریخی جهان را در خود جای داده است. غارنگاره‌های موجود در غارهای آلتامیرا و اِل‌کاستیلو از اولین‌ نمونه‌های شناخته‌شده هنر سنگی در جهان به‌حساب می‌آیند. اسپانیا همچنین بیشترین نمونه‌های هنر سنگی را در خود جای داده است و تقریبا سالی نیست که غارنگاره‌ای در این کشور جنوب اروپا کشف نشود.

کپی لینک

پیدا شدن بخش جدیدی از برج جمجمه آزتک‌ها

پیدا شدن بخش جدیدی از برج جمجمه آزتک‌ها

باستان‌شناسان در یکی دیگر از کشف‌های مهم سال ۲۰۲۰، توانستند در حین حفاری‌های بخش جدیدی از برج جمجمه آزتک‌ها را پیدا کنند که شامل ۱۱۹ جمجمه انسان می‌شد. مجله اسمیتسونیان در این خصوص گزارش داد با کشف اخیر تعداد کل جمجمه‌های این بنای اواخر مشهور به بیش از ۶۰۰ جمجمه رسید.

«طاقچه جمجمه یا تسوماپانتلی (Tzompantli)» نامی است که فاتحان اسپانیایی پس از تسخیر تنوچتیتلان، پایتخت آزتک‌ها به آن دادند. به همین دلیل، باستان‌شناسان همواره از وجود چنین برج‌های جمجمه‌‌ای در دخمه‌ها و عبادتگاه‌های آزتک‌ها اطلاع داشتند؛ ولی حفاری‌های اخیر ابعاد تازه‌ای از این بنای مبهوت‌کننده آشکار ساخته است. باستان‌شناسان مؤسسه ملی انسان‌شناسی و تاریخ مکزیک، اولین ‌بار در سال ۲۰۱۵ بود که این بنا را کشف کردند. تصور می‌شود که این بنای یادبود، یکی از هفت بنای این‌چنینی است که روزگاری در تنوچتیتلان برپا بوده. کشف اخیر در نزدیکی ویرانه‌های معبد مایور، از معابد اصلی آزتک‌ها در سده‌های چهارده و پانزده انجام گرفت. این معبد به اویتسیلوپوچتلی، خدای جنگ و تلالوک، خدای باران اختصاص یافته بود.

مرگ در فرهنگ آزتک‌ها وسیله‌ای برای تدوام خلقت بود

در میان جمجمه‌های جدید که ضلع شرقی برج پیدا شدند، دست کم سه جمجمه کودک وجود دارد. باستان‌شناسان قبلا تصور می‌کردند که این بناهای یادبود با جمجمه جنگجویان مرد مغلوب ساخته می‌شدند. ولی بررسی‌های اخیر حاکی از آن است که برخی جمجمه‌ها به زنان و کودکان تعلق دارد. اما، ممکن است که جمجمه‌ها متعلق به برخی از اسیرانی  باشد که بعدا قربانی شدند. هنوز دانسته نمی‌شود چه تعدادی از این جمجمه به خدایان پیشکش شدند و اینکه آیا به قربانیان لباس‌های مخصوص پوشانده و با آنان رفتار متفاوتی (آن‌طور که با قربانیان جشن خون) می‌شده است؟  به هر حال چنانچه نشریه آتلانتیک در سال ۲۰۱۷ گزارش داد، آزتک‌ها قبل از آنکه جمجمه قربانیان به تسوماپانتلی انتقال دهند، جمجمه‌ها را در طاقچه‌های کوچک‌تری در اطراف تنوچتیتلان به مردم نشان می‌دادند.

ممکن است منظره‌ی این برج‌ها دست کم برای برخی از خوانندگان بسیار دلهره‌آور به نظر برسد؛ ولی چنانچه باستان‌شناسان مؤسسه ملی انسان‌شناسی و تاریخ مکزیک خاطر نشان کردند، مرگ در فرهنگ آزتک‌ها وسیله‌ای برای تدوام خلقت بود و قربانی کردن باید برای ادامه چرخه‌ی حیات انجام می‌گرفت. در اسطوره آفرینش آزتک‌ها، انسان‌ها مسئول احیای خورشید و همچنین شکرگذاری از زمین برای حاصلخیزی که بر آنان ارزانی داشته بودند. جشن خون به اشکال گوناگونی انجام می‌گرفت. در این مناسک بسته به خدایی که آئین برایش برپا می‌شد، حیوانات یا انسان‌ها قربانی می‌شدند. در برخی موارد کاهنان معابد باید خون خود را به خدایان تقدیم می‌کردند.

پیدا شدن بخش جدیدی از برج جمجمه آزتک‌ها

در سراسر آمریکای میانه قربانی کردن انسان‌ها مرسوم بوده است، ولی آنچه باعث شده آزتک‌ها به آن شهره شوند آن است که مردمان این تمدن عمل قربانی کردن را به سطح بی‌سابقه‌ای رسانده بودند. برای مثال، گزارش شده است که آزتک‌ها در سال ۱۴۸۷ برای مرمت هرم بزرگ تنوچتیتلان، طی تنها چهار روز بیش از ۸۰ هزار نفر (رقم دقیق همچنان مبهم) را قربانی کردند.

محققان می‌گویند این برج که تقریبا ۵ متر قطر دارد، در ۳ مرحله و احتمالا توسط آهیزوتال، امپراطور آزتک‌ها بین سال‌های ۱۴۸۶ تا ۱۵۰۲ ساخته شده است. در طول سلطنت او، قلمروی آزتک‌ها به وسعت بی‌سابقه‌ای دست یافت. آهیزوتال معبد بزرگ مالینالکو را ساخت، آبراهی برای آب‌رسانی به شهر اضافه کرد و تأسیسات اداری قوی را بنا نهاد. ارنان کورتز، برنال دیاز دل کاستیلو، آندرس د تاپیا و سایر فاتحان اسپانیایی در خاطرات خود از برج‌های جمجمه آزتک‌ها یاد کرده‌اند. برای مثال، د تاپیا در این مورد گفته است که آزتک‌ها ده‌ها هزار جمجمه را روی تماشاخانه‌ بسیار بزرگی از جنس آهک و سنگ می‌گذاشتند و روی پله‌های آن  سرهای زیادی از مردگان درحالی‌که دندان‌هایشان رو به بیرون بود در آهک‌ها فرو می‌بردند تا در نظر متصرفان منظره‌ای هولناک پدید بیاورند.  

کپی لینک

کشف کنده‌کاری‌های بسیار نادر از تمدن آشوری در عراق

کشف کنده‌کاری‌های بسیار نادر از تمدن آشوری در عراق

در سده هشتم پیش از میلاد، سارگون دوم، پادشاه آشور بر امپراتوری ثروتمند و قدرتمندی حکمرانی می‌کرد که قسمت اعظم خاورمیانه امروزی را در بر می‌گرفت و بیم به دل همسایگانش می‌انداخت. سال قبل در چنین روزهایی بود که تیمی از باستان‌شناسان ایتالیا و کردستان عراق موفق به کشف ۱۰ نقش برجسته‌ سنگی در کنار یک آبراه باستانی شدند. نکته‌ی مهم در خصوص این کشف شگفت‌انگیز اینکه قبلا تصور می‌شد چنین کنده‌کاری‌های زیبایی تنها برای مزین کردن کاخ‌ها و قصرهای سلطنتی به کار می‌رفته است. حال آثاری از دوران پادشاه آشوری کشف شده که قبلا تنها به دلیل قدرت نظامی‌ خود شهرت داشت. باستان‌شناسان گفته‌اند که این نقش برجسته‌های آشوری آثار بسیار نادری هستند. در واقع نقوشی به این شکل در محل اصلی خود از سال‌ ۱۸۴۵ به این سو کشف نشده بودند. بااین‌حال احتمال دارد نقش برجسته‌های بیشتری و شاید هم کتیبه‌هایی به خط میخی در زیر آوار باقی مانده باشد.  

جریان اکتشافات در این محوطه باستان‌شناسی آینه‌ی تمام نمای وضعیت بحرانی منطقه است. به گزارش نشنال جئوگرافیک، محوطه باستانی که کشف اخیر در آن انجام گرفت، در نزدیکی شهر فایده همجوار کشور ترکیه قرار دارد که درهایش به دلیل درگیری‌های مختلف به مدت نیم قرن به روی باستان‌شناسان بسته شده بود. تیمی از باستان‌شناسان انگلیسی در سال ۱۹۷۳ موفق به کشف ۳ نقش برجسته شدند. ولی تنش‌های کردها و رژیم بعثی در بغداد مانع از ادامه حفاری‌ها در منطقه شد. پس از وقفه بسیار طولانی، حفاری‌ها دوباره در سال ۲۰۱۲ توسط دانیله مورندی بوناکوسی، باستان‌شناس ایتالیایی متخصص خاور نزدیکِ باستان و همکارانش از سر گرفته شد. ولی این بار داعش مانع از ادامه تحقیقات باستان‌شناسی شد. این محوطه باستانی در درگیری‌های اخیر کاملا در تیررس بود. به‌طوری‌که خط مقدم درگیری‌های بین نیروهای کرد و دولت خلافت اسلامی در فاصله‌ی حدود ۳۲ کیلومتری این محوطه‌ی باستانی بود تا اینکه داعشی‌ها در سال ۲۰۱۷ شکست خوردند و از منطقه عقب‌نشینی کردند.

کشف کنده‌کاری‌های بسیار نادر از تمدن آشوری در عراق

به هر روی در پاییز ۲۰۱۹ ، مورندی بوناکوسی و حسن احمد قاسم از اداره آثار باستانی دهوک کردستان عراق، توانستند در خلال حفاری‌های خود ۱۰ نقش برجسته بسیار تماشایی را در یک آبراه باستانی کشف کنند. به گفته باستان‌شناسان، این نقوش برجسته‌ صحنه‌ای بی‌نظیر به تصویر کشیده‌اند. در این نقوش پادشاهی دیده می‌شود که به عقیده باستان‌شناسان باید همان سارگون دوم باشد. در این نقوش همراه پادشاه آشوریان، دسته‌ای از خدایان از جمله آشور، سوار بر اژدها و شیر شاخ‌دار و همسرش مولیسو بر تخت پادشاهی که شیران به دوش می‌کشند دیده می‌شود. دیگران خدایانی که در این نقوش برجسته باستانی به چشم می‌خورد، ایشتار، ایزدبانوی عشق و جنگ، شمس، خدای خورشید و نهایتا نَبو، خدای خِرد است.

باستان‌شناسان گمان می‌کنند که چنین نقوشی می‌توانست به مردم این پیغام را برساند که حاصلخیزی و باروری از قدرت خدایان و همچنین سلاطین نشأت می‌گیرد. به گفته باستان‌شناسان، این نقش برجسته‌ها حاکی از آن است که ساخت چنین نقوشی در معابر و مکان‌های عمومی کاملا رواج داشته و در آن دوران امر عادی بوده است. در واقع این کشف به‌خوبی نشان می‌دهد که چنین آثار ارزشمند هنری نه‌تنها در کاخ‌های پادشاهان بلکه در همه‌جا، حتی در جایی که کشاورزان به استخراج آب می‌پرداختند برپا می‌شدند. این آبراه‌ها که از چشمه‌ها مشروب می‌شدند، آب کافی برای کشت جو، گندم و سایر محصولات کشاورزی فراهم می‌کردند. همین مزارع آذوقه کافی برای جمعیت بیش از ۱۰۰ هزار نفر یا بیشتر شهر نینوا را فراهم می‌کردند که روزگاری از بزرگ‌ترین شهرهای جهان بود. ویرانه‌های این کلان‌شهر پهناور باستانی در فاصله ۹۶ کیلومتری کرانه‌های جنوبی رود دجله (در شهر موصل کنونی) قرار دارند.

سارگون دوم بر آنچه مورخان امپراتوری آشوری نو می‌نامند حکمرانی می‌کرد. این امپراتوری از سال‌ ۹۱۱ ق.م تا ۶۰۹ ق.م که به دست ایرانیان و بابلیان تسخیر شد، بر منطقه‌ بسیار پهناوری از خاورمیانه‌ کنونی استیلا داشت. آشوریان از نخستین ارتش‌های دنیای باستان بودند که از سلاح‌های آهنی و تاکتیک‌های نظامی پیشرفته برای غلبه بر دشمنان خود استفاده می‌کردند. سارگون در سال ۷۲۱ ق.م قدرت را قبضه کرد و بلافاصله پادشاهی‌ شورشی شمال فلسطین اشغالی را تسخیر کرد و هزاران نفر (برخی منابع ۲۷ هزار و نهصد اسیر را ذکر کردند) را به اسارت گرفت. در انجیل عهد عتیق ذکر شده است که او شهر ساحلی اشدود را نیز به اشغال خود درآورد.

کشف کنده‌کاری‌های بسیار نادر از تمدن آشوری در عراق

چنانچه باستان‌شناسان اخیرا دیواری در اطراف این شهر باستانی پیدا کردند که ظاهرا با عجله ساخته شده بود تا خطر را دور سازد. به هر تقدیر، این حربه کارساز نبود و پادشاهی یِهودا به یکی از سرزمین‌های قلمروی پادشاهی آشوریان درآمد. سارگون همچنان به ماجراجویی‌های نظامی خود در منطقه ادامه داد تا سرتاسر آناتولی و غرب فلات ایران را به تصرف خود در آورد. او بعدا پایتخت جدیدی به نام دور شاروکین را خارج از نینوا ساخت. دور شاروکین که بقایای آن در روستای خورساباد کنونی در شمال عراق قرار دارد به معنای «قلعه سارگون» است. درحالی‌که از سارگون بسیار دانسته می‌شود، ولی محققان خارج از قلمروی اقدامات نظامی چیز زیادی از او نمی‌دانند.

 به عقیده باستان‌شناسان نقوش برجسته به‌خوبی آبادانی سرزمین‌های مرکزی آشور را نشان می‌دهند. سناخریب، پسر سارگون، این شبکه‌ی آب را گسترش داد و قدیمی‌ترین مجرای آب جهان را ساخت که از رودی در نزدیکی نینوا می‌گذشت و قوس‌‌هایی با مصالحی ضد آب داشت. او در یکی از کتیبه‌هایش با تفاخر بسیار چنین نوشته است: «روی درّه‌های شیب‌دار، مجرای آبی از سنگ آهک گستراندم و آن آب‌ها را روی آن جاری ساختم.» باستان‌شناسان عقیده دارند که باغ‌های معلق بابل نیز در نینوا ساخته‌ شدند تا از مقادیر فراوان آبی که به شهر سرازیر می‌شد بهره‌مند شوند. در این مورد بحث بسیار است؛ ولی به عقیده بسیاری از محققان، تا حد زیادی دانش و تخصص گسترده‌ی آشوریان در خارج از میدان‌های نبرد دست کم گرفته‌ شده است.

کپی لینک

کشف ۱۶۰ تابوت در گورستان باستانی در مصر

کشف ۱۶۰ تابوت در گورستان باستانی در مصر

هیچ فهرستی از رویدادهای مهم باستان‌شناسی بدون آثاری از مصر باستان تکمیل نمی‌شود. باستان‌شناسان در یکی از مهم‌ترین رویدادهای باستان‌شناسی سال ۲۰۲۰، از کشف ده‌ها تابوت در گورستان باستانی سقاره در نزدیکی قاهره مصر خبر دادند. این تابوت‌ها دست کم به مدت بیش از ۲۵۰۰ سال دست‌نخورده باقی‌ مانده بودند. به گزارش لایو ساینس، تابوت‌های چوبی کاملا لاک‌ومهر ‌شده بودند و علاوه بر آن، تعدادی مجسمه و دست‌ساخته‌های دیگر هم در سه مقبره در عمق ۱۲ متری گورستان پیدا شدند.

در مراسم رونمایی از این کشف مهم باستان‌شناسی که با حضور گسترده رسانه‌ها و مطبوعات سرتاسر دنیا همراه بود، باستان‌شناسان در مقابل حضار تابوتی را برای اولین ‌بار پس از گذشت هزاران سال بازگشایی کردند. سپس تصاویر رادیوگرافی از مومیایی گرفته شد. بررسی‌ها نشان داد مومیایی درون تابوت فرد کوتاه قدی بوده که در هنگام مرگ بین ۴۰ تا ۴۵ سال داشته است. از یافته‌های محققان چنین برمی‌‌آید که این فرد از وضع سلامت خوبی برخوردار بوده است. تابوت‌ها و مجسمه‌های طلاکاری شده و سایر آثار باستانی در نمایشگاه موقتی که در کنار هرم پلکانی جوزر در نزدیکی سقاره برپا شده بود، به نمایش گذاشته شده بودند. سقاره به مدت‌ هزاران سال گورستان شهر ممفیس، پایتخت مصر باستان بوده است. گاردین به نقل از خالد الانانی، وزیر گردشگری و آثار باستانی مصر، گزارش داد که قدمت تابوت‌ها و آثار کشف‌شده به دوران دودمان بطلمیوسی و دوران پادشاهی نوین بازمی‌گردد. بطلمیوسی‌ها، دودمانی یونانی بودند که بین سال‌های ۳۲۰ ق.م تا حدود ۳۰ ق.م به مدت حدود ۳۰۰ سال بر مصر حکمرانی کردند. کلئوپاترا، آخرین فرعون مصر باستان به این دودمان تعلق دارد.

کشف ۱۶۰ تابوت در گورستان باستانی در مصر

روی مجسمه‌هایی که کشف شدند نقوشی از پتاح-سوکر به چشم می‌خورد. پتاح همان خدای سبز رنگی است که با ریش بلند و عصا به تصویر کشیده می‌شود. او خدای صنعتگری و معماری بوده است. سوکر که با سَر شاهین تصویر می‌شود، در مصر باستان خدای گورستان بوده است. حال در مجسمه‌هایی که اخیرا کشف شدند این دو خدای ممفیس و سقاره با هم ادغام شده بودند. باستان‌شناسان علاوه بر این، ۲۰ صندوقچه چوبی پیدا کردند که در آن‌ها شمایلی از حوروس (فرزند ایزیس) به چشم می‌خورد. روی دو مجسمه چوبی هم نام «فنوموس» ذکر شده بود که باستان‌شناسان هنوز نمی‌دانند چه کسی بوده است. تعدادی از مجسمه‌های اوشابتی هم در میان کشفیات اخیر بودند. اوشابتی‌ها همان مجسمه‌های دست‌به‌سینه‌ای هستند که با مردگان دفن می‌شدند و عقیده بر این بود که در دنیای پس از مرگ زنده می‌شوند و به‌عنوان خدمتکار، امور فرد را انجام می‌دهند. در این مطلب از باورهای مصریان باستان درباره مرگ بخوانید.

خالد الانانی در خلال کنفرانس مطبوعاتی اظهار داشت که «سقاره هنوز تمامی داشته‌هایش را رو نکرده است.» و نوید کشف‌های بیشتری  در این محوطه باستانی داد. وزیر آثار باستانی مصر گفت که آثار باستانی کشف‌شده به دست‌کم سه موزه‌ی قاهره از جمله «موزه‌ی بزرگ مصر» منتقل خواهند شد. موزه‌ی بزرگ مصر که اکنون مراحل ساخت‌و‌ساز خود را سپری می‌کند، در نزدیکی اهرام جیزه برپا خواهد شد و در آن برخی از مهم‌ترین آثار باستانی مصر از جمله مجموعه کامل آرامگاه توت‌عَنخ‌آمون و همچنین برخی از آثار باستانی برای اولین ‌بار در معرض دید عموم مردم قرار می‌گیرد.

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات