دیگر گهواره بشریت؛ عربستان چگونه تکامل انسان را شکل داد؟
ربعالخالی منطقهای بیابانی و متروک و منظرهای از تپههای شنی مایل به قرمز است که تا چشم کار میکند، گسترده شدهاند. این منطقه بهشدت خشک در جنوبشرق شبهجزیره عربستان قرار دارد و تقریباً هماندازه فرانسه است و در بخشهایی از آن اغلب در کل سال هیچ بارانی نمیبارد. ربعالخالی بهمعنای «ناحیه خالی» است و همانطورکه از نامش برمیآید، تقریباً هیچکس در آن زندگی نمیکند.
سایر بخشهای عربستان ازنظر زیستمحیطی تا این حد نامعتدل نیست؛ اما بدون تهویه هوا و دیگر فناوریهای جدید، همچنان مکانهایی سخت برای زندگی محسوب میشوند. بااینحال، این شبهجزیره همیشه به خشکی امروز نبود. فقط هشتهزار سال پیش، عربستان چنان رطوبت زیادی داشت که برای شکلگیری دریاچههای متعدد کفایت میکرد. همین شرایط در فواصل زمانی مختلف در میلیونها سال قبل نیز حکمفرما بود. وقتی رودها در عربستان جریان داشتند، دالانهای سرسبزی شکل دادند که محل شکوفایی پوشش گیاهی و حیاتوحش در میان تپههای شنی بودند. در بخش عمده دوران زمینشناسی اخیر، این شبهجزیره دستکم تا حدی سبز بود.
گذشته سرسبز عربستان ادعایی اثباتنشده نیست و نشان میدهد این منطقه در دورانهایی در گذشته دور سکونتپذیر بود. این حقیقت باستانشناسان را بر آن داشت تا بهدنبال شواهدی از سکونت انسان و اجداد او و خویشاوندان منقرضشدهاش در آنجا بروند. تنها در یک دهه، آنها مکانهای بیشماری یافتند که صدهاهزار سال محل زندگی این انسانتباران بودند.
عربستان برای انسانتبارانی که برای ورود به دنیای بزرگتر در حال خروج از آفریقا بودند، ظاهراً صرفاً توقفگاهی بینراهی محسوب نمیشد؛ بلکه مکانی بود که مدتهای طولانی در آن ساکن شدند. درواقع، بسیاری از پژوهشگران اکنون تصور میکنند که عربستان باید بهعنوان بخشی از «آفریقای بزرگتر» تلقی شود. آنها باور دارند شبهجزیره عرب نقشی مهم در تکامل و گسترش انسان در سرتاسر جهان ایفا کرد.
عربستان؛ دیگر گهواره بشر
دهها سال، آفریقا بهعنوان مهد بشر نگریسته میشد. قدیمیترین انسانتبار شناختهشده تقریباً هفتمیلیون سال پیش در آنجا ظهور کرد و با سکونت طولانیمدت در این قاره، به گونههای مختلف تکامل یافت؛ ازجمله آنهایی که فسیلهای مشهوری چون آردی و لوسی را به ما دادند. درحالیکه برخی گروهها از تقریباً دومیلیون سال قبل گشتوگذار در دوردستها را آغاز کردند، آفریقا همچنان مرکز داستان ما بود.
نخستین بقایای شناختهشده از گونه ما (هوموساپینس یا انسان خردمند) متعلق به آفریقا است. ما تقریباً سیصدهزار سال پیش در آنجا ظهور کردیم و تا حدود شصتهزار سال قبل، در نخستین گهواره خود باقی ماندیم. سپس آنطورکه انسانشناسان تصور میکنند، مهاجرت به خارج از آفریقا پای انسان خردمند را به سرتاسر جهان باز کرد.
شبهجزیره عرب نقشی مهم در تکامل و گسترش انسان در سرتاسر جهان ایفا کرد
مایکل پتراگلیا، انسانشناس تکاملی در مؤسسه ماکس پلانک در امور علوم تاریخ انسان در آلمان، به نشریه نیوساینتیست گفت: «ما سناریویی بسیار مستقیم داشتیم.» در این خوانش از تاریخ، عربستان هنگام تلاش انسانهای خردمند برای ورود به اروپا و آسیا و سایر نقاط جهان، صرفاً توقفگاهی ساده برایشان بود.
هیو گروکات، باستانشناس در مؤسسه ماکس پلانک، نیز دراینباره بیان کرد: «عربستان صرفاً در مسیر خروج از آفریقا بود. برخی افراد حتی میگفتند هیچ دوران ماقبلتاریخی در عربستان وجود نداشت.»
رسوبات دریاچه باستانی بین تپههای شنی در بیابان نفود
درنتیجه پیشفرضهای یادشده، تا همین اواخر تقریباً هیچ دانشی درباره هوموساپینس در عربستان وجود نداشت. باستانشناسان برخی محوطههای دارای هنر سنگنگاری را در شبهجزیره یافته بودند؛ اما قدمت آنها حداکثر دههزار سال بود. سپس یک دهه قبل، گروهی از پژوهشگران در قالب پروژههای مختلف جستوجوی شواهد از سکونت قدیمیتر انسان امروزی در عربستان را آغاز کردند. بهگفته النور اسکری، باستانشناس از مؤسسه ماکس پلانک، همه پژوهشگران در زمان مناسب دور همدیگر جمع شدند.
نیروی محرک مهم برای آغاز جستوجو، درک رو به رشد از تغییرات اقلیمی ماقبلتاریخی بود. در طول چند دهه اخیر، دیرینهاقلیمشناسان از شواهدی نظیر رسوبات اعماق دریا و مغزههای یخی استفاده کردهاند تا به وضعیت آبوهوا در دوران قدیم پی ببرند و مدلسازان اقلیمی نیز بهسختی تلاش کردهاند تا دگرگونیهای اقلیمی را درک کنند. این تلاشها نشان داد که در سرتاسر ۲/۵ میلیون سال گذشته (دورانی که در هر دو قطب یخ دائمی وجود داشت)، میانگین دمای زمین پیوسته کم و زیاد میشد.
زمین در دورههای سردتر یا یخبندانها، پیشروی یخسارها از قطبها را شاهد بود؛ درحالیکه در دورههای گرمتر بین یخبندانها، تودههای یخی عقبنشینی میکردند. این چرخهها بر شرایط حاکم بر عربستان و صحرای بزرگ آفریقا تأثیر گذاشت. در جریان دورههای بین یخبندان، بارانهای موسمی به شمال منتقل میشدند؛ درنتیجه این نواحی بسیار مرطوبتر از اکنون بودند. بااینحال، وقتی باران حین دورههای یخبندان به جنوب بازمیگشت، آن بخشها دوباره به صحرای سوزان تبدیل میشدند.
درک رو به رشد از تغییرات اقلیمی ماقبلتاریخی جستوجوها برای یافتن شواهد از سکونت قدیمیتر انسان امروزی در عربستان را آغاز کرد
ازنظر پتراگلیا و همکارانش، چرخههای یادشده بیانگر آن است که عربستان در دورههای مرطوبتر، رودخانهها و دریاچههای فراوانی داشت؛ درنتیجه آنها جستوجو برای یافتنشان را آغاز کردند. نخستین محوطهای که پژوهشگران بهسراغش رفتند، ناحیهای در بیابان نفود در عربستان سعودی به نام جبل قطر ۱ بود.
سال ۲۰۱۱، آنها کشف بقایای دریاچهای عمدتا مدفون زیر شن و ماسه بادی را با وسعت دستکم چهار کیلومتر در بیست کیلومتر توصیف کردند. پژوهشگران در رسوبات ۷۵ هزار ساله، شواهدی از چمنزار و درختان را بههمراه ابزارهایی سنگی پیدا کردند که حاکی از زندگی انسانتباران در آنجا بود.
از آن زمان بهبعد، تیم پتراگلیا و دیگران یافتههای مشابه بسیاری منتشر کردهاند. پتراگلیا گفت: «اکنون میدانیم نزدیک به دههزار دریاچه باستانی در عربستان وجود دارد. ما فقط بهسراغ چند صد نمونه از آنها رفتهایم و در ۷۰ درصد از آنها، فسیل یا شواهد باستانشناسی یافتیم.» انسانتباران حتی در ناحیهای زندگی میکردند که اکنون بیابان ربعالخالی است. پژوهشگران در منظفا البحیره، منطقهای مسطح که زمانی دریاچه بود، ابزارهایی سنگی با قدمت بین هشتاد تا صدهزار سال یافتند.
هنر باستانی عربستاناجداد بشر صدهاهزار سال و در زمانهایی که اقلیم مرطوبتر بود، در شبهجزیره ساکن بودند؛ اما بسیاری از شواهد مربوط به حضور آنها از بین رفته است. بااینحال، پیشینهای غنی از هنر و مصنوعات ماقبلتاریخی با قدمتی درحدود دههزار سال در آنجا وجود دارد. این هنر باستانی داستان جوامع و محیطهای در حال تغییر را به ما میگوید.هنر سنگنگاری قدیمیتر اغلب افراد را در حال شکار حیوانات وحشی نشان میدهد؛ اما سنگنگاران بعدی به نمایش نگهداری از حیوانات تمایل داشتند. در بسیاری از مکانها، هنرمندان باستانی با حکاکی آثار جدید روی نگارههای قبلی پیکرههای انسانی را حفظ، اما حیوانات را تعویض کردند. ماریا گواگنین، باستانشناس در مؤسسه ماکس پلانک در امور علوم تاریخ انسان میگوید: «بهوضوح حافظهای فرهنگی و تقریباً گفتوگویی بین این صحنههای شکار و صحنههای شبانی وجود دارد.»هنر سنگنگاری جانوران در حال تغییر منطقه را نیز فاش میکند. تصاویر محوطه شوایمیس در شمالغرب عربستان سعودی با قدمت بیش از هشتهزار سال نشان میدهد که حیوانات درنده شامل گوشتخواران بزرگ فراوان بودند. در محوطه باستانشناسی جبه در عربستان سعودی، نقاشیهایی از مردمی وجود دارد که درکنار کودوی کوچک (نوعی شاخدراز که امروزه ساکن جنگلهای شرق آفریقا است) و احتمالاً نیاگاو (جد گاو اهلی امروزی) زندگی میکردند.هنرمندان در محوطه کمل در شمال عربستان، شترها و دیگر حیوانات را در اندازه واقعی روی سنگ حکاکی کردند. در اغلب نمونهها، عمر این سنگنگارهها بیش از هشتهزار سال است. گواگنین گفت: «آنها شبیه به مجسمههایی هستند که از سنگ بیرون میآیند.» باید افراد زیادی در خلق این حکاکیهای بزرگ دخیل بوده باشند. مواد خام برای ابزارها از سی کیلومتر دورتر به آنجا آورده شد و مجسمهها چنان مرتفع هستند که ممکن است به داربست نیاز بوده باشد. گواگنین افزود: «فکر میکنیم تلاش جمعی زیادی وجود داشت.»مستطیلات بناهای سنگی بزرگی هستند که همان خصوصیات یادشده درباره سنگنگارههای شوایمیس درباره آنها صدق میکند. بیش از هزار نمونه از این سازههای سنگی در شمالغرب عربستان سعودی یافت شده است. برخی از مستطیلات که شامل حیاطی مرکزی در احاطه دیوارهای کوتاه هستند، بیش از هفتهزار سال عمر دارند؛ ازاینرو، قدیمیتر از استونهنج و اهرام مصر محسوب میشوند.هرکدام از این سازهها بهوضوح تلاش گروهی بزرگ را نشان میدهند. گواگنین گمان میکند که مردم در بیشتر سال جابهجا میشدند؛ اما در پایان فصل مرطوب، غذا برای جمعآوری احتمالاً بهقدر کافی موجود بود. گواگنین درادامه گفت: «[بین مردم] ضیافت یا شاید حتی جمعآوری غنائم وجود داشت؛ درنتیجه این اتفاقات، رویدادهای نمادین بزرگی بودند و گرد هم جمعشدن برایشان اهمیت داشت.»
سکونت انسانتباران از نواسانهای آبوهوایی پیروی میکرد. آنها زمانی که اقلیم مرطوب بود، وارد شدند و با خشکشدن منطقه، یا مهاجرت کردند یا از بین رفتند. بهگفته پتراگلیا، این چرخه کلید همهچیز است. حتی زندگی در دورههای مرطوب اصلا راحت نبود. گروکات گفت: «شرایط اقلیمی در آن دورههای با بارندگی بیشتر بهشدت فصلی بود.» باوجوداین، اقلیم بهقدری مرطوب بود که اسبهای آبی توانستند در شبهجزیره ساکن شوند. گروکات افزود: «اسبهای آبی به آب دائمی با عمق چندین متر نیاز دارند.»
کشف دیگر این است که جغرافیای عربستان تأثیرات قدرتمندی بر جوامع ساکن در آنجا گذاشت. جمعیتهایی که در شمال شبهجزیره زندگی میکردند، احتمالاً همچنان با جوامع ساکن در آفریقا و سایر نقاط در ارتباط بودند. شباهتهای بین ابزارهای سنگی ساخت آنها این ارتباط را نشان داده است. درمقابل، ساکنان جنوب عربستان به ساخت ابزارهای منحصربهفرد تمایل داشتند که نشانهای از جداافتادگی آنها از دیگران محسوب میشود.
سکونت انسانتباران در عربستان از نواسانهای آبوهوایی پیروی میکرد
این مردم چه کسانی بودند؟ با وجود فراوانی ابزارهای سنگی، نشانی از استخوانهای انسانتباران موجود نیست. بهگفته اسکری، دلیل این امر آن است که بیابان برای حفظ استخوانها مناسب نیست.
او افزود: «بیابان بیشازحد خشک است و توفانهای باد دارد و رسوبات فرومیپاشند.» بااینحال، این وضعیت از گمانهزنی برخی پژوهشگران مانع نشده است.
سال ۲۰۱۱، هانس پیتر اورپمن، باستانشناس در دانشگاه توبینگن در آلمان و تیم او ادعا کردند که انسان خردمند در حوالی زمان یادشده در عربستان زندگی میکرد. این ادعا براساس ابزارهای سنگی یافتشده در جبل فایه در امارات متحده عربی امروزی مطرح شد. این ابزارها با عمر بین ۴۰ تا ۱۲۵ هزار سال، به ابزارهای ساخته دست انسانهای خردمند ساکن در آفریقا در همان زمان شباهت دارد. بااینحال، پژوهشگران هیچ استخوانی پیدا نکردند.
سپس در سال ۲۰۱۸، تیمی شامل اسکری و گروکات و پتراگلیا با خوشاقبالی مواجه شد. آنها در بقایای دریاچهای در الوسطی در بیابان نفود در شمال عربستان سعودی یک استخوان انگشت یافتند. اسکری گفت: «روزی که آن استخوان را یافتیم، هیچکدام از ما واقعا باورش نمیشد.» بهگفته وی، این کشف واقعا اتفاقی بود؛ زیرا استخوانهای انگشت بین انسانتباران بسیار متفاوت هستند. این تکاستخوان ۸۵ هزار ساله برای شناسایی گونه صاحب آن کافی بود: انسان خردمند.
نقشه کشفیات باستانشناسیشواهد کشفشده در دهه گذشته نشان میدهد که انسانتباران از حداکثر پانصدهزار سال قبل در عربستان زندگی میکردند و زمانی که اقلیم مرطوبتر و محیط سرسبزتر بود، برای مدتهای طولانی درآنجا سکونت کردند.
انسانهای خردمند، نخستین ساکنان؟
این مسئله قطعی است که هوموساپینس ساکن عربستان بود؛ اما برای باور به حضور او در شبهجزیره پیش از کشف استخوان یادشده، دلیل وجود دارد. سال گذشته، پتراگلیا و همکارانش ادعا کردند مجموعهای از ردپاهای متعلق به انسانهای امروزی بین ۱۲۱ هزار و ۱۱۲ هزار سال پیش در دریاچه باستانی الاثر در عربستان سعودی ایجاد شد. ردپاها همیشه تشخیصدادنی نیستند؛ اما پتراگلیا میگوید هیچ انتقادی به تفسیر آنها وجود ندارد.
درهرصورت، مردمان باستانی برای رسیدن به عربستان و بهجاگذاشتن ردپا، بهقدر کافی زمان داشتند. قدیمیترین بقایای یافتشده تاکنون از انسان خردمند با عمر بین ۲۵۰ و ۳۵۰ هزار سال در منطقه جبل ایرهود مراکش و علاوهبراین، بقایای انسانهای نوین با عمر ۲۱۰ هزار سال در یونان یافت شده است. باستانشناسان نیز استخوان فکی را در اسرائیل کشف کردهاند که دستکم به ۱۷۷ هزار سال پیش تعلق دارد.
هرچند استخوان انگشت ۸۵ هزار ساله همچنان تنها استخوان شناختهشده از انسان خردمند است که در عربستان یافت شد، ابزارهای سنگی آنجا عمر بسیار بیشتری دارند. قدمت ابزارهای یافتشده در النسیم در عربستان سعودی به سیصدهزار سال پیش بازمیگردد. سال ۲۰۱۸، تیمی از پژوهشگران شامل اسکری و گروکات و پتراگلیا، یافتههایش در سایت تیأسالغاده در عربستان سعودی را تشریح کرد. آنجا دریاچهای خشکشده وجود دارد که زمانی در احاطه علفزارهای حاصلخیز محل زیست فیلها و خرهای وحشی آسیایی و پرندگان آبزی بود. برخی از استخوانهای حیوانات ظاهراً علائم بریدگی و دیگر نشانههای فعالیت انسانتباران را دارند. سن بقایای حیوانات بین سیصد تا پانصدهزار سال تخمین زده میشود.
مقالههای مرتبط:
- اکتشافات اخیر، داستان تکامل و مهاجرت انسانها را تغییر داده است
- انسان گونه غالب؛ نگاهی جامع به تکامل و پیدایش انسان خردمند
اگر انسانتباران از پانصدهزار سال قبل در عربستان زندگی میکردند، تقریباً بهطور قطع از گونه انسان خردمند نبودند. بسیاری از دیگر انسانتباران در آن زمان مشغول پرسهزنی در اوراسیا بودند؛ اما مظنونان اصلی نئاندرتالها هستند. اسکری گفت: «کاملاً مطمئنم که نئاندرتالها آنجا دستکم در بخشهای شمالی عربستان بودند.» او خاطرنشان کرد که بقایای نئاندرتالها در شام (منطقه شمال عربستان) یافت شده است. اسکری افزود: «ما ابزارهایی سنگی در عربستان داریم که به نمونههای یافتشده در محوطههای حاوی فسیلهای نئاندرتالها بسیار شباهت دارند.»
نئاندرتالها و انسانهای خردمند احتمالاً تنها عربهای اولیه نبودند
نئاندرتالها و انسانهای خردمند احتمالاً تنها عربهای اولیه نبودند. اسکری و بسیاری از دیگر پژوهشگران حدس میزنند که با ورودوخروج گروههای مختلف همزمان با مرطوبشدن و خشکشدن اقلیم، شبهجزیره به سرزمین آمیزش گونههای مختلف تبدیل شد. آنتونی سینکلر، باستانشناس در دانشگاه لیورپول، به نیوساینتیست گفت: «گمان میکنم قرار است انواع مختلفی از گونههای انسانتبار بالقوه متفاوتی را جستوجو کنیم که تقریباً تمامشان احتمالاً با یکدیگر آمیزش داشتند.»
تمام این فرضیات چه معنایی برای تکامل انسان دارند؟ دراینجا دو پرسش مهم وجود دارد: ۱. انسانهای خردمند هنگام خروج از آفریقا چگونه از عربستان بهرهبرداری کردند؟؛ ۲. عربستان چه نقشی در تکامل اولیه هوموساپینسها داشت؟ ازنظر پتراگلیا، با کشف شمار فراوانی از سکونتگاههای متعلق به انسانتباران در طول چنین بازه زمانی گستردهای و وجود چنین همبستگی نزدیکی با تغییرات اقلیمی، روایت یگانه مهاجرت انسانهای خردمند از آفریقا درحدود شصتهزار سال قبل کاملاً باطل میشود.
بهلطف شمار رو به رشد فسیلهای یافتشده از انسانهای خردمند در خارج از آفریقا پیش از مهاجرت فرضشده، این ایده هماکنون فاقد اعتبار شده است. درعوض با تکیه بر اکتشافات پژوهشگران در عربستان، میتوان تأیید کرد که هر وقت اقلیم و اکوسیستم مساعد میشد، مهاجرتهای متعدد شکل میگرفت. پتراگلیا گفت: «مدلی که در حال ترویجش بودهام، مدل پراکندگیهای متعدد هوموساپینس در طول زمان است. نهتنها یک رویداد، بلکه هرچه پیش رفتند، رویدادها و آمیزشهای بسیار اتفاق افتاد.» در این مدل، دلیل اشاره علم ژنتیک به دگرگونی چشمگیر در شصتهزار سال قبل، نه مهاجرت بزرگ از آفریقا، بلکه افزایش اندازه کلی جمعیت انسان است.
ساکنان احتمالیشواهد در حال کشف نشان میدهد که عربستان از پانصدهزار سال قبل مسکونی شده است. فهرست انسانتبارانی که تاریخشان با این دوره زمانی مطابقت دارد و احتمالاً درآنجا زندگی کردند، بسیار طولانی است.انسان خردمند (دوره: ۳۰۰ هزار سال قبل تا به امروز)سرزمین اصلی گونه ما آفریقا بود. قدیمیترین مدرک فسیلی از عربستان به ۸۵ هزار سال پیش بازمیگردد؛ اما با تداوم جستوجو برای فسیلها در این منطقه، احتمال کشف شواهد باستانیتر وجود دارد.نئاندرتال (دوره: ۸۰۰-۴۰۰ هزار سال قبل تا ۴۰ هزار سال قبل)نئاندرتالها در اروپا و آسیایغربی ریشه داشتند و گاهی اوقات از سمت شرق تا کوههای آلتای در سیبری پرسه میزدند. آنها به سرزمین شام و احتمالاً از جنوب وارد عربستان نیز شدند.دنیسووا (دوره: ۸۰۰-۴۰۰ هزار سال قبل تا دستکم ۴۳ هزار سال قبل)دنیسوواها گروه همزاد نئاندرتالها بودند و بهلطف اکتشافات در معدود محوطههای باستانشناسی در آسیایشرقی شناخته شدهاند. شواهد نشان میدهد که عربستان از سرزمین آنها بسیار فاصله داشت؛ اما شاید پای آنها نیز به شبهجزیره رسیده بود.انسان راستقامت (دوره: ۲ میلیون سال قبل تا دستکم ۱۱۷ هزار سال قبل)قدیمیترین انسانتباری که میدانیم خارج از آفریقا زندگی کرد، انسان راستقامت است. این گونه از سمت شرق تا جاوا در اندونزی رسید و احتمالاً در دورههایی در عربستان سکونت داشت.انسان نشر رملا (دوره: تقریباً ۴۲۰ هزار سال قبل تا ۱۴۰ هزار سال قبل)انسان نشر رملا که بهتازگی در سال ۲۰۲۱ شناسایی شد، ممکن است جد نئاندرتالها بوده باشد. باستانشناسان شواهد این انسانتبار را فقط در یک محوطه در اسرائیل یافتهاند؛ اما شاید او نیز به جنوب مهاجرت کرده بود.
مهاجران اتفاقی
اکتشافات در عربستان نیز نشان میدهند انسانهای خردمند آنطورکه اغلب اشاره شده است، هنگام مهاجرت به خارج از آفریقا چسبیده به سواحل نبودند. شکی نیست که برخی از آنها بدینشیوه مهاجرت کردند. بهعنوان مثال، سینکلر در چندین مکان در ساحل دریای سرخ عربستان، ازجمله وادی ذهبان و وادی دبس، شواهدی از سکونت مردم یافت کرد. بااینحال، یافتههای دریاچهها نشان میدهد که انسانتباران از مرکز شبهجزیره نیز عبور کردند.
مهاجران باید گروههای کوچکی از شکارچی گردآورندگان و نه جمعیتهای بزرگ بوده باشند. هیچ دلیلی وجود ندارد که فکر کنیم آنها هدفی در ذهن داشتند. گروکات گفت: «مردم قصد نداشتند به جایی برسند. انسانتباران صرفاً در اطراف پرسه میزدند و فرصتها اندکی دستخوش تغییر شد. بارانهای موسمی قدری بیشتر بهسمت شمال آمدند و با گذشت زمان آنها بهطور اتفاقی نقلمکان کردند.»
عربستان مکان سکونتپذیر دیگری برای انسانهای اولیه و بخشی از محل درهمآمیزی گونهها بود که بشر از آن ظهور کرد
مهاجرتهای اتفاقی به پیامی عمیقتر و بزرگتر درباره ریشههای تکاملی ما اشاره میکند. ازنظر زمینشناسی، عربستان بهدلیل شکافی در صفحات تکتونیکی زیرین بخشی از اوراسیا محسوب میشود. باوجوداین تا آنجا که به انسانتباران آفریقایی مربوط میشود، شبهجزیره بهکلی تودهای خشکی متصل به آفریقا بود و دیرینهمردمشناسان نیز دیدن عربستان بدین شیوه را آغاز کردهاند. سینکلر گفت: «معتقدم عربستان بخشی از آفریقای بزرگتر است.»
سینکلر حتی فراتر از این میرود. او گفت: «بخشهایی از جنوبغرب آسیا که منطقه مجاور آفریقا است، در زمانهای دور احتمالاً بخشی از بستر اصلی تکامل انسان بود.» سینکلر از ایده «چندمنطقهگرایی آفریقایی» دفاع میکند؛ سناریویی که در آن آفریقا سکونتگاه جمعیتهای متعددی از هوموساپینس بود و بسته به اینکه در کدام مناطق امکان سکونت وجود داشت، آنها گاهی جداافتاده و گاهی در حال آمیزش با یکدیگر بودند.
عربستان مکان سکونتپذیر دیگری برای انسانهای اولیه و بخشی از محل درهمآمیزی گونهها بود که بشر از آن ظهور کرد. بهعبارتدیگر، ما همگی درنهایت از آفریقا آمدهایم و صرفاً باید درباره اینکه آفریقا کجا بهپایان میرسد، تجدیدنظر کنیم. چشماندازهای عربی بهطور قطع بهاندازه ساواناها و جنگلها و ساحلهای آفریقا، گونه ما را شکل دادند. ربعالخالی ممکن است امروزه بیابانی سوزان باشد؛ اما روزی روزگاری سکونتگاه اجداد دور ما محسوب میشد.