چرا هرگز نمی‌توانیم به برخی پرسش‌ها درباره دایناسورها پاسخ دهیم؟

پنج‌شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۱۷:۰۰
مطالعه 5 دقیقه
ناتوانی دانشمندان در یافتن بسیاری از فسیل‌‌های دایناسورها بدین معنی است که بسیاری از اسرار درمورد زندگی دایناسورها روی زمین هیچگاه آشکار نخواهند شد.
تبلیغات

مطالعه‌ی دایناسورها در ۲۰ سال گذشته پیشرفت‌های شگفت‌انگیزی داشته است. برای مثال، کشف تعداد زیادی دایناسور تماماً پردار، شواهد غیرقابل انکاری را پیرامون تکامل پرندگان از اجداد غیرپرنده‌ی آن‌ها پیش روی ما می‌گذارد. ما همچنین فسیل‌هایی دراختیار داریم که الگوهای کهن این حیوانات منقرض‌شده را حفظ کرده‌اند.

در دو دهه‌ی گذشته طی هر سال حدود ۵۰ گونه‌ی دایناسوری جدید شناسایی و نام‌گذاری شده است. مطالعات جدیدی درمورد رفتار دایناسورها، اکولوژی، جنسیت، فیزیولوژی، ساختار مغز، شنوایی و بسیاری از ویژگی‌های دیگر این موجودات انجام گرفته و رازهای بسیاری برملا شده‌اند. این دستاوردها واقعاً گنجینه‌ای ارزشمند از داده‌ها تلقی می‌شوند و روش‌های تحقیق جدید، بینش‌های جالب‌تر و شگفت‌انگیزتری را درمورد این جانداران شکل داده‌اند. بااین‌حال چه بخواهیم و چه نخواهیم، باید این موضوع را بپذیریم که سابقه‌ی فسیلی دایناسورها به‌طرزی باورنکردنی ناقص و ناکامل است. با وجود تمام پیشرفت‌هایی که در طول دو قرن درزمینه‌ی مطالعه دایناسورها به دست آمده، هنوز چیزهای بی‌شماری درباره‌ی آن‌ها وجود دارد که نمی‌دانیم.

برای نمونه ممکن است ایده‌هایی در‌مورد رنگ‌های واقعی چند دایناسور در دست داشته باشیم؛ اما این‌ها تنها تعداد انگشت شماری از دایناسورها هستند؛ تعدادی که حتی ممکن است نتوانند نماینده‌‌ای موثق و قابل تعمیم برای گونه خودشان باشند؛ چه برسد به اینکه دانشمندان بخواهند از روی رنگ آن‌ها، درمورد رنگ سایر گونه‌ها به نتیجه‌ی دقیقی برسند.

دانشمندان در گوشه‌‌وکنار دنیا مطالعات دقیقی درمورد طرز ایستادن، راه رفتن، دویدن و چرخش تیرانوزاروس رکس انجام داده‌اند و این مطالعات در ذات خود ارزشمند و روبه‌جلو بوده است. ولی واقعیت این است که مطالعاتی از این دست حتی برای ۳۰ گونه‌ی دیگر تیرانوسورها صورت نگرفته است؛ نیازی به گفتن نیستن که وضعیت بسیاری گروه‌های دیگر دایناسورها بسیار بدتر از این هم بوده است. دراینجا سخن از کوتاهی یا کمکاری دانشندان نیست؛ آن‌ها شواهدی در دست ندارند که بخواهند روی آن پژوهش هم کنند!

از سویی چنین شکاف‌ها و کاستی‌هایی دست‌کم ممکن است روزی با یافته‌های جدید پر شوند؛ اما آیا درمورد گونه‌ها و انواعی که شاید هرگز آن‌ها را نشناسیم چطور؟

به برخی از عجیب‌ترین حیوانات موجود در جهان فکر کنید. در اینجا صحبت از حیواناتی است که چندان شبیه خویشاوندان نزدیک خودشان نباشند؛ یا عضو گروهی از یک خانواده‌ی منقرض‌شده یا مفقودشده‌ از زمان‌هایی بسیار قبل‌تر باشند. لاک‌پشت‌های غول پیکر، ایگواناهای دریایی و باکلان‌های بی‌پرواز در جزایر گالاپاگوس؛ کیوی، کاکاپو و تواتارا در نیوزلند؛ ریل‌های هاوایی که نوعی از آبچليک‌ها بوده‌اند و متأسفانه منقرض‌شده‌اند؛ لمورها و پرندگان فیلی منقرض‌شده در ماداگاسکار. مثال‌های پرشمار دیگری هم وجود دارد که اشاره به تمام آن‌ها در این مقاله ممکن نیست.

شاید در ذهنتان پرسشی پیرامون وجه اشتراک تمام مثال‌های مورد اشاره در این مقابله پدید آمده باشد: این گونه‌ها چرا منقرض شده‌اند؟ دانشمندان معمولاً در اینجا به برخی ایده‌ها اشاره می‌کنند. وجه مشترک آن‌ها محل زندگی آن‌ها است. این موجودات اغلب ساکن جزیره‌ها بوده‌اند؛ جزایری که معمولاً هم آتشفشانی هستند و هم از توده‌های خشکی دیگر فاصله دارند. نکته‌ی جالب دیگر این است که این جزایر اغلب گرمسیری استوایی هستند.

جزیره‌هایی از این دست، مکان‌هایی هستند که جمعیت‌های منزوی می‌توانند با ماندن در آن‌ها تغییرات جالبی داشته باشند؛ زیرا گروه‌های کوچک تحت شرایط غیرعادی تکامل می‌یابند. آن‌ها اغلب از برخی از محدودیت‌های ناشی از حضور رقبا و شکارچیان مصون هستند و همین موضوع می‌تواند این امکان را فراهم کند که درصورت از میان رفتن یا منقرض شدن هم‌نوعانشان در سایر جاها، بتوانند کماکان بقا کرده، به شاخه‌های متنوع‌تر تقسیم شده و شکل‌هایی جدید و نامعمول از گونه‌ی خودشان را داشته باشند.

دایناسورها در جزیره و خشکی های زمین

اما مسئله‌ی اصلی این است که چنین محیط‌هایی برای تشکیل فسیل‌ها بسیار نامناسب هستند. تکه‌های کوچک خشکی در روی زمین احتمالاً دارای تعداد محدودی رودخانه و دریاچه‌های بزرگ با توده‌های گل‌ولای زیاد برای دفن حیوانات هستند. محیط‌های استوایی میزان پوسیدگی بسیار بالایی دارند، بنابراین اجساد مرده اغلب به‌اندازه‌ی کافی برای دفن شدن و در ادامه، طی کردن مسیر متداول برای تشکیل فسیل‌ها دوام نمی‌آورند. جزایر آتشفشانی می‌توانند به‌راحتی به زیر آب‌ها بروند و تحت تأثیر فعالیت‌های زمین‌ساختی قرار گیرند.

از همین روی و با کنار هم چیدن دلایلی که گفتیم، می‌توان به‌صراحت گفت که بسیار بعید است چنین مکان‌هایی به‌طور کلی در سطحی قرار بگیرند که دیرینه‌شناسان بتوانند مثلاً آن‌ها را تا ۱۰۰ میلیون سال بعد ببینند. این در حالی است که سطوح خشکی‌های بزرگتر زمین در مناطق مرکزی قاره‌های فعلی اغلب صدها میلیون‌ سال قدمت دارند.

شاید با همین معلومات فعلی پیرامون دایناسورها، آن‌ها درمیان اغلب ما به‌عنوان موجوداتی بسیار مرموز و شگفت‌انگیز تصور می‌شوند. ولی واقعیت این است که دایناسورها بسیار عجیب‌تر و جالب‌تر از آن چیزی بوده‌اند که علم امروز بدان آگاه شده است. آن‌ها تقریباً به‌طور قطع حیوانات بسیار جالب‌تر و غیرمعمول‌تری را در تمام جزایر در عصر مزوزوئیک (حدود ۲۵۲ تا ۶۶ میلیون سال پیش) پدید آورده‌اند؛ اما بعید است که هرگز بتوانیم آن‌ها را پیدا کنیم؛ زیرا فسیل‌های چنین گروهی از موجودات آن عصر یا هرگز شکل نگرفته‌اند، یا اینکه درصورت شکل گرفتن، در جزایری بوده‌اند که اکنون نابود شده‌ و غیر قابل دسترس هستند.

دانش ما از تکامل جانوران در جزایر به‌اندازه‌ای کافی است که با اطمینان بگوییم دایناسورهای عجیب‌‌وغریب‌تری قطعاً در این مکان‌ها ظاهر شده‌اند. به همین ترتیب، فهم و دریافت ما از فرایندهای تشکیل فسیل به ما می‌گوید که بعید به نظر می‌رسد در آینده بتوانیم به فسیل‌هایی از آن‌ها دسترسی پیدا کنیم؛ و این هیچ ارتباطی با تلاش‌های بیشتر و حفاری‌های بیشتر ندارد.

ما طی دو قرن اخیر موارد بسیاری زیادی درمورد دایناسورها آموخته‌ایم و هنوز چیزهای بیشتری هم در راه است. بااین‌حال شکاف‌ها و حفره‌های علمی بسیار جذابی وجود دارد که هیچگاه قادر به پر کردن آن‌ها نخواهیم بود. احتمالاً دایناسورها برای نسل‌های بعد از ما نیز به‌عنوان یکی از مرموزترین موجوداتی که روزگاری روی این سیاره زیسته‌اند، قلمداد خواهند شد.

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات