جهان انقراض تریاس چه تفاوتها و شباهتهایی با زمین امروز داشت؟
دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۱ - ۲۲:۳۰مطالعه 12 دقیقهانقراض پایان عصر تریاس که ۲۰۱ میلیون سال پیش رخ داد، سومین رویداد انقراض شدید زمین از زمان طلوع حیات جانوری بود. آن زمان همانند امروز، افزایش کربندیاکسید و گرمایش زمین وجود داشت، اما شباهتها به همین جا ختم نمیشود. آتشسوزی، تخریب جنگلها، بارندگی شدید، فرسایش، اسیدیشدن اقیانوس، مناطق مرده دریایی، صخرههای مرجانی رو به مرگ، افزایش سطح آب دریا و حتی هجوم حشرات نیز ازجمله رویدادهای آن دوره بودند. همچنین آلودگی جیوه، گوگرددیاکسید، هالوکربنها و متان و احتمالا لایه اوزون آسیبدیده وجود داشت. دکتر مانفردو کاپریلو از دانشگاه اسلو بهنقل از ارز تکنیکا میگوید: «۲۰۱ میلیون سال پیش اتفاقی بسیار پرآشوب رخ داد که ازنظر کربندیاکسید شباهت زیادی با آنچه اکنون میبینیم، داشت.»
بهنظر میرسد این الگوی خوبی برای درک چیزی باشد که اکنون در جریان است. اما تفاوتهای چشمگیری نیز وجود داشته است که قابلتوجهترین آن نبود انسان است. بهجای آلودگی انسانی امروز، در اواخر تریاس فورانهای آتشفشانی بزرگی رخ داد که مقادیر عظیمی از گازهای گلخانهای و آلایندهها را وارد اتمسفر کرد.
به تفاوتهای دیگر نیز میتوان اشاره کرد. در طول تریاس، فقط یک قاره به نام پانگهآ وجود داشت و آبوهوا گرمتر بود، زمین پوشیده از یخ نبود و سطوح کربندیاکسید بسیار بالاتر از امروز یافت میشد. دایناسورها هنوز بر زمین تسلط نداشتند و هیچ علف یا گُلی روی آن وجود نداشت.
مهمتر اینکه، مقیاس تخریبی که جهان در پایان تریاس با آن روبهرو بود، بزرگتر بود و مدت زمانی که سیاره در این شرایط قرار داشت، نسبتبه چیزی که برای آینده ما پیشبینی میشود، طولانیتر بود. بنابراین، همانطور که دانشمندان بین گذشته و حال زمین شباهتهایی پیدا میکنند، باید از آنها برای آینده زمین امروز درس گرفت.
یافتن الگوی احتمالی
پایان تریاس رویدادی یکباره نبود. به استثنای برخورد سیارک نابودکنندهی دایناسورها در پایان کرتاسه، پایان تریاس با الگویی مطابقت دارد که در حدود ۱۵ انقراض دیگر مانند رویداد پایان پرمین و بیاکسیژنی در اقیانوسها در دوره ژوراسیک و کرتاسه مستند شده است.
الگوی همه این انقراضها شامل انتشار مقادیر عظیمی کربندیاکسید است که از پدیدههای آتشفشانی به نام استانهای آذرین بزرگ (LIPs) منشا میگیرد. این پدیدهها به تغییرات اقلیمی، افزایش سطح دریاها، ایجاد مناطق مرده بدون اکسیژن در اقیانوسها و اسیدیشدن اقیانوسها منجر شدند. آبسنگها ناپدید و موجودات دریایی منقرض شدند. در برخی موارد ازجمله انقراضهای پایان پرمین و پایان تریاس، تغییرات اقیانوسی همراه با تغییرات روی خشکی مانند ناپدیدشدن جنگلها، شکوفا شدن سرخسها و انقراض حیوانات خشکی اتفاق افتاد.
تکرار رویدادهای انقراض در طول تاریخ زمین نشان میدهد که زمین منطق خاصی را دنبال میکند؛ منطقی که در آن بحرانهای محیطی گذشته آزمونهای استرسی هستند که میتوانیم از آنها برای مهندسی معکوس نحوه عملکرد زمین امروزی استفاده کنیم. اما پی بردن به زنجیره علل و پیامدها در این برشهای باریک از سوابق زمینشناسی عظیم و ناقص زمین احتمالا مانند تلاش برای حل معمای یک قتل است. پروفسور بس وان دشوتبروژ از دانشگاه اوترخت میگوید: «میدانیم چه کسی مرده و کجا مرده است، اما نمیدانیم که چگونه یا چرا.»
زمانبندی اهمیت دارد
صرفا بدین دلیل که بسیاری از گونههای فسیلی که در سنگهای تریاس یافت میشوند، در سنگهای ژوراسیک دیده نمیشوند، میتوان وقوع انقراض را در پایان تریاس نتیجه گرفت. (دانشمندان این موضوع را از قرن ۱۸ میدانند.) در آن دوران، نیمی از تنوع زیستی دریایی از بین رفت. صخرههای مرجانی قبل از بازگشت در دوره ژوراسیک، ناپدید شدند. بسیاری از آمونیتهای دارای پوسته حلزونی و همچنین بسیاری از گونههای نرمتنان صدفمانند از بین رفتند. موجوداتی به نام کنولاریدها که شبیه بستنی قیفی بودند، بهکلی ناپدید شدند و همینطور موجودات مارماهیمانندی به نام کنودونتها از بین رفتند. چندین گروه از ایکتیوسورهای دلفینمانند نیز از بین رفتند.
فاصله میان فسیلهای نهایی تریاس و اولین فسیلهای ژوراسیک بسته به گونهها حدود ۱۴۰ هزار سال است. این بدان معنا نیست که انقراض آنقدر طول کشیده است. اما ازآنجا که بهندرت پیش میآید که موجودی پس از مرگ به فسیل تبدیل شود و باز احتمال اینکه انسان بتواند آن را پیدا کند، پایین است، به احتمال زیاد این گونهها تا مدتها پس از آخرین نمونه فسیلشده خود زندگی کردهاند. برایناساس، شکاف فسیلی فقط تصویری کلی ارائه میکند و به جزئیات بیشتری نیاز داریم تا دریابیم انقراض جمعی دقیقا چگونه اتفاق افتاده است.
اما مرتب کردن سنگهای پایان تریاس نقاط مختلف جهان برحسب زمان، دشوار است. نوع سنگها از مکانی به مکان دیگر متفاوت است و آمونیتهایی که دیرینهشناسان از آنها برای نشان دادن پایان تریاس استفاده میکنند، در مکانهایی مانند کانال بریستول انگلستان که زیاد مورد مطالعه قرار گرفته است، زندگی نمیکردند. پروفسور پل ویگنال از دانشگاه لیدز گفت: «بهراحتی میتوان گفت که در طول نیم میلیون یا ۱۰۰ هزار سال گذشته چه اتفاقی افتاده است. اما خیلی دشوار است که بگوییم در طول ۱۰ یا ۱۰۰ سال چه اتفاقی افتاده است.»
تنها تاریخ رادیومتریک نزدیک در سنگهای دریایی مربوط به زمانی است که حیات پس از انقراض شروع به احیا شدن کرد. در ۲۰۱٫۳۶ میلیون سال پیش عدم قطعیت بسیار بزرگی در حد مثبت یا منفی ۱۷۰ هزار سال وجود دارد. روی خشکی، تاریخ انقراض به روش رادیومتریک بهطور دقیقتر به ۲۰۱٫۵۶۴ میلیون سال پیش (به اضافه یا منهای ۱۵ هزار سال) تعیین شده است، اما تغییر در گردههای مورد استفاده برای تخمین این تاریخ در مکانهای دیگر خیلی دیرتر ظاهر میشود، تنها چیزی که میتوانیم بگوییم این است که انقراض حدود ۲۰۰ هزار سال بین تاریخهای رادیومتریک اول و دوم اتفاق افتاد.
برای پیچیدهتر شدن مسائل، درنظر بگیرید که ظاهرا انقراضها به صورت چندین رویداد رخ داده است و دانشمندان درمورد تعداد رویدادها اختلافنظر دارند. ویگنال الگویی مشابه با انقراضهای جمعی دیگر میبیند و میگوید طبق شواهدی که وجود دارد، دو بحران انقراض وجود داشته است. اما دکتر کالوم فاکس از دانشگاه خلیفه در ابوظبی با این نظر مخالف است و میگوید یک رویداد انقراض وجود داشته است.
فعالیتهای آتشفشانی شدید
برخلاف از بین رفتن گونهها، وضوح بیشتری در مورد فورانهای آتشفشانی وجود دارد.
ظهور ناگهانی آنچه اکنون استان ماگمایی اطلس مرکزی یا CAMP نامیده میشود، ۲۰۱٫۶۳۵ میلیون سال پیش با شکافته شدن قلب پانگهآ آغاز شد. با وقوع این رویداد، گدازهها از فرانسه تا بولیوی پرتاب شدند، جریان شدید و وسیعی از ماگما زیرزمین راه افتاد و موجب سیل گدازههایی از بازالت و انتشار مقادیر زیادی کربندیاکسید و آلایندهها شد. ورقههای سنگهای مذاب راه خود را کردند و درون رسوبات جریان پیدا کردند و کربندیاکسید و متان و هالوکربنهای بیشتری را تولید کردند. تاریخ این سنگهای آتشفشانی سه دوره مجزا از فعالیتهای آتشفشانی را نشان میدهد. اگر فعالیتهای آتشفشانی با رویدادهای انقراض همزمانی داشت، خوب بود، اما اینطور نیست و طبیعت همکاری نمیکند.
ظاهرا فقط اولین دوره فعالیت آتشفشانی با یک رویداد انقراض همزمان بود، درحالیکه دورههای دوم و سوم فعالیت آتشفشانی پس از رویداد انقراض تاریخگذاری شده است. بااینحال، ویگنال فکر میکند که دوره دوم فعالیت آتشفشانی ممکن است با رویداد دوم انقراض همپوشانی داشته باشد.
کاپریولو و همکارانش میخواستند ببینند که آیا رویداد اولیه آتشفشانی میتوانسته به اندازه کافی کربندیاکسید تولید کند که اقلیم تریاس را تغییر دهد. آنها مواد معدنی را در سنگهایی پیدا کردند که هنگام بلوریشدن در اعماق زمین حبابهای کوچکی از گازهای آتشفشانی را در خود به دام انداخته بودند. این حبابها نشان میدهند که ماگمای CAMP سرشار از کربندیاکسید بود و ازطریق فورانهای پایان تریاس وارد اتمسفر شد. تیم کاپریولو محاسبه کرد که اولین قسمت از فورانها شامل تعداد کمی (شاید ۱۰) از فعالیتهای فورانی فشرده بود که هریک معادل یک قرن انتشار انسانی در حد متوسط بود. کاپریولو میگوید مقدار مشابه و درنتیجه هشداردهنده است.
چنین انتشار گسترده کربنی میبایست توازن ایزوتوپهای کربن را در اتمسفر تغییر دهد. سه نوسان متمایز از ایزوتوپهای کربن در تعدادی از رسوبات پایان تریاس دیده میشود که معمولا به سه نوبت انتشار کربن از CAMP نسبت داده میشود. دانشمندان سعی کردهاند این سیگنالهای جهانی را با سنگهای پایان تریاس تطابق دهند، اما طبیعت برخی از رویدادها را پوشانده است. این امر موجب ابهام و تفاسیر مختلف توسط تیمهای مختلف شده است.
بهگفتهی فاکس و همکارانش، اولین نوسان در ایزوتوپ کربن میتواند بیش از یک میلیون سال قبل از اولین فورانهای CAMP رخ داده باشد. اما پروفسور سوفی لیندستروم از دانشگاه کپنهاک و دیگران میگویند این نوسان میتوانسته دهها هزار سال پس از شروع فورانها رخ داده باشد.
نوسان میانی ایزوتوپ کربن یا در طول انقراض جمعی (بهگفتهی لیندستروم، وان دشوتبروژ، ویگنال و دیگران) یا قبل از آن (بهگفتهی فاکس و همکاران) اتفاق افتاد، درحالیکه سومین نوسان ایزوتوپ پس از انقراض اتفاق افتاد. این ابهام تاحدودی ناشی از این واقعیت است که سیگنال کربندیاکسید در ایزوتوپهای کربن توسط تغییرات محلی مواد آلی شستهشده در اقیانوسها خصوصا در دریاهای کمعمق پایان تریاس پوشیده شده است و این امر استفاده از نوسانات ایزوتوپ کربن را برای تعیین ترتیب رویدادهای جهانی دشوار میسازد.
مکان، مکان، مکان
یکی از مشکلات بزرگ این است که اطلاعات موجود محدود به سنگهای انگلیسی است که زمانی در دریای کمعمق بزرگی تشکیل شدند. براثر زمینلرزه، رسوبات کف این دریای کمعمق در راستای خطی طولانی تکان خوردند و تغییرشکل دادند. در آن زمان، دریا در آن منطقه کمعمق و درنهایت خشک شد و ترکهای عمیقی برجای ماند. صدفها و سایر موجودات دریایی ناپدید شدند و تشکچههای میکروبی بر آن مسلط شدند. بسیاری از دانشمندان این دنیای میکروبی را نتیجهی نخستین رویداد انقراض میدانند، اما فاکس و همکارانش براینباورند که این اتفاق محلی بوده است و در سطح جهان رخ نداده است. آنها در مجلهی PNAS گزارش کردند: «ناپدید شدن موجودات دریایی حاصل تغییرات محیطی محلی است و نشانگر رویداد انقراض جهانی نیست.» درواقع، وقتی آب دریا پیش از آنچه ممکن بود دومین رویداد انقراض باشد، به دریا بازگشت، برخی از گونههای تریاس نیز دوباره ظاهر شدند، اما در پایان رویداد بعدی بهکلی منقرض شدند.
اما دانشمندان دیگر استدلال میکنند که گونههای بازگشتکننده بازماندگان اولین رویداد انقراض بودند. بنا به توضیح ویگنال، در بسیاری از انقراضهای جمعی، بسیاری از موجودات موفق میشوند، زنده بمانند.
اگر دراینباره حق با فاکس باشد که رویداد انقراض اول محلی بود، آبوهوای ظاهرا ملایم آن زمان معقول بهنظر میرسد. دکتر ویکتوریا پتریشین از دانشگاه کالیفرنیا و همکارانش وقتی دمای آب گذشته را در رسوبات بهجایمانده از تشکچههای میکروبی تخمین زدند، شواهدی مبنیبر معتدل بودن آبوهوا مشاهده کردند. پژوهشگران توانستند برای تودههای سنگ آهک ۲۰۱ میلیون ساله تغییرات دمای فصلی را تشخیص دهند، اما آنها نشانهای از سردشدن یا گرمشدن شدید در طول چند هزار سال پیدا نکردند. نمیدانیم که مطالعه مذکور که فقط در یک مکان انجام شده است، واقعا اقلیم پایان تریاس را نشان میدهد.
اما اگر رویداد انقراض اول پدیدهای منطقهای بود، چه چیزی روی زمین میتواند موجب چنین تغییر شدیدی شود که محدود به دریای محلی و گونههای ساکن در آن باشد؟ وان دشوتبروژ فکر میکند زمینلرزهها و کمعمق شدن دریا میتواند ناشی از بالا آمدن پوسته زمین در بالای نقطه داغ گوشته باشد که درنهایت موجب فورانهای استان ماگمایی اطلس مرکزی شد.
اقیانوس اسیدی متعفن
خوشبختانه توافق بیشتری دراینباره وجود دارد که چگونه حیوانات دریایی در دومین رویداد انقراض نابود شدند. مولی ترودگیل از دانشگاه سنت اندروز، ایزوتوپهای بور را در صدفهایی که پس از دومین رویداد انقراض در انگلستان زندگی میکردند، اندازهگیری کرد تا pH اقیانوس در آن زمان را تخمین بزند. او متوجه اسیدیشدن آشکاری شد که نشان میداد در آن دوران، کربندیاکسید اتمسفر بهطور ناگهانی افزایش پیدا کرد و باعث اسیدیشدن اقیانوس شد. این امر توضیح میدهد که علت ضعیفبودن پوستههای فسیلشدهای که به دوران پس از انقراض تعلق دارند، آن بوده است که در دوره مذکور تشکیل پوسته برای موجودات سخت بوده است.
اما قاتل دیگری نیز در کار بود.
فاکس و دیگران بقایایی را از گونههای خاص از باکتریهای گوگردی را در شیل (نوعی سنگ رسوبی) پیدا کردند که طی دومین رویداد انقراض ایجاد شده بودند. فاکس گفت: «تعداد فراوانی باکتریهای گوگردی بنفش را میبینیم که درمقایسهبا باکتریهای گوگردی قهوهایسبز به شدتِ نور بسیار بالاتری نیاز دارند.»
وجود باکتریهای گوگردی که به نور نیاز دارند، نشان میدهد که اقیانوسها فاقد اکسیژن بودند و منطقهی درمعرض نور خورشید که در حالت عادی بیشترین تنوع دریایی در آن رشد میکند، حاوی هیدروژن سولفید سمی بود. بهعبارتدیگر، اقیانوسها کشنده بودند و بوی تخممرغ گندیده میدادند.
اکسیژن کم در اقیانوس قاتل زنجیرهای است. پایین بودن سطح اکسیژن عامل موثری در ۱۶ مورد از ۱۷ رویداد انقراض بوده است. این امر تا حدودی ناشی از گرمایش اقلیم به آن علت است که آب گرمتر اکسیژن کمتری را در خود حل میکند و گرما نیز جذب اکسیژن توسط میکروبها را تسریع میکند.
اما درحالیکه گرمایش و اسیدیشدن ناشی از افزایش کربندیاکسید است، نواحی مرده اقیانوسها عمدتا به دلیل اشباع مواد مغذی ایجاد میشود که از خشکی شسته میشود و به آب راه پیدا میکند. میکروبها از این مواد مغذی تغذیه میکنند و از اکسیژن محلول استفاده میکنند و این امر سایر اشکال حیات را خفه میکند.
چه عاملی باعث افزایش مواد مغذی تریاس شد؟
تخریب جنگل و آتشسوزی
اسپورها و گردهها میتوانند منبع مواد مغذی را که وارد دریا شد، آشکار کنند. در بیشتر دوره تریاس، گرده و اسپورهایی که از خشکی شسته شدند و وارد دریا شدند، از پوشش گیاهی معمول تریاس بودند. اما با شروع انقراض، هجوم عظیم هاگها و گردههایی که مدتها پیش منقرض شده بودند و از زمان کربنیفروس از بیش از ۱۰۰ میلیون سال پیش مشاهده نشده بودند و همچنین میکروفسیلهایی به نام اکریتارکها که از زمان پرکامبرین یعنی از ۴۰۰ میلیون سال پیش دیده نشده بودند، رخ داد. این فسیلهای باستانی درنتیجهی فرسایش سنگهای بستر آزاد شده بودند و در پایان تریاس شسته شدند و وارد دریا شدند تا برای بار دوم مدفون شوند. وان دشوتبروژ توضیح میدهد که در آن زمان، اساسا پوشش گیاهی در قارهها وجود نداشت و سنگهای پالئوزوئیک به شدت فرسایش پیدا کردند.
همانطور که هاگها ظاهر میشدند، گرده درختانِ معمول تریاس تقریبا به کل ناپدید شدند. این امر نشانگر رویداد بزرگ تخریب جنگل بود که چشماندازی برجای گذاشت که تحت سلطه سرخسها بود. وان دشوتبروژ گفت: «مناطق بایر بزرگی با گونههای علف هرز را دارید و با از بین رفتن درختان، خاک نیز شسته میشود و وارد رودخانهها و درنهایت دریا میشود.»
گرمشدن اقلیم همچنین بهمعنای بارشهای شدیدتر بود که بر زمین برهنه میبارد و دریاها را غرق مواد مغذی میکند که از خشکی به دریا برده میشود. با ناپدیدشدن درختان، گروههایی از آرکوسورهای کروکودیلمانند به همراه تقریبا نیمی از کل گروههای حیوانات چهار پا از بین رفتند و اکوسیستم را برای دایناسورهای دوران ژوراسیک خالی گذاشتند.
ازآنجا که در عصر تریاس کسی نبود که درختان را قطع کند، چه عاملی موجب مرگ درختان شد؟
چندین مظنون وجود دارد. در سالهای اخیر بسیاری از ما تجربه ضعیفشدن نور خورشید به خاطر وجود دود در هوا را که ناشی از آتشسوزیهای دوردست بوده است، تجربه کردهایم. فاکس و همکارانش نشان دادهاند که پایان تریاس نیز شرایط مشابهی داشت. آنها بقایای هیدروکربنهای آروماتیک چندحلقهای مرتبط با دود جنگل را در کل رسوبات پایان تریاس در انگلستان شناسایی کردهاند. فاکس گفت: «شاهد تغییر بزرگی در هیدروکربنهای آروماتیک چندحلقهای هستیم که نشان میدهد در مناطق دیگر و احتمالا در اروپا آتشسوزیهایی وجود داشته است.»
همین سیگنال در چین و مناطق دیگر یافت شده است و تکههای زغال در سنگهای پایان تریاس دیده شده است. اما بهگفتهی وان دشوتبروژ، آتشسوزیها نمیتوانند انقراض را توضیح دهند: «در مقیاسهای زمانی که بررسی میکنیم، اگر آتشسوزی جنگلی داشته باشید، همهچیز میتواند احیا شود. شاید پس از ۵۰ یا ۱۰۰ سال، همه چیز دوباره برگردد، بنابراین برای اینکه انقراض رخ دهد، یا باید این کار را بارها انجام دهید یا باید اقلیم تغییر کند.»
جیوه و اسید
طبق پیشنهاد فاکس و همکارانش، باران اسیدی ناشی از گازهای آتشفشانی ممکن است موجب نابودی درختان شده باشد. فوران آتشفشان لکی در ایسلند در سال ۱۷۸۳ شبیه اتفاقی بود که ممکن است در گذشتههای دور رخ داده باشد. لکی بخاری اسیدی تولید کرد که ماهها روی نیمکره شمالی لنگر انداخته بود، پوشش گیاهی را سوزاند، فلزات را کدر کرد و به درختان آسیب زد و رشد آنها را به مدت یک سال متوقف کرد. فسیلهای پایان تریاس که از گرینلند کشف شده است، نیز آثاری از آسیب اسیدی را نشان میدهند.
اگر گوگرد آتشفشانی به اتمسفر میرسید، هر فوران میتوانست زمستان آتشفشانی را آغاز کند که همراه با هالوکربنهای آتشفشانی میتوانست به لایه اوزون آسیب بزند و موجودات خشکی را درمعرض تابشهای مضر فرابنفش قرار دهد.
اگرچه دانشمندان براینباورند که نه مه اسیدی و باران و نه آسیب اوزون برای ایجاد انقراض جمعی کافی نبودند. ویگنال توضیح داد: «همه اینها خیلی بیشتر از مدت فوران دوام نمیآورند. اوزون بهطور مداوم در اتمسفر تولید میشود. اگر یک سال آن را از بین ببرید، سال بعد دوباره تشکیل میشود، بنابراین برای دیدن چنین اثراتی باید دائما آن را تخریب کنید.»
هاگهای فسیلشده آن زمان بهطور عجیبی تغییرشکل دادهاند که میتواند نشاندهنده مسمومیت با جیوه آتشفشانی یا آسیب اشعه ماوراء بنفش باشد، اما این گونهها تغییرشکل یافته منقرض نشدند.
رسوبات پایان تریاس همچنین حاوی بقایای حشرات فراوانی است، تکههای پا، فلسهای بال پروانه و تعداد زیادی بال سوسک. وان دشوتبروژ گفت: «این واقعیت که این فلسها را پیدا میکنید، به این معنا است که در آن دوران این موجودات بسیار فراوان بودند وگرنه هرگز موفق به دیدن آنها نمیشدید.»
اما باز هم سخت است که درک کنیم که چگونه هجوم حشرات میتوانسته جنگلها را در سطح جهان به نابودی بکشاند. بنابراین، اگر حشرات، جیوه، باران اسیدی و مه، آسیب اوزون و حتی آتشسوزیها برای نابودی اکوسیستم کافی نبودند، علت نابودی چه بود؟ ویگنال گفت: «انقراض جمعی پایان تریاس کلی است و در سطح زمین اتفاق میافتد و به همه موجودات آسیب میزند.»
فقط تغییرات اقلیمی میتواند تمام جنبههای اساسی اکوسیستمها را در سطح جهانی روی خشکی و درون دریا تهدید کند. درحالیکه تغییرات اقلیمی محیط را تحتفشار قرار میدهد و اکوسیستم را ضعیف میکند، عوامل استرسزایی مانند باران اسیدی، جیوه و حتی هجوم حشرات اکوسیستم درنهایت موجب فروپاشی اکوسیستم میشوند.
معنای رویدادهای عصر تریاس برای زمین امروز چیست؟
دانشمندان تخریب پایان تریاس را در آینده ما خصوصا اگر موفق شویم که در طول همین قرن تغییرات اقلیمی را محدود کنیم، پیشبینی نمیکنند. اما رویدادهایی مانند انقراض پایان تریاس بهعنوان نمونه شدیدی از تغییرات اقلیمی عمل میکند که باید خیلی بهتر آنها را درک کنیم.
درحالیکه تفاوتهای بین اواخر تریاس و امروزه، بسیار است، شباهتها نیز قابلتوجه است. چیزی که در پایان تریاس هزاران سال طول کشید، در طول چند دهه با استفاده از ارههای برقی و سوختهای فسیلی بازآفرینی کردیم. ما سیلهای مشابهی از ماگما و گازهای آتشفشانی را نداریم، اما نشت متان، معدنکاری، دامداری، روانابهای آلوده، پلاستیک، آفتکشها و باران اسیدی را داریم.
در دوران پایان تریاس، حیات اقیانوس با بیاکسیژنی و هیدروژن سولفید خفه شد و امروزه ماهیگیری بیرویه، آلودگی و اسیدیشدن اقیانوسها را داریم. تغییرات اقلیمی درحالحاضر موجب نابودی جمعی درختان طی خشکسالیها شده است و مناطق مرده اقیانوسی بدون اکسیژن درحال گسترش هستند. وان دشوتبروژ گفت: «تفاوتی که با امروز وجود دارد، این است که در ابتدای این مسیر هستیم. اگر هماکنون این روند را متوقف کنیم، احتمالا با آن انقراض گسترده مواجه نخواهیم شد.»