آتلانتیس گمشده آمریکا؛ انسان چگونه برای نخستینبار به قاره آمریکا رسید؟
چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۷:۰۰مطالعه 9 دقیقهبرای دههها، دانشمندان تصور میکردند که انسانها ابتدا با پای پیاده ازطریق پل خشکی تنگه برینگ یا برینگیا که اکنون به زیر آب رفته است، به آمریکا وارد شدند. این پل زمانی که سطح آب دریا در واپسین عصر یخبندان پایینتر بود، روسیه را به آلاسکا متصل میکرد. بااینحال شواهد تازه نشان میدهد که این افراد نخستین کسانی نبودند که به قارهی آمریکا پا گذاشتند.
براساس «نظریه گذرگاه ساحلی» که اکنون تئوری غالب محسوب میشود، انسانهایی که چندین هزار سال قبلتر در سواحل اقیانوس آرام قایقسواری میکردند، زودتر به قاره آمریکا رسیدند. بهعنوان مثال، مطالعهای که در فوریه ۲۰۲۳ منتشر شد، نشان داد که شرایط ساحلی درطول دو پنجرهی زمانی مطلوب بوده است: از ۲۴٬۵۰۰ تا ۲۲٬۰۰۰ سال پیش و از ۱۶٬۴۰۰ تا ۱۴٬۸۰۰ سال پیش. هرچند شواهد فزاینده از ورود نخستین آمریکاییها ازطریق دریا یا خشکی در امتداد ساحل حکایت میکنند. چگونگی رسیدن انسان به قاره آمریکا همچنان بحثبرانگیز است.
مایکل واترز، مدیر مرکز مطالعهی نخستین آمریکاییها در دانشگاه ای.اند.ام تگزاس میگوید: «وضعیت به سود گذرگاه ساحلی بهعنوان مسیر پیمودهشدهی نخستین آمریکاییها درحال تغییر است. بااینحال همچنان به مدرکی انکارناپذیر نیاز داریم؛ مثلا محوطهای باستانی در امتداد ساحل.»
نظریه کلوویس
پیش از قرن بیستم، گمانهزنیهای متعددی دربارهی نخستین مردمان قاره آمریکا وجود داشت. اما در دههی ۱۹۳۰، باستانشناسی به نام ادگار بی هاوارد اثری بهجامانده از آنها را پیدا کرد. هاوارد در مکانی خشک در نزدیکی شهر کلوویس در ایالت نیومکزیکو آمریکا، یک نوک نیزهی باستانی را کشف کرد. این پرتابهی به خوبی مهندسیشده برای نفوذ به پوست ضخیم مگافاونا (جانوران بزرگ) به اندازهی کافی تیز و درعینحال به قدر کافی کوچک بود تا یک مرد بالغ بتواند آن را با دست خود حمل کند.
کشف هاوارد، یافتهای منحصربهفرد نبود؛ زیرا در دهههای بعد، باستانشناسان آن نوکهای نیزه کشنده را در سرتاسر آمریکای شمالی پیدا کردند و عمر قدیمیترین آنها را تقریبا ۱۳٬۵۰۰ سال پیش تخمین زدند. این آثار در زمان کشف، شواهد نخستین فرهنگ مادی قاره آمریکا قلمداد شدند.
فراگیربودن و توزیع جغرافیایی آثار کلوویس از استعمار سریع آمریکا حکایت میکنند. برای دههها، پژوهشگران بر این باور بودند که نقطهی آغاز این استعمار، زمانی بود که قوم کلوویس از استپی که سیبری و آلاسکا را به هم متصل میکرد، به آمریکا مهاجرت کردند. پس از عقبنشینی دو صفحهی یخی قاره، گذرگاه جدیدی در شرق کوههای راکی باز شد و کلوویسیها از این طریق به درون آمریکای شمالی راه یافتند. تا آن زمان، انسانها دستکم ۳۰ هزار سال در آفریقا، آسیا و اقیانوسیه زندگی کرده بودند. به غیر از قطب جنوب، قارهی آمریکا واپسین خشکی بزرگ زمین بود که هنوز پای انسان به آن نرسیده بود.
تصور مهاجرت گروههای کلوویس که از شمال آمریکا به جنوب آن حرکت کردند، آسان بود. با فرض اینکه آنها مسیر درونسرزمینی را انتخاب کردند، هنگام تقسیم دیوار سفید یخزدهی صفحات یخی در جنوب، با مجموعهای بیپایان از چشماندازهای تماشایی مواجه شدند و جانوران بزرگی را دیدند که هنوز از نیزهی انسانی نمیترسیدند. تعداد کمی از انسانهای ماقبلتاریخ فرصت آشنایی با چنین نعمت بینظیری را داشتند. کلوویسیها با تعقیب ماموتها، ماستودونها و گاومیشهای کوهاندار بزرگ، به سرعت از شرق تا سواحل اقیانوس اطلس و از غرب تا درههای درونسرزمینی کالیفرنیا و از جنوب تا آمریکای مرکزی و جنوبی پراکنده شدند. براساس یک نظریه، آنها درطول مسیر نعمتهای آمریکایی را به اتمام رساندند و با شکار بیشتر جانوران بزرگ قاره، آنها را از روی زمین محو کردند.
آنچه توصیف شد، پارادایم «کلوویس اول» نام دارد و برای دههها، دانش بدیهی باستانشناسی از دوران دیرینهسرخپوستان بود. بااینحال از چند سال پیش با انجام پژوهشهای جدیدتر و کشف شواهد تازه، نظریهای رقیب توجه دانشمندان باستانشناس را به خود جلب کرد.
مهاجران ساحلی باستانیتر
در سال ۱۹۷۹ کنوت فلادمارک، باستانشناس کانادایی این ایده را مطرح کرد که پیش از گشودهشدن گذرگاه درونسرزمینی برای مردم کلوویس، انسانها در امتداد سواحل غربی قاره آمریکا با کشتیهای کوچک سفر کردند. بهگفتهی فلادمارک، برخلاف آنچه در کتابها نوشته شده است، نخستین آمریکاییها نه شکارچیان حیوانات بزرگ، بلکه دریانوردان ماهری بودند که خوراک اصلیشان احتمالا سمورهای آبی، آبزیان صدفدار و جلبک دریایی خشکشده بود.
نظریهی فلادمارک برای چند دهه در حاشیه باقی ماند؛ اما در سال ۱۹۹۷ پس از حفاری محوطهای ساحلی به نام مونتهورده، توجه دانشمندان دوباره به آن جلب شد. مونتهورده با قدمت تقریبا ۱۴٬۵۰۰ سال، هزار سال از تمام محوطههای کلوویس باستانیتر بود و بهنظر نمیآمد که ساکنان پیشین آن شکارچیان حیوانات بزرگ بودند. عجیبتر از همه، مونتهورده منطقهای در شیلی است. یعنی اگر انسانها ۱۴٬۵۰۰ سال پیش در آنجا زندگی میکردند، اجدادشان احتمالا مدتها قبلتر از آنکه قوم کلوویس دست به شکار ماستودونها بزند، سفر به جنوب را از برینگیا آغاز کرده بودند.
مدتها قبل از آنکه پای نخستین کلوویسیها به آمریکا برسد، احتمالا چند انسان شجاع سوار بر قایق از مدار شمالگان خارج شدند و به سمت ناشناختهای بزرگ در جنوب عزیمت کردند. نخستین مهاجرت به سمت جنوب بهطور ویژه خطرناک بود. در آن زمان، قسمتهایی از سطح دریا یخزده بود و غولهای دریایی مانند نهنگ خاکستری، نهنگ قطبی و نهنگ قاتل در امتداد ساحل و اعماق آبها پرسه میزدند.
کاوشگران بیباک هنگام عزیمت به سمت آلاسکا، با نگاهکردن به سمت چپ قایقهای کوچکشان، لبهی «لایهی یخی کوردیلران» را میدیدند که تودهی عظیم سفید رگهداری با صدها کیلومتر وسعت درون خشکی بود. باستانشناسان زمانی تصور میکردند که این لایهی یخ، ورود به داخل آمریکای شمالی و شاید کشتیرانی ساحلی را بهکلی غیرممکن میکرد.
آن تصور اولیه، فرض پارادایم کلوویس اول را تقویت کرد: پژوهشگران مطمئن نبودند که انسانها چگونه میتوانستند در کنار موانع یخی غولپیکر که از ساحل محافظت میکردند، قایقرانی کنند یا درطول مسیر کجا توقف میکردند. حتی اگر شکافهایی از خط ساحلی درمعرض دید قرار داشت، یخچالهای آسمانخراش برفرازشان خودنمایی میکردند و از خطر ریزش تختهسنگهای یخزده خبر میدادند. وجود چنین چشمانداز خطرناکی، پذیرفتن این باور را که کسی ازطریق آب به آمریکا آمده باشد، دشوار میکرد.
بااینحال، مدلسازیهای جدید نشان داد که خط ساحلی باستانی بهطور یکنواخت در حصار یخ گرفتار نبوده است. درعوض، بهنظر میآید که سواحل غربی آمریکای شمالی، ساختار فراکتال پیچیدهای از ریزمحیطهای متعدد، ازجمله برخی از مناطق عاری از یخ درامتداد سرزمین اصلی داشت که خارج از نفوذ لایهی یخ بودند. مردم ساحلی میدانستند که در محل ریزش رودخانههای اصلی به دریا، باید بهدنبال زیستگاههای پرنعمت بگردند. استخوانهای خرس باستانی که در نزدیکی برخی از مصبهای عصر یخبندان یافت شدهاند، از وجود شبکههای غذایی غنی که قادر به حمایت از شکارچیان راس هرم بودند، حکایت میکنند.
معلوم نیست که این کاوشگران باستانی تا چه اندازه میتوانستند درون خشکی پیشروی کنند؛ اما باستانشناسان در ۳۲۰ کیلومتری خاک ایالت اورگن، غار جذابی را کشف کردند که در آن مدفوع انسانی با قدمت ۱۳٬۴۰۰ سال وجود داشت. در آن زمان، دسترسی به منطقهی شمال غربی آمریکا ازطریق هیچ مسیری درون سرزمین امکانپذیر نبود. باستانشناسان در حفاریهایشان در محوطهای دورتر در ایالت آیداهو، سنگهای دورچینی را یافتند که دراثر آتشهای برپاشده در بیش از ۱۵ هزار سال قبل، سوخته و ترکخورده بودند. این مکان از تمام محوطههای کلوویسی، چندین قرن بیشتر عمر دارد و دسترسی به آن از درون خشکی تقریبا بهطور قطع غیرممکن بوده است؛ اما ازطریق رودخانههای سالمون، اسنیک و کلمبیا به ساحل متصل میشود.
درحالیکه گروههای جداشده از بقیه با نفوذ به درون خشکی احتمالا تا اورگن و آیداهو سفر کردند، دیگران ظاهرا با ساکنشدن در پناهگاههای کوچک ساحلی، مهاجرت به جنوب را ادامه دادند. برخلاف مردمان کلوویس که ناگزیر بودند با عبور از اکوسیستمهای متنوع و شگفتانگیز، خود را با آنها وفق دهند، دریانوردان باستانیتر میتوانستند تا حدی در مسیر خود باقی بمانند و در هر ساحل از ابزارهای یکسان استفاده کنند.
در جنوب رودخانهی کلمبیا، دیوار بزرگ سفید درون خشکی، جای خود را به حصار نفوذپذیری از درختان همیشه سبز میداد. آن مهاجران اولیه وقتی برای نخستینبار به جنگلهای مهآلودی که پهنههای ساحلی کالیفرنیا را پوشانده بود، خیره شدند، احتمالا تصمیم گرفتند خانهی خود را درمیان درختان غولپیکر بسازند؛ درحالیکه برخی دیگر به سرزمین موعود بدون یخ جزایر چنل در کالیفرنیا رفتند. دیگران نیز احتمالا درامتداد شبهجزیرهی باخا کالیفرنیا، شاخ آمریکای مرکزی، برآمدگی شمال غربی آمریکای جنوبی تا ساحل خشک شیلی و مونتهورده حرکت کردند.
آتلانتیس گمشده آمریکا
تمام دانشمندان با نظریهی مهاجرت ساحلی موافق نیستند. آنها مونتهورده را محوطهای غیرعادی میدانند و میگویند شواهد برای هردو مسیر مهاجرت ساحلی و خشکی قطعی نیست. در واقع هنوز هیچ محوطهی دیگری مانند مونتهورده پیدا نشده است. اگر مونتهورده واپسین ایستگاه یک مهاجرت ساحلی حماسی بود، باید چندین محوطهی پیشاکلوویسی در سرتاسر خط ساحلی اقیانوس آرام وجود داشته باشد. اما باستانشناسان هنوز نشانههای محکم و قطعی زیادی از جوامعی ساحلی نیافتهاند که قدمتشان به بیش از ۱۳٬۵۰۰ سال پیش بازگردد.
مدفوع انسانی در غار اورگن و محوطهی سنگی در آیداهو بهطور دقیق محوطههای «ساحلی» محسوب نمیشوند و برای پشتیبانی از یک نظریه ناچیز هستند. شواهد دیگر نیز وجود دارند، اما همچنان بحثبرانگیز هستند. بهعنوان مثال مقالهای که در سال ۲۰۲۱ در نشریهی ساینس منتشر شد، ردپاهای ۲۳ هزارساله را در نیومکزیکو توصیف کرد. اما قدمت این ردپاها در سال ۲۰۲۲ در مقالهای در نشریه پژوهشهای کوارترنری مورد مناقشه قرار گرفت. نویسندگان این مقاله گفتند بذرهای گیاهی که پژوهشگران اصلی برای تاریخگذاری رادیوکربن لایهی ردپا استفاده کردند، مشکلساز است.
- بومیان آمریکا از ژاپن منشا نگرفتهاند22 مهر 00مطالعه '5
- شواهد ژنتیکی تازه بیانگر مهاجرت معکوس بومیان آمریکا به سیبری است11 بهمن 01مطالعه '4
دراینمیان، عاملی وجود دارد که تمام بحثها را محدود میکند. تاد براهه، رئیس بخش انسانشناسی در دانشگاه ایالتی سندیگو، ۱۵ سال از عمر خود را صرف انجام پژوهشهای میدانی در جزایر چنل کرده و مدافع سرسخت نظریهی مهاجرت ساحلی است. او میگوید نهتنها تمام نواحی بهطور کامل بررسی نشدهاند، بلکه دسترسی به برخی از آنها اصلا امکانپذیر نیست. زیرا ذوب بزرگ در پایان عصر یخبندان احتمالا بسیاری از محوطههای ساحلی بالقوه را از دید پژوهشگران پنهان کرده است.
اما این استدلال که کل خط ساحلی به زیر آب رفته، برای همه قانعکننده نیست. بن پاتر، باستانشناس در مرکز مطالعات شمالگان در دانشگاه لیائوچنگ یکی از این افراد است. قطعا نمیتوان تصور کرد که در پایان عصر یخبندان، تمام خطوط ساحلی روی زمین به اندازهی چندین کیلومتر به درون خشکی حرکت کرده باشند. حجم عظیم صفحات یخی، بخشهای شمالی برخی از قارهها را سنگین کرده بود. وقتی خشکیها دراثر ذوب بزرگ، از زیر بار سنگین یخها رها شدند، به سمت بالا حرکت و افزایش سطح دریا در نقاط انتخابی را خنثی کردند. پاتر تخمین میزند که نیمی از ساحل که از آلاسکا تا بریتیش کلمبیا (غربیترین استان کانادا) امتداد دارد، تقریبا در همان مکان باقی مانده است.
بررسی بسیاری از خطوط ساحلی برای یافتن محوطههای پیشاکلوویسی دشوار است؛ زیرا یا تقریبا خارج از دسترس قایقها هستند یا بهکلی زیر پوشش جنگلهای بارانی رفتهاند. درهمینحال، در جزایر چنل خطوط ساحلی قطعا جابهجا شده است و پوشش جنگلهای بارانی وجود ندارد. پژوهشگران مدافع نظریهی مهاجرت ساحلی میتوانند در آنجا بهدنبال نشانههای نخستین آمریکاییها باشند. فقط باید زیر آب را جستجو کنند.
دانشمندان رشتههای دیگر در سالهای اخیر به حل معما کمک کردهاند. تلاشهای اخیر زمینشناسان از نظریهی ورود مردم کلوویسی به آمریکا ازطریق گذرگاه درونسرزمینی و عبور مردم پیشاکلوویسی از مسیر ساحلی حمایت میکند. تاریخگذاری بریلیم-۱۰ از تختهسنگهای عصر یخبندان در امتداد گذرگاه عاری از یخ، نشان میدهد که این مسیر تقریبا ۱۳٬۸۰۰ سال پیش گشوده شد. یافتههای مطالعات دیگر نیز حاکی از آن است که ۱۶ هزار سال پیش، نواری از زمینهای بدون یخبندان درامتداد سواحل اقیانوس آرام در آلاسکا و بریتیش کلمبیا وجود داشت.
با شکوفایی رشتهی ژنتیک باستانی، مطالعات متعدد شواهد بیشتری ارائه کردهاند که نشان میدهد نخستین آمریکاییها بین ۱۵ هزار تا ۱۷ هزار سال پیش به قاره آمریکا وارد شدند. مایکل واترز میگوید: «دیدن اینکه شواهد باستانشناسی و ژنتیکی برای تعریف داستانی مشابه به هم ملحق میشوند، خوشحالکننده است. درنهایت، ما درک بسیار بهتری از گاهشماری گشودهشدن دو گذرگاه داریم و شواهد اکنون از مسیر مهاجرت ساحلی پشتیبانی میکنند.»
با وجود تمام یافتههای یادشده، شواهد فیزیکی برای گذرگاه ساحلی هنوز وجود ندارد. اگر باستانشناسان در پژوهشهایشان بتوانند شواهد قطعی از سکونتگاهی پیشاکلوویسی پیدا کنند، بزرگترین کشف در باستانشناسی دیرینهسرخپوستان از زمان پیداشدن نوک نیزهی ادگار هاوارد از دل بیابان نیومکزیکو رقم خواهد خورد. چنین کشفی احتمالا یکبار برای همیشه میتواند به ما بگوید که نخستین آمریکاییها مردمان دریا بودند.
پیش از آنکه بتوانیم قاطعانه به زندگی و زمان نخستین آمریکاییها اشاره و چگونگی ورود آنها به آمریکا را با اطمینان توصیف کنیم، به پژوهشهای چشمگیر باستانشناسی، ژنتیکی و زمینشناسی نیاز داریم. اما آیا آتلانتیس گمشدهی آمریکا با یافتنشدن شواهد قطعی مانند آتلانتیس افلاطون بهعنوان افسانه رد خواهد شد؟ تاد براهه میگوید: «محوطههای بسیار کمی در امتداد ساحل اقیانوس آرام وجود دارد که قدمتشان به دوران پیشاکلوویسی بازگردد. برای یافتن این محوطههای ساحلی بالقوه باید کارهای زیادی انجام شود.» تا آن زمان بحث دیرینه همچنان ادامه خواهد داشت و ما کماکان در مورد زمان و چگونگی ورود انسان به قاره آمریکا، پاسخ قطعی نخواهیم داشت.
دراینبین، فکر کردن به اینکه آن آمریکاییهای دریانورد احتمالا آتلانتیسیهای واقعی بودند، هیجانانگیز است. پیش از رویداد ذوب بزرگ، وقتی قوم کلوویس هنوز در نزدیکی قطب شمال محبوس شده بود و به این فکر میکرد که فراتر از دیوار سفید بزرگ در جنوب، چه چیزی میتواند وجود داشته باشد، احتمالا فرزندان نخستین آمریکاییها در کنار سواحل جزایر چنل در سکونتگاههای کوچکی زندگی میکردند که از آن زمان تاکنون، درست مانند افسانهی آتلانتیس به زیر آب رفتهاند.