چرا جوامع انسانی هنوز از اعضای بدن برای اندازهگیری اجسام استفاده میکنند؟
اگر مجبور باشید ابعاد یک اتاق را بدون استفاده از متر تخمین بزنید، ممکن است دور اتاق را روی پاشنه یا پنجه طی کنید و سپس قدمهای خود را بشمارید. برای تخمین ارتفاع یک دیوار هم ممکن است تعداد وجبهای خود را از کف تا سقف بشمارید. با انجام این کارها، به یک سنت طولانیمدت بشری ملحق خواهید شد.
براساس اولین مطالعه در نوع خود که اول ژوئن (۱۱ خرداد) در نشریه ساینس منتشر شد، بیشتر جوامع بشری در سراسر جهان از استراتژیهای اندازهگیری مبتنی بر بدن مشابه استفاده کردهاند.
سیستمهای غیررسمی اندازهگیری، حتی قرنها پس از معرفی واحدهای اندازهگیری استاندارد نیز میتوانند در یک فرهنگ باقی بمانند؛ چراکه بهگفتهی نویسندگان مقاله، این سیستمها اغلب منجر به طراحیهای ارگونومیکتر ابزار، لباس و دیگر لوازم شخصیسازیشده میشوند.
استفن کریزومالیس، انسانشناس ریاضی از دانشگاه ایالتی وین، در سرمقالهای که بههمراه مقالهی جدید نوشته است میگوید: «هیچکس قبلا چنین مقالهی میانفرهنگی و سیستماتیکی را در مورد اندازهگیری مبتنی بر بدن انجام نداده است. این مطالعه، درواقع یک یافتهی بسیار مهم است که حجم عظیمی از دادهها را گردهم میآورد. یافتههای اخیر علاوه بر اثبات رواج بالای این سیستم اندازهگیری، نشان میدهند که دادههای فوق تمایل دارند تا در الگوهای خاصی نیز قرار گیرند.»
بسیاری از واحدهای استاندارد اندازهگیری در گذشته و حال، از اعضای بدن انسان الهام گرفته شدهاند. ۲۷۰۰ سال قبل از میلاد مسیح، مصریان باستان از ذراع سلطنتی استفاده میکردند؛ واحدی به طول حدود ۵۳ سانتیمتر که به اندازهی فاصلهی آرنج تا نوک انگشت میانی بود. واحدهای دیگری مانند پا و فاتوم (فاصلهی نوک انگشتان دو دست باز انسان که درحالحاضر بهعنوان ۱٫۸ متر استاندارد درنظر گرفته میشود) هم بهطور مشابه الهام گرفته شدهاند.
روپ کارونن، دانشمند علوم شناختی که در دانشگاه هلسینکی به مطالعهی تکامل فرهنگی مشغول است خاطرنشان میکند که واحدهای استانداردشده اغلب برتر از اندازهگیریهای مبتنی بر بدن درنظر گرفته میشوند؛ اما در بسیاری از جوامع، مردم پس از ریشهیابی استانداردسازیهای انجامشده، به استفاده از اعضای بدن خود ادامه دادهاند.
کارونن و همکارانش برای کشف میزان گستردگی این شیوههای اندازهگیری در تاریخ بشر، دادههای قومنگاری ۱۸۶ فرهنگ گذشته و حال را از سراسر جهان بررسی کردند. آنها در یک پایگاه دادهای بهنام «فایلهای حوزهی روابط انسانی» بهدنبال توصیفهایی از واحدهای اندازهگیری مبتنی بر بدن بودند. این پایگاه داده، توسط یک سازمان غیرانتفاعی بینالمللی ایجاد شده و از دههی ۱۹۵۰ به جمعآوری و مدیریت قومنگاریها و ادبیات مردمشناسی مشغول است.
تیم پژوهشی کارونن، درجریان تحقیقات خود متوجه شد که سیستمهای اندازهگیری مبتنی بر بدن در هر فرهنگی مورد استفاده قرار میگیرند؛ بهویژه در تولید لباس و حوزهی فناوری. بهعنوان مثال در اوایل دههی ۱۹۹۰، مردم کارلیا که گروه بومی اروپای شمالی بودند بهطور سنتی اسکیهایی را طراحی میکردند که اندازهی آنها یک فاتوم بهاضافهی ۶ دست بود. همچنین در اواخر دههی ۱۸۰۰ مردم یوپیک از سواحل آلاسکا، کایاکهایی بهطول ۲٫۵ فاتوم بهاضافهی یک کابین میساختند که اندازهی آن برابر با طول یک دست انسان با انگشتان بسته بود.
پژوهشگران در مرحلهی بعد، زیرنمونهای از ۹۹ فرهنگ را که براساس معیاری پرکاربرد در انسانشناسی و بهطور مستقل از هم توسعه یافته بودند، مورد بررسی قرار داد. فاتوم، وجب و ذراع رایجترین اندازهگیریهای مبتنی بر بدن بودند که هرکدام از آنها در ۴۰ درصد از این فرهنگها بهچشم میخوردند.
- تغییر استاندارد جهانی تعریف ۷ واحد اندازه گیری مهم دنیا2 خرداد 98مطالعه '7
بهعقیدهی نویسندگان مقاله، احتمالا جوامع مختلف بشری این واحدها را توسعه داده و با یکدیگر ادغام کردهاند تا برای انجام کارهای مهم روزمره راحتتر باشند؛ کارهایی مانند اندازهگیری لباسها، طراحی ابزارآلات و سلاح، ساخت قایق و سازههای مختلف.
کارونن میگوید: «به این فکر کنید که چگونه یک طناب، تور ماهیگیری یا تکه پارچهای بلند را اندازه میگیرید. اگر آنها را با یک مقیاس اندازهگیری کنید، کار بسیار دستوپاگیری خواهد بود؛ اما اندازهگیری اقلام شُل با فاتوم کار سادهای است. برای انجام اینکار فقط کافی است که بهطور مداوم بازوهای خود را باز کنید و اجازه دهید که طناب از میان دستهای شما عبور کند؛ بنابراین تصادفی نیست که از این روش برای اندازهگیری طناب، تور ماهیگیری و پارچه در سراسر جهان استفاده میشود.»
کارونن به این نکته اشاره میکند که واحدهای اندازهگیری مبتنی بر بدن، اغلب به طراحیهای ارگونومیکتری منجر میشوند؛ چراکه این اقلام برای شخصی ساخته میشوند که واقعا از آنها استفاده میکند یا آنها را میپوشد.
کارونن، قایقران و نجاری است که پاروهای خود را میسازد و برای اندازهگیری طول آنها از روشهای اندازهگیری سنتی و ذراع شخصی خود استفاده میکند. بهگفتهی این دانشمند، پاروهایی که وی میسازد بسیار ارگونومیک و کاربردی هستند و او شخصا طراحی سنتی پاروها را تضمین میکند.
طبق گفتههای تیم تحقیقاتی، مزایایی از این قبیل، توضیح قانعکنندهای برای این سوال ارائه میدهند که چرا اندازهگیریهای مبتنی بر بدن، مدتهای طولانی ادامه داشتهاند. آنها در پایان مطالعهی خود دریافتند که روشهای سنتی اندازهگیری با وجود گذشت صدها یا حتی هزاران سال پس از معرفی واحدهای استاندارد، هنوز هم در مناطق مورد بررسی، توسط مردم بهکار برده میشوند.
کارونن در بخشی از اظهارات خود روی این موضوع تاکید میکند که سوابق باستانشناسی بهندرت این نوع سیستمهای اندازهگیری غیررسمی را حفظ کردهاند. از سوی دیگر نمیتوان دقیقا گفت که واحدهای اندازهگیری مبتنی بر بدن تا چه حد در طول تاریخ معمول بودهاند؛ چراکه انسانشناسها و قومنگاران، همیشه استفاده یا عدم استفاده از چنین سیستمهایی را ثبت نکردهاند.
روپ کارونن در ادامه میگوید: «من هنوز با فرهنگی مواجه نشدهام که بتوانیم با صراحت بگوییم از هیچنوع واحد اندازهگیری مبتنی بر بدن استفاده نکرده است.»
دور آبراهامسون، دانشمند علوم شناختی دانشگاه کالیفرنیا برکلی، تجزیهوتحلیل و نتیجهگیری مقاله را قانعکننده میداند و میگوید این پژوهش نوعی مخالفت با فشار برای استانداردسازی ابزارها و اشیاء برای تولید راحتتر است.
آبراهامسون، بهعنوان نوازندهی ویولنسل معتقد است که چنین ایدهای در مورد ویولنسل خانمها هم وجود دارد. ویولنسل خانمها (lady’s cello) ابزاری با ابعاد کوچکتر نسبت به ویولنسل معمولی است و در گذشته برای افرادی مناسب بوده که کمی ریزنقشتر بودهاند. او میافزاید: «درحالحاضر شما بهسختی میتوانید چنین ابزارهایی را مشاهده کنید و همه ما باید از ماشین اطاعت کنیم؛ گویی این ما هستیم که باید تابع تدابیر دقیق باشیم.»
کارن فرانسوا، فیلسوف ریاضی از دانشگاه آزاد بروکسل معتقد است که مطالعهی اخیر، ارزش پایدار اندازهگیری مبتنی بر بدن را نشان میدهد. او عقیده دارد که این روش اندازهگیری، برای مشکلات انسانی و در مقیاس انسانی باارزش است. فرانسوا میگوید: «این روش یک دانش محلی، ارگونومیک و فنی است و هنوز هم مورد استفاده قرار میگیرد.»