بزرگترین بمبهای منفجرشده؛ از بمب تزار تا مادر همه بمبها
جمعه ۱۰ شهریور ۱۴۰۲ - ۲۲:۳۰مطالعه 11 دقیقهوقتی رابرت اوپنهایمر، خالق بمب اتم درمورد سلاح وحشتناکی فکر کرد که ساخته بود، ناخودآگاه ذهنش به سمت خطی از بهاگاواد گیتا (مهمترین بخش ماهابهاراتا، حماسه هندی) رفت که: «اکنون من به مرگ، ویرانگر دنیاها تبدیل شدهام.»
بهترین ذهنها اغلب برای ایجاد ابزار مخرب به کار گرفته شدهاند. امروزه فناوری مدرن ظرفیت آن را دارد که کل شهرها را از روی زمین محو کند. برای مثال، سلاحهای ترموباریک یا گرمافشاری توانایی کشتار گسترده انسانها را به وحشیانهترین شکلی که میتوان تصور کرد، دارند. این مواد منفجره خطرناک میتوانند با آزاد کردن ابر عظیمی از سوخت جهنمی بیکران ایجاد کنند.
حتی افرادی که مستقیماً در انفجار آتشین سلاحهای گرمافشاری گرفتار نشدهاند، ممکن است توسط امواج شوک بعدی که خلاء عظیمی ایجاد میکند، مجروح یا کشته شوند. این انفجار همچنین میتواند تمام موجودات زنده اطراف را خفه کند، ریهها و پرده گوش انسانها را پاره کند و به اعضای درونی بدن به شدت آسیب بزند.
بدترین سلاحهای مدرن، عمدتاً سلاحهای هستهای هستند که شعاع عظیم انفجار و ذرات رادیواکتیو وحشتناک آنها میتواند موجب مرگ و جراحت در مقیاس باورنکردنی شود. خوشبختانه، بسیاری از وحشتناکترین بمبهای ساختهشده توسط بشر بهندرت در موقعیتهای جنگی منفجر شدهاند. اگرچه انفجارهای آزمایشی پیامدهایی ویرانگر برای کسانی داشتهاند که تحتتأثیر بادهای مخالف قرار گرفتهاند.
بمب گرند اسلم
در اواخر جنگ جهانی دوم، بریتانیاییها بمبی از نوع لرزهای به نام «گرند اسلم» را ساختند که دستگاهی بسیار سنگین با نیروی تخریب بسیار وحشتناک بود.
بمب گرند اسلم با وزن ۹٫۷ تن اولین بار در ۱۴ مارس ۱۹۴۵ علیه آلمان نازی مورد استفاده قرار گرفت. این بمب از نسخه قدرتمند پیشین آن معروف به تولبوی (Tallboy) تکامل یافت که حدود ۵ تن وزن داشت و حاصل ذهن مهندسی به نام بارنز والیس بود. بارنز والیس مخترع بمبهای جهنده (بمبهایی که روی سطح آب پرش میکردند) بود که توسط سدشکنهای معروف در طول حمله به سد دره رور آلمان به کار گرفته شد.
قدرت وحشتناک بمب لرزهای اغلب فراموش شده و تحتالشعاع بمبهای اتمی بسیار قویتری قرار گرفته است که همان سال توسط آمریکاییها به کار گرفته شد، بااینحال سلاحی ویرانگر بود.
نیروی آزادشده توسط گرند اسلم چنان زیاد بود که میتوانست زمینلرزه ایجاد کند، به این معنا که فقط یک بمب از این نوع میتوانست زیرساختهای دشمن را در منطقه وسیعی از بین ببرد. طبق گزارشهای موجود، بریتانیا چندین بار پل درهگذری را در آلمان مورد هدف قرار داده و ۳۵۰۰ تن بمب روی آن ریخته بود. این بمبارانها هیچ نتیجهای نداشت؛ درحالیکه یک بمب گرند اسلم توانست پلی ۱۲۰ متری را در یک لحظه نابود کند و دهانهای ۳۰ متری بهوجود آورد. در روزهای پایانی جنگ، بیش از ۴۰ گرند اسلم برای ویران کردن دفاع آلمان استفاده شد.
مادر همه بمبها (آمریکا)
سلاح عظیم انفجار هوایی جیبییو-۴۳/بی معروف به «مادر همه بمبها» یا MOAB بزرگترین سلاح غیرهستهای است که تابهحال ایالات متحده آمریکا در موقعیتهای جنگی از آن استفاده کرده است. این سلاح که ۹ متر طول داشت، ازطریق هواپیماهای باری در کوهستانهای افغانستان مستقر شد تا گروهی از جنگجویان داعش را از بین ببرد. به گزارش وکس، در زرادخانه آمریکا فقط بمب معروف به «نفوذگر مهمات انبوه» که هنوز در جنگ مورد استفاده قرار نگرفته، از این بمب بزرگتر است.
بمب MOAB در سال ۲۰۰۳ ساخته و آزمایش شد. ارتش ایالات متحده در ابتدا میخواست از آن بهعنوان یک سلاح روانی برای ترساندن دشمن استفاده کند، اما در سال ۲۰۱۷ درنهایت مورد استفاده قرار گرفت و در منطقه خطرناکی از افغانستان در نزدیکی مرز پاکستان انداخته شد. عبور نیروهای زمینی از این منطقه که مملو از تونل و مواد منفجره بود، بسیار خطرناک بود، بنابراین فرصتی عالی برای آمریکا مهیا شد تا بمب بزرگ خود را در میدان جنگ آزمایش کند.
بمب MOAB با شعاع انفجاری حدود ۱٫۶ کیلومتر و نیروی انفجار ۱۱ تن مواد منفجره، قادر است به یکباره ساختمانهای فراوانی را با خاک یکسان کند و فقط برای استفاده در شرایط خاص مناسب است که احتمال تلفات غیرنظامی بسیار پایین است.
مادر همه بمبها (چین)
در سال ۲۰۱۹، چین در تلاش برای رقابت با جنگافزارهای مشابهی که توسط روسیه و ایالات متحده ساخته شده بود، آزمایش بمب MOAB خود را شروع کرد.
بمب MOAB چین فقط یکی از بمبهایی است که این کشور در سالهای اخیر در تلاش برای ارتقای زرادخانه نظامی خود و دستیابی به موقعیت ابرقدرت ساخته است. غول صنعت دفاعی چین تا آنجا پیش رفت که ویدئویی تبلیغاتی از انفجار عظیمی که تولید کرده بود، منتشر کرد تا قدرت آن را به رخ دیگران بکشد.
شایعاتی وجود دارد که بمب چینی مذکور ماهیت گرمافشاری یا ترموباریک دارد. بمبهای گرمافشاری یا ترموباریک میتوانند اثرات وحشتناکی بر غیرنظامیان داشته باشند و بسیاری براین باورند که این بمبها باید ممنوع شوند. نورینکو، شرکت چینی سازنده بمب این اتهام را رد کرده است.
درحالحاضر این باور وجود دارد که بمبهای MOAB چین قویترین سلاحهای غیرهستهای ساختهشده در این کشور هستند. مادر همه بمبهای چین بسیار بزرگ بود و چندین تن وزن و حدود ۶ متر طول داشت، بهطوریکه فقط هواپیمای ترابری قدرت جابهجا کردن آن را داشت.
پدر همه بمبها
در سال ۲۰۰۷ روسیه برای اینکه قدرت خود را به رخ رقیبانش بکشد، ابرسلاح خود را آزمایش کرد. پدر همه بمبها یا FOAB پاسخ روسیه به مادر همه بمبهای آمریکا بود و چهار برابر قدرت بیشتر داشت.
بمب FOAB احتمالا قویترین بمب غیرهستهای موجود است. بهگزارش رویترز، رسانههای روسی انفجاری آزمایشی را در تلویزیون دولتی نشان دادند که در آن تصاویر یک آپارتمان واژگونشده و زمین سوخته اطراف آن دیده میشد.
با توجه به اهداف احتمالی آن، بمب FOAB فقط یک بمب بزرگ نیست، بلکه بزرگترین سلاح گرمافشاری شناختهشده برای بشر است. با توجه به اندازه عظیم آن، مقامات روسیه تأثیر آن را با انفجار هستهای برابر دانستهاند اگرچه منتقدان آن را اغراقآمیز میدانند. با وجود اثرات وحشتناک سلاحهای ترموباریک، روسیه در جنگ با اوکراین از دستگاههای ترموباریک کوچکتری استفاده کرده است.
پسر کوچک
سلاح هستهای وحشتناک با نام زیبای «پسر کوچک» اولین مورد از دو بمبی بود که سال ۱۹۴۵ روی ژاپن انداخته شد.
پسر کوچک بمبی اورانیومی بود که انفجار آن تقریبا معادل ۱۵ هزار تن تیانتی بود. انفجار بمب چنان عظیم بود که خلبان هواپیمایی که بمب را روی ژاپن انداخت، احساس کرد موج شوک به هواپیما برخورد کرده است. او بعدا تعریف کرد: «منطقهای که تحتتأثیر قرار گرفته بود، بسیار فراتر از چیزی بود که انتظارش را داشتیم. ابری از گردوغبار خروشان را زیر خود و قارچ بسیار بزرگی را بالای سر خود میدیدیم. زیر آن ویرانههای شهر هیروشیما پنهان شده بود.»
این اولین باری بود که از سلاح هستهای روی مردم استفاده میشد و اثرات آن ویرانگر بود. ۱۴۰ هزار نفر از ساکنان هیروشیما براثر انفجار کشته شدند و هیروشیما به تلی از چوب کبریتهای سوخته شبیه شد.
بسیاری از ساکنان فوراً تبخیر شدند، درحالیکه برخی دیگر براثر بیماری ناشی از تابشها و سرطان جان خود را از دست دادند. ویرانی این اتفاق چنان عظیم و سریع بود که ژاپن را از پای درآورد. در آن زمان، رادیو توکیو اعلام کرد آژانسهای امداد پزشکی نمیتوانستند کشتهشدگان را از مجروحان تشخیص دهند.
تأثیر بمبی که روی هیروشیما انداخته شد، بهقدری وحشتناک بود که کل موجودات زنده به معنای واقعی کلمه براثر گرما و فشار فوقالعاده ناشی از انفجار جان دادند.
مرد چاق
مرد چاق بمبی اتمی بود که آمریکا در ۹ اوت ۱۹۴۵ روی ناگاساکی انداخت. سه روز قبل، ایالات متحده هیروشیما را نابود کرده، اما همچنان مصمم بود دومین نمایش قدرت را نیز انجام دهد.
بمب پلوتونیومی مرد چاق نسبتبه برادر اورانیومی خود یعنی پسر کوچک مکانیسم پیچیدهتری داشت. مرد چاق همچنین بسیار قدرتمندتر بود و نیروی انفجاری برابر حدود ۲۰ هزار تن تیانتی داشت. خدمه قبل از ارسال بمب روی بدنه آن نوشتند: «این هم برای تو! بوسه دوم برای هیروهیتو (امپراطور ژاپن).»
ابتدا قرار بود بمبافکن، مرد چاق را روی شهر کوکورا بیندازد، اما شرایط بد آبوهوایی موجب شد در لحطه آخر هدف تغییر کند. ایالات متحده تصمیم گرفت پیش از اینکه شرایط دوباره تغییر کند، بمب را بیندازد و بنابراین ناگاساکی را انتخاب کرد. اگرچه مرد چاق از پسر کوچک بزرگتر بود، به خاطر دستور تخلیه افراد کمتری در ناگاساکی جان باختند. بااینحال تعداد کشتهها همچنان سرسامآور بود.
حدود ۴۰ هزار نفر در انفجار مرگبار اولیه کشته شدند و ۱۰۰ هزار نفر در سالهای بعدی براثر تأثیر ناشی از تابشها جان باختند. روز بعد یعنی دهم اوت صحبت از تسلیم آغاز شد و آمریکا جنگ را به شکلی هولناک، اما کارآمد به پایان رسانده بود.
مایک
پس از عواقب وحشتناک بمباران اتمی ژاپن مشخص نبود که آیا تحقیقات در زمینهی تسلیحات هستهای ادامه پیدا خواهد کرد یا خیر. اگرچه ذهنهای جستجوگر به ناگزیر ابزارهای کشتار جمعی را ایجاد خواهند کرد و دیری نگذشت که با موافقت هری ترومن رئیسجمهور وقت ایالات متحده، دانشمندان آمریکایی شروع به ساخت اولین بمب از انواع دستگاههای ابربمبی کردند که قویتر از بمبهای گذشته بودند.
پژوهشگران در آزمایشگاه شروع به کار با هیدروژن برای ایجاد دستگاههای جدید و پیچیدهتر کردند. در سال ۱۹۵۴ دانشمندان سرانجام بمب هیدروژنی معروف به مایک را ساختند که هزار برابر بزرگتر از بمبهای مورد استفاده در هیروشیما بود.
به خاطر ایمنی، بمب ۶ متری باید از کشتی فعال میشد که ۴۸ کیلومتر دورتر مستقر شده بود. این بمب در طول آزمایشی معروف به «عملیات آیوی مایک» روی جزیره مرجانی در اقیانوس آرام جنوبی منفجر شد. آزمایش به اندازهای موفقیتآمیز بود که جزیره الوگلاب که بمب روی آن آزمایش شده بود، در این انفجار بهطور کلی نابود شد و در گلوله آتشینی به ارتفاع ۱۷ کیلومتر و ابری به وسعت ۱۶۰ کیلومتر گم شد. تنها چیزی که از آن جزیره برجای مانده است، حفرهای به شکل حلقه است.
قلعه رومئو و قلعه یانکی
با داغتر شدن جنگ سرد، بمبها بزرگتر شدند و در طول سالهای ۱۹۴۶ تا ۱۹۵۸، ایالات متحده یک دوره آزمایش هستهای شدید را پشت سر گذاشت. طی این دوره، ۶۷ آزمایش بمب هیدروژنی انجام شد که شامل ۲۳ آزمایش روی جزیره مرجانی بیکینی در جزایر مارشال اقیانوس آرام جنوبی بود. طبق گزارش ساینتیفیک امریکن، نرخ بروز سرطان در این منطقه بسیار بالا (حدود دو برابر نرخ طبیعی) است و هنوز در سال ۲۰۲۲ یعنی بیش از ۶۰ سال پس از آزمایشها، سطح استرانسیم در این جزایر به شدت بالا است.
آزمایش بمب هیدروژنی معروف به قلعه رومئو یکی از بزرگترین و موفقترین آزمایشهای هستهای در تاریخ بود. در کتاب «تاریخچه سری سلاحهای هستهای ایالات متحده» نوشته چاک هنسن آمده است که انفجار به قدری بزرگ بود که در کمتر از یک دقیقه ابری به ارتفاع ۱۳ کیلومتر ایجاد کرد. ابر خاکستر مرگباری که در بالای آن تشکیل شده بود، به عرض ۹۶ کیلومتر رسید و تا ارتفاع ۳۳ کیلومتر بالا رفت. بمب قلعه یانکی نیز همینقدر بزرگ بود و ۱۳٫۵ مگاتن انرژی آزاد کرد بهطوریکه به هواپیمایی که در آن نزدیکی برای جمعآوری اطلاعات پرواز میکرد، با موج شوک خود آسیب جدی زد.
قلعه براوو (میگو)
در آزمایش هستهای قلعه براوو، بزرگترین بمبی که ایالات متحده تاکنون ساخته است، منفجر شد. وقتی این بمب ساخته شد، میگو نام گرفت و گروهی که آن را منفجر کرد، انتظار نداشت رکوردشکن باشد.
میگو بمب «خشک» با سوخت لیتیوم دوترید بود و در مقایسه با دستگاههای هستهای «تر» مانند مایک که پر از ایزوتوپهای هیدروژن مایع بود، اندازهای نسبتاً کوچک داشت. طراحی بمب جدید بسیار کارآمد بود و با نیروی معادل ۱۵ مگاتن تیانتی منفجر شد که تقریبا سه برابر بیشتر از حد انتظار بود. انفجار هولناک دهانهای به عرض حدود دو کیلومتر ایجاد کرد.
بادهای مخالف و بازده بسیار بالا به این معنا بود که اقدامات ایمنی که تیم اتخاذ کرده بود، اصلا کافی نبود. ذرات رادیواکتیو پس از انفجار تا ۱۸٬۱۳۰ کیلومتر مربع کشیده شد و ۲۳ ماهیگیر را در قایق ماهیگیری که ۱۲۸ کیلومتر دورتر بودند، مسموم کرد. خاکستر رادیواکتیوی که بمب تولید کرد، همچون برف بر سر ساکنان جزیره رانگلپ که در آن نزدیکی قرار داشت، فرود آمد و بسیاری از ساکنان جزایر مارشال بهطرز وحشتناکی دچار سوختگی شدند.
از زمان انجام آزمایش قلعه براوو، ایالات متحده صدها میلیون دلار غرامت به افراد آسیبدیده از انفجار پرداخت کرده است. هیچ سلاح هستهای دیگری در آمریکا به قدرت این بمب نرسید و شاید علت آن عواقب وحشتناکی بود که بمب مذکور از خود برجای گذاشت.
آزمایشهای هستهای ۱۷۴ و ۲۱۹
در طول جنگ سرد، شوروی مجموعهای از بمبهای هستهای را روی شبهجزیره کوچک نوایا زملیا آزمایش کرد که در مدار شمالگان قرار دارد. براساس مقالهای که سال ۲۰۰۵ در مجلهی Science and Global Security منتشر شد، ۵۳۶ بومی ساکن در این مجمعالجزیره، باید قبل از آزمایشها برای همیشه آنجا را ترک میکردند. بمبها در آب، بالای زمین و زیر زمین منطقه آزمایش شدند.
به گزارش کمیته علمی سازمان ملل متحد برای اثرات تابش اتمی، بمبهای آزمایشی ۱۷۴ و ۲۱۹ شوروی با اختلافی نگرانکننده از بزرگترین آزمایش هستهای آمریکا یعنی قلعه براوو بزرگتر بودند. این بمبها ۲۴٫۲ مگاتن انرژی آزاد کردند که خیلی بیشتر از ۱۵ مگاتن انرژی آزادشده توسط بزرگترین بمب اتم ایالات متحده بود.
درحالیکه اطلاعات کمی درمورد خود آزمایشها وجود دارد، تأثیر آنها بر شمالگان بسیار زیاد بوده است. جوامع بومی ساکن در مدار شمالگان به شدت تحتتاثیر ذرات رادیواکتیو در این منطقه قرار گرفتهاند و به علت شرایط ناشی از محیط یخبندان روند بهبود آسیبهای ناشی از تابشها بسیار کند است. برای مثال، گوزنهای شمالی منطقه (از منابع مهم گوشت برای جوامع محلی) بهطرز خطرناکی رادیواکتیو شدهاند.
بمب تزار
بمب تزار یا RDS-220 که به «پادشاه بمبها» معروف است، مخربترین سلاحی بوده که تاکنون منفجر شده است. این انفجار حداقل دو برابر انفجارهای گذشته قوی بود و با تولید نیروی انفجار معادل ۵۰ مگاتن، آنقدر قوی بود که پنجرهها را در فنلاند و نروژ شکست.
- چرا مردم میتوانند در هیروشیما و ناگاساکی زندگی کنند؛ اما در چرنوبیل نه؟10 مرداد 02مطالعه '6
- چرا آلبرت اینشتین دستیابی به سلاح هستهای را غیرممکن میدانست؟11 مرداد 02مطالعه '4
بمب تزار که در سال ۱۹۶۱ بر فرار شمالگان منفجر شد، برای ایجاد حداکثر آسیب ممکن، دارای مکانیسم انفجار سه مرحلهای بود. با فعالشدن دستگاه، انرژی ایجادشده توسط انفجار اتمی اولیه فشرده شد تا دومین انفجار بسیار بزرگ گرماهستهای را ایجاد کند. ابر قارچی که بمب ایجاد کرد، تا ارتفاع بسیار بالایی رفت و حتی به استراتوسفر رسید و گرمای ناشی از انفجار از ۲۷۳ کیلومتر دورتر احساس میشد.
به خدمهای که بمب تزار را رها کردند، گفته شد مأموریت آنها به قدری خطرناک است که فقط ۵۰ درصد شانس زنده ماندن دارند. خوشبختانه، به دلیل ارتفاع زیادی که بمب تزار در آن منفجر شد و این واقعیت که نسبتبه شکافت، همجوشی بیشتری ایجاد شد، پیامدهای انفجار به حداقل رسید و از فاجعهای انسانی جلوگیری کرد.
انفجار بمب تزار عملیات جنونآمیزی درنظر گرفته شد و اعتراضات بینالمللی را به دنبال داشت. بهنظر میرسد حتی خود شوروی نیز متوجه شده بود این بار زیادهروی کرده است: آزمایش بمب تزار یکی از عواملی بود که موجب امضای پیمان منع جزئی آزمایشهای هستهای در سال ۱۹۶۳ شد.