داستان تکامل پدر؛ نرها در گونه انسان چگونه به حامی فرزندان تبدیل شدند؟
سهشنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۲۲:۳۰مطالعه 7 دقیقهلی گتلر به سختی میتواند تلفن خود را جواب بدهد؛ صرفا به این دلیل معمولی که مشغول مراقبت از دو فرزند خردسالش است. این رفتار او هرچند درمیان انسانها عادی است، در بین پستانداران دیگر منحصربهفرد محسوب میشود.
گتلر، انسانشناس از دانشگاه نوتردام است که به مطالعه پدران مشغول است. او و پژوهشگران دیگر دریافتهاند که نقش پدرها بین فرهنگها بسیار متفاوت است و برخی از پدران حیوانات دیگر ممکن است نگاه اجمالی مفیدی از گذشته تکاملی ما ارائه دهند. درک عمیقتر از این موضوع که پدرها از کجا آمدهاند و اینکه چرا پدر بودن هم برای پدران و هم برای فرزندان اهمیت دارد، میتواند برای تمام انواع خانوادهها مفید باشد.
ربکا سیر، انسانشناس و جمعیتشناس تکاملی از مدرسه بهداشت و پزشکی گرمسیری لندن میگوید: «اگر به سایر گونههای پستانداران نگاه کنید، میبینید که پدران معمولا کاری جز فراهم کردن اسپرم انجام نمیدهند.»
«پدران دیگر گونههای پستاندار معمولا کاری جز فراهم کردن اسپرم انجام نمیدهند»
مادران در بیشتر حیوانات دیگر، بار مراقبت از فرزندان را بهتنهایی به دوش میکشند. حتی در میان میمونهای بیدم دیگر، یعنی نزدیکترین خویشاوندان ما، بیشتر پدران کار زیادی انجام نمیدهند. این بدان معنا است که مادران کل کارها را انجام میدهند و باید بین زایمانها فاصله باشد تا بتوانند از فرزندان خود مراقبت کنند. شامپانزههای وحشی هر چهار تا شش سال یکبار زایمان میکنند. فاصله بین زایمان اورانگوتانها شش تا هشت سال است.
اما اجداد انسانها استراتژی متفاوتی را اتخاذ کردند. مادران از جامعه و خویشاوندان خود ازجمله از پدران کمک گرفتند. این امر به آنها این آزادی را داد که بچههای بیشتری داشته باشند و فاصله بین زایمانهایشان کمتر شود. به گفتهی گتلر، این استراتژی بخشی از داستان موفقیت انسانها است.
در مردانی که بهتازگی بچهدار میشوند، کاهش تستوسترون مشاهده میشود. کاهش سطح تستوسترون ممکن است به آنها کمک کند از فرزندان تازه متولد شده خود بیشتر مراقبت کنند.
دانشمندان سطح تستوسترون بیش از ۴۵۰ مرد را در فیلیپین در سال ۲۰۰۵ و سپس در سال ۲۰۰۹ اندازهگیری کردند. همه مردان کاهش اندکی در سطح تستوسترون نشان دادند (در نمودار فوق سطح تستوسترون صبحگاهی نشان داده شده است) که با افزایش سن انتظار میرود. بااینحال، مردان دارای نوزاد تازه متولدشده افت بسیار بیشتری را نشان دادند. با بزرگ شدن فرزندانشان سطح تستوسترون آنها به حد مورد انتظار بازگشت.
لی گتلر مطالعه طولانیمدتی روی مردان در فیلیپین انجام داد و دادههای بیولوژیکی آنها را از اوایل دهه سوم زندگی جمعآوری کرد و سپس پنج سال بعد دوباره آنها را مورد پیگیری قرار داد. مردانی که در اوایل دهه سوم زندگی خود سطح تستوسترون بالاتری داشتند، احتمال بیشتری وجود داشت که در آینده ازدواج کنند و فرزند داشته باشند. اما پدران جدید تستوسترون بالایی نداشتند و خصوصا اگر نوزادی در خانه داشتند، سطح تستوسترون آنها بهطور چشمگیری کاهش پیدا کرده بود. وقتی کوچکترین فرزند مرد کودکی نوپا بود، سطح تستوسترون او به تدریج شروع به افزایش میکرد.
تستوسترون با جفتگیری و رفتار رقابتی در حیوانات نر ارتباط دارد و کاهش آن ممکن است راهی طبیعی برای آماده کردن پدران برای همکاری با شریک زندگیشان و مراقبت از فرزندانشان باشد.
اگرچه پدران مراقب در میان پستانداران و حیوانات دیگر نادر هستند، بسیاری از آنها را میتوان در میان پرندگان یافت و این پرندگان پدر نیز کاهش تستوسترون را تجربه میکنند. پرولاکتین هورمون دیگری است که با رفتار پدرانه در پرندگان ارتباط دارد. پرندگان نری که صاحب فرزند شدهاند، مقدار بیشتری از آن دارند. برخی از مطالعات به تاثیر مشابهی در انسانها اشاره کردهاند.
برخی از سرنخها درباره منشا رفتار پدری از خویشاوندان نزدیک ما میآید. استیسی روزنبام انسانشناسی از دانشگاه میشیگان گوریلهای کوهی را در رواندا مطالعه میکند. گتلر و نویسندگان همکار روزنبام و آدام بویت در مقالهای در سال ۲۰۲۰ در مجلهی Annual Review of Anthropology استدلال میکنند گوریلها نکات جالبی را درمورد منشا پدران میمونهای بیدم ارائه میدهند.
گوریلهای کوهی نوعی گوریل شرقی هستند. آنها با گوریلهای غربی (گونه مجزایی از گوریلها که عمدتا در باغوحشها دیده میشوند) ازنظر عادات و رژیم غذایی فرق دارند. روزنبام بیشتر به ویژگی متمایز دیگری از گوریلهای کوهی علاقه دارد: این که فرزندان زمان زیادی را در کنار نرها سپری میکنند. این نرها ممکن است پدر آنها باشند یا نباشند و بهنظر نمیرسد برای آنها اهمیتی داشته باشد که کدامیک فرزند آنها است.
کاهش تستوسترون ممکن است راهی برای آماده کردن پدران برای مراقبت از فرزندانشان باشد
برخلاف میمونهای بیدم بزرگ دیگری که در طبیعت مورد مطالعه قرار گرفتهاند، این نرها (ازنظر جثه قویتر از مادهها هستند و عضلات و دندان هایی بزرگ دارند) اساسا پرستار بچهها هستند. برخی آنها را در آغوش میگیرند و با آنها بازی میکنند. مشارکت نرها میتواند از گوریلهای بسیار جوان دربرابر شکارچیان محافظت کنند و از کشته شدن خردسالان توسط نرهای مهاجم جلوگیری کند. بهگفتهی روزنبام، مزیت دیگر آن میتواند اجتماعی باشد.
گوریلهای جوانی که با نرهای بالغ معاشرت میکنند، ممکن است مهارتهای اجتماعی را بیاموزند. علاوهبراین، روابط میان گوریلهای جوان و نرهای بالغ در زمان بزرگ شدن گوریلهای خردسال همچنان تداوم دارد.
نکته جالب دیگر دراینباره که چگونه گوریلهای نر برای خردسالان گروه خود مفید هستند، از مقالهی اخیری میآید که روی گوریلهای کوهی انجام شده بود که مادر خود را از دست داده بودند. پژوهشگران دریافتند از دست دادن مادر موجب افزایش مرگ این گوریلهای یتیم نمیشد. آنها همچنین هزینههای دیگری مانند انتظار طولانیتر پیش از فرزنددار شدن را تجربه نکردند. بهنظر میرسید رابطه گوریلهای یتیم با اعضای دیگر گروه خصوصا نرهای غالب، از آنها در برابر اثرات منفی محافظت میکرد.
گوریلهای نر کوهی تنها نخستیسانهایی نیستند که با خردسالان معاشرت میکنند. ماکاکهای نر بالغ نیز با خردسالان وقت میگذرانند. بابونهای نر نیز با مادهها و فرزندان جوان آنها که اغلب (اما نه همیشه) فرزندان خودشان هستند، رابطه دوستی برقرار میکنند.
آیا پدران جذابیت جنسی دارند؟
نگهداری از خردسالان ممکن است از راه دیگری برای گوریلهای نر مفید باشد. روزنبام میگوید ممکن است مادهها جفتگیری با نرهایی را ترجیح دهند که تعامل زیادی با بچهها دارند. او دریافت که گوریلهای نر که در اوایل زندگی بیشتر از خردسالان مراقبت میکنند، وقتی بزرگتر میشوند فرزندان بیشتری به دنیا میآورند. بهنظر میرسد ماکاکها نیز اگر زمان بیشتری را درحال معاشرت با خردسالان بگذرانند، برای مادهها جذابتر هستند.
مادهها جفتگیری با نرهایی را ترجیح دهند که تعامل زیادی با بچهها دارند
انسانشناسان تصور میکردند رفتار پدرانه فقط در حیواناتی میتواند تکامل پیدا کند که سبک تکجفتی را دارند. گونههایی مانند گوریلهای کوهی این فرض را به چالش میکشند. آنها همچنین نشان میدهند برخلاف آنچه دانشمندان مدتها فکر میکردند، حیوانات نر مجبور نیستند بین صرف انرژی برای جفتگیری یا فرزندپروری یکی را انتخاب کنند. بهنظر میرسد مراقبت از خردسالان میتواند راهی برای پیدا کردن جفت و جفتگیری باشد.
کرمیت اندرسون، انسانشناس دانشگاه اوکلاهاما میگوید بسیاری از نرها به خواسته خود با خردسالانی ارتباط میگیرند که فرزند خودشان نیستند. این سرمایهگذاری ممکن است ازنظر تکاملی متناقض بهنظر برسد. اما پژوهشهای او نشان میدهد نرها بهعنوان سرمایهگذاری در روابط خود با مادهها، دست به مراقبت از فرزندان دیگران و حتی فرزندان بیولوژیکی خود میزنند.
البته پدر انسانی که از فرزندان خود یا فرزندان ناتنیاش مراقبت میکند، با میمونهایی که فقط اجازه میدهند خردسالان در اطراف آنها باشند، متفاوت است. اما گتلر و روزنباوم دراینباره کنجکاو هستند که آیا اجداد ما عادتهای مشابه با گوریلهای کوهی یا ماکاکها داشتهاند یا خیر. تحت فشارهای تکاملی، تمایلات دوستانه نسبت به خردسالان میتوانسته به رفتار پدرانه دلسوزانه تبدیل شده باشد.
پدر در گونه انسان
آشکار است که پدران انسان ازنظر توجه به فرزندان خود غیرعادی هستند. بااینحال، روشن است که پدر بودن در انسانها متغیر است. همه پدرها در مراقبت از کودکان مشارکت نمیکنند و گاهی حتی در خانواده حضور ندارند. اما این امر لزوما بر بقا تاثیر نمیگذارد.
در برخی حیوانات، نرها بهعنوان سرمایهگذاری در روابط خود با مادهها، از خردسالان مراقبت میکنند
در مقالهای در سال ۲۰۰۸ پژوهشگران این سوال را مطرح کرده بودند که آیا احتمال مرگ فرزندان بدون پدر بیشتر است. آنها دادههای مربوط به بقای کودکان را از ۴۳ مطالعه روی جمعیتهایی از سراسر جهان (عمدتا جمعیتهایی که به مراقبت های پزشکی مدرن دسترسی ندارند) مورد بررسی قرار دادند.
در یکسوم مطالعاتی که روی پدران انجام شده بود، احتمال بقای کودکانی بیشتر بود که پدر در اطراف آنها بود. اما در دو سوم دیگر، فرزندان بدون پدر مشکلی ازنظر بقا نداشتند (درمقابل، مطالعات انجامشده روی کودکان بدون مادر نشان میداد احتمال زنده ماندن آنها کمتر است). پژوهشگران فکر میکنند این امکان وجود دارد که در نبود پدر، سایر اعضای خانواده یا جامعه بتوانند جای او را پر کنند.
گتلر امیدوار است بتواند به گسترش تعریف پدر کمک کند. پژوهشها نشان داده است پدران میتوانند نقش مهمی در مراقبت مستقیم از فرزندان خود داشته باشند و به کودکان آموزش و مهارتهای اجتماعی بیاموزند. پدران ممکن است با ایجاد روابط در جوامع خود به فرزندان خود کمک کنند. وقتی صحبت از بقا میشود، ایجاد شبکهای از روابط میتواند بسیار مهم باشد.
وظایف پدر در میان فرهنگهای مختلف متفاوت است. بهعنوان مثال، در جمهوری کنگو، گتلر با دو جامعه همسایه کار میکند. جامعه اول ماهیگیر و کشاورز هستند. آنها برای پدرانی ارزش قائل هستند که برای بهدست آوردن غذا برای خانواده خود تلاش میکنند. همسایگان آنها جامعه گردآورندهای هستند که منابع خود را با خارج از خانوادههایشان به اشتراک میگذارند.
در جوامع مدرن، ایده خانواده مرکزی را داریم که در آن پدران کل وظیفه تامین مایحتاج و مادران کل مراقبت از فرزندان را برعهده دارند. اما در سطح جهان، خانوادههای متفاوتی هم وجود دارند. والدین بیولوژیکی کودک ممکن است با هم زندگی نکنند. مراقبت از کودکان و تامین غذا ممکن است ازسوی هریک از والدین یا اینکه از سوی هیچیک تامین شود.
سیر معتقد است ویژگی کلیدی تعیینکننده گونه ما، انعطافپذیری رفتار ما است. او امیدوار است پژوهشها درک دانشمندان را از این موضوع افزایش دهند که ازنظر تکاملی هدف از حضور پدرها چه بوده است و خانواده انسانی چه تعریفی دارد. این درک ممکن است به جوامع کمک کند تا از انواع خانوادهها حمایت کنند.
نظرات