پرداخت رشوههای سنگینی به سردبیران نشریات پزشکی از سوی شرکتهای داروسازی
چند ماه قبل بود که پنهانکاری یک شرکت نفتی در مورد تغییرات آبوهوایی خبرساز شد. در موردی مشابه، چنین اقدامی دربارهی خطرات شکر هم انجام شده و البته این تنها چند مورد اخیر است. ما تصور میکنیم مقالات علمی بازنگریشده که با مطرح کردن فرضیات، آزمونها و تکرار آنها تألیف میشوند، همیشه خالی از تعصب هستند؛ اما اینطور نیست.
متأسفانه در سالهای اخیر انتشار مقالات علمی با مشکلات جدی مواجه بوده است. در واقع با وجود برخی رقابتهای ناسالم، در روشهای علمی که به تصور ما درست هستند، تغییر غیر قانونی اعمال میشود. اخیرا مشخص شد که سیستم انتشار نتایج پژوهشهای پزشکی مبتنی بر شواهد هم دچار چنین دستبردی شده است.
روی کاغذ، مقالات پزشکی مبتنی بر شواهد، موردی ندارند. در واقع این راهی است که داروها و درمانهای نجاتبخش در اختیار ما قرار میگیرند و مشخصا الزامی است که هر دارو و درمان جدید باید طی پژوهشهای جامع و دقیقی مورد تأیید قرار گیرد؛ اما اینطور نیست. در واقع همیشه فرض بر این است که بازنگری این مقالات پژوهشی توسط افرادی بیطرف و خالی از تعصب انجام میگیرد و مسئله دقیقا همین است. هفتهی گذشته گزارشی منتشر شد که نشان میداد بسیاری از آزمایشات بالینی بر اساس شواهدی ضعیف و گاهی حتی بدون هیچ اطلاعات منتشرشدهی قابل اثباتی تأیید میشوند.
نفرولوژیستی (متخصص کلیه و مجاری ادراری) به نام جیسون فونگ، شواهد حیرتانگیزی درمورد انتشار برخی از بهترین مقالات پژوهشی افشا کرده است. در گزارش او اشاره شده که بسیاری از سردبیران نشریات پزشکی مبالغ هنگفتی از شرکتهای دارویی دریافت میکنند.
البته این تنها بخش کوچکی از فساد است و صنعت داروسازی، مستقیما به این افراد پول میدهد. مقالهای که سال گذشته در نشریهی پزشکی بریتانیا منتشر شد، بهواسطه برخی منابع، بررسی کرده بود که چه تعداد از سردبیران نشریات پزشکی از منابع صنعتی بهره میبرند. بر اساس این ارزیابی، به نظر میرسد که ۵۰.۶ درصد از سردبیران این قبیل نشریات از صنعت داروسازی پول (در برخی موارد صدها هزار دلار) دریافت کردهاند. رقم دریافتی سردبیران نشریات پزشکی در سال ۲۰۱۴، رقمی که در سمت چپ جدول پایین میبینید، فقط پرداختهای مستقیم است و پرداختهای پژوهشی کمتر قابل اتکا هستند که معمولا در قالب سفرهای پژوهشی گرانقیمت پرداخت میشوند. متوسط این پرداختها در سال ۲۰۱۴، به تنهایی ۲۷.۵۶۴ دلار آمریکا به همراه بودجههای پژوهشی بوده است. بدترین مورد در این فهرست، نشریهی دانشکده قلب و عروق آمریکایی (JACC) است که در آن ۱۹ نفر از سردبیران، بهطور متوسط ۴۷۵,۰۷۲ دلار آمریکا بهصورت شخصی و ۱۱۹،۴۰۷ دلار دیگر برای پژوهشها دریافت کردهاند.
سردبیران نشریات پزشکی، با دریافت رشوههای سنگین، مقالاتی را برای انتشار انتخاب میکنند که از محصولات شرکتهای داروسازی پشتیبانی کند
و حتی نیازی به گفتن نیست که مبالغی هم به ازای انتشار مجدد نشریات اشتراکی به این نشریات پرداخت شده است. در واقع، شرکتهای دارویی صدها نسخه از شمارههایی که حاوی مقالات حامی آنها هستند، خریداری میکنند و در اختیار پزشکان قرار میدهند. برای اینکه موضوع را بهتر درک کنید، باید اشاره کنیم که بخش زیادی از درآمد نشریات پزشکی از انتشار مجدد تأمین میشود. بهعنوان مثال، ۴۱ درصد درآمد نشریهی لنست از انتشار مجدد به دست میآید و نشریهی انجمن پزشکی آمریکا هم ۵۳ درصد از درآمد خود را از این راه به دست میآورد.
فهرستی از نشریات و رقم رشوههایی که از سوی شرکتهای داروسازی دریافت کردهاند
آرنولد رلمن، سردبیر سابق نشریهی پزشکی نیوانگلند، در سال ۲۰۰۲ گفته بود:
حرفهی پزشکی در تصاحب صنعت داروسازی است؛ نهتنها از لحاظ روشها و متدهای طبی بلکه از نظر آموزش و پژوهش.
رلمن که در سال ۲۰۱۴ درگذشت، همچنین گفته بود:
مؤسسات دانشگاهی کشور به خود اجازه میدهند که از صنایع داروسازی مواجب دریافت کنند. چنین چیزی شرمآور است.
به این ترتیب، در مواجهه با این ارقام سنگین، دیگر نیازی به توضیح نیست که چرا سردبیران نشریات پزشکی، مقالاتی را برمیگزینند که از محصولات این شرکتها پشتیبانی میکنند و برعکس، شواهدی را که علیه آنها هستند نادیده میگیرند. این دقیقا همان چیزی است که اتفاق میافتد. در واقع احتمال انتشار نتایج مثبت پژوهشهایی که توسط صنایع دارویی حمایت میشوند، نسبت به پژوهشهای مورد تأیید سازمانهای دولتی بسیار بیشتر است.
سردبیران نشریات پزشکی به نفع شرکتهای داروسازی، نتایج منفی برخی پژوهشها را ندیده گرفتهاند
البته تنها این نیست و نتایج منفی هم اغلب نادیده گرفته میشوند. فونگ به گزارشی (چاپ سال ۲۰۰۸) اشاره میکند که در آن آمده است: «۳۶ مورد از ۳۷ مقالهای که از مناسب بودن داروهای ضد افسردگی خبر میدادند، منتشر شدند. در مقایسه، تنها ۳ مورد از ۳۶ مقالهای که نتایجی منفی گزارش میکردند، منتشر شدند.» به این ترتیب، اگر به مقالات منتشرشده نگاهی بیندازید، متوجه میشوید که ۹۱ درصد از مقالات پژوهشی نشاندهندهی مطلوب بودن داروهای ضد افسردگی، منتشر شدهاند؛ این در حالی بوده است که در واقعیت، تنها ۵۱ درصد از پژوهشهای انجامشده نتایجی مثبت داشتهاند.
و بسیاری از ما هنوز به مقالات بازنگریشده ایمان داریم و مطمئن هستیم که روشهای علمی مسیر درست را بدون تعصب طی میکنند. اما حتی نتایج روشهای علمی هم تحریف میشوند! شاید، به همین جهت است که پژوهشگران بیشتر و بیشتر مقالات پژوهشی خود را بهصورت نسخههای پیش از انتشار و دسترسی آزاد منتشر میکنند تا دیگر نگران چنین مواردی نباشند.