کنترل استرس و مهار اضطراب چگونه ممکن است
نتایج تحقیقات اخیر نشان میدهد که استرس به آن اندازهای هم که فکر میکنیم پدیدهی بدی نیست و حتی میتواند مفید باشد. اضطراب مدتهاست یکی از ترسناکترین دشمنان در کانون عاطفی ما بوده است. بسیاری از ما از تجربه کردن استرس میترسیم، احساس درماندگی میکنیم و احساس میکنیم که در دام آن گرفتار شدهایم و اجازه میدهیم که قدرت استرس ما را در شرایطی جدید، پرتنش و چالشبرانگیر قرار دهد. اما آیا تا به حال با خود فکر کردهاید که شاید تمام تصورات ما از استرس اشتباه بوده است؟
پژوهشها نشان میدهد که استرس در واقع راهی برای ارتقای خودمان است. طیف وسیعی از علوم جدید عصبشناسی و برخی ایدههای فلسفهی باستان برگرفته از نظریات چارلز داروین، دانشمند علوم اجتماعی و روانشناسی، به این اصل اشاره دارند.
اضطراب شدید میتواند ناتوانکننده باشد؛ اما برای بسیاری از افراد که آن را بهصورت کنترلشده تجربه میکنند، در صورتی که آن را با آغوش باز بپذیرند و اصلاح کنند، کمک کننده خواهد بود.
به عنوان مثال زمانی که استرس شما را از درخواست برای کاری جدید بازمیدارد؛ در حالی که فکر میکنید این حس ناراحتی، ناشی از استرس است، به خود بگویید که حس آن لحظهتان در واقع شکلی از بروز هیجان است.
استرس با بخش ابتدایی یا بهاصطلاح primitive مغز ما مرتبط است. اضطرابی که اغلب افراد تجربه میکنند در واقع ساختاری دوبعدی دارد؛ بدین معنی که اضطراب آنها، هم بیفایده و هم مخرب است. اغلب استراتژیهای مقابلهای روانشناختی این دیدگاه را در نظر میگیرند و تلاش میکنند آن را ریشهکن کنند یا حداقل آن را آرام کنند؛ ولی ما آموختهایم که از آن بترسیم.
به تعبیری جالب، ما در حلقهای از بازخورد استرس قرار داریم. از آن میترسیم و در پاسخ سعی میکنیم از آن فرار کنیم یا آن را سرکوب کنیم و به همین دلیل استرس معمولا برای ما مشکلزا است. ما اضطراب را مانند مانعی در مقابل خود احساس میکنیم؛ چون به این شکل با آن رفتار میکنیم.
نتایج یک مطالعهی گسترده که در سال ۲۰۱۲ در دانشگاه ویسکانسین انجام شد، نشان میدهد تفکرات فرد دربارهی استرس، احساس وی را درمورد آن تغییر میدهد. صرف از نظر از اینکه چه میزان از آن را تجربه میکنید، هر چه کمتر معتقد به مضر بودن استرس باشید، استرس برای شما کمتر مضر خواهد بود. آلیا کروم، پژوهشگر دانشگاه استفورد اینگونه بیان میکند که ذهن ما تنها ناظری منفعل نیست که بتواند صرفا واقعیتها را درک کند؛ بلکه ذهن ما توانایی تغییر واقعیتها را هم دارد. بهعبارت دیگر واقعیتی که ما فردا تجربه خواهیم کرد، محصول تفکر امروز ما است.
سه راه تغییر نگرش به استرس:
۱. استرس یک علامت است
استرس مانند گریه کودک عمل میکند و شما باید تلاش کنید تا دلیل آن را متوجه شوید
شما مجبور نیستید که تجربهی استرس را برای استفادهی مؤثر از آن دوست داشته باشید. استرس بهگونهای طراحی شده تا احساس ناخوشایندی به فرد بدهد و توجه او را به کاری که باید انجام بدهد جلب کند. درواقع این سازوکار بسیار شبیه به گریهی یک کودک است. مانند زمانی که یک کودک درحال گریه کردن است و شما سعی میکنید مشکل او را متوجه شوید تا بتوانید آن را حل کنید، استرس نیز سعی دارد چیزی به شما بگوید و شما باید تلاش کنید تا آن را متوجه شوید. زمانی که مشکل مشخص شد و شروع به اجرای راهحل کردید، میبینید که استرس از بین خواهد رفت.
۲. نامگذاری احساسات برای هدایت تجربه
استرس خود را نامگذاری کنید. این کار به شما اجازه میدهد تا به جای آن که در برابر ناراحتی ناشی از استرس، از خود واکنش نشان دهید، بتوانید پیام آن را پردازش کنید. این کار باعث کاهش فشار و تنظیم مقررات عاطفی بهتر، حل مسئله و برنامهریزی میشود.
چگونگی نامگذاری اضطرابتان بهطور ۱۰۰ درصد در اختیار شما است. پس از آن میتوانید استرس را بهعنوان یک منبع به نفع خود استفاده کنید.
نتایج یک مطالعه در دانشگاه ایلینوی روی ویژگیهای شخصیتی و حجم مغز اثبات میکند که نگرش مثبت میتواند توانایی مغز را در مدیریت ناراحتیها افزایش دهد. زمانی که نوع کارکرد استرس برای خودتان را متوجه شوید، بهمرور میتوانید از استرس برای ایجاد فرصتهای بیشتر استفاده کنید.
۳. هدف گذاری برای استفاده از استرس
در حالی که استرس زیاد میتواند مضر باشد؛ نبود آن نیز میتواند مضر باشد. مقدار متوسطی از استرس میتواند عملکرد شما را بهینه کرده و ارتقا دهد؛ حتی اگر انرژیهای دیگر مانع عملکرد بهینهی فرد شوند. اگر متوجه شوید که استرس قصد دارد چه چیزی را به شما بفهماند، دیگر نیازی نیست که مانند یک دشمن با آن رفتار کنید. برای مثال استرس درمورد پایان مهلت انجام یک کار میتواند انرژی و تمرکز شما را برای انجام به موقع آن بهخصوص در زمان خستگی و حواسپرتی افزایش دهد و این موضوع در زندگی شلوغ و پر سروصدای امروزی امری حیاتی است.
استرس شدید مضر، ولی میزان متوسطی از آن مفید است
بر اساس یک مطالعهی آلمانی که سال گذشته منتشر شد، درک ذاتی اضطراب و درک احساسات میتواند به رشدتان کمک کند. تصمیم به مدیریت استرس یکی از مؤثرترین کارهایی است که میتوانید انجام دهید تا محدودیت ناشی از استرس را کاهش دهید. در حالی که ترس از استرس میتواند آن را افزایش دهد، پذیرفتن آن میتواند آن را به نقطهای برساند که برای ما مفید باشد.
همه ما میتوانیم کم و بیش از آنچه این پژوهش و رویکرد جدید ارائه میدهد استفده کنیم: امید. امید از باور ما به اینکه میتوانیم ذهنمان را کنترل کنیم بهوجود میآید. ما میتوانیم به جای اینکه خود را در احاطهی استرس بدانیم، با آن همکاری کنیم. نهتنها میتوانیم تفکر خود را در مورد استرس تغییر دهیم؛ بلکه میتوانیم تجربهی خود را از استرس نیز تغییر دهیم. تغییر ذهنیت شما، نامگذاری شما بر احساساتتان و رفتار شما چیزهایی هستند که تعامل با اضطرابتان و توانایی برای آرام کردن آن را تعیین میکنند.