اثرات شدید انزوا روی مغز و بدن انسان
تصور کنید بهمدت ۳۰ روز، در یک اتاق کوچک و تاریک و بدون هیچگونه تعامل اجتماعی محصور شدهاید. بیشتر افراد قادر نیستند چنین شرایطی را تحمل کنند، اما در نوامبر سال ۲۰۱۸، ریچ آلاتی یک قمارباز حرفهای آمریکایی صدهزار دلار شرط بست که میتواند بهتنهایی و در تاریکی مطلق ۳۰ روز دوام بیاورد. او در یک اتاق کاملا تاریک که تنها دارای تختخواب، یخچال و حمام بود، نگه داشته شد ولی با وجود تمام وسایل مورد نیاز برای زنده ماندن، آلاتی نتوانست تا آخر ماه دوام بیاورد. بعد از بیست روز او آزادی خود را با بخشی از آن پول مبادله کرد.
انزوای اجتماعی شدید میتواند اثرات منفی بیشماری روی مغز و روان ما داشته باشد. آلاتی تنها فردی نبود که طیف وسیعی از اثرات جانبی از تغییر در چرخهی خواب گرفته تا توهم را تجربه کرد. اما چرا تحمل انزوا اینقدر برای انسانها دشوار است؟
یکی از دلایل این است که انسانها موجوداتی اجتماعی هستند، بنابراین زندگی در انزوا برای آنها سخت است. بسیاری از افرادی که در محیطهای ایزوله زندگی میکنند مانند دانشمندانی که در قطب جنوب بهسر میبرد، گزارش میکنند که تنهایی دشوارترین بخش کار آنها است. یوسی گینزبرگ، کسی که هفتهها در جنگلهای آمازون به تنهایی سر کرده بود، گفت که او بیش از همه چیز از تنهایی در رنج بود و برای فرار از این تنهایی در ذهن خود دوستانی خیالی ساخته بود.
تنهایی میتواند برای جسم و روان ما آسیبزننده باشد. افرادی که دچار انزوای اجتماعی هستند، درمقابله با شرایط استرسزا، ضعیفتر هستند. همچنین احتمال بروز احساس افسردگی در آنها بیشتر بوده و ممکن است در زمینهی پردازش اطلاعات نیز دچار مشکل شوند. این امر به نوبهی خود منجر به دشواریهایی در زمینهی تصمیمگیری و ذخیره و یادآوری خاطرات میشود. افرادی که تنها هستند، نسبتبه بیماریها نیز حساستر هستند. پژوهشگران دریافتهاند که پاسخ ایمنی سیستم ایمنی یک فرد تنها دربرابر ویروسها متفاوت بوده و احتمال ابتلا به بیماری در او بیشتر میشود.
وقتی افراد در محیطهای فیزیکی جداگانهای قرار میگیرند، اثرات ناشی از انزوای اجتماعی در آنها بیشتر میشود. برای مثال، سلول انفرادی میتواند همراه با تاثیرات روانشناسی منفی نظیر افزایش اضطراب و حملات وحشتزدگی، افزایش سطح پارانویا (بدگمانی) و کاهش توانایی تفکر باشد. در بسیاری از زندانیان، همچنین مشکلات سلامت روان بلندمدتی دیده میشود. ناتاشا کامپوش یک زن استرالیایی که در ده سالگی ربوده شد و برای هشت سال در یک زیرزمین زندانی شده بود، در بیوگرافی خود به این مطلب اشاره کرد که نبود نور و تماس با انسانها موجب تضعیف روان او شد.
تاثیرات انزوا اگر در تاریکی مطلق تجربه شود، حتی میتواند شدیدتر هم باشد و موجب بروز پیامدهای جسمی و روانی شود. یکی از تاثیرات ماندن در تاریکی مطلق این است که چرخهی خواب به هم میخورد. عملکرد دو مکانیسم کلیدی موثر در تنظیم چرخهی خواب، یعنی هورمون ملاتونین و هستهی سوپراکیاسماتیک (suprachiasmatic nucleus) در مغز وابستهبه نور است. روشنایی روز موجب کاهش سطح ملاتونین شده و به بیدار ماندن ما کمک میکند. نور روز همچنین به هستهی سوپراکیاسماتیک کمک میکند که اگر چرخهی خواب ما تغییر کند، زمان بیدار شدن ما را مجددا تنظیم کند. بدون روشنایی روز، این ریتم شبانهروزی دچار تغییر میشود.
این امر توضیح دهندهی آن است که چرا افرادی که در سیستمهای تاریکی نظیر غارها بهسر میبرند (مثلا برای اکتشاف)، ممکن است چرخهی خواب و بیداریشان دچار اختلال شود. درواقع زمانی که آنها احساس میکنند، باید بخوابند در الگوی منظمی باقی نمانده و هر روز دچار تغییر میشود.
اختلال در ریتم شبانهروزی ما میتواند موجب شود که احساس خستگی و افسردگی کنیم. این وضعیت همچین با افزایش خطر ابتلا به سرطان، مقاومت به انسولین و بیماری قلبی و دیگر مشکلات جسمی نظیر چاقی و پیری زودرس مرتبط است.
افرادی که در انزوا قرار میگیرند، ممکن است دچار توهم نیز بشوند. نبود محرک موجب میشود که این افراد، افکار درونی خود را با واقعیتهای دنیای بیرون اشتباه بگیرند. اساسا توهم بهعلت فقدان تحریک مغزی اتفاق میافتد. درواقع، آلاتی در روز سوم انزوای خود، توهماتی نظیر پر شدن اتاق از حباب و باز شدن سقف و دیدن آسمان پر از ستاره را تجربه کرد. افرادی که در انزوای کامل بهسر میبرند، همچنین ممکن است احساس کنند که روحی در آنجا وجود دارد یا اینکه کسی به آنها نگاه میکند.
اگرچه تاثیر انزوای کامل میتواند، شدید باشد، ولی برخی از اثرات قابل بازگشت هستند. مواجهه با روشنایی روز میتواند موجب اصلاح چرخهی خواب و بیداری شود، هرچند ممکن است چند هفته یا حتی چند ماه زمان ببرد. برقراری ارتباط مجدد با انسانهای دیگر، میتواند موجب کاهش تنهایی شود و به بازیابی سلامت جسمی و روانی کمک کند. هرچند برخی از افرادی که ماندن در محیطهای ایزوله را تجربه میکنند، ممکن است دچار مشکلات سلامت روان بلندمدتی مانند اختلال استرس پس از حادثه (PTSD) شوند.
اما برخی از افرادی که برای یک دورهی زمانی بلندمدت، چالش تنها بودن را میگذارنند، این وضعیت حتی میتواند موجب تقویت رشد عاطفی، احساس نزدیک بودن به دوستان و خانواده و کسب دیدگاه بهتری نسبتبه زندگی شود. آلاتی پس از گذراندن بیست روز انزوای داوطلبانه گفت که این تجربه موجب شد او ارزش مردم و زندگی را بهتر درک کند، تمرکز و توجه او نیز بهتر شد و او بهطور کلی نسبتبه قبل خوشحالتر است.
نظرات