مردان نیز به افسردگی پس از زایمان همسر دچار میشوند
درحالیکه هم پدران و هم مادران بهطور برابر ممکن است دچار افسردگی پس از زایمان (PPD) شوند، بیشتر افراد این مشکل را فقط در زنان بهرسمیت میشناسند. بهتازگی مطالعهای روی ۴۰۶ فرد بالغ بریتانیایی نشان داده درزمینهی افسردگی پس از تولد فرزند، عمدتا مردان در نظر گرفته نمیشوند. درحقیقت، احتمال اینکه شرکتکنندگان نشانههای افسردگی را در مادران جدید بهرسمیت بشناسند، دوبرابر بیشتر از تأیید این نشانهها در پدران بود.
تاکنون فقط تعداد انگشتشماری از مطالعات نحوهی توجه عموم به PPD را بررسی و بیشتر اینها روی موارد مادری تمرکز کردهاند. جامعهی مطالعهی جدید نسبتا کوچک است؛ اما نتایج آن نشان میدهد چگونه سوگیریهای علمی و پزشکی حول PPD پدری به عموم جامع منتقل میشود.
اگرچه ممکن است این رقم تاحدودی متغیر باشد، شیوع PPD مادری بین ۶ تا ۱۳ درصد است و برای موارد پدری این مقدار ۸ تا ۱۱ درصد برآورد شده است. با اینکه چنین تشابهی در این ارقام وجود دارد، پدران عمدتا تشخیص داده نمیشوند و بهعلت مشکلات سلامت روان پس از تولد فرزندشان درمان نمیشوند. نویسندگان ادعا میکنند ساختارهای جنسیتی تاحدودی عامل این امر هستند. در بسیاری از جوامع مدرن، مردان بهعنوان افراد استوار و صبور و متکی به خود، ولی زنان بهعنوان افرادی شکننده و آسیبپذیر در نظر گرفته میشوند.
نتایج این مطالعه مثال خوبی است از اینکه چگونه ساختارهای جنسیتی میتواند روی درک ما از رنج تأثیر بگذارند. به هر شرکتکننده مطالعهی اشارهشده، مطلبی دربارهی PPD مادری یا پدری نشان داده و از آنها خواسته میشد اگر به نظرشان چیز اشتباهی در این مطلب وجود دارد، ذکر کنند. نتایج نشان میداد صرفنظر از جنسیت پاسخدهندگان، آنها در بیشتر موارد میگفتند که درزمینهی افسردگی پس از زایمان در مادران اشتباهی وجود ندارد؛ درحالیکه این احتمال درزمینهی افسردگی پس از زایمان در مردان کمتر بود. نویسندگان در مقالهی خود نوشتند:
بهطورخاص، دریافتیم شرکتکنندگان آشفتگی مردان را دراینزمینه شدید در نظر نگرفتند و معتقد بودند مشکل مردان آسانتر درمان خواهد شد و همدردی کمتری با مردان میکنند و نیز احتمال کمتری وجود داشت که پیشنهاد کنند مردان بهدنبال کمک باشند.
البته، این موضوع نشاندهندهی این نیست که شرکتکنندگان بیرحم یا بیدقت هستند؛ بلکه بهنظر میرسد آنها واقعا فکر میکنند مردان از چیز دیگری در رنج هستند. وقتی از آنها پرسیده شد علت چه میتواند باشد، بسیاری از آنها استرس یا خستگی را مطرح کردند.
حتی در مطالبی که علائم مشابهی برای مردان و زنان ذکر کرده بود، در ۲۱ درصد اوقات، استرس در مردان بهعنوان مشکل ذکر میشد؛ درحالیکه این درصد برای موارد زنان تنها ۰.۵ درصد بود. نویسندگان بیان میکنند این یافتهها نشان میدهند این احتمال کمتر است که شرکتکنندگان دشواریهایی که مردان با آن روبهرو میشوند، بهعنوان مشکل روانی ببینند و احتمال بیشتری وجود دارد که بر عواملی تأکید کنند که در میان بیشتر والدین جدید مشترک است (مانند کمبود خواب). نویسندگان به این مطلب نیز اشاره میکنند که ممکن است دلایل متعددی برای این نتایج وجود داشته باشد که همه خارج از محدودهی این مطالعه هستند.
برای مثال، بسیاری از افراد بر این باورند که مردان دربرابر PPD ایمن هستند؛ زیرا آنها باردار نمیشوند یا تغییرات هورمونی ناشی از بارداری و دشواریهای زایمان و شیردهی را تجربه نمیکنند. وایرن اسوامی، نویسندهی مقاله میگوید خود او هم از این مشکل آگاه نبود تا زمانیکه پس از تولد پسرش، دچار این مشکل تشخیص داده شد. او در مصاحبه با رویترز گفت میخواست بداند چرا بسیاری از افراد دیگر نیز اینچنین فکر میکنند.
درحالیکه جامعهی پزشکی بهآرامی درحالتغییر نگرش خود دربارهی PPD پدری است، اسوامی فکر میکند فرصتی برای افزایش آگاهی عموم مردم دراینزمینه وجود دارد؛ بهویژه پدران جدیدی که ممکن است کمکهای موردنیازشان را دریافت نکنند. اسوامی میگوید:
موضوع آشکار این است که برای افزایش دانش درزمینهی افسردگی پس از زایمان همسر در مردان، باید کارهای بیشتری انجام شود تا دیگر مردم آن را صرفا ناشی از خستگی یا استرس ندانند. ازآنجاکه بسیاری از مردانی که علائم افسردگی را بهدنبال تولد فرزندشان تجربه میکنند، ممکن است دربارهی کمکخواستن مطمئن نباشند و این احتمال نیز وجود دارد که مراقبان سلامتهای بهداشتی نیز در ارزیابیهای منظم والدین جدید به این مطلب توجهی نکنند.
نتایج این پژوهش در مجلهی Journal of Mental Health منتشر شده است.