تجربه شیوع بیماریها در گذشته؛ چراغ راه مبارزه با دنیاگیری ویروس کرونا
یازدهم مارس، سازمان جهانی بهداشت رسما شیوع ویروس کرونا را دنیاگیری اعلام کرد. چنین اعلامیهای که بهصورت «شیوع بیماری جدیدی در سرتاسر جهان» تعریف میشود، اولین مورد پس از آنفلوانزای خوکی H1N1 سال ۲۰۰۹ است. در زمان نوشتن این مطلب، در سرتاسر جهان حدود ۵۰۰ هزار مورد تأییدشدهی بیماری کووید ۱۹ وجود دارد که به بیش از ۲۱ هزار مورد مرگ منجر شده است.
اگرچه پیشازاین ویروس کرونا، خانوادهای از ویروسها که موجب بیماریهای مختلفی از سرماخوردگی معمولی تا سندرم تنفسی حاد بسیار سخت میشوند، سبب آغاز دنیاگیری نشده بود، این اولینبار نیست انتقال جهانی بیماری جدی را شاهد هستیم. مطالعهی شیوع بیماریها در گذشته به دانشمندان کمک میکند مسیر کووید ۱۹ را بهتر تخمین بزنند و اقدامات مؤثر برای کندکردن شیوع آن را بشناسند. جرمی یود، رئیس کالج هنرهای آزاد در دانشگاه مینهسوتا و کارشناس سیاست بهداشت جهانی میگوید:
ازنظر تاریخی، میتوانیم به همهی جنبههای همهگیری آنفلوانزای سال ۱۹۱۸ نگاه کنیم؛ اما در دوران جدیدتر، میتوانیم شیوع زیکا در سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ در آمریکای مرکزی و جنوبی و شیوع جهانی سارس در سالهای ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ و شیوع ابولا در غرب آفریقا در سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۶ را بررسی کنیم.
درحالیکه کووید ۱۹ ناشی از ویروس کرونا است که از نوع ویروسهای آنفلوانزا نیست، شاید دنیاگیری آنفلوانزا در سال ۱۹۱۸ که در سرتاسر جهان موجب مرگ حداقل ۵۰ میلیون نفر شد، بهترین مدل برای درک رفتار پاتوژن جدید باشد. دنیاگیری آنفلوانزا در سال ۱۹۱۸ نیز شیوعی بود که با مداخلات گستردهی اجتماعی همراه شد. مارک لیپسیچ، استاد همهگیرشناسی و مدیر مرکز دینامیک بیماریهای واگیردار در دانشگاه هاروارد میگوید:
همهگیریهای جهانی گذشتهی آنفلوانزا به ما تصویری کلی از روند ویروسی مانند ویروس کرونا جدید ارائه میدهد؛ زیرا عدد تکثیر ویروس جدید بسیار شبیه عدد تکثیر ویروس آنفلوانزای عامل آن دنیاگیری است (عدد تکثیر: در جمعیت کاملا مستعد، هر فرد عفونی بیماری را به چند نفر دیگر منتقل کرده است).
اگرچه تعیین ارقام دقیق برای هر بیماری نوظهور دشوار است، طبق گزارشهای موجود، عدد تکثیر ویروس عامل کووید ۱۹ چیزی حدود ۲ تا ۲/۵ است. عدد تکثیر همهگیری آنفلوانزای سال ۱۹۱۸ حدود ۱/۸ بود. لیپسیچ تخمین میزند درنهایت حدود ۲۰ تا ۶۰ درصد از جمعیت جهان دچار ویروس کرونا جدید میشوند. اگرچه این دو ویروس و بیماری ناشی از آنها با هم فرق دارد، توجه به دینامیک همهگیری هر دو بیماری کووید ۱۹ و آنفلوانزای سال ۱۹۱۸ به موفقیتآمیزبودن رویههای مهار مشابه اشاره میکند.
بیمارستان اورژانس آنفلوانزا زیرپوشش کارکنان بیمارستان نیروی دریایی آمریکا که در سانفرانسیسکو برای کمک به مراقبت از افرادی برپا شد که در شیوع آنفلوانزای سال ۱۹۱۸ بیمار شده بودند.
هوارد مارکل، از مرکز تاریخ پزشکی دانشکدهی پزشکی دانشگاه میشیگان و همکارانش مرگومیر اضافی ناشی از ذاتالریه و آنفلوانزا در ۴۳ شهر آمریکا را از ۸ سپتامبر ۱۹۱۸ تا ۲۲ فوریه ۱۹۱۹ تجزیهوتحلیل کردند (تعداد مرگومیر اضافه درمقایسهبا سالهای معمولی که در آن دنیاگیری رخ نمیداد). اگرچه تمام شهرها مداخلات غیردارویی اجرا کردند، عامل تعیینکنندهی موفقیت این مداخلات، زمان فعالسازی، مدت و ترکیب اقدامات مختلف بود. پژوهشگران ارتباط محکمی بین اجرای زودهنگام و پایدار و لایهبندیشدهی این مداخلات و کاهش پیامدهای دنیاگیری آنفلوانزای سال ۱۹۱۸ تا ۱۹۱۹ پیدا کردند. مؤثرترین نوع اقدامات کنترلی غیردارویی اقدامات مربوط به دوریگزینی اجتماعی بود: لغو اجتماعات عمومی، بستن عبادتگاهها، مدارس، بارها و رستورانها، جداسازی افراد بیمار و قرنطینهکردن افراد در تماس با فرد بیمار. برای کنترل شیوع بیماری کووید ۱۹ نیز شهرهای زیادی در سرتاسر جهان دست به چنین اقداماتی زدهاند. لیپسیچ میگوید:
از دیدگاه من، این اقدامات مهمترین کارهایی است که باید در اسرع وقت برای کاهش شیوع بیماری انجام داد. انتظارکشیدن برای دیدن مشکل و سپس وارد عملشدن، موجب بهتعویقافتادن نتیجهی این اقدامات میشود.
با انجام سریع اقدامات مذکور، جوامع میتوانند از اوجگرفتن تقاضا برای سیستم مراقبتهای بهداشتی نیز جلوگیری و نمودار همهگیری را هموار کنند؛ یعنی بهجای اینکه بهیکباره موارد زیادی از بیماری بروز کند، افزایش تدریجی در شمار موارد عفونی دیده شود.
در مقالهای که در سال ۲۰۰۷ در مجلهی PNAS منتشر شد، لیپسیچ و دو پژوهشگر دیگر نشان دادند در دنیاگیری آنفلوانزا در سال ۱۹۱۸، شهرهایی که ازطریق اقداماتی مانند دوریگزینی اجتماعی بهسرعت و با شدت برای کاهش انتقال بیماری اقدام کرده بودند، درمقایسهبا مناطقی که با تأخیر دست به این اقدامات زده بودند، شیوع کندتر و قلههای شیوع کوچکتری داشتند.
بهطور مشابه، لیپسیچ و همکارانش زمانبندی اقدامات کنترلی و شیوع کووید ۱۹ در جامعه را در شهرهای ووهان و گوانگژو در چین از ۱۰ ژانویه تا ۲۹ فوریه سال ۲۰۲۰ تجزیهوتحلیل کردند. ووهان اقداماتی نظیر دوریگزینی اجتماعی سختگیرانه و قرنطینهی افراد در تماس با افراد آلوده را با تأخیر ۶ هفتهای آغاز کرد؛ درحالیکه گوانگژو پس از یک هفته این اقدامات را شروع کرد. پژوهشگران دریافتند مداخلهی زودهنگام موجب شد در اولین موج شیوع، گوانگژو درمقایسهبا ووهان اندازه و قلهی شیوع کمتری داشته باشد.
دربارهی سارس نیز اقدامات عمومی شدید یکی از دلایل حذف بیماری از جمعیت بود. سارس به ابتلای حدود ۸ هزار بیماری منجر شد و نرخ مرگومیر آن ۱۱ درصد بود. اگرچه یکی از تفاوتهای شیوع فعلی با سارس در این است که در سارس کسانی که عفونی میشدند، احتمالا قبل از مسریشدنِ شدید کاملا بیمار میشدند؛ درحالیکه در کووید ۱۹ بهنظر میرسد حتی قبل از آغاز علائم و در اوایل بیماری نیز افراد مبتلا، ویروس را بهخوبی به دیگران منتقل کنند. در مقالهای که هفتهی گذشته در مجلهی Science منتشر شد، پژوهشگران دربارهی ویروس کرونا جدید به این مسئله اشاره کردند:
عفونتهای تأییدنشده اغلب علائم خفیف دارند یا بدون علائم هستند؛ بنابراین تشخیص داده نمیشوند. در این وضعیت، بسته به میزان مسریبودن و تعداد افراد دچار این حالت، ممکن است جمع بیشتری از مردم درمعرض ویروس قرار گیرند.
اگرچه نرخ مرگومیر کووید ۱۹ درمقایسهبا نرخ مرگومیر سارس و سندرم تنفسی خاورمیانه (مرس) کمتر است، این بیماری بهطورکلی موجب مرگومیر بیشتری میشود. سایر اقدامات مقابلهای برای بیماری شامل فراهمکردن وضعیتی در ساختمانها است که ازنظر انتقال ویروس چندان مناسب نباشد؛ مانند ایجاد رطوبت و تهویه. همچنین، برقراری ارتباط مداوم با مردم نیز اهمیت دارد تا آنها وضعیت را درک کنند و پاسخ مناسبی دربرابر آن بدهند.
یکی از مشکلات زمان شیوع سارس این بود که دولت چین چندین ماه وجود بیماری را انکار میکرد. در این وضعیت، مردم متکیبر پیامهای متنی و شایعاتی دربارهی آنفلوانزای کشندهی جدیدی بودند. یود میگوید:
ازآنجاکه دولت کاری نمیکرد که مردم به او اعتماد کنند، پرداختن به مسئلهی شیوع بیماری بسیار دشوارتر و موجب شد بیماری بیشتر در جامعه بماند.
بهمنظور کاهش سرعت همهگیریها، یا باید وضعیت انتقال در دورهی زمانی طولانیای نامطلوب شود یا تعداد کافی از افراد مصونیت پیدا کنند؛ بهطوری که درصورت بازگشت ویروس انتقالی رخ ندهد. البته سناریو دوم به این معنا است که بخشی از جامعهی ایمن باید بهاندازهای باشد که حاصل هر تماس و فرد آلوده کمتر از یک مورد جدید باشد.
ویروسهای سرماخوردگی و آنفلوانزای معمولی در مناطق معتدلی مانند آمریکا الگوی سرایت فصلی محکمی دارند. این فصلیبودن تا حدودی با تغییر شرایط آبوهوایی و میزان راحتی انتقال پاتوژنها ارتباط دارد؛ ولی به تعداد میزبانهای مستعد نیز بستگی دارد؛ زیرا مردم با مواجههی گذشته ایمنی کسب کردهاند. این وضعیت دربارهی ویروسهای جدیدی مانند ویروس عامل کووید ۱۹ صادق نیست. لیپسیچ میگوید ویروس جدید این مزیت را برای خود دارد که تقریبا هیچکسی دربرابر آن ایمنی نیست:
همهگیریهای جهانی خارج از فصل رخ میدهند و ویروسهای عامل همهگیریهای جهانی، همهی مردم را میتوانند مبتلا کنند.
افزونبراین، ویروسهای فصلی با حاشیهی باریکتری عمل میکنند؛ یعنی بیشتر مردم تا حدودی دربرابر آنها مصونیت دارند. بنابراین، آن پاتوژنها وقتی وضعیت برای انتقال مطلوبتر است، رونق بیشتری میگیرند و این معمولا در فصل زمستان رخ میدهد. لیپسیچ میافزاید:
فکر میکنم این احتمال وجود دارد که تغییرات فصلی تا حدی موجب کاهش نرخ انتقال شود؛ ولی احتمالا نه تا نقطهای که از افزایش موارد مبتلا مانع شود.
درحالحاضر، برای پرداختن به همهگیری و نیز کسب دانش درزمینهی ویروس و دینامیک شیوع آن به تلاش هماهنگ جهانی و همکاری تمام پژوهشگران، کشورها، سازمانهای دولتی و غیردولتی نیاز داریم.