آیا حریم شخصی بزرگترین قربانی ویروس کرونا خواهد شد؟
یووال نوح هراری مدرک دکتری خود را از دانشگاه آکسفورد دریافت کرده و استاد تاریخ دانشگاه عبری بیتالمقدس است. در سالهای اخیر، وی با نوشتن کتابهای «انسان خردمند: تاریخ مختصر نوع بشر» (۲۰۱۴) و «انسان خداگونه: تاریخ مختصر آینده» (۲۰۱۶) و «بیستویک درس برای قرن بیستویکم» (۲۰۱۸) به معروفیتی جهانی رسیده است. افزونبراین، سخنرانیهای متعددی در دانشگاههای مطرح جهان کرده است و افراد مشهوری نظیر بیل گیتس کتابهای او را توصیه کردهاند. لحن روایی آثار هراری عاملی مهم در موفقیت آثارش است. کتابهای وی با به نقدکردن عقایدی که برای بسیاری قطعی یا نسبتا قطعی است، تلنگری به باورهای انسان میزند و شوکی پرقدرت برای ایجاد «انقلاب شناختی» وارد میکند. بهاعتقاد او، انسان آینده ناگزیر است خود را بازتعریف کند تا بتواند بهشکل طبیعی به حیات ادامه دهد.
همهگیری ویروس کرونا جهان را با بحرانی بزرگ روبهرو کرده است. تعطیلی گستردهی مشاغل و دانشگاهها یکی از پیامدهای کوچک این بحران است. همچنین، این بحران بهیقین تأثیری فلسفی و روانی بر گونهی انسان خواهد گذاشت و جهان را به دو بازهی پیش و پس از خود تقسیم خواهد کرد. درگیرشدن جهان با کووید ۱۹ با خود مسائلی بههمراه داشته است که این متفکر ۴۴ ساله در مقالهای که برای فایننشالتایمز نوشته، به بخشی از آنها اشاره کرده است. اکنون بهسراغ مقالهی او میرویم.
بشر اکنون با بحرانی جهانی مواجه شده است و شاید جدیترین بحران نسل ما! تصمیماتی که مردم و دولتها در هفتههای آینده میگیرند، احتمالا قالب کلی جهان را برای سالهای آینده شکل خواهد داد. این تصمیمات نهتنها سیستم بهداشت و درمان، بلکه اقتصاد و سیاست و فرهنگ ما را نیز شکل خواهد داد.
باید سریع و قاطع عمل کنیم و پیامدهای بلندمدت اعمالمان را در نظر بگیریم. هنگامیکه در حال انتخاب میان گزینههای موجود هستیم، باید به چیزی فراتر از پیروزی بر تهدید فعلی بیندیشیم و به این پرسش اساسی پاسخ دهیم: پس از عبور از طوفان، در چگونه جهانی خواهیم زیست؟ بله، این طوفان خواهد گذشت و بشر نجات خواهد یافت و بیشتر ما زنده خواهیم ماند؛ اما از آن بهبعد، در جهانی متفاوت ساکن خواهیم بود.
بسیاری از اقدامات اضطراری کوتاهمدت به جزء ثابتی از زندگی تبدیل خواهد شد و این ماهیت وضعیت اضطراری است. این وضعیت به فرایندهای تاریخی شتابی دوچندان میدهد و تصمیماتی که در حالت عادی به سالها مشورت و بررسی نیاز دارد، تنها در عرض چند ساعت پذیرفته و اجرایی میشود. تکنولوژیهای نابالغ و حتی خطرناک در عرصهی عمل بهکار گرفته میشود؛ چراکه خطر هیچ کاری نکردن بیشتر است. در مقیاس وسیعتر، کشورهای جهان به موش آزمایشگاهی آزمایشهای اجتماعی تبدیل میشوند.
تصمیماتی که در حالت عادی به سالها مشورت و بررسی نیاز دارد، تنها در عرض چند ساعت پذیرفته و اجرایی میشود
چه اتفاقی میافتد هنگامیکه همه در خانه کار کنند و ارتباطات تنها از راه دور است؟ چه اتفاقی میافتد وقتی تمامی مدارس و دانشگاهها مجازی برگزار شوند؟ در وضعیت عادی، دولتها و کسبوکارها و نظام آموزشی بههیچوجه با اجرای طرحهای آزمایشی اینچنینی موافقت نخواهند کرد؛ اما وضعیت کنونی عادی نیست.
در وضعیتی بحرانی فعلی، با دو تصمیم مهم روبهرو هستیم که هرکدام در جایگاهش اهمیت ویژهای دارد: انتخاب میان نظارت مطلقه (Totalitarian Surveillance) و توانمندسازی شهروندی (Citizen Empowerment)؛ ۲. انتخاب میان انزوای ملی (Nationalist Isolation) و انسجام جهانی (Global Solidarity).
نظارت زیرپوستی
بهمنظور جلوگیری از همهگیری بیماری، تمام مردم باید از دستورالعملی واحد پیروی کنند. دو روش عمده برای رسیدن به این هدف وجود دارد. اولین تصمیم این است که دولت مردم را زیرنظر بگیرد و هر فرد متخلف را جریمه کند. امروزه برای اولینبار در تاریخ بشر، تکنولوژی امکان نظارت دائمی بر تمامی مردم را فراهم آورده است. به ۵۰ سال قبل بازمیگردیم، جایی که کا.گ.ب (سرویس اطلاعاتی و امنیتی اتحاد جماهیر شوروی سابق) نمیتوانست ۲۴۰ میلیون شهروند اتحاد جماهیر شوروی را ۲۴ ساعته تعقیب کند و درعینحال، امیدوار باشد که تمامی اطلاعات جمعآوریشده را بهطورکارآمد پردازش کند. سرویس اطلاعاتی شوروی به مأموران و تحلیلگران انسانی خود وابسته بود و امکان قراردادن یک مأمور برای هر شهروند را نداشت. بااینحال درحالحاضر، دولتها میتوانند بهجای استفاده از جاسوسان و منابع انسانی، با اتکا بر گیرندهها و الگوریتمهای قدرتمند اطلاعات مدنظر خود را بهتر و دقیقتر دریافت کند.
در مبارزه علیه همهگیرشدن ویروس کرونا، بسیاری از دولتها ابزارهای نظارتی جدیدی مستقر کردهاند که مهمترین نمونهی آن چین است. حکومت حاکم بر چین با نظارت دقیق گوشیهای هوشمند مردم و بهرهگیری از صدها میلیون دوربین تشخیص چهره و ملزمکردن مردم به بررسی و گزارش دمای بدن و وضعیت پزشکیشان، علاوهبر اینکه ناقلان مشکوک به ویروس کرونا را بهسرعت شناسایی میکند، کاملا به رفتوآمد و تماسهای مردم دسترسی دارد و بهراحتی میتواند آنها را ردیابی کند. طیف وسیعی از اپلیکیشنهای موبایل بهگونهای طراحی شدهاند تا شهروندان را هنگام نزدیکشدن به بیماران مبتلا آگاه سازند. این نوع تکنولوژی، تنها به شرق آسیا محدود نیست. نخستوزیر رژیم صهیونیستی، بنیامین نتانیاهو، اخیرا به آژانس امنیت ملی این کشور اجازه داده است تکنولوژی نظارتی را که در حالت عادی برای مبارزه با تروریستها در نظر گرفته شده بود، بهمنظور ردیابی بیماران مبتلا به ویروس کرونا استفاده شود. هنگامیکه کمیتههای فرعی مجلس با واگذاری این اختیارات مخالفت کردند، نتانیاهو از «اختیارات قانونی در مواقع اضطراری» برای رسیدن به این هدف استفاده کرد.
ممکن است بگویید تمامی اینها موضوع جدیدی نیست و در سالهای اخیر، هم دولتها و هم شرکتها از تکنولوژیهای بسیار پیچیدهتری برای ردیابی و نظارت و دستکاری افکار عمومی استفاده میکنند. بااینحال، اگر هوشیار نباشیم، این همهگیری ممکن است به نقطهی عطفی در تاریخ نظارت تبدیل شود؛ چراکه به بهانهی کنترل شیوع ویروس، بهکارگیری ابزارهای نظارت جمعی در کشورهایی عادیسازی میشود که تا امروز استفاده از آن را نمیپذیرفتند؛ اما اتفاق مهمتر آن است گذاری دراماتیک از «نظارت روپوستی» بهسوی «نظارت زیرپوستی» را شاهد هستیم. منظور نویسنده این است که پیشازاین سرویسهای امنیتی بر رفتار و کارهای ما نظارت میکردند؛ اما ازاینپس، به اطلاعات بدنی و سلامتی ما نیز کاملا دسترسی دارند.
تا امروز، هنگامیکه انگشتتان صفحهی گوشی هوشمند را لمس میکرد تا روی لینکی کلیک کند، دولت میخواست بداند انگشت شما دقیقا روی چه چیزی کلیک کرده است؛ اما با شیوع ویروس کرونا، خواستهی دولت تغییر کرده است و اکنون بهدنبال دانستن دمای انگشت و فشارخون شما هستند.
وضعیت اضطراری اجباری
هنگامیکه با موضوع نظارت برخورد میکنیم، یکی از مشکلاتمان این است که هیچیک از ما دقیقا نمیدانیم چگونه نظارت میشویم و در سالهای آینده، ممکن است چه آوردهای برایمان داشته باشد. تکنولوژیهای نظارتی با سرعتی باورنکردنی در حال توسعه هستند و آنچه تا ۱۰ سال قبل پدیدهای علمیتخیلی بهنظر میرسید، امروزه خبری تاریخمصرفگذشته است. بهعنوان آزمایشی فکری، دولتی را تصور کنید که از تمامی شهروندان خواسته است برای آگاهی از دمای بدن و ضربات قلب ۲۴ ساعته بازوبند بیومتریک به بازو ببندند. نتایج بهدستآمده را الگوریتمهای دولتی جمعآوری و تحلیل میکند و از بیمارشدن شما پیش از خودتان آگاه میشود. همچنین، این الگوریتمها خواهند دانست کجا بوده و با چه کسانی دیدار کردهاید. بدینترتیب، زنجیرههای سرایت بهطورمؤثری کوتاه میشود و از میان میرود. چنین نظامی میتواند تنها در چند روز بهشکلی باورنکردنی از همهگیری ویروس جلوگیری کند. همهچیز عالی بهنظر میرسد، اینطور نیست؟
این ماجرا قطعا وجهی منفی نیز دارد که یکی از آنها این است به سیستم نظارتی وحشتناک مشروعیت میبخشد. بهطورمثال، اگر بدانید اخبار را با کلیککردن بر لینک فاکسنیوز دنبال میکنم و بر لینک CNN کلیک نمیکنم، این میتواند دربارهی تفکرات سیاستی یا حتی شخصیتیام به شما اطلاعاتی بدهد؛ اما اگر بتوانید بر تغییرات دمای بدن و فشارخون و ضربان قلبم هنگام تماشای کلیپ ویدئویی نظارت کنید، آنگاه میتوانید بفهمید چه چیزی من را میخنداند یا به گریهام میاندازد یا بهشدت عصبانیام میکند.
خشم، لذت، بیحوصلگی و عشق همگی پدیدههایی زیستی هستند؛ دقیقا مانند تب و سرفه. همان تکنولوژیای که سرفه را تشخیص میدهد، خنده را نیز میتواند تشخیص دهد. اگر شرکتها و دولتها در مقیاس کلان جمعآوری وسیع اطلاعات زیستی ما را شروع کنند، میتوانند ما را بسیار بهتر از خودمان بشناسند و ازاینپس، میتوانند احساساتمان را پیشبینی و حتی دستکاری کنند و هرچه میخواهند، به ما بفروشند، چه بهصورت محصول، چه بهصورت سیاستمدار.
اگر دولتها به اطلاعات زیستی ما دسترسی داشته باشند، هرچه بخواهند، میتوانند به ما بفروشند
نظارت بیومتریک بهحدی دقیق و وسیع است که میتواند تکنیکهای نفوذ دادهی شرکت کمبریج آنالیتیکا را به چیزی عقبمانده و ناکارآمد تبدیل کند. کرهشمالی را در سال ۲۰۳۰ تصور کنید؛ جاییکه در آن تمامی شهروندان مجبور هستند ۲۴ ساعته دستبندهای بیومتریک به دست داشته باشند. اگر در حال گوشدادن به سخنرانی «پیشوای کبیر» باشید و دستبندتان علائم خشم را در شما گزارش کند، کارتان تمام است.
البته با این استدلال میتوانید خود را قانع کنید که نظارت بیومتریک روشی موقتی است و تنها هنگام وضعیت اضطراری استفاده میگشود و بهمحض پایانیافتن وضعیت اضطراری، این روش نیز کنار گذاشته خواهد شد. بااینحال، اقدامات موقتی خصلت ناپسندی با خود بههمراه دارند و آن این است که وضعیتهای اضطراری را تداوم میبخشند؛ بهویژه آنکه وضعیتهای اضطراری جدید همواره در کمین هستند. بهطور مثال، رژیم صهیونیستی هنگام جنگهای استقلال ۱۹۴۸ وضعیت اضطراری اعلام کرد که نظارت بر گسترهای از کارها نظیر سانسور مطبوعات و مصادرهی زمین تا ایجاد مقررات ویژه برای تهیهی پودینگ را شامل میشد. جنگ استقلال مدتها است با پیروزی بهاتمام رسیده؛ اما رژیم صهیونیستی هرگز پایان وضعیت اضطراری را اعلام نکرده است و در لغو بسیاری از اقدامات موقتی اجراشده در سال ۱۹۴۸ ناکام مانده است. البته خوشبختانه قانون شرایط اضطراری در سال ۲۰۱۱ لغو شد.
حتی هنگامیکه نرخ شیوع ویروس کرونا به صفر کاهش پیدا کند، بعضی از دولتهای «تشنهی اطلاعات» این ادعا را مطرح خواهند کرد همچنان نیاز است سیستم نظارت بیومتریک بر جای خود باقی بماند. دلایل آنها برای این ادعا میتواند هراس از شیوع موج دوم ویروس کرونا، توسعهی گونهی جدیدی از ابولا در آفریقای مرکزی و... باشد. میتوانید خودتان حدس بزنید چه بهانههایی ممکن است دستاویز دولت برای ادامهی نظارت زیر پوستی باشد.
در سالهای اخیر، مبارزهی عظیمی بر سر حریم شخصی در حال شکلگیری بوده است. بحران ویروس کرونا میتواند لبهی تیز این شمشیر جنگ باشد؛ چراکه غالب مردم در انتخاب میان حریم شخصی و سلامت، گزینهی سلامت را انتخاب میکنند.
پلیس صابون
اینکه از مردم بخواهید میان حریم شخصی و سلامت یکی را انتخاب کنند، ریشهی حقیقی مشکل است؛ چراکه انتخابی قلابی است. میتوانیم و باید از حریم شخصی و درعینحال سلامت بهره ببریم و حفاظت از سلامتمان را انتخاب و شیوع ویروس کرونا را متوقف کنیم و این کار باید با توانمندسازی شهروندان انجام شود، نه ایجاد حکومت نظارت مطلقه.
در هفتههای اخیر، کرهجنوبی و تایوان و سنگاپور تلاشهای موفقی برای محدودکردن شیوع کرونا کردهاند. این کشورها درعینحال که از تعدادی اپلیکیشن ردیابی بهره میبرند، تکیهی اصلی خود را بر انجام آزمایش گسترده و گزارشدهی صادقانه و تمایل به همکاری دوطرفه با مردم قرار دادهاند.
نظارت متمرکز و جریمههای سنگین نباید تنها در وادارکردن مردم به پذیرش دستورالعملهای مفید باشد. هنگامیکه واقعیتهای علمی به مردم اطلاع داده شود و جامعه به حقایق ارائهشدهی مقامهای دولتی اعتماد کنند، شهروندان بدون نیاز به داشتن ناظر دائمی بر اعمال، کار درست را انجام میدهند. جمعیت خودمحرک و آگاه غالبا بسیار قدرتمندتر و مؤثرتر از جمعیت ناآگاهی عمل خواهد کرد که مدام زیرنظر باشد. بهطورمثال، فرض کنید در حال شستن دستهایتان با صابون هستید. این یکی از پیشرفتهای مهم در تاریخ بهداشت بشری بوده است؛ بهگونهای که سالانه جان میلیونها انسان را نجات میدهد. درحالیکه شستن دست برای ما امری بدیهی است، تنها دو قرن پیش (قرن نوزدهم)، دانشمندان اهمیت شستن دستها با صابون را کشف کردند. پیشازآن، حتی پزشکان و پرستاران در فاصلهی میان دو عمل جراحی دستهایشان را نمیشستند! بااینهمه، امروزه میلیاردها انسان روزانه دستهای خود را میشویند، نه به این دلیل که کسی از پلیس صابون ترس دارند: بلکه از حقایق علمی آگاهی دارند. من دستهایم را با صابون میشویم؛ چرا که از وجود ویروسها و باکتریها آگاهی دارم و میدانم این موجودات ریز بیماریزا هستند و شستن دست با صابون، آنها را از بین میبرد.
برای رسیدن به چنین سطحی از موافقت و همکاری، به اعتماد نیاز دارید. مردم نیاز دارند به علم و مقامهای دولتی و رسانهها اعتماد کنند. در سالیان اخیر، سیاستمداران غیرمسئول تعمدا بر ریشهی اعتماد به علم و مقامهای دولتی و رسانهها ضربات سهمگینی وارد کردهاند. اکنون، همین سیاستمداران غیرمسئول ممکن است مدعی شوند نمیتوان به مردم برای انجام کار درست اعتماد کرد و بهتدریج در جادهی استبداد قدم بردارند.
بدیهی است اعتمادی که سالهای متوالی خدشهدار شده است، یکشبه بازسازی نمیشود؛ اما اکنون در موقعیت عادی نیستیم. در لحظهی بحران، عقاید بهسرعت تغییر میکند. ممکن است سالها با خواهر و برادرتان دچار بحثوجدل باشید؛ اما هنگامیکه وضعیتی اضطراری اتفاق میافتد، ناگهان مخزن پنهانی از اعتماد و دوستی کشف میشود و برای یاریرساندن به همدیگر میشتابید. بهجای ایجاد رژیمی نظارتی میتوان اعتماد مردم به علم و مقامهای دولتی و رسانهها را بازسازی کرد. هنوز چندان دیر نیست و قطعا باید از تکنولوژیهای جدید هم استفاده کنیم؛ اما این تکنولوژی باید بهمنظور توانمندسازی شهروندان بهکار گرفته شود. کاملا موافق آن هستم که دمای بدن و فشارخونم ارزیابی میشود؛ اما این داده نباید بهمنظور ایجاد حاکمیت مطلقه بهکار گرفته شود؛ بلکه این اطلاعات باید من را قادر کند تصمیمات شخصی آگاهانهتری بگیرم و همچنین حکومت را برای تصمیماتش پاسخگو نگه دارد.
اگر بتوانم وضعیت خود را ۲۴ ساعته پایش کنم، نهتنها خواهم فهمید به تهدیدی برای سلامت دیگران تبدیل شدهام یا نه؛ بلکه عادتهای مرتبط با سلامتی خود را شناسایی میکنم و اگر بتوانم به آمارهای مطمئن شیوع ویروس کرونا دسترسی داشته باشم و آنها را تحلیل کنم، خواهم توانست قضاوت کنم دولت حقیقت را میگوید و سیاستهای صحیحی برای مبارزه با شیوع ویروس در پیش گرفته است یا خیر. هرگاه مردم از نظارت سخن میگویند، بهخاطر داشته باشید همان تکنولوژی نظارتی که دولتها برای نظارت بر افراد استفاده میکنند، میتواند به وسیلهای برای نظارت افراد بر دولت و ارگانها تبدیل و استفاده شود.
شیوع ویروس کرونا آزمون بزرگ شهروندی است و در روزهای آتی هرکدام از ما باید به دادههای علمی و متخصصان بهداشت و درمان اعتماد کنیم و اهمیتدادن به توهم توطئه و سیاستمداران منفتطلب را کنار بگذاریم. اگر در انتخاب گزینهی صحیح دچار خطا شویم، ممکن است خودمان را در حال امضای واگذاریهای آزادیهای عزیزمان به دولت بیابیم؛ درحالیکه تصور میکنیم این تنها را حفاظت از سلامتیمان است.
به برنامهی جهانی نیاز داریم
دومین تصمیم مهمی که با آن روبهرو هستیم، انتخاب میان انزوای ملی و انسجام جهانی است. شیوع کرونا و پیامدهای بحران اقتصادی ناشی از آن مسئلهای جهانی هستند و تنها راه مؤثر برای حل آنها همکاری جهانی است.
تنها راه مؤثر برای حل بحران جهانی همکاری جهانی است
در اولین و مهمترین گام برای مقابله با ویروس، به اشتراکگذاری جهانی اطلاعات نیاز داریم. این بزرگترین برتری انسانها درمقایسهبا ویروسها است. یک ویروس کرونا در چین و یک ویروس کرونا در ایالات متحده نمیتوانند دربارهی چگونگی آلودهکردن انسانها به یکدیگر مشاوره بدهند؛ اما کشور چین میتواند درسهای ارزندهای دربارهی برخورد با ویروس کرونا به ایالات متحده بدهد. آنچه پزشک ایتالیایی ساکن میلان در شروع روز کشف میکند، میتواند جان انسانهای زیادی را هنگام عصر در تهران نجات دهد. زمانیکه دولت انگلیس در انتخاب میان سیاستهای گوناگون به تردید افتاده است، میتواند از کرهایهایی راهنمایی بگیرد که یک ماه قبل با دوراهی اینچنینی روبهرو شده بودند. رویهمرفته برای تحقق چنین امری، به داشتن روحیهی همکاری جهانی و اعتماد نیاز داریم.
حکومتها باید خواستار آن باشند اطلاعاتشان را شفاف با یکدیگر بهاشتراک بگذارند و بهدنبال کسب راهکار از یکدیگر باشند و درعینحال، به دادهها و راهکارهای کسبشده اعتماد کنند. همچنین برای تولید و توزیع تجهیزات پزشکی، بهویژه کیت آزمایش و دستگاههای تنفسی، به تلاشی جهانی احتیاج داریم. بهجای آنکه هر کشور به شیوهی داخلی عمل کند و تجهیزات بهدستآورده را احتکار کند، تلاش هماهنگ جهانی میتواند به تولید تجهیزات شتاب چشمگیری دهد و تجهیزات نجاتبخش عادلانهتر توزیع شود. همانگونه که در زمان جنگ کشورها صنایع مهمی را بهشکل ملی میسازند، مبارزهی انسانها علیه ویروس کرونا ممکن است ما را بهسمت «بشریکردن» خطهای تولید حیاتی سوق دهد. کشوری ثروتمند با تعداد ابتلای اندک، باید متمایل باشد تجهیزات گرانبها را به کشوری فقیرتر با موارد ابتلای فراوان ارسال کند و این اعتماد را داشته باشد که اگر روزی خودش به کمک نیاز داشته باشد، کشورهای دیگر به یاری او خواهند شتافت.
همچنین، ممکن است برای ایجاد جمعیتی از کادرپزشکی به تلاش جهانی مشابهی نیازمند باشیم. کشورهایی که تاکنون کمتر گرفتار هستند، میتوانند کادرپزشکی خود را به مناطقِ بیشتردرگیر اعزام کنند تا در لحظهی نیاز، کشورهای دیگر به آنها کمک و کادر درمان آن کشورها نیز تجربههای ارزشمندی کسب کنند. اگر در آینده سیر شیوع تغییر کند، کمکهای جهانی میتواند همگام با تغییر مسیر شیوع، از کشورهای کمتردرگیر به کشورهای بیشتردرگیری تغییر جهت دهد.
در حوزهی اقتصادی نیز نیاز به همکاری جهانی بهشدت مهم است. ازآنجاکه اقتصاد و زنجیرههای تأمین منابع ماهیت جهانی دارد، اگر هر دولت فقط به حل مسائل خود بدون درنظرگرفتن سایرین بپردازد، پیامد آن آشوب و بحرانهای عمیقتر خواهد بود. هرچهسریعتر به برنامهی جهانی برای عملکردن نیاز داریم.
یکی دیگر از نیازها، رسیدن به توافق جهانی بر سر مسئلهی مسافرت است. لغو تمامی سفرهای بینالمللی برای ماهها، مشکلات زیادی در پی خواهد داشت و در روند مبارزه علیه ویروس کرونا وقفه ایجاد خواهد کرد. کشورها برای فراهمآوردن وضعیتی حداقلی که تعدادی از مسافران ضروری نظیر دانشمندان، پزشکان، خبرنگاران، سیاستمداران و بازرگانان بتوانند سفر کنند، به همکاری جمعی احتیاج دارند. با رسیدن به توافقی جهانی که در آن کشور مبدأ مسافران غربالگری اولیه میکند، این امر امکانپذیر است. اگر بدانید تنها مسافرانی اجازه دارند در هواپیما حضور یابند که بهدقت غربال شدهاند، تمایل شما برای پذیرفتن آن افراد در کشورتان بیشتر خواهد بود.
متأسفانه درحالحاضر کشورها بهندرت این کارها را انجام میدهند و رخوتی اجتماعی گریبان جامعهی جهانی را گرفته است. بهنظر میرسد در میان رهبران جهان، هیچ فرد بالغی وجود ندارد. هفتهها قبل انتظار برگزاری نشست اضطراری برای دستیابی به برنامهی عملیاتی مشترک انتظار میرفت؛ اما رهبران گروه هفت فقط به برگزاری کنفرانسی ویدئویی اکتفا کردند که آنهم نتیجهای نداشت.
در بحرانهای جهانی گذشته، مانند بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ و شیوع ابولا در سال ۲۰۱۴، کشور ایالات متحده آمریکا در نقش رهبری جهانی در نظر گرفته میشد؛ اما دولت فعلی آمریکا نقش رهبری را واگذار کرده است. دونالد ترامپ بسیار واضح و صریح بیان کرده است که به شکوه آمریکا بسیار بیشتر از آیندهی جامعهی بشری اهمیت میدهد.
این حکومت حتی نزدیکترین متحدان خود را رها کرده است. هنگامیکه آمریکا تمامی پروازها از اتحادیهی اروپا را لغو میکرد، حتی به خود زحمت نداد از قبل هشداری به اتحادیهی اروپا بدهد و بدون مشورت این تصمیم تندوتیز را اتخاذ کرد. حکومت فعلی با ارسال پیشنهاد تقریبا یکمیلیارددلاری به یکی از شرکتهای داروسازی آلمانی بهمنظور خرید حق انحصار تولید واکسن کووید ۱۹، جنجال بزرگی در آلمان بهپا کرد. حتی اگر روزی حکومت فعلی رویهی خود را تغییر دهد و با برنامهی جهانی همگام شود، تعداد کمی از رهبری پیروی میکنند که هرگز مسئولیت نمیپذیرد و هرگز اشتباههای خود را گردن نمیگیرد و بهطورکلی دنبال آن است که تمامی اعتبار اتفاق را متوجه خود و درعینحال، تمامی سرزنشها را متوجه دیگران کند.
اگر جای خالی آمریکا را دیگر کشورها پُر نکنند، متوقفکردن روند شیوع سختتر خواهد شد و پیامد آن مسمومشدن روابط بینالمللی برای سالهای متوالی است. بااینحال، هر بحران فرصت است و باید امیدوار باشیم شیوع بیماری کنونی بشر را متوجه آن کند که وجود تفرقهی جهانی چه ضررهای جبرانناپذیری دارد.
بشر اکنون محکوم به انتخاب است. آیا تفرقهی جهانی شدت خواهد یافت یا بشر مسیر انسجام جهانی را انتخاب میکند؟ اگر تفرقه را انتخاب کنیم، نهتنها کنترل بحران کنونی سختتر و طولانیتر میشود؛ بلکه اتفافات بدتری نیز در آینده رخ خواهد داد. اگر انسجام جهانی را انتخاب کنیم، در مبارزه علیه ویروس کرونا پیروز میشویم. درحقیقت، این پیروزیای علیه تمامی بیماریهای مسری و بحرانیهایی است که ممکن است بشر را در قرن بیستویکم تهدید کند.
مؤخره: امیدواریم جهان سریعتر از این بحران عبور کند و روزهای خوش به سرزمینمان برگردد. بهدلیل محتوای خاص این مقاله و نظر نگارنده، تمامی عکسها سیاهوسفید بارگذاری شده است.
نظرات