احتمال مرگ پس از حمله قلبی در زنان جوان بیشتر از مردان است
بهطورکلی، زنان کمتر از ۵۰ سال درمقایسهبا مردان همسن کمتر دچار حملهی قلبی میشوند. مطالعهی جدید که در مجلهی European Heart Journal منتشر شده است، این روند را نشان میدهد. از ۲،۱۰۰ بیمار دچار حملهی قلبی تحتدرمان در بیمارستان BWH و بیمارستان عمومی ماساچوست در سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۶، تنها حدود ۴۰۰ مورد را زنان تشکیل میدادند. میانگین سنی بیماران مطالعه ۴۴ سال بود؛ اما در بلندمدت، احتمال مرگ زنان جوان بیش از احتمال مرگ مردان بود. نویسندگان مطالعه بیماران را بهطور متوسط ۱۱ سال زیرنظر گرفتند و دریافتند که احتمال مرگ زنان به هر علتی در آن مدت، ۱/۶ برابر بیش از احتمال مرگ مردان بود.
ارسیلیا دفیلیپس، فلوشیپ کاردیولوژی مرکز پزشکی دانشگاه کلمبیا گفت: «تفاوتها در مرگومیر متأثر از مرگومیرهای غیرقلبیعروقی بود.» نمونههایی از این علل شامل سرطان و سپسیس (نوعی پاسخ ایمنی افراطی دربرابر عفونت) بودند. دفیلیپس خاطرنشان کرد که توضیح شناختهشدهای در این مورد وجود نداشت که چرا زنان نرخ ماندگاری کمتری داشتند؛ گرچه در این مطالعه به عوامل متعددی اشاره شده که ممکن است نقش داشته باشند. دکتر ماریسیا توییت، استادیار پزشکی قلب و عروق در کلینیک مایو گفت:
عوامل خطر بیماری اعضای دیگر بدن با عوامل خطر بیماری قلبی همپوشانی دارند و حملهی قلبی و پیامدهای آن ممکن است روی سلامت اعضای دیگر بدن اثر بگذارد. مرگومیر طولانیمدت احتمالا ناشی از ترکیبی از عوامل مختلف است.
برای مثال، زنان مطالعهشده درمقایسهبا مردان نرخ بیشتر دیابت و نیز بیماریهایی مانند آرتریت روماتوئید (روماتیسم مفصلی) را نشان دادند. در روماتیسم مفصلی درد و التهاب مفاصل اغلب با حملهی سیستم ایمنی آغاز میشود. براساس گزارشی که در سال ۲۰۱۲ منتشر شد، این التهاب مداوم ممکن است موجب تشکیل پلاکهای چربی در عروق خونی شود که میتواند شریانها را مسدود کند و به حملهی قلبی منجر شود. همین التهاب ممکن است روی نحوهی بهبودی بیماران نیز اثرگذار باشد.
علاوهبراین، نرخ افسردگی در زنان مطالعهی مذکور بیشتر از نرخ افسردگی در مردان بود. توویت در تفسیری همراه مقاله نوشت:
افسردگی روی رعایت توصیههای مربوط به سبک زندگی و مصرف منظم داروها اثر میگذارد که بهنوبهی خود میتوانند روی ماندگاری بلندمدت زنان پس از حملهی قلبی اثرگذار باشند. همچنین، ممکن است تغییرات فیزیولوژیکی همزمان با افسردگی بهطور مستقل نتایج را بدتر کند. برای مثال، افزایش سطح هورمونهای استرس و مولکولهای التهابی (سیتوکینها) میتوانند پیشآگهی بیمار را بدتر کند.
براساس گزارشی که در سال ۲۰۱۸ در مجلهی Circulation منتشر شد، بهطورکلی احتمال اینکه زنان پس از حملهی قلبی دچار کاهش جریان خون اعضای ناشیاز استرس شوند، دوبرابر بیشتر از مردان است.
فراتر از این عوامل خطر، مراقبتهایی که زنانِ دچار حملهی قلبی دریافت میکردند، با مراقبتهای ارائهشده به مردان تفاوت داشت. احتمال آنژیوگرافی عروق کرونر زنان از مردان کمتر بود. در این آزمایش، مادهای رنگی به عروق خونی تزریق میشود؛ بهطوری که پزشکان بتوانند عروق و انسداد احتمالی آنها را با اشعهی ایکس ببینند. علاوهبراین، این احتمال کمتر بود که زنان عمل رواسکولاریزاسیون عروق کرونر شوند. عمل رواسکولاریزاسیون برقراری مجدد جریان خون عروق کرونر است که در آن جریان خون ازطریق جراحی یا قراردادن استنت در شریان مسدودشده احیا میشود.
هنگام ترخیص از بیمارستان، این احتمال کمتر بود که به زنان داروهایی مانند آسپرین، بتابلاکرها، مهارکنندههای ACE و استاتینها داده شود؛ داروهایی که اغلب پس از حملهی قلبی برای محافظت از ارگان دربرابر آسیب بیشتر تجویز میشود. توییت نوشت این تفاوتها در مراقبتهای بهداشتی ممکن است منعکسکنندهی نابرابریهای مداوم جنسی یا جنسیتی در مراقبتهای بالینی و تصمیمگیری باشد یا ممکن است نشاندهندهی تفاوتهای بالینی در نحوهی بروز حملات قلبی در زنان و مردان باشد. بهعنوان مثال، مردان بیش از زنان دچار پارگی خودبهخودی شریانی در قلب میشوند و این امر مانع از این میشود که پزشکان به رویههای تهاجمی مانند رواسکولاریزاسیون عروق کرونر دست بزنند.
دکتر رون بلانکشتاین، استاد پزشکی دانشکدهی پزشکی دانشگاه هاروارد، در بیانیهای نوشت: «احتمال مواجههی زنان با انسدادهای جدی در شریانهای کرونری خود درمقایسهبا مردان کمتر است و این امر نیاز به رواسکولاریزاسیون کرونر را کاهش میدهد.»
بهگفتهی نویسندگان، وضعیت اجتماعیاقتصادی نیز ممکن است یکی دیگر از عوامل مهم مؤثر روی نرخ ماندگاری بلندمدت زنان باشد. دفیلیپس گفت:
در مطالعهی خود متوجه شدیم که زنان درمقایسهبا مردان متوسط درآمد کمتری دارند و احتمال داشتن بیمهی عمومی آنان بیشتر بود. بنابراین، احتمالا تفاوت در سطح دسترسی به مراقبتهای بهداشتی در این زمینه ایفای نقش میکند.
پژوهشگران خاطرنشان کردند برای پیبردن به این مسئله که عوامل مذکور چگونه روی ماندگاری بلندمدت زنان پس از حملهی قلبی تأثیر میگذارند، به مطالعات بیشتری نیاز است. در همین حین بهگفتهی دفیلیپس، متخصصان قلب و عروق باید خطرهای بیماری قلبیعروقی و نشانههای نگرانکنندهی احتمالی را به زنان آموزش دهند. در این مطالعه، شایعترین نشانهی گزارششده در میان مردان و زنان درد قفسهی سینه بود؛ اما نسبت بیشتری از زنان علائمی مانند تنگی نفس و تپش قلب و خستگی مفرط را گزارش میکردند.
توییت در تفسیر خود نوشت پزشکان با جذب زنان بیشتر در کارآزماییهای بالینی و گنجاندن دادههای مبتنیبر جنس در مطالعات حملات قلبی و پرداختن بهتر به عوامل خطر خاص جنس هنگام آموزش بیماران، میتوانند مراقبت از زنان را بهبود بخشند. برای مثال، دیابت بارداری و پریاکلامپسیا (فشارخون بهشدت زیاد در بارداری) میتواند زنان را درمعرض خطر بیشتر حملات قلبی قرار دهد. برداشتن تخمدان نیز با افزایش خطر حملات قلبی در ارتباط بوده است؛ احتمالا به این علت که تخمدانها هورمون جنسی استروژن را تولید میکنند که تصور میشود دربرابر بیماری قلبی محافظت میکند.
علاوهبراین، برخی پژوهشها نشان میدهد که زنان درمقایسهبا مردان درمعرض خطرهای قلبیعروقی بیشتر ناشی از کشیدن سیگار قرار دارند. تمامی این عوامل بهویژه ازایننظر انجام پژوهشهای بیشتر را توجیه میکند که آیا خطر ناشی از آنها بر قدرت محافظتی استروژن غلبه و زنان را دربرابر حملات قلبی مستعدتر میکند یا خیر.