راز مرگ مومیاییای که همچنان جیغ میکشد
حالت چهرهی زن اهل مصر باستان که با دهانی باز مومیایی شده، او را با عنوان «مومیایی زنِ جیغکش» مشهور کرده است. حال تجزیهوتحلیلهای اخیر نشان میدهد که این ژست خاص مومیایی درواقع ناشی از علت مرگش بوده است. اخیرا محققان مصری با انجام آزمایشهای سیتیاسکن متوجه شواهدی از گرفتگی رگهای این مومیایی مرموز شدهاند.
مصرشناسان استدلال میکنند که این زن باستانی براثر سکتهی قلبی درگذشته است و اطرافیانش احتمالا ساعتها بعد به مرگ او پی بردهاند. بدینترتیب، جسد زن زمانی کشف شده که براثر «جمود نعشی» جسدش کاملا سفت شده بود. جمود نعشی یا همانطورکه ابنسینا در آثارش از آن با عنوان «مرگاخُشکی» یاد کرده است، به سفتی ماهیچهها و مفاصل پس از مرگ گفته میشود که از چند دقیقه تا چند ساعت پس از مرگ شروع میشود.
در حالت جمود نعشی ماهیچهها کاملا سفت باقی میمانند. سفتی ماهیچهها حدوداً از چهار ساعت بعد از مرگ شروع میشود و تا سیزده ساعت بعدازآن به اوج میرسد. این حالت معمولا ۴۸ تا ۶۰ ساعت پس از اوج جمود از بین میرود و رفتهرفته جسد شُل میشود؛ ازاینرو، محققان عقیده دارند که فک مومیایی همان حالت لحظهی مرگ را برای همیشه حفظ کرده است.
محققان دیگر دربارهی یافتههای این مطالعه بهشدت تردید داشتهاند. اَندرو وید، انسانشناس و متخصص مومیایی از دانشگاه مکمَستر در تورنتو کانادا، به گیزمودو گفت که مومیاییکردن روندی طولانی است؛ ولی سفتی جسد فقط برای چند روز باقی میمانَد. وید یکی از محققان ارشد «پروژهی پایگاه دادهی مومیاییها بهلحاظ رادیولوژی» است که پیشازاین با همکارانش جسدی را به همان روش مصر باستان مومیایی کرده و دریافته است که جسد فرد چند روز و حتی چندین هفته کاملا نرم و منعطف باقی میمانَد.
موضوع دیگر این است که احتمالا پارچهی پیچیدهشده به دور فک بهقدری محکم بسته نشده تا دهان را کاملا بسته نگه دارد. همچنین، شاید جمعشدگی بافتهای نرم بدن براثر خشکشدن نمک ناترون مزید بر علت است و به این وضعیت عجیب فک مومیایی کمک کرده باشد.
دکتر سلیم درکنار مومیایی مریتآمون در دستگاه سیتیاسکن
بهگزارش روزنامهی الأهرام مصر، مومیایی مشهور به «مومیایی زن جیغکش» در سال ۱۸۸۱ در مجموعهآرامگاه مشهور به «نهانگاه سلطنتی» در محوطهی باستانی دیر البحری در شهر اقصر پیدا شد. کاهنان دودمانهای بیستویکم و بیستودوم برای مصون نگهداشتن مقبرهی افراد مهم و اعضای خانوادههای سلطنتی از دستبرد سارقان مقبره، اجساد آنان را در این آرامگاه پنهان میکردند. روی کتیبهای که بر پارچههای مومیایی این زن قرار گرفته، هویت او «شاهدخت سلطنتی، میرتآمون» ذکر شده است.
مصرشناسان هنوز دربارهی هویت این شاهزاده خانم مطمئن نیستند. در مصر باستان، چندین شاهزادهی خانم با نام مریتآمون وجود داشت؛ ازجمله دختر فرعون دودمان هفدهم تبس، سقِنِنرَع تائو دوم که درحدود سال ۱۵۵۸قم بر مصر حکمرانی میکرد و دختر رامسس دوم که در سال ۱۲۷۹قم به مقام فرعونی رسید. رامسس دوم به رامسس کبیر مشهور بود.
در آرامگاه سلطنتی دیر البحری مومیایی جیغکش دیگری نیز وجود دارد که به شاهزادهی بدشانسی بهنام پِنتاور، پسر رامسس سوم، تعلق دارد. پِنتاور قصد داشت به همدستی مادرش، شهبانو تیه، همسر دوم فرعون، پدرش را به قتل برساند و خود بر مسند قدرت بنشیند؛ ولی این توطئه فرجامی نداشت و او پس از دستگیری، به خودکشی وادار شد و سرانجام خود را حلقآویز کرد.
شاهدخت مصر باستان ممکن است براثر سکتهی قلبی درگذشته باشد
وضعیت مومیاییکردن پِنتاور هم گواهی بر این موضوع است. برخلاف سایر مومیاییهای این مجموعهآرامگاه، جسد او بهدرستی مومیایی نشده و مومیایی او بهجای پارچهی کتان، با چرم و پوست گوسفند پیچیده شده است که ارزش کمی دارد. براثر همین مومیاییشدن ناقص پِنتاور، فک او بهدرستی بسته نشده است.
در مطالعهی اخیر، زاهی حواس، باستانشناس و مصرشناس مشهور و وزیر گردشگری و آثار باستانی پیشین مصر، بههمراه دکتر سحر سلیم، رادیولوژیست دانشگاه قاهره، سرنوشت مریتآمون را بررسی کردهاند. این دو محقق از روش سیتیاسکن استفاده کردهاند. در این روش عکسبرداری، منبع اشعهی ایکس پرتوهایی بهصورت مارپیچی به دور بدن ارسال میشود تا حاصل آن تصاویر کاملا سهبُعدی باشد.
تصاویر سیتیاسکن نشان میدهد که مریتآمون بهخوبی مومیایی شده و برخلاف پِنتاور نگونبخت، بسیاری از اعضایش از بدن خارج شدهاند؛ اگرچه قلب و نای و ریهها در بدن باقی گذاشته شده بود و حفرهی شکم پر از پارچه و رَزین و مغز نیز از کاسهی سر خارج نشده بود. درنتیجهی جابهجایی مغز هنگام مرگ بهسمت راستِ جمجمه، سر مومیایی هم کمی به راست متمایل شده است.
قد مریتآمون ۱۵۱ سانتیمتر بود. محققان براساس استخوانها و دندانهای مومیایی معتقدند که او هنگام مرگ در دههی پنجم زندگانیاش بهسر میبرد. دندانهای مومیایی وضعیت مطلوبی ندارند و مملو از حفره و سوراخشدگی و برخی از دندانهای آسیاب نیز تا ریشه پوسیده بود. باوجوداین، بزرگترین سرنخ محققان بر کشف علت مرگ او، شواهدی از گرفتگی رگها است که به تجمع رسوبات یا پلاکهایی از چربی و فیبر روی دیوارهی داخلی رگهای خونی و درنهایت بروز حملات قلبی منجر میشود.
همین سرنخ محققان را به این نتیجه رسانده که مریتآمون احتمالا بهعلت حملهی قلبی درگذشته؛ البته این تشخیص فقط گمانهزنی است؛ چون گرفتگی رگها ممکن است با انسداد رگهای خونی یا سکتهی مغزی نیز به مرگ فرد بینجامد. حواس و سلیم نتایج یافتههای خود را مرداد امسال در نشریهی «رادیولوژی و پزشکی هستهای مصر» منتشر کردند.
مومیایی پِنتاور، پسر رامسس سوم، یکی دیگر از مومیاییهای جیغکش مصر باستان
ازآنجاکه مریتآمون بهخوبی مومیایی شده است، حواس و سلیم عقیده ندارند که او همچون پِنتاور با فضاحت مُرده باشد. بااینحال، مومیایی او هم وضعیت غیرمعمولی دارد؛ ازجمله دهان باز که گفتیم بارزترین خصوصیت این مومیایی است و خمیدگی غیرعادی پاها که در مچ پا باهم چفت شدهاند. ازاینرو، محققان گمان میکنند که مریتآمون در تنهایی درگذشته و تا وقتی کسی به مرگش پی ببرد، جسد او براثر جمود نعشی بهشدت سفت شده بود. این محققان در مقالهی خود نوشتهاند که شاید مومیاییکنندگان مریتآمون روند مومیاییکردن جسد او را پیش از شُلشدن جسد شروع کرده و نتوانستهاند پاهایش را صاف کنند یا فک او را ببندند.
- حل معمای قتل نجیبزاده مصری بعد از ۲۶۰۰ سال
- درون ذهن شکارچی: چه کسی دوست دارد یک شیر را به قتل برساند؟
این وضعیت دهان درواقع نسبتا رایج بوده است. مارک رُز، سردبیر نشریهی علمی «آرکئولوژی»، در سال ۲۰۰۹ در مقالهای این موضوع را بررسی و حتی در آن به مورد مریتآمون نیز اشاره کرده است. در این مقاله، حتی تفسیرهایی از پروفسور آرتور آفدراهاید، متخصص مشهور مومیایی بود.
رُز در مقالهی مذکور عنوان کرده که این ژست ترسناک حاصل شُلشدن رباطهای فک پس از مرگ بوده است. همچنین، پارچههای دور فک که دهان را بسته نگه میدارند، ممکن است در این مورد بهدلیلی نامعلوم شُل شده باشند.
اَندرو نلسون، استاد زیستباستانشناسی از دانشگاه وسترن در انتاریو و مشاور مطالعهی حواس و سلیم، در این زمینه گفت:
روال مومیاییکردن بهقدری معمول و تشریفاتی است که باید دلیل واضحی برای صافنکردن پاها و قراردادن جسد در حالت کاملا آرامیده وجود داشته باشد؛ خصوصا که از شواهد اینطور برمیآید که با مومیایی بهخوبی رفتار شده تا او را برای زندگی پس از مرگ آماده کنند.
سلیم دراینباره به لایو ساینس گفت که مشخص نیست مصریان باستان از کِی پس از درگذشت متوفی، روند مومیاییکردن اجساد او را شروع میکردند. مریتآمون بهخوبی مومیایی شده؛ ولی دربارهی این موضوع تردید وجود دارد که مومیاییکنندگان فک مُرده را بهدرستی بسته باشند.
نلسون در ادامه افزود:
بهیاد بسپارید که مصریان باستان اطلاعات دقیقی از نحوهی مومیاییکردن از خود بهجای نگذاشتهاند؛ چون قصد داشتند این عمل را مخفی نگه دارند. آنچه اکنون دراینباره میدانیم، اطلاعات اندکی است که اغلب برگرفته از آثار و نوشتههای سفرنامهنویسان و مورخان باستانی همچون هرودوت است که بیش از ۱۰۰۰ سال با دوران اوج مومیاییکردن مردگان فاصله داشتهاند.
دکتر سلیم و همکارانش عقیده دارند که برای روشنشدن رابطهی بین مومیایی و پدیدههایی مانند جمود نعشی، به انجام تحقیقات بیشتری روی مومیاییهایی مانند مریتآمون نیاز است. درپایان، باید گفت که سیتیاسکن کمکی به کشف هویت این شاهدخت باستانی نکرد؛ ولی یکی از سرنخهای محققان خارجنکردن مغز از بدن مومیایی است.
همانطورکه حواس و سلیم در مقالهی خود نوشتهاند، خارجکردن مغز از بدن مُرده در مومیاییهای دودمان نوزدهم بیشتر از مومیاییهای دودمان هفدهم رایج بوده است؛ بههمیندلیل، شاید بتوانیم مریتآمون را همان دختر شاه تبس، سقننرع تائو دوم، مشهور به «تائو شجاع» بدانیم.
نظرات