اختلال دوقطبی؛ علائم و نشانهها و درمان
راهنمای پیش رو برای افراد مبتلا به اختلال دوقطبی، خانوادههای آنها و هر کسی است که میخواهد اساس این بیماری و درمان و مدیریت آن را درک کند. این راهنما جایگزینی برای درمانی که پزشک یا ارائهدهندهی مراقبتهای بهداشتی ارائه میدهد، نیست اما میتواند بهعنوان پایهای برای پرسش و بحث درمورد اختلال دوقطبی مورد استفاده قرار گیرد.
اختلال دوقطبی چیست؟
هر فرد دارای نوساناتی در خلقوخو است. احساس شادی، غم و خشم طبیعی است. اختلال دوقطبی (یا بیماری افسردگیشیدایی) یک وضعیت پزشکی است که در آن فرد بیمار نوسانات شدیدی را در خلقوخو تجربه میکند. خلقوخوی فرد ممکن است با رویدادهای زندگی او ارتباطی نداشته باشد. این نوسانات نهتنها روی خلقوخو تأثیر میگذارند بلکه روی نحوهی تفکر، رفتار و عملکرد افراد نیز اثر دارند. اختلال دوقطبی تقصیر فرد نیست یا بهخاطر شخصیت ضعیف یا ناپایدار نیست. این اختلال، یک اختلال پزشکی است که میتواند درمان شود.
حدود یک تا دو درصد از افراد بزرگسال در سرتاسر جهان دچار این اختلال هستند. میزان شیوع اختلال دوقطبی در مردان و زنان برابر است.
اختلال دوقطبی چه موقع شروع میشود؟
در بیشتر موارد، علائم اولیهی اختلال دوقطبی در دوران نوجوانی یا اوایل بزرگسالی تشخیص داده میشود. بااینحال، هرچه سن هنگام بروز اولین علائم کمتر باشد، علائم ممکن است غیرمعمولتر باشند. علائم ممکن است با پریشانی یا سرکشی دوران نوجوانی اشتباه گرفته شود، بنابراین اختلال دوقطبی اغلب تا زمان بزرگسالی تشخیص داده نمیشود. در برخی زنان، اختلال دوقطبی میتواند در دوران بارداری یا اندکی پس از آن ظاهر شود. شیدایی پس از بارداری تنها درحدود یک مادر در یک هزار مورد رخ میدهد. افسردگی پس از زایمان شایعتر است.
ویژگیهای بالینی اختلال دوقطبی
اپیزودهای اختلال دوقطبی: اختلال دوقطبی یک اختلال عودکننده است و دارای اپیزودهایی است. این اختلال بهطور معمول از سه مرحله تشکیل میشود:
- حالت بالا (خلق بالا) که شیدایی نامیده میشود
- حالت پایین (خلق پایین) که افسردگی نامیده میشود
- وضعیت خوب که طی آن بسیاری از افراد حس عادی داشته و عملکرد خوبی دارند
شیداییها و افسردگیها ممکن است شامل ایپزودهای خالص (فقط علائم شیدایی یا افسردگی) باشند یا از اپیزودهای مختلط (ترکیبی از علائم شیدایی و افسردگی بهطور همزمان) تشکیل شده باشند. غالبا، اپیزودهای مختلط با مرحلهی شیدایی بیماری همراه بوده است، بنابراین اصطلاحاتی مانند شیدایی و شیدایی دیسفوریک اغلب برای توصیف حالتهای مختلط استفاده میشود.
انواع اختلال دوقطبی
برخی افراد در جریان بیماری خود مراحل شیدایی (یا مختلط)، افسردگی و خوب بودن را تجربه میکنند. چنین افرادی مبتلا به اختلال دوقطبی نوع یک هستند. نوع خفیفتر شیدایی هایپومانیا (نیمهشیدایی) نامیده میشود. افرادی که دارای هایپومانیا، افسردگی و فواصل بدون علائم هستند، اما دارای مراحل کامل شیدایی نیستند، به اختلال دوقطبی نوع دو مبتلا هستند.
ترتیب و فراوانی حالتهای مختلف اختلال دوقطبی
حالتهای شیدایی، هایپومانیا، مختلط و افسردگی معمولا در ترتیب خاصی اتفاق نمیافتند و فراوانی آنها را نمیتوان پیشبینی کرد. برای بسیاری از افراد بین هر اپیزود چندین سال فاصله وجود دارد درحالیکه برخی دیگر اپیزودهای فراوانتری را تجربه میکنند. فرد مبتلا به اختلال دوقطبی در طول عمر خود بهطور متوسط حدود ۱۰ اپیزود افسردگی و شیدایی/ هایپومانیا یا وضعیتهای مختلط را تجربه میکند. با افزایش سن، اپیزودهای بیماری اغلب به هم نزدیکتر میشوند. شیداییهای درماننشده اغلب دو تا سه ماه طول میکشند. افسردگیهای درماننشده معمولا بین چهار تا شش ماه طول میکشند.
اختلال دوقطبی با چرخه سریع
حدود ۲۰ درصد از افراد مبتلا به اختلال دوقطبی در طول سال چهار یا تعداد بیشتری اپیزود را تجربه میکنند. دراینصورت، گفته میشود که آنها چرخه سریع دارند که نوعی اختلال دوقطبی است که به درمان خاصی نیاز دارد. با اطمینان نمیدانیم چه چیزی موجب چرخه سریع میشود. وقوع آن ممکن است بهوسیلهی داروهای ضدافسردگی خاصی آغاز شود اما اینکه ضدافسردگیها چگونه موجب چرخه سریع میشوند، آشکار نیست. گاهی ممکن است توقف مصرف یک ضدافسردگی به فرد کمک کند تا به الگوی چرخه معمول بازگردد.
علائم اختلال دوقطبی
شیدایی
گاهیاوقات، شخص ممکن است برای حداقل یک هفته غیرعادی و بهطور مداوم با خلق بالا، تحریکپذیر یا خلق گشاده بهنظر برسد. اگر این تغییرات در خلق با علائم دیگر (که در ادامه آمده است) همراه باشد، فرد ممکن است در مرحلهی شیدایی اختلال دوقطبی باشد. همهی افرادی که وارد مرحلهی شیدایی میشوند، احساس شادی یا سرخوشی نمیکنند. درعوض، فرد ممکن است احساس تحریکپذیری شدیدی داشته باشد یا بهشدت خشمگین، درهم گسیخته و پرخاشگر باشد. افراد در یک مرحلهی شیدایی فقط علائم خلقی را ندارند. برای تشخیص یک اپیزود شیدایی، آنها باید حداقل سه مورد از علائم زیر را به میزان قابلتوجهی داشته باشند:
اعتماد به نفس کاذب یا احساس خودبزرگبینی: افراد احساس شکستناپذیری یا قدرتمندی شدید میکنند. آنها معتقدند که نحوهی عمل جهان را درک کرده یا نحوهی نجات آن را میدانند. آنها ممکن است احساس کنند که در زندگی دارای مأموریت خاصی هستند (مثلا خدا آنها را فرستاده است یا به آنها قدرتهای خاصی داده است.)
نیاز کمتر به خواب: افراد ممکن است پس از کمی خواب احساس سرحالی کنند. آنها گاهی ممکن است برای چند روز یا چند هفته اصلا نخوابند.
پرحرفی: افراد مبتلا خیلی سریع، بسیار بلند و خیلی بیشتر از حد معمول صحبت میکنند. آنها ممکن است دوست داشته باشند که جوک یا کلمههای قافیهدار بگویند و وقتی صحبت آنها قطع شود، عصبانی میشوند. آنها ممکن است مباحث را تغییر دهند و نتوانند بهدرستی با دیگران به گفتوگو بپردازند.
پرش افکار: رشته افکار افراد بهراحتی از هم بریده میشود و ازنظر تعامل مشکل دارند زیرا بهآسانی حواسشان پرت میشود.
افزایش فعالیت: افراد ممکن است در مدرسه یا محل کار نسبتبه معمول اجتماعیتر یا فعالتر شوند و بسیار پرانرژی بهنظر برسند. در مرحلهی اولیهی شیدایی، آنها ممکن است مولد باشند اما با وخیمتر شدن علائم، درمورد فعالیتهای خود سراسیمه میشوند و پروژههای زیادی را آغاز میکنند ولی آنها را به پایان نمیرسانند.
قضاوت ضعیف: افراد ممکن است نتوانند نحوهی عملکرد خود را کنترل یا برنامهریزی کنند. آنها ممکن است بدون درک پیامدهای مضر در فعالیتهای غیرعادی و خطرناک (مثلا خرید افراطی، انتخابهای تجاری نامناسب و تصمیمات بد) مشارکت کنند. آنها ممکن است ازنظر جنسی فعالتر شوند و در انتخاب شریک جنسی خود دقت کمتری کنند. افزایش در فعالیت جنسی ممکن است به بارداریهای ناخواسته، بیماریهای مقاربتی، احساس گناه و روابط نافرجام منجر شود.
علائم روانپریشی: افراد ممکن است علائم روانپریشی مانند هذیان (باورهایی که مبتنیبر واقعیت نیستند) را تجربه کنند. آنها ممکن است همچین توهماتی داشته باشند. این افراد غالبا صداهایی را میشنوند که وجود ندارد.
هایپومانیا
علائم هایپومانیا کمتر از علائم شیدایی است، بااینحال ممکن است مخرب باشد. افراد ممکن است احساس شادی کرده و انرژی زیادی داشته باشند اما معمولا دچار مشکلات جدی نمیشوند. هایپومانیا میتواند بهسمت اپیزود شیدایی کامل یا افسردگی شدید پیش برود و بنابراین به درمان نیاز داشته باشد.
حالت مختلط
برخی افراد همیشه اپیزودهای خالص شیدایی یا افسردگی را ندارند. درعوض، آنها ممکن است اپیزودهایی را تجربه کنند که در آن علائم شیدایی و افسردگی بهطور همزمان اتفاق میافتد. به این حالت، وضعیت مختلط گفته میشود. برای مثال، فرد در وضعیت مختلط ممکن است بسیار سریع فکر کرده و صحبت کند. در همین زمان، فرد ممکن است بسیار مضطرب بوده و افکار خودکشی داشته باشد. تشخیص حالتهای مختلط دشوار و این وضعیت برای فرد بسیار دردآور است.
افسردگی
افسردگی میتواند اشکال مختلفی به خود بگیرد و اغلب معلوم نیست از کجا میآید. برای تشخیص اپیزود افسردگی عمده، علائم باید برای حداقل دو هفته و در بیشتر روزها تداوم داشته باشد. علائم افسردگی در اختلال دوقطبی شامل حداقل پنج مورد از موارد زیر میشود:
خلقوخوی افسرده: وضعیت خلق در افسردگی، تفاوت قابلتوجهی از غم و اندوه طبیعی دارد. درواقع، بسیاری از افرادی که افسردگی را تجربه میکنند، میگویند که نمیتوانند غم را احساس کنند و بسیاری از آنها وقتی افسرده هستند، نمیتوانند گریه کنند. توانایی مجدد گریه کردن اغلب بهمعنای بهبود افسردگی است.
از دست دادن علاقه یا لذت مشارکت در فعالیتهایی که قبلا سرگرمکننده بوده است: وقتی احساس افسردگی در افراد شروع میشود یا بهطور خفیفی افسرده هستند، هنوز میتوانند از چیزهایی لذت ببرند و همچنین توجهشان به فعالیتهای لذتبخش جلب شود. وقتی افراد بهشدت افسرده هستند، این تواناییها را از دست میدهند.
کاهش یا افزایش وزن: بسیاری از افراد وقتی افسرده هستند، کاهش وزن پیدا میکنند که تا حدودی به این علت که اشتهای خود را از دست میدهند. اگرچه، گروهی از افراد احساس گرسنگی بیشتری کرده و ممکن است تمایل آنها به خوردن غذاهای غنی از کربوهیدرات و غذاهای چرب بیشتر شود. این امر منجر به افزایش وزن میشود. همچنین، متابولسیم ممکن است بسته به نوع افسردگی افزایش یافته یا کندتر شود که به نوبهی خود میتواند به افزایش یا کاهش وزن بینجامد.
مشکلات خواب: اختلال خواب در افسردگی رایج است. بسیاری از افراد دچار بیخوابی میشوند: آنها در رفتن به خواب دچار مشکل شده و اغلب در طول شب بیدار شده یا صبحهای بسیار زود بیدار میشوند. برای این افراد، خواب آرامشبخش نیست و با احساس خستگی از خواب بیدار میشوند. افراد دیگر، مخصوصا در طول روز بیش از حد میخوابند و اصطلاحا پرخوابی دارند.
بیتفاوتی یا سراسیمگی: بسیاری از افراد مبتلا به افسردگی، دچار کندی حرکت، گفتار یا تفکر میشوند. در موارد شدید، افراد دچار افسردگی ممکن است نتوانند حرکت کرده، سخن بگویند و به محیط خود پاسخ دهند. برای برخی افراد وضعیت برعکس اتفاق میافتد و بسیار سراسیمه هستند. آنها از بیقراری درونی شدیدی رنج میبرند. آنها نمیتوانند آرام بنشینند، در اطراف قدم میزنند و دستانشان را به هم میفشرند. افرادی که احساس بیقراری روانی میکنند، اغلب دچار اضطراب نیز هستند.
کاهش انرژی: تکمیل کارهای روزمره برای افراد دچار افسردگی دشوار میشود. از آنجایی که آنها بدون انرژی و انگیزه هستند، انجام وظایف مرتبط با شغل یا خانه زمان بیشتری میگیرد.
احساس بیارزش بودن و گناه: هنگام افسردگی، ممکن است اعتماد به نفس افراد کم شود. آنها ممکن است غرق احساسات بیارزش بودن شوند. بسیاری از آنها نمیتوانند جلوی فکر کردن به گذشته را بگیرند. آنها درمورد اینکه دیگران از آنها ناخشنود شده یا اینکه چیزهای اشتباهی گفته باشند، وسواس داشته و بهشدت احساس گناه میکنند. در موارد شدید، این احساس گناه ممکن است موجب هذیان شود. در این شرایط، افراد مطمئن هستند که گناهکار بوده و باید بهخاطر کارهای اشتباه خود مجازات شوند.
ناتوانی در تمرکز یا تصمیمگیری: این علائم میتواند بهحدی بد باشد که افراد نتوانند وظایف سادهی خود را انجام دهند. آنها ممکن است در تصمیمگیری درمورد موضوعات بسیار کوچک دچار مشکل شوند.
افکار خودکشی: افراد افسرده اغلب فکر میکنند زندگی ارزشی ندارد یا اینکه بهتر است زنده نباشند. خطر دست زدن به خودکشی براساس این افکار بسیار بالا است و بسیاری از افراد وقتی افسرده هستند، دست به خودکشی میزنند.
علائم روانپریشی: علائم روانپریشی در افسردگی ممکن است شامل باورهای اشتباه درمورد فقر یا مجازات شدن برای گناهان گذشته باشد. افراد ممکن است معتقد باشند دچار بیماری کشندهای مانند سرطان هستند. آنها همچنین ممکن است صداهایی را بشنوند یا چیزهایی را ببینند که وجود ندارد.
علائم افسردگی
علائم افسردگی اغلب شامل موارد زیر میشود:
- اضطراب شدید
- نگرانی درمورد مسائل کوچک
- شکایت درمورد علائم جسمی ازجمله درد
- مراجعهی مکرر به پزشک بهخاطر علائم جسمی متعدد
دیگر علائم یک اپیزود دوقطبی
برخی از مبتلایان به اختلال دوقطبی ممکن است در جریان اپیزودها دچار اختلالات حرکتی شوند. این علائم حرکتی در ۲۵ درصد از بیماران دارای افسردگی و تا ۲۸ درصد از بیماران دارای اپیزودهای مختلط یا شیدایی خالص اتفاق میافتد. مشکلات حرکتی که علائم کاتاتونیک نامیده میشوند، متغیر بوده و میتواند شامل بیقراری جسمی شدید، کندی یا حرکات و وضعیتهای عجیب و غریب بدن باشد. افراد گاهی اوقات نمیتوانند آرام بگیرند. برخی دیگر چنان به آهستگی حرکت میکنند که حتی از بازکردن دهان برای خوردن، آشامیدن یا صحبت کردن امتناع میکنند. در بیشتر موارد، افراد پس از درمان خاص از علائم حرکتی رهایی پیدا میکنند. این خطر وجود دارد که بیماری افراد دچار این نوع علائم به اشتباه تشخیص داده شود، زیرا این علائم بیشتر با اسکیزوفرنی همراه بودهاند.
همبودی و اهمیت آن در اختلال دوقطبی
اختلال همبود، بیماری یا وضعیت پزشکی است که همراهبا بیماری یا وضعیت پزشکی دیگری اتفاق میافتد. وضعیتهای همبود میتوانند همزمان با اختلال دوقطبی بروز کنند. آنها میتوانند قبل از بیماری دوقطبی یا در همان زمان آغاز شوند. کارشناسان نمیدانند چرا برخی اختلالات با فراوانی بیشتری همزمان با اختلال دوقطبی رخ میدهند. شدت وضعیت همبود ممکن است در طول عمر تغییر کند و علائم آن نیز ممکن است با تغییر اختلال دوقطبی دستخوش تغییر شود. بهعنوان مثال، یکی از شایعترین وضعیتهای همبود مصرف الکل است. افرادی که دچار مشکل الکل هستند ممکن است در جریان شیدایی بیشازحد الکل مصرف کنند یا داروهای دیگر را امتحان کنند. آنها همچنین ممکن است در جریان مراحل افسردگی از داروهای مخدر استفاده کنند، زیرا معتقدند به آنها کمک میکند تا کمتر احساس افسردگی کنند. همین افراد ممکن است در مراحلی که وضعیت روانی آنها خوب است به الکل یا مواد مخدر روی نیاورند.
وضعیتهای روانپزشکی که اغلب با اختلال دوقطبی همزمان میشوند، عبارتاند از:
- اختلال وحشتزدگی
- اختلال وسواس اجباری
- اختلال پرخوری
- سوء مصرف مواد
- اختلال کمتوجهیبیشفعالی
- اختلال شخصیت مرزی
تشخیص همبودی در اختلال دوقطبی اهمیت دارد. وضعیتهای همبود ممکن است تصویر بالینی را تحتتأثیر قرار دهند و درمان اختلال دوقطبی را پیچیدهتر کنند. همچنین، وضعیتهای همبود اغلب چنان شدید هستند که آنها نیز به درمان نیاز دارند.
علت اختلال دوقطبی چیست؟
عوامل مختلفی در ایجاد اختلال دوقطبی نقش دارند و مکانیسم دقیق آن مشخص نیست. بااینحال، شواهدی محکمی وجود دارد که نشان میدهد عوامل بیولوژیکی ازجمله ژنتیک نقش مهمی دارد. این بدان معنا نیست که فرد حتما باید ژنها را به ارث ببرد: ژنهای درگیر ممکن است وقتی که فرد تشکیل میشود، تغییر کنند. دانشمندان بر این باورند که تغییر در ژنها میتواند منجر به تولید پروتئینهای ناقصی درون سلولهای مغز شود که به اختلال دوقطبی بینجامد. پژوهشگران درحال بررسی ژنها و نیز پروتئینهای مختلفی هستند که ممکن است در اختلال دوقطبی تحتتأثیر قرار گیرند.
اختلال دوقطبی براثر استرس شدید یا مشکلات خانوادگی ایجاد نمیشود. اگرچه این عوامل ممکن است آغازگر اپیزود بیماری در فردی شوند که از قبل دچار این اختلال است. همچنین اختلال دوقطبی حاصل عدم تعادل ساده میان ناقلهای عصبی مانند سروتونین یا دوپامین نیست. بااینحال، ناقلهای عصبی ممکن است در جریان شعلهور شدن بیماری تحتتأثیر قرار گیرند.
عامل آغازگر اپیزود اختلال دوقطبی چیست؟
تمام اپیزودهای بیماری نمیتوانند ناشیاز یک آغازگر خاص باشند اما یک آغازگر میتواند موجب آغاز بسیاری از ایپزودها شود. آغازگرها وضعیتهایی هستند که میتوانند موجب برانگیختگی شیدایی یا افسردگی در فردی شوند که قبلا یک اپیزود از بیماری را تجربه کرده است. احساس استرس شدید یا کمبود مداوم خواب مثالی از این نوع آغازگرها است. آغازگرهای دیگر شامل مواد شیمیایی میشوند و نیز شامل ضدافسردگیهایی هستند که تأثیر «بسیار زیادی» داشته و منجر به شیدایی میشوند. داروهای رایجی نظیر استروئیدها (مثلا پردنیزولون که برای درمان آسم، آرتریت و موارد دیگر استفاده میشود) و داروهای خیابانی نظیر کوکائین و آمفتامینها نیز از این دستهاند.
درمان های اختلال دوقطبی
درمان اختلال دوقطبی شامل درمانهای بیولوژیکی (داروها) و درمانهای روانیاجتماعی (آموزش روانی و رواندرمانی) میشود. اغلب به هر دو درمان نیاز است اما معمولا ابتدا برای تحت کنترل درآوردن علائم، درمان بیولوژیکی انجام میشود.
درمانهای بیولوژیکی
ازآنجایی که اختلال دوقطبی مولفهی بیولوژیکی قوی دارد، اشکال اصلی درمان، بیولوژیکی هستند. این موارد عمدتا شامل داروها میشوند اما از درمانهای دیگری نظیر نوردرمانی و درمان با ضربهی الکتریکی تشنجآور و تحریک مغناطیسی مغز نیز استفاده میشود.
داروهای مورد استفاده برای درمان اختلال دوقطبی
داروها سنگبنای درمان اختلال دوقطبی هستند. آنها برای بازیابی و ارتقای سلامتی و پیشگیری از بازگشت علائم مورد نیاز هستند. معمولا چندین نوع دارو برای اختلال دوقطبی تجویز میشود. یافتن دارو و مقدار مناسب دارو برای فرد بیمار مستلزم نظارت و گفتگوی مستمر با پزشک است.
اگر علائم اختلال دوقطبی درمان نشود، احتمال بازگشت آن وجود دارد. بیشتر افرادی که تحت درمان قرار نمیگیرند، طی یکی دو سال ایپزود دیگری را تجربه میکنند. داروها نهتنها علائم را درمان میکنند بلکه از بازگشت بیماری نیز پیشگیری میکنند. احتمال ماندن در وضعیت خوب، در افرادی که مصرف داروهایی خود را ادامه میدهند، بیشتر است.
برای برخی از افراد که اپیزود واحد خفیفی را تجربه میکنند که چندان ناتوانکننده نیست، مصرف داروها تا یکی دو سال میتواند کافی باشد. اگرچه برای بیشتر افراد درمان طولانیمدت توصیه میشود. در بسیاری از موارد، درمان ممکن است تا آخر عمر ادامه داشته باشد. اختلال دوقطبی بهطور بالقوه یک وضعیت پزشکی مزمن است.
گاهیاوقات افراد مبتلا به اختلال دوقطبی ممکن است برای مدت زمان طولانی احساس خوبی داشته باشند. وقتی چنین اتفاقی میافتد، ممکن است بیماری وارد مرحلهی آرام شده باشد یا اینکه داروها با موفقیت از علائم پیشگیری میکنند. در هر صورت، تداوم مصرف دارو اهمیت دارد. اگر فرد درمان خود را قطع کند، با احتمال ۸۰ درصد بیماری طی دو سال عود خواهد کرد. عود حتی ممکن است پس از سالها تثبیت رخ دهد.
برخی افراد درمورد اعتیاد به داروها یا تغییر شخصیت نگران هستند. درمانهای اصلی اختلال دوقطبی، تثبیتکنندههای خلق، ضدافسردگیها و ضدروانپریشیها هستند. این داروها اعتیادآور نیستند و شواهدی وجود ندارد مبنیبر اینکه موجب تغییر شخصیت میشوند. اگرچه، برخی از داروهای ضداضطراب اگر مرتبا برای بیش از چندین هفته مصرف شوند، دارای خطر اعتیاد هستند.
برخی داروها که برای درمان اختلال دوقطبی مورد استفاده قرار میگیرند، ممکن است عوارض جانبی داشته باشند. بسیاری از عوارض جانبی با گذشت زمان تقلیل مییابند و برخی دیگر با کمک پزشک میتوانند تسکین پیدا کنند. پزشک بر عوارض جانبی و مقدار دارو نظارت خواهد داشت و بعضا معاینات دیگری انجام خواهد داد. با انجام این بررسیها، خطر عوارض جسمی طولانیمدت ناشیاز داروها کم است. درواقع، خطر ناشیاز زندگی با اختلال دوقطبی درماننشده بسیار بیشتر است.
داروهای مورد استفاده برای درمان اختلال دوقطبی در دو گروه گسترده قرار میگیرند: تثبیتکنندههای خلق و داروهای کمکی.
داروهای کمکی: داروهای کمکی داروهایی هستند که برای درمان علائم خاص مانند افسردگی، خواب نامناسب، اضطراب و علائم روانپریشی استفاده میشوند. داروهای کمکی شامل ضدافسردگیها، داروهای ضداضطراب و داروهای ضدروانپریشی هستند. این داروها غالبا برای مدت کوتاهی مورد استفاده قرار میگیرند تا زمانیکه تثبیتکنندههای خلق اثر کامل خود را نشان دهند. بااینحال، آنها همچنین ممکن است در ترکیب با تثبیتکنندههای خلق بهعنوان درمان بلندمدتتر برای درمان اختلال دوقطبی استفاده شوند. افراد مبتلا به اختلال دوقطبی اغلب به بیش از یک دارو نیاز دارند.
تثبیتکنندههای خلق: تثبیتکنندههای خلق داروهایی هستند که به کاهش نوسانات خلقی کمک میکنند. این داروها همچنین به پیشگیری از اپیزودهای شیدایی و افسردگی کمک میکنند. قدیمیترین و شناختهشدهترین تثبیتکننده خلق، لیتیوم است.
بسیاری از داروها که در ابتدا بهعنوان داروی ضدتشنج برای درمان صرع توسعه پیدا کردند، بهعنوان تثبیتکننده خلق نیز عمل میکنند. این داروها شامل کاربامازپین، دیوالپروئکس و لاموتریژین میشوند. گاباپنتین و توپیرامات نیز داروهای ضدتشنجی هستند که ممکن است بهعنوان تثبیتکنندهی خلق نیز عمل کنند، اگرچه معمولا درکنار داروهای دیگر تجویز میشوند.
برای برخی افراد ممکن است بیش از یک نوع از داروهای تثبیتکننده خلق تجویز شود تا در ترکیب با هم مصرف کنند. نحوهی عمل داروهای تثبیتکنندهی خلق کاملا درک نشده است اگرچه تصور میشود داروهای مذکور به نحوی مناطقی از مغز را که بیشازحد تحریک و فعال شده است، آرام کرده یا از پیشروی این وضعیت پیشگیری میکنند.
عوارض جانبی تثبیتکنندههای خلق بسته به نوع دارو متفاوت است. درمورد برخی داروها، عوارض جانبی ازطریق نظارت مستمر بر سطح دارو در خون در حداقل ممکن حفظ میشود. برخی افراد دچار عوارض جانبی نمیشوند. برای برخی نیز عوارض جانبی ممکن است آزاردهنده باشد. عوارض جانبی معمولا با ادامهی روند درمان کاهش مییابد. اگر عوارض جانبی قابلتحمل نباشند، باید در اسرع وقت به پزشک مراجعه کرد.
لیتیوم: لیتیوم در بعضی از آبهای معدنی در طبیعت یافت میشود و در مقادیر اندکی نیز در بدن انسان وجود دارد. لیتیوم برای درمان شیدایی و پیشگیری از بروز اپیزودهای بعدی شیدایی و افسردگی استفاده میشود. شواهدی وجود دارد که نشان میدهد لیتیوم از سلولهای مغز دربرابر التهابی که در مغز افراد دچار اختلال دوقطبی رخ میدهد، محافظت میکند.
عوارض جانبی شایع لیتیوم شامل افزایش تشنگی و ادرار، تهوع، افزایش وزن و لرزش خفیف دستها میشود. عوارض جانبی که شیوع کمتری دارد، میتواند شامل خستگی، استفراغ و اسهال، تاری دید، اختلال حافظه، مشکل تمرکز، تغییرات پوستی (مثلا خشکی پوست یا آکنه) و ضعف عضلانی جزئی باشد. بهطورکلی این اثرات خفیف بوده و با تداوم درمان برطرف میشوند. اگرچه درصورتیکه هرکدام این عوارض شدید باشند باید به پزشک معالج مراجعه کرد. در برخی افراد، عملکرد تیروئید و کلیه تحتتأثیر لیتیوم قرار میگیرد و باید بهطور منظم بهوسیلهی پزشک تحتنظر قرار گیرد.
دی والپروئکس، والپروئیک اسید یا والپروات: نامهای مختلف این داروی ضدتشنج بیانگر روشهای مختلف فرموله شدن آن است. دی والپروئکس (و اشکال مختلف آن) زمانی استفاده میشود که افراد دارای نوسانات مکرر خلقی باشند یا لیتیوم روی آنها تأثیری نداشته باشد. عوارض جانبی رایج دی والپروئکس شامل خوابآلودگی، سرگیجه، تهوع و تاری دید میشود.
کاربامازپین: کاربامازپین یک داروی ضدتشنج دیگر است. از این دارو برای درمان شیدایی و شرایط مختلط که به لیتیوم پاسخ نمیدهند یا وقتی که فرد تحریکپذیر یا پرخاشگر است، استفاده میشود. عوارض جانبی کاربامازپین شامل سرگیجه، خوابآلودگی، تاری دید، گیجی، لرزش عضلانی، تهوع، استفراغ یا گرفتگی خفیف عضلات شکمی، افزایش حساسیت به نور خورشید، حساسیت پوستی و بثورات پوستی و هماهنگی ضعیف میشود. یکی از عوارض نادر اما خطرناک کاربامازپین کاهش تعداد سلولهای قرمز خون است. افرادی که از این دارو مصرف میکنند، باید بهخاطر این عارضهی جانبی مرتبا خون خود را تحتنظر داشته باشند. درد دهان، لثه یا گلو، زخمهای دهانی و تب و علائم شبه آنفلوانزا میتواند نشانهای از این اثر باشد و باید سریعا به پزشک گزارش شود. اگر کاربامازپین موجب بروز این علائم شده باشد، با قطع مصرف، این اثرات از بین میروند.
لاموتریژین: لاموتریژین شاید موثرترین تثبیتکننده خلق برای افسردگی در اختلال دوقطبی باشد اما برای شیدایی تا این حد مفید نیست. دوز شروع لاموتریژین باید بسیار کم باشد و طی چهار هفته با بیشتر بسیار به آهستگی افزایش یابد. این روش موجب کاهش خطر بروز بثورات پوستی شدید میشود که یک عارضهی جدی از این دارو است. عوارض جانبی داروی لاموتریژین شامل تب، سرگیجه، خوابآلودگی، تاری دید، تهوع، استفراغ یا گرفتگی خفیف عضلات شکم، سردرد و بثورات پوستی است.
داروهای ضدافسردگی: ضدافسردگیها داروهایی هستند که ابتدا تأثیر آنها در درمان افسردگی شناخته شده است و اخیرا مشخص شده است که در درمان اختلالات اضطراب نیز مفید هستند. تصور میشود که ضدافسردگیها با تأثیر گذاشتن روی غلظت ناقلهای عصبی موجود در مغز عمل کنند. انتقالدهندههای عصبی اصلی که تحتتأثیر این داروها قرار میگیرند، شامل سروتونین، نوراپینفرین و دوپامین میشوند.
درحالیکه از ضدافسردگیها میتوان در جریان اپیزودهای افسردگی اختلال دوقطبی استفاده کرد، آنها باید با احتیاط مورد استفاده قرار گیرند زیرا میتوانند موجب تغییر وضعیت بیمار به شیدایی شده و به چرخهای از اپیزودهای خلقی مکرر (چرخه سریع) منجر شوند. چندین گروه از ضدافسردگیها وجود دارد که در هر گروه داروهای زیادی وجود دارد. انواع مختلف ضدافسردگیها به ترتیب فراوانی تجویز در ادامه آمده است.
مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs): این گروه از داروها شامل فلوکستین، پاروکستین، فلووکسامین، سیتالوپرام، اسسیتالوپرام و سرترالین میشوند. داروهای گروه SSRI، معمولا گزینه اول برای درمان افسردگی و مشکلات اضطرابی هستند.
داروهای مهارکننده انتخابی بازجذب سروتونین و نوراپینفرین (SNRIs): این گروه از داروها شامل ونلافاکسین، دولوکستین و دسونلافاکسین میشوند.
داروهای مهارکننده بازجذب نوراپینفرین و دوپامین (NDRIs): داروی دردسترس در این گروه بوپروپیون است. وقتی این دارو برای درمان افسردگی استفاده میشود، اغلب بهخاطر اثرات انرژیزایی آن است و در ترکیب با دیگر ضدافسردگیها تجویز میشود.
داروهای ضدافسردگی سروتونرژیک نورآدرنرژیک و خاص (NaSSAs): میرتازاپین، داروی موجود در این گروه از ضدافسردگیها، آرامبخشترین داروی ضدافسردگی است.
حلقهایها: این گروه قدیمیتر شامل آمیتریپتیلین، ماپروتیلین، ایمیپرامین، دسیپرامین، نورتریپتیلین و کلومیپرامین میشود. ازآنجا که معمولا این داروها نسبتبه داروهای جدیدتر اثرات جانبی بیشتری دارند، اغلب گزینهی اول درمان نیستند.
مهارکنندههای مونوآمین اکسیداز (MAOIs): مهارکنندههای مونوآمین اکسیداز مانند فنلزین و ترانیل سیپرومین اولین کلاس از ضدافسردگیها بودند. مهارکنندههای مونوآمین اکسیداز مؤثر هستند اما اغلب مورد استفاده قرار نمیگیرند زیرا افراد مصرفکننده باید رژیم غذایی خاصی را دنبال کنند. یکی از داروهای جدید این گروه موکلوبماید است که بدون محدودیت رژیم غذایی میتواند مصرف شود، اگرچه اثربخشی آن ممکن است مانند دیگر داروهای این گروه نباشد.
داروهای ضداضطراب
اضطراب در اختلال دوقطبی شایع است. اختلال خواب نیز در جریان یک اپیزود حاد بهصورت مکرر رخ میدهد. دراینموارد، اغلب بنزودیازپینها که خانوادهای از داروها با قابلیت آرامبخشی خفیف هستند، تجویز میشوند. نحوهی عمل تمام بنزودیازپینها به یک شکل است اگرچه شدت و مدت اثر آنها متفاوت است. بنزودیازپینها ممکن است بدون ایجاد اعتیاد برای دورههای کوتاهمدت مورد استفاده قرار گیرند. بنزودیازپینهایی که بیشتر برای درمان اضطراب مورد استفاده قرار میگیرند عبارتاند از کلونازپام، آلپرازولام و لورازپام.
کلونازپام خصوصا برای درمان انرژی بیشازحد و کاهش خواب ناشیاز شیدایی خفیف مفید است. بنزودیازپینهایی که برای درمان بیخوابی مورد استفاده قرار میگیرند شامل لورازپام، نیترازپام، اگزازپام، تمازپام، تریازولام و فلورازپام میشوند.
داروی دیگری که برای بیخوابی مورد استفاده قرار میگیرد، زوپیکلون است. این دارو مشابه بنزودیازپینها است و اثرات جانبی مشابهی دارد. زوپیکلون ممکن است نسبتبه برخی از بنزودیازپینها پتانسیل سوءمصرف کمتری داشته باشد اگرچه افراد ممکن است به این دارو اعتیاد پیدا کنند.
داروهای ضدروانپریشی
داروهای ضدروانپریشی معمولا در اختلال دوقطبی استفاده میشوند. این داروها اثرات آرامبخشی قدرتمندی دارند که به کنترل شیدایی کمک میکنند و میتوانند نشانههای روانپریشی مانند هذیان خود بزرگبینی یا شکنجه و توهمات را درمان کنند. داروهای ضد روانپریشی بهطورکلی به دو دسته تقسیم میشوند: داروهای نسل اول (معمولی یا تیپیکال) و داروهای نسل دوم (غیرمعمولی یا آتیپیکال). برای اکثر افرادی که بهمدت طولانیتری داروهای ضدروانپریشی مصرف میکنند، اکنون داروهای نسل دوم تجویز میشود.
داروهای ضدروانپریشی نسل اول: این داروهای قدیمیتر شامل کلرپرومازین، فلوپنتیکسول، فلوفنازین، هالوپریدول، لوکساپین، پرفنازین، پیموزاید، تریفلوپرازین، تیوتیکسین و زوکلوپنتیکسول میشوند.
داروهای ضدروانپریشی نسل دوم: داروهای موجود در این کلاس شامل ریسپریدون، کوئتیاپین، الانزاپین، زیپراسیدون، پالیپریدون، آریپیپرازول و کلوزاپین میشوند. کلوزاپین از این نظر استثنا است که اغلب حتی زمانیکه داروهای دیگر اثری ندارند، مؤثر است. اگرچه از آنجایی که این دارو نیاز به نظارت بر تعداد سلولهای سفید خون دارد، گزینهی اول درمان محسوب نمیشود.
درمانهای پزشکی جدیدتر
بسیاری از جدیدترین داروهای مورد استفاده بهعنوان تثبیتکننده خلق برای اختلال دوقطبی، ابتدا بهعنوان داروهای ضدتشنج (درمانهای صرع) توسعه پیدا کردند. این داروها شامل دی والپروئکس، کاربامازپین، لاموتریژین، توپیرامات و گاباپنتین میشوند. شواهد متغیری درمورد اثربخشی این داروها وجود دارد و دی والپروئکس و لاموتریژین بیش از سایر داروها مورد بررسی قرار گرفتهاند.
درمان با الکتروشوک
شاید بحثبرانگیزترین و سوء تعبیرشدهترین درمان روانپزشکی، درمان با الکتروشوک (ECT) یا الکتروشوکدرمانی باشد که تاحدودی ناشیاز نحوهی نمایش آن در رسانههای عمومی است.
درواقع، الکتروشوکدرمانی در درمان هر دو مرحلهی افسردگی و شیدایی اختلال دوقطبی بسیار مؤثر و بیخطر است و گاهیاوقات بهعنوان درمان نگهدارنده طولانیمدت برای پیشگیری از عود بیماری پس از بهبودی مورد استفاده قرار میگیرد. الکتروشوکدرمانی شبیه چیزی نیست که در بسیاری از فیلمها به تصور کشیده میشود. اکنون بیماران قبل از اینکه جریان الکتریکی خفیفی روی یک یا هر دو طرف مغز آنها اعمال شود، شلکنندهی عضلات دریافت میکنند و تحت بیهوشی عمومی قرار میگیرند. در جریان این رویه حرکات محسوس ناچیزی در بیمار وجود دارد. معمولا درمان سه بار در هفته و در طول دورهی ۳ تا ۴ هفته داده میشود.
برای درمان نگهدارندهی طولانیتر، درمان ممکن است بهصورت ماهانه یک بار انجام شود و تا زمانیکه بیمار و پزشک صلاح بدانند ادامه پیدا کنند. الکتروشوکدرمانی معمولا روی بیماران بستری شده انجام میشود اما بیماران دیگر نیز میتوانند این درمان را دریافت کنند.
اثرات جانبی الکتروشوکدرمانی
بیماران ممکن است پس از بیدار شدن از ECT سردرد یا درک فک داشته باشند که غالبا با مسکن ملایمی مانند استامینوفن تسکین پیدا میکند. معمولا در طول درمان قدری از دست رفتن حافظهی اخیر یا مشکلاتی در زمینهی تمرکز رخ میدهد (مثلا ممکن است بیماران بهخاطر نیاورند که شب قبل از درمان چه غذایی خوردهاند) اما این نشانهها سریعا پس از اتمام دورهی درمان و طی چند هفته بهبود مییابد. برخی بیماران مشکلات خفیف حافظه را که تا مدت طولانیتری پس از اتمام درمان وجود دارد، گزارش میکنند.
استفاده از الکتروشوک درمانی در درمان اختلال دوقطبی
الکتروشوکدرمانی موثرترین و احتمالا سریعالاثرترین درمان افسردگی شدید است و خصوصا برای افرادی که دچار سراسیمگی روانی شدید بوده یا افکار خودکشی دارند، یا افراد دارای علائم روانپریشی یا کاتاتونیک مفید است.
برخی افراد بهدلیل فوریت وضعیت یا نشانههای خاص در اوایل اپیزود بیماری تحت الکتروشوکدرمانی قرار میگیرند درحالیکه برای برخی دیگر از بیماران، الکتروشوکدرمانی ممکن است پس از عدم موفقیت داروهای دیگر مورد استفاده قرار گیرد. الکتروشوکدرمانی روی شیدایی شدید نیز بهخوبی اثر دارد. البته درحالیکه الکتروشوکدرمانی در خاتمه بخشیدن به یک اپیزود افسردگی یا شیدایی بسیار مؤثر است، مزایای آن ممکن است فقط تا چند هفته تا چند ماه پس از درمان پابرجا باشد. بنابراین، معمولا بیماران پس از یک دوره الکتروشوکدرمانی درمان با تثبیتکنندههای خلق و/یا دیگر داروها را آغاز کرده یا ادامه میدهند. الکتروشوکدرمانی نگهدارنده ممکن است درصورتیکه داروها از عود بیماری پیشگیری نکنند یا برای بیمارانی که نمیتوانند اثرات جانبی داروها را تحمل کنند، استفاده شود.
تحریک مغناطیسی مغز
در تحریک مغناطیسی مغز یا بهطور دقیقتر تحریک مغناطیسی مغز از راه جمجمه (TMS)، بهمنظور تحریک سلولهای عصبی، پالسهای مغناطیسی کوتاهی به مغز وارد میشود. تحریک مغناطیسی مغز درحال آزمایش است اما اثربخشی آن هنوز تأیید نشده است. برخلاف الکتروشوکدرمانی، این درمان بدون نیاز به بیهوشی یا شلکننده عضلات اعمال میشود.
درمانهای مکمل یا جایگزین
برخی افراد مبتلا به اختلال دوقطبی بهدنبال درمانهای غیرمعمول هستند که اغلب بهعنوان روش کمکی برای تکمیل درمانهای معمول و نه بهعنوان جایگزین به کار میروند. نمونههایی از درمانهای مکمل شامل گیاهدرمانی، طب سوزنی، هومئوپاتی، طبیعیدرمانی، مدیتیشن، یوگا و آیورودا است. تعدادی مکمل غذایی و ویتامینها نیز موجود است.
بسیاری از این درمانها هنوز کاملا مورد آزمایش قرار نگرفتهاند. نشان داده شده است که گل راعی اثرات ضدافسردگی برای افسردگی تکقطبی خفیف تا متوسط دارد (افسردگی بدون شیدایی). اگرچه در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی، این احتمال وجود دارد که موجب تغییر از حالت افسردگی به شیدایی شود. گل راعی همچنین ممکن است با تعدادی از داروهای معمولی اثر متقابل داشته باشد. اگر به داروهای گیاهی علاقمند هستید، لازم است با پزشک خود صحبت کنید.
اسیدهای چرب امگا ۳ ضدالتهاب هستند و رژیمهای غذایی سرشار از امگا۳ با نرخ پایینتر افسردگی مرتبط هستند. شواهدی وجود دارد که نشان میدهد اسیدهای چرب امگا۳ ممکن است در درمان افسردگی دوقطبی مفید باشند.
فعالیت بدنی یا ورزش نیز اثرات ضدافسردگی دارد. فعالیت بدنی منظم (حتی فقط ۳۰ دقیقه پیادهروی در طول روز) اثرات قوی بر سلامت جسم و روان دارد. همچنین ورزش موجب افزایش اندازه هیپوکامپ میشود. هیپوکامپ بخشی از مغز است که در حافظه نقش دارد.
درمانهای روانی اجتماعی
درمانهای روانی اجتماعی شامل آموزش روانی، رواندرمانی، گروههای حمایتی و توانبخشی میشود.
آموزش روانی
آموزش روانی فرایندی است که طی آن افراد درمورد اختلال دوقطبی آگاهی کسب میکنند و فرصتی برای صحبت درمورد احساسات خود و کنار آمدن با این اختلال پیدا میکنند. برای مثال بسیاری از افراد مبتلا ممکن است احساس ترس یا انکار را تجربه کنند. غالبا صحبت کردن درمورد این احساسات به افراد کمک میکند تا با آنها کنار آمده و بهتر به برنامهی درمانی مناسب خود پایبند باشند.
آموزش روانی میتواند به شکل گروهی یا مشاورهی فردی با پزشک، مددکار اجتماعی یا دیگر ارائهدهندگان خدمات سلامت روان انجام شود. وقتی آموزش روانی بهصورت گروهی ارائه میشود، معمولا ازنظر زمانی محدود است (۸ تا ۱۲ جلسه) و هر جلسه بر جنبهی متفاوتی از مدیریت اختلال دوقطبی تمرکز دارد (برای مثال علائم و نشانههای اختلال دوقطبی، مدیریت استرس و حل مسئله). آموزش روانی همچنین به اعضای خانواده کمک میکند تا وضعیت بیمار را درک کنند.
اگرچه آموزش عمومی در سالهای اخیر سطح آگاهی مردم را افزایش داده است، هنوز افراد زیادی وجود دارند که بیماری روانی را درک نمیکنند و هنگام بحث درمورد آن احساس ناراحتی میکنند. مهم است که افراد مبتلا به اختلال دوقطبی همراهبا خانوادههای خود مکان امنی برای بحث درمورد این مسئله داشته باشند و در این مورد تصمیمگیری کنند که چه اطلاعاتی را میخواهند با افراد خارج از خانواده در میان بگذارند.
رواندرمانی
روان درمانی اصطلاح کلی است که برای توصیف فرمی از درمان به کار میرود که مبتنیبر گفتوگو با درمانگر است. هدف این است که بحث و بیان احساسات به کاهش پریشانی فرد کمک کند. علاوهبراین، نگرشها، رفتار و عادات مفیدتری در او پرورش پیدا کند و روشهای مقابله سازنده و سازشیتری را در پیش بگیرد.
رواندرمانی موفقیتآمیز به رابطهی حمایتی و راحت با درمانگر مورد اعتماد متکی است. مدلهای روان درمانی مختلفی وجود دارند که بهطورکلی در دو گروه کوتاهمدت و بلندمدت طبقهبندی میشوند. درمانهای کوتاهمدت ساختار یافتهاند و بهجای مسائل دوران کودکی، روی موضوعات زمان حال تمرکز دارند. بهطور متوسط، درمان حدود ۱۰ تا ۲۰ جلسه طول میکشد. در درمانهای کوتاهمدت، درمانگر نقش فعالی را در هدایت مباحث برعهده دارد. درمان بلندمدت ساختارمندی کمتری دارد و میتواند یک سال یا بیشتر طول بکشد. فرد مورد درمان این فرصت را دارد که درمورد نگرانیهای مختلف مرتبط با مسائل گذشته و حال صحبت کند. در این مدل، درمانگر نقش هدایتکنندگی کمتری دارد.
رواندرمانی، درمان بسیار موثری است. اگرچه درمورد اختلال دوقطبی، این روش میتواند بهعنوان درمان کمکی به کار رود و جایگزین داروها نیست. هر بیمار باید قدری درمان حمایتی دریافت کند که نهتنها درزمینهی مدیریت داروها است بلکه درمورد برخورد با مشکلات مختلفی است که فرد مبتلا به اختلال دوقطبی ممکن است با آن مواجه شود. پیشنهادها عملی و حمایت عاطفی اصلیترین مشخصههای درمان حمایتی هستند.
درمان رفتاری-شناختی
درمان رفتاری-شناختی (CBT) مثالی از رواندرمانی ساختارمند کوتاهمدت است که برای بسیاری از اختلالات دیگر بهخوبی عمل کرده است. این روش مبتنیبر این ایده است که باورها یا افکار عمیق روی نگاه ما به خود و جهان اثر دارند و تأثیر شدیدی روی خلقوخو و رفتار ما دارند. برای مثال، اگر افسرده باشیم و فکر کنیم هیچ درمانی به ما کمک نمیکند، ممکن است بهدنبال درمان نرویم و به این ترتیب، وضعیت ما بدتر خواهد شد. درمان شناختی در تلاش است تا این افکار را شناسایی کرده و تغییر دهد تا خلقوخو و عملکرد بهبود یابد.
اضطراب در اختلال دوقطبی رایج است و درمان رفتاری شناختی ممکن است برای مشکلات شدیدتر اضطرابی مانند حملات هراس بسیار مفید باشد. درواقع این روش در مواردی ممکن است ضروری باشد زیرا داروهای ضدافسردگی که گاهی برای درمان اختلالات اضطرابی استفاده میشوند میتوانند اپیزودهای شیدایی را تحریک کنند.
بستری شدن
در جریان اپیزودهای شدید افسردگی یا شیدایی، برخی افراد مبتلا به اختلال دوقطبی ممکن است به بستری شدن در بیمارستان نیاز داشته باشند. اگر بیماری از کنترل خارج شده باشد و فرد را درمعرض پیامدهای جدی قرار دهد (برای مثال ازطریق رفتار پرخاشگرانه، ریسکپذیری، عدم مراقبت از نیازهای اساسی یا تمایلات خودکشی)، بستری شدن لازم است.
جمعبندی
اختلال دوقطبی، نوعی اختلال پزشکی است که میتواند درمان شود. داروها سنگبنای درمان اختلال دوقطبی هستند و درکنار درمانهای روانی اجتماعی برای بازیابی و ارتقای سلامتی و پیشگیری از بازگشت علائم مورد نیاز هستند. اگر علائم اختلال دوقطبی درمان نشود، احتمال بازگشت آنها وجود دارد.