آیا به آن اندازه که فکر میکنیم، اخلاقمدار هستیم؟
ما احتمالا به آن اندازه که فکر میکنیم، اخلاقمدار نیستیم. فیلسوفان اغلب از افراد پرسیدهاند که وقتی در موقعیت معین جان دیگران در معرض خطر باشد، چگونه رفتار خواهند کرد؛ اما آزمودن اینکه پرسششوندگان واقعا در عمل چه خواهند کرد، دشوار است. پژوهشگران به لطف واقعیت مجازی دریافتهاند که آنچه افراد میگویند با آنچه انجام میدهند، تطابق ندارد.
برای شکستن تصمیمات اخلاقی، آزمایشها و دوراهیهای فکری فراوانی وجود دارد و احتمالا هیچ کدام به معروفیت مسئله تراموا نیست. این سناریو با حرکت قطاری توقفناپذیر آغاز میشود که در مسیر کشتن پنج کارگر راهآهنی است که روی ریل گیر افتادهاند. شما میتوانید با کشیدن اهرم، قطار را منحرف و آن را به ریل دیگری هدایت کنید که یک کارگر روی آن گیر افتاده است.
با تغییر مسیر حرکت قطار، موجب مرگ یک نفر میشوید؛ اما در عوض جان پنج نفر دیگر را نجات میدهید. ولی آیا کشیدن اهرم، از نظر اخلاقی پذیرفتنی است؟ اغلب افراد به این سؤال پاسخ مثبت میدهند. اکنون وضعیتی مشابه را تصور کنید، اما این بار روی پلی پیادهرو بر فراز خطوط آهن ایستادهاید. بهمنظور نجات پنج کارگر، باید غریبهای را از روی پل به پایین پرت کنید تا قطار متوقف شود. آیا این کار اخلاقی است؟ در این مورد، نجات پنج نفر همچنان مستلزم به کشتن دادن یک نفر است؛ اما اغلب افراد میگویند خیر.
مسئله تراموا از ابداعات فیلیپا فوت، فیلسوف بریتانیایی و عضو آکادمی علوم انسانی و علوم اجتماعی بریتانیا است که ۱۰۱ سال پیش متولد شد. پژوهشگران در مطالعات مختلف تلاش کردهاند دریابند چرا چنین تفاوتی در برداشتهای اخلاقی بین دو مورد توصیفشده احساس میکنیم.
برخی پژوهشگران اشاره کردهاند که افراد ممکن است به دلیل حس همدلی در مورد وضعیت یک غریبه، مایل به هل دادن او نباشند. سیلویا تربک، استاد روانشناسی در دانشگاه جان مورز لیورپول و همکارانش افراد را در واقعیت مجازی غوطهور کردند تا رفتارشان را در دوراهیهای اخلاقی مطالعه کنند. آنها در یک مطالعه اینچنینی، ۱۰۰ نفر را در نسخهای شبیهسازیشده از مسئله تراموا قرار دادند.
واکنش خود را در نظر بگیرید. قطار خارج از کنترل و بوقزنان در حال نزدیک شدن است، پنج کارگر راهآهن فریاد میکشند و یک نفر درست مقابل شما قرار دارد. آیا او را هل میدهید؟ اغلب افراد این کار را کردند. آنها حتی با وجود آنکه طبق گفته خودشان بهشدت از وضعیت متأثر بودند و بسیار بیشتر از زمانی که فقط دربارهاش میخواندند، درگیر آن شدند، فرد غریبه را هل دادند.
تربک و همکارانش بهمنظور بررسی موقعیتهای اخلاقی مشابه، سناریوهای دیگری نیز ساختند؛ مانند رویارویی با غریبه و راندن خودرویی که از کنترل خارج میشود. در اغلب آنها، افراد برخلاف آن چیزی عمل میکنند که میگویند از نظر اخلاقی پذیرفتنی است.
پژوهشگران با بررسی مطالعات کلاسیک انجامشده در زمینه روانشناسی اجتماعی، دریافتند که افراد ریاکارانه عمل میکنند. آنها وقتی در موقعیت قرار میگیرند، کارهایی انجام میدهند که از نظر اخلاقی ناپسند میدانند. بهعنوان مثال، فیلیپ زیمباردو (روانشناس آمریکایی) در سال ۱۹۷۱ دریافت که تحت شرایط معین، داوطلبان عادی دانشجو وقتی در آزمایش نقش زندانبان را بر عهده میگیرند، رفتار پرخاشگرانه و تحقیرآمیز در برابر همدانشگاهیهایشان دارند.
استنلی میلگرم، دیگر روانشناس آمریکایی، در سال ۱۹۶۳ پی برد که اگر به برخی افراد گفته شود با قدرت مشخص به فردی دیگر شوک الکتریکی وارد کنند، آنها مایل به انجام این کار خواهند بود؛ درحالیکه هنگام پاسخ به پرسشنامه، هیچکدام از شرکتکنندگان نگفتند اینگونه رفتار خواهند کرد. تردیدها درباره اعتبار نتیجهگیری تمام این آزمایشها افزایش یافته است؛ اما درباره اینکه ماهیت انسان را بازتاب میدهند، ظاهرا تردید کمی وجود دارد. پس چرا اینگونه است؟
پاسخ سؤال یادشده هنوز مشخص نیست. پژوهشگران همچنان مشغول کار روی ماهیت واقعی اخلاق انسان هستند. آن چیزی که میگوییم درست است یا آنچه واقعا انجام میدهیم؟ به گفته تربک، ما به توسعه درکی تجربی از آنچه شهود اخلاقی ما را میسازد، نیاز داریم. پژوهشگران بدین منظور در حال کار روی آزمایشهایی هستند که میتوانند ما را به پاسخ نزدیکتر کنند. در همین حال، احتمالا باید پیش از آنکه حرفهای افراد را باور کنیم، بیشتر به رفتار اخلاقی آنها نگاه بیندازیم.