قهرمان گمنام کووید: داستان ناگفته دانشمندی که دستاورد او ساخت واکسنها را ممکن ساخت
بدون سیستم خلاقانه تحویل ایان مکلاکلن، مدرنا و فایزر نمیتوانستند واکسنهای mRNA خود را بهطور امن به سلولهای انسان برسانند. اما چرا کسی از نقش اساسی این بیوشیمیدان کانادایی قدردانی نمیکند؟ چرا کسی هیچ مزدی بابت این حقالاختراع به وی نمیپردازد؟
در تابستان ۲۰۲۰، با هجوم دنیاگیری که روزانه بیش از ۲۰۰ هزار نفر را در سراسر جهان آلوده میکرد، آلبرت بورلا مدیرعامل فایزر و اوغور شاهین، مدیرعامل بیوانتک سوار جت تشریفاتی به مقصد کلوسترنویبورگ اتریش شدند. مقصد آنها تاسیسات تولیدی کوچکی در ساحل غربی رود دانوب به نام Polymun Scientific Immunbiologische Forschung بود. مأموریت بورلا و شاهین این بود که کارخانه مذکور را متقاعد کنند تا جایی که میتواند نانوذرات لیپیدی را برای واکسن کووید ۱۹ جدید آنها بسازد که درحال گرفتن مجوز استفاده اضطراری از سازمان غذا و داروی آمریکا بود.
واکسن فایزر/بیوانتک با فناوری RNA پیامرسان طراحی شده بود که به سیستم ایمنی یاد میدهد تا با ویروس کرونا مبارزه کند. اما mRNA برای ورود ایمن به سلولها، باید در قطعات ریزی از چربی که لیپید نامیده میشود، پوشانده شود. کارخانه تولید اتریشی یکی از معدود نقاط روی زمین بود که نانوذرات لیپیدی موردنیاز را تولید میکرد و بورلا از شاهین خواست تا شخصا با او همراه شود تا بتوانند مسئولان کارخانه را متقاعد کنند. بورلا میگوید:
کل پلتفرم mRNA، نحوه ساخت مولکول mRNA نیست. این بخش راحت کار است؛ قسمت سخت کار این است که چگونه مولکول mRNA را سالم به سلولها میرسانید و دستورالعملها را تحویل میدهید.
بااینحال، داستان موفقیت مدرنا، بیوانتک و فایزر برای ایجاد آن سیستم تحویل حیاتی هرگز گفته نشده است که حماسهی پیچیدهای است که شامل ۱۵ سال نزاع حقوقی و اتهام خیانت و فریب است.
آلبرت بورلا، مدیرعامل فایزر امسال از واکسنها ۲۶ میلیارد دلار درآمد کسب کرده است. اما این ثروت بادآورده تأثیر چندانی روی ارزش سهام این شرکت که ۴۱ دلار معامله میشود، نداشته است.
آنچه واضح است این است که زمانی که بشریت به راهی برای تحویل mRNA به سلولهای انسان برای مهار دنیاگیری نیاز داشت، تنها یک راه قابلاعتماد در دست بود و البته از روشهایی نبود که فایزر، مدرنا، بیوانتک یا دیگر شرکتهای بزرگ واکسن آن را طراحی کرده باشند.
بررسی چند ماهه مجله فوربز نشان میدهد دانشمندی که بیشترین نقش را در ایجاد این سیستم تحویل حیاتی داشته است، بیوشیمیدان ۵۷ ساله کمترشناختهشده کانادایی به نام ایان مکلاکلن است.
مکلاکلن بهعنوان مدیر ارشد علمی دو شرکت کوچک به نام Protiva Biotherapeutics و Tekmira Pharmaceuticals هدایت تیمی را برعهده داشت که این فناوری حیاتی را توسعه میدادند. اگرچه امروزه افراد معدودی و هیچیک از شرکتهای بزرگ داروسازی علنا به کار نوآورانه وی اعتراف نمیکنند و مکلاکلن بهخاطر فناوری که پیشگام آن بود، مزدی دریافت نمیکند. مکلاکلن میگوید:
قرار نبود بقیه عمر خود را صرف برخورد با این موضوع کنم، اما نمیتوانم از آن فرار کنم. هنگام صبح مرورگر را باز میکنم و اخبار را میبیینم و ۵۰ درصد اخبار درمورد واکسن است. این همهجا است و شکی ندارم که واکسنها از فناوری استفاده میکنند که ما ایجاد کردیم.
مدرنا این موضوع را که واکسن mRNA این شرکت از سیستم تحویل مکلاکلن استفاده میکند، بهشدت انکار میکند و بیوانتک، شرکتی که با همکاری فایزر یکی از واکسنهای کووید را ساخته است، با احتیاط درباره آن صحبت میکند. روندهای حقوقی به حالت تعلیق درآمده است و پول هنگفتی در خطر است.
مدرنا، بیوانتک و فایزر در مسیر فروش واکسنهایی به ارزش ۴۵ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۱ قرار دارند. آنها هیچ پولی به مکلاکلن نمیدهند. شرکتهای سازنده واکسن دیگری مانند Gritstone Oncology اخیرا مجوز استفاده از فناوری تحویل مکلاکلن را درعوض ۵ تا ۱۵ درصد از فروش محصول گرفتهاند. مکلاکلن سهم مالی دیگری در این فناوری ندارد، اما حقالامتیاز مشابهی از واکسنهای مدرنا و فایزر میتواند فقط در سال ۲۰۲۱، ۶/۷۵ میلیارد دلار حاصل کند. اگرچه، در پیچوخم عجیب سرنوشت، پیشنهاد بایدن، رئیسجمهور آمریکا برای چشمپوشی از ثبت اختراعات واکسن کووید ۱۹، موجب میشود که به احتمال زیاد مالکیت معنوی مرتبط با دستاوردهای مکلاکلن منبع ثروتی برای او نشود.
با وجود تکذیبها، مقالات علمی و اسناد حقوقی ثبتشده در سازمان غذا و دارو نشان میدهد هم واکسن مدرنا و هم واکسن فایزر از سیستم تحویلی استفاده میکنند که بسیار شبیه چیزی است که مکلاکلن و گروهش ایجاد کردند. در این سیستم، ازطریق فرایند مخلوط کردنی که شامل اتانول و دستگاه متصلکننده T شکل است، mRNA در یک جزء چهارلیپیدی قرار میگیرد که با دقت زیادی فرموله شده است.
مدرنا سالها ادعا میکرد از سیستم تحویل اختصاصی خود استفاده میکند، اما وقتی زمان آزمایش واکسن کووید ۱۹ این شرکت روی موشها فرارسید، از همان چهار نوع لیپید با نسبتهای یکسان به کاررفته در فناوری مکلاکلن استفاده کرد. مدرنا اصرار دارد فرمولاسیون پیشبالینی واکسن با فرمولاسیون خود واکسن یکسان نیست. اما اسنادی که بهوسیله مدرنا پر شده است، نشان میدهد واکسن آنها از همان چهار نوع لیپید سیستم تحویل مکلاکلن استفاده میکند اما با نسخهای اختصاصی از یکی از لیپیدها و نسبتها به شیوهای که هنوز معلوم نیست، اندکی تغییر یافته است.
داستان فایزر و بیوانتک نیز مشابه داستان مدرنا است. اسناد ارائهشده به سازمان غذا و دارو نشان میدهد واکسن آنها از همان چهار نوع لیپید در نسبتهای مشابه با سیستمی که مکلاکلن و گروهش سالها پیش آن را ثبت اختراع کردند، استفاده میکند؛ فقط یکی از لیپیدها از نوع اختصاصی جدیدی است.
البته همه مکلاکلن را نادیده نمیگیرند. کاتالین کاریکو، دانشمندی که قبل از پیوستن به بیوانتک در سال ۲۰۱۳، زمینه را برای درمانهای mRNA آماده کرد، میگوید مکلاکلن بهخاطر LNP (نانوذره لیپیدی) مورد تحسین زیادی قرار میگیرد. اما کاریکو که اکنون از نامزدهای دریافت جایزه نوبل است، عصبانی است که چرا مکلاکلن سالها پیش به او کمک بیشتری نکرد تا از سیستم تحویل او استفاده کند و شرکت mRNA خود را بنا کند. او میگوید: «مکلاکلن ممکن است دانشمند بزرگی باشد، اما فاقد آیندهنگری بود».
پژوهشهای کاتالین کاریکو برای ساخت واکسنهای mRNA حیاتی بود. در ماه اکتبر، او میتواند ۵۸ امین زنی باشد که برنده جایزه نوبل میشود.
هفت سال پیش، مکلاکلن از سمت خود در تکمیرا کنار رفت و از کشف درخشان خود و هرگونه پاداش مالی احتمالی فاصله گرفت. کشمکشهای حقوقی و درگیریهای سیاسی آشفته درون صنعت داروهای بیولوژیک بر سر سیستم تحویل تأثیر بدی روی او گذاشته بود. مکلاکلن ممکن است نادیده گرفته شود، اما میداند به نجات جهان کمک کرده است. او میگوید:
گروهی از افراد وجود دارند که عمر زیادی را صرف توسعه این فناوری کردهاند. آنها قلب و روح خود را دادهاند. این افراد روز و شب کار میکردند و برای ایجاد آن از بهترین بخش وجود خود مایه گذاشتهاند.
قلعه هوهن توبینگن بر فراز شهر توبینگن آلمان قرار دارد. در اکتبر ۲۰۱۳، مکلاکلن که در آن زمان مدیر ارشد علمی شرکت تکمیرا بود، با زحمت از این تپه بالا رفت تا در مهمانی مرتبط با اولین کنفرانس بینالمللی سلامت mRNA شرکت کند.
هنگام غروب، مکلاکلن با استفان بنسل، مدیرعامل شرکت تازهکار مدرنا بحثی را آغاز کرد. مکلاکلن پیشنهاد کرد که تکمیرا و مدرنا با استفاده از سیستم تحویل داروی نوآورانه وی با هم همکاری کنند. بنسل به او گفته بود: «شما خیلی پرهزینه هستید». این گفتگو موجب احساس بدی در مکلاکلن شد. همینطور حضور یکی از همکاران سابقش به نام توماس مادن که پنج سال پیش از تکمیرا اخراج شده بود، موجب شد تا احساس بدتری پیدا کند. تا این زمان، مکلاکلن بیش از یک دهه را صرف کار روی سیستم تحویل خود کرده بود، بااینحال افرادی مانند بنسل بهنظر میرسید بیشتر علاقمند به کار با مادنی هستند که متولد لندن بود.
رقابت میان این دو دانشمند ریشه در بحث درمورد فناوری تحویلی دارد که واکسنهای امروز کووید ۱۹ بر آن متکی هستند. مکلاکلن و مادن ۲۵ سال پیش همدیگر را ملاقات کرده بودند زمانی که با هم در شرکت بیوتکنولوژی کوچکی به نام Inex Pharmaceuticals در ونکوور کار میکردند. مکلاکلن با مدرک دکتری در رشته بیوشیمی در سال ۱۹۹۶ به اینکس پیوست، که اولین شغل او پس از کامل کردن دوره فوق دکترا در آزمایش ژن در دانشگاه میشیگان بود.
یکی از مؤسسان اینکس، پیتر کالیس مدیر ارشد علمی شرکت بود که اکنون ۷۵ ساله است و فیزیکدان موبلندی است که در دانشگاه بریتیش کلمبیا تدریس میکرد. کالیس چندین شرکت بیوتکنولوژی را تأسیس کرد و جامعهای نخبه از دانشمندان را پرورش داد که ونکوور را به کانون شیمی لیپید تبدیل کرد.
اینکس روی دارویی برای شیمیدرمانی کار میکرد که مولکول کوچکی بود، اما کالیس به ژندرمانی نیز علاقه داشت. هدف او این بود که مولکولهای بزرگی مانند DNA یا RNA را درون حبابی لیپیدی تحویل دهد تا بتواند بهشکل دستنخورده و بهعنوان دارو به سلولها منتقل شود. این چیزی بود که دانشمندان دههها رویای آن را داشتند اما به آن دست پیدا نکرده بودند.
کالیس و گروهش در اینکس با استفاده از روش جدیدی که شوینده را با مایع مخلوط میکرد، موفق شدند قطعات کوچکی از DNA را درون حبابهای ریزی به نام لیپوزوم قرار دهند. متاسفانه این سیستم نمیتوانست بهطور پایدار مولکولهای بزرگتری از نوعی را که برای ژندرمانی نیاز است، به روشهای پزشکی مفید تحویل دهد. آنها روشهای دیگر ازجمله استفاده از اتانول را امتحان کردند، اما موفق نشدند. کالیس میگوید: «در اینکس تمام قطعات LNP (نانوذره لیپیدی) را در کنار هم قرار دادیم، اما به درد مواد ژنتیکی نمیخوردند».
اینکس شرکتی تجاری بود، نه آزمایشگاه پژوهشی، بنابراین دوباره به داروی شیمیدرمانی امیدوارکننده خود روی آورد. گروه ژندرمانی تا حد زیادی منحل شد. مکلاکلن کارهای باقیمانده را انجام داد و در سال ۲۰۰۰ تصمیم گرفت از آنجا برود. اما کالیس بهجای اینکه اجازه دهد که بهطور کامل از شرکت برود، وی را متقاعد کرد که داراییهای سیستم تحویل شرکت را بگیرد و آنها را در شرکت جدیدی به کار اندازد.
به این ترتیب بود که پروتیوا متولد شد (مکلاکلن مدیر ارشد علمی آن شد) که اینکس در آن سهم اندکی را حفظ کرد. مکلاکلن، مارک موری را بهعنوان مدیرعامل شرکت استخدام کرد که اکنون ۷۳ سال دارد و از مدیران قدیمی بیوتکنولوژی آمریکایی بود که دارای مدرک دکتری بیوشیمی است.
دیری نگذشت که دو شیمیدان پروتیوا یعنی لورن پالمر و لوید جفس به کشف مهمی دست پیدا کردند که به روش ترکیب جدیدی منجر شد. آنها لیپیدهای حلشده در اتانول را روی یک طرف دستگاه متصلکننده T شکل قرار دادند و در سمت مقابل، مواد ژنتیکی محلول در آب نمک را قرار دادند و سپس جریانهایی از هر دو محلول را به سمت یکدیگر پرتاب کردند. این برخورد موجب شد لیپیدها نانوذره متراکمی را تشکیل دهند که مواد ژنتیکی را درخود جای داده بود. روش کار بسیار ساده بود و نتیجه داد.
تیمی که مکلاکلن هدایت میکرد، سریعا به ساخت نانوذره لیپیدی جدیدی با استفاده از چهار نوع خاص از لیپیدها پرداخت. اگرچه اینها از لیپیدهایی بودند که اینکس نیز در آزمایشهای خود استفاده میکرد، LNP مکلاکلن دارای هسته متراکمی بود که با حبابهای لیپوزوم کیسهمانندی که اینکس ساخته بود، تفاوت زیادی داشت. تیم مکلاکلن نسبتهای خاص چهار نوع لیپید را که بهترین عملکرد را داشتند، کشف کرده بود و طبق روال، اختراع خود را ثبت کردند.
واکسنهای کووید مدرنا و فایزر از نوعی از ژندرمانی مبتنیبر مولکول RNA پیامرسان استفاده میکنند. بااینحال، دانشمندان پروتیوا در ابتدا بهسمت نوع متفاوتی از ژندرمانی با استفاده از روش تداخل RNA یا RNAi رفتند.
درحالیکه mRNA به بدن دستور میدهد تا پروتئینهای درمانی بسازد، هدف RNAi خاموش کردن ژنهای بد بیش از ایجاد بیماری است. پروتیوا با در دست داشتن سیستم تحویل مکلاکلن همکاری با شرکت بیوتکنولوژی آلنیلام (Alnylam) را با هدف ایجاد درمان RNAi آغاز کرد.
در همین حین، شرکت قدیمی مکلاکلن یعنی اینکس پس از اینکه سازمان غذا و داروی آمریکا داروی شیمیدرمانی آنها را تأیید نکرد، درحال فروپاشی بود. اینکس بیشتر کارکنان خود را اخراج کرد و سپس مجددا به تحویل دارو روی آورد. این شرکت نیز همکاری با آلنیلام را شروع کرد. در سال ۲۰۰۵، کالیس کنارهگیری کرد و کسی بهجز رقیب اصلی مکلاکلن یعنی توماس مادن برای اداره تلاشهای سیستم تحویل اینکس باقی نماند.
در سال ۲۰۰۶، پروتیوا و آلنیلام مطالعه برجستهای را در مجله Nature منتشر کردند که خبر از اولین موفقیت درزمینه خاموش کردن مؤثر ژن در میمونها میداد. در این مطالعه از سیستم تحویلی استفاده شده بود که گروه مکلاکلن آن را ایجاد کرده بودند. آلنیلام درنهایت داروی اونپاترو را تولید کرد که داروی RNAi است که برای درمان آسیب عصبی در بزرگسالان دچار برخی بیماریهای ارثی استفاده میشود.
اونپاترو اولین داروی RNAi بود که توسط FDA تأیید میشد. اسناد ارائهشده به سازمان غذا و دارو نشان میدهد که آلنیلام برای ساخت اونپاترو از همان سیستم تحویل مکلاکلن استفاده کرده است، به استثنای یک مورد. آلنیلام بهجای یکی از چهار نوع چربی، از نسخه اصلاحشدهای که به کمک توماس مادن ساخته بود، استفاده کرده بود.
در اکتبر ۲۰۰۸، مارک موری، مدیرعاملی که مکلاکلان برای اداره پروتیوا استخدام کرده بود، در یکی از اتاقهای تکمیرا، شرکت سهامی عام کوچکی ایستاد که بهتازگی آن را تصاحب کرده بود. تکمیرا مانند پروتیوا توسط اینکس که درنهایت یک سال قبل منحل شد، بنیانگذاری شده بود؛ اما هنوز تمام داراییهای باقیماندهاش را به تکمیرا منتقل نکرده بود. حدود ۱۵ دانشمند سابق اینکس ازجمله توماس مادن که در قرارداد حضور داشتند، درمقابل موری جمع شدند. موری به آنها گفت: «متاسفانه دیگر نمیتوانیم شما را نگه داریم».
اخراج مادن نتیجه یکی از درگیریهای گسترده حقوقی بود که به این خاطر رخ داد که هم اینکس و هم پروتیوا بهطور جداگانه روی تحویل دارو درحال همکاری با آلنیلام بودند. این اختلاف سالها ادامه پیدا کرد. در هر دور، موری و مکلاکلن، مادن و کالیس را متهم میکردند که ایدههای آنها را به روش نادرستی گرفتهاند. اما کالیس و مادن آن را انکار میکردند و گاهیاوقات متقابلا از آنها شکایت میکردند. دور اول دادخواهی به توافق ۲۰۰۸ منجر شد که موجب شد پروتیوا تکمیرا را تصاحب کند و موری مدیرعامل، مکلاکلن مدیر ارشد علمی و مادن اخراج شود.
توماس مادن، مدیرعامل شرکت آکویتاس، رقیب علمی مکلاکلن. تأثیر شرکت کوچک و خصوصی او بسیار زیاد بوده است. ۳۰ کارمند این شرکت بیوقفه روی سیستم تحویل واکسن mRNA فایزر/ بیوانتک کار کردند.
با وجود تنشها، مادن و کالیس در سال ۲۰۰۹ شرکت جدیدی را برای ادامه کار با آلنیلام تأسیس کردند. تکمیرا در پاسخ به این کار، از آلنیلام شکایت کرد و ادعا کرد که این شرکت بیوتکنولوژی با مادن و کالیس توطئه کرده است تا بتواند بهطور ارزان مالکیت سیستم تحویل ساختهشده توسط مکلاکلن را به دست آورد. آلنیلام این تخلف را رد کرد و مدعی شد که فقط میخواسته با مادن و کالیس که نسخه بهبودییافتهای از یکی از چهار نوع لیپید سیستم تحویل را ساختهاند، کار کند.
آن دور از جنگ حقوقی در سال ۲۰۱۲ حل شد و آلنیلام ۶۵ میلیون دلار به تکمیرا پرداخت و موافقت کرد که دهها ثبت اختراع خود را به تکمیرا واگذار کند. این ثبت اختراعات شامل ثبت اختراع لیپید بهبودیافتهای بود که مادن برای اونپاترو ایجاد کرده بود. طبق این قرارداد، شرکت جدید کالیس و مادن مجوز محدودی برای استفاده از سیستم تحویل مکلاکلن برای ایجاد محصولات کاملا جدید mRNA دریافت کرد.
در بحبوحه این نزاع حقوقی شدید، کاتالین کاریکو بیوشیمیدان مجارستانی با دستاوردهای مکلاکلن آشنا شد. کاریکو خیلی زود متوجه شد که سیستم تحویل مکلاکلن کلید دستیابی به پتانسیل درمانهای mRNA است. کاریکو از سال ۲۰۰۶ شروع به ارسال نامههایی به مکلاکلن کرد و از وی خواست تا mRNA تغییریافته او را در سیستم تحویل چهار لیپیدیاش بپوشاند. مکلاکلن که درگیر دعاوی حقوقی خود بود، پیشنهاد وی را رد کرد. کاریکو بهراحتی تسلیم نشد. او در سال ۲۰۱۳ به ملاقات مدیران تکمیرا رفت و پیشنهاد کرد که به ونکوور بیاید و مستقیما زیرنظر مکلاکلن کار کند، اما تکمیرا درخواست وی را نپذیرفت. کاریکو که در سال ۲۰۱۳ در بیوانتک مشغول به کار شد، میگوید: «مدرنا، بیوانتک و کیوروک همه میخواستند که برای آنها کار کنم اما انتخاب اول من تکمیرا بود که این کار را نکرد».
در این زمان، استفان بنسل مدیرعامل مدرنا نیز در تلاش بود تا معمای تحویل را حل کند. بنسل درزمینه همکاری با تکمیرا درحال صحبت بود، اما مذاکرات متوقف شد. تکمیرا گفته بود که برای قرارداد حداقل ۱۰۰ میلیون دلار پیشاپیش میخواهد و حق امتیاز را نیز باید به او بدهند. درعوض، مدرنا با مادن همکار شد که هنوز با کالیس در شرکت تحویل دارویشان یعنی Acuitas Therapeutics (آکویتاس) کار میکرد.
در فوریه ۲۰۱۴، مکلاکلن ۵۰ ساله شد. کارلی سیبروک، شریک زندگی وی او را به تئاتر ایمپریال ونکوور کشاند که بدون آنکه او بداند، دوستان و خانوادهاش نیز در آنجا حضور داشتند. او مکلاکلن را در لباس عروسی غافلگیر کرد و دو فرزندشان با کارتهایی که روی آن نوشته بود: «با من ازدواج میکنی؟» به استقبال او آمدند. سیبروک هرگز تصور نمیکرد که ازدواج مهم است، اما درگیری با سرطان دیدگاه وی را تغییر داد و عروسی نیز دیدگاه مکلاکلن را تغییر داد.
برخورد با وکلا و مانورهای بیپایان شرکتی آثار بدی روی این دانشمند معتاد به کار بر جای گذاشته بود. مکلاکلن احساس شکستخوردگی داشت و در سال ۲۰۱۴ تکمیرا را ترک کرد. او سهام خود در این شرکت را فروخت و اتومبیل مسافرتی دست دومی را به قیمت ۶۰ هزار دلار خرید و سفر جادهای ۵۲۰۰ مایلی را به همراه همسر، دو فرزند و سگش در سراسر کانادا آغاز کرد. او میگوید: «خسته و مایوس بودم».
با رفتن مکلاکلن، موری مدیر عامل شرکت، نام تکمیرا را تغییر داد و آن را Arbutus BioPharma (آربوتوس بیوفارما) نامید و تصمیم گرفت که با کمک شرکت دارویی Roivant Sciences (رویوانت ساینس) در نیویورک روی درمانهای هپاتیت B تمرکز کند. بااینحال او از ثبت اختراعهای خود برای سیستم تحویل داروی چهار لیپیدی دست نکشیده بود.
سپس شرکت مادن یعنی آکویتاس مجوز فرعی فناوری تحویل را برای ساخت واکسن آنفلوانزای مبتنیبر mRNA به مدرنا داد. موری اطمینان داشت که مادن حق انجام چنین کاری را ندارد و در سال ۲۰۱۶ اعلام کرد که قصد دارد قرارداد مجوز آکویتاس را فسخ کند. دو ماه بعد، آکویتاس شکایت کرد و نقص هرگونه قراردادی را رد کرد. موری همان زمان شکایت متقابل کرد و دور جدیدی از مبارزات حقوقی را آغاز کرد. اگرچه مسئله مهم این بود که این مجموعه از دعاویها مستقیما شامل mRNA میشد.
پس از دوسال درگیری، طرفین به توافق رسیدند. موری مجوز توماس مادن را برای فناوری تحویل مکلاکلن برای هرنوع داروی آینده بهجز چهار محصولی که مدرنا قبلا ساخت آنها را شروع کرده بود، فسخ کرد (موری همچنین حق برخی از فناوریهای مادن را از دست داد).
موری و رویوانت سپس شرکت دیگری به نام Genevant Sciences ایجاد کردند که بهطور خاص محل مالکیت معنوی مرتبط با سیستم چهار لیپیدی و تجاریسازی آن بود. برخی شرکتها بهسرعت دست به کار شدند. طی چند ماه، شاهین مدیرعامل بیوانتک با جنوانت قرار دادی بست تا از سیستم تحویل برای پنج مورد از برنامههای سرطان مبتنیبر mRNA موجود بیوانتک استفاده کند.
این شرکتها همچنین توافق کردند تا روی پنج برنامه mRNA دیگر که بیماریهای نادر را مورد هدف قرار می دادند، همکاری کنند. هیچ قیدی در توافق درزمینه استفاده از فناوری تحویل مذکور برای مورد کاملا غیرقابل پیشبینی مانند کووید ۱۹ وجود نداشت.
مدرنا استراتژی متفاوتی را در پیش گرفت. این شرکت دادخواستهایی را به اداره ثبت اختراعات و علائم تجاری آمریکا ارائه داد که هدف آنها لغو مجموعهای از ثبت اختراعات مرتبط با سیستم تحویل مکلاکلن بود که اکنون توسط جنوانت کنترل میشد. اما در جولایی ۲۰۲۰، همانطور که مدرنا درحال رساندن واکسن خود به کارآزماییهای بالینی بود، یک نهاد قضایی تاحد زیادی مهمترین دعاوی ثبتاختراعی را که مدرنا قصد لغو آنها را داشت، تأیید کرد (مدرنا درحال فرجامخواهی است).
استفان بنسل مدیرعامل مدرنا برای اولینبار آوریل گذشته به خاطر واکسن میلیاردر شد. ارزش بازار مدرنا اکنون بیش از ارزش بازار جنرال موتورز یا بوئینگ است و بنسل حدود ۱۱/۲ میلیارد دلار ثروت دارد.
پس از تأیید واکسنهای مدرنا و فایزر/بیوانتک، درو وایسمن، پژوهشگر برجسته mRNA در دانشگاه پنسیلوانیا در مجلهای معتبر به این نتیجه رسید که هر دو از سیستم تحویلی استفاده میکنند که مشابه سیستم تحویل به کار رفته در محصول اونپاترو آلنیلام است، اما از نسخه اختصاصی از یکی از لیپیدها استفاده میکند. وایسمن خاطرنشان کرد که هر دو شرکت از سیستم مخلوط کردن به روش متصلکننده T شکل استفاده میکنند.
توماس مادن روی سیستم تحویل واکسن فایزر/بیوانتک کار کرده است و میگوید از نسخههای بهبودیافتهای از دو مورد از چهار لیپید استفاده میکند. مادن میگوید اونپاترو و واکسن فایزر بدون بهبودهای تیم او درزمینه این لیپیدها، نمیتوانستند مجوز سازمان غذا و دارو را دریافت کنند.
مکلاکلن تغییرات جدید را نوآوری تکراری میخواند.
ری جردن، از مسئولان مدرنا در بیانیهای کتبی اظهار داشت: «تأیید میکنم که مجوزی از تکمیرا برای برخی از محصولات قدیمی خود گرفتهایم. اما محصولات جدید ما (ازجمله واکسن کووید) با فناوری جدید حرکت کرده است».
بیوانتک از اظهارنظر خودداری کرد. میکائل دولستن، مدیر ارشد علمی فایزر میگوید واکسن فایز/بیوانتک کاملا تحت پوشش ثبت اختراع قرار دارد و فایزر در تولید اولین محصول mRNA تأییدشده خود سیستم تحویل را تغییر داده است تا سالانه ۳ میلیارد دوز تولید کند. دولستن میگوید: «داشتن فرایندی که در مقیاس بسیار کوچک عمل میکند، نسبتبه مقیاس بزرگ متفاوت است و علت برخی تشابهها ناشی از نحوه تحول حوزه علمی و مشارکت منابع مختلف است.»
جنوانت از اظهارنظر خودداری کرد، اما ممکن است در مسیر نبردی دشوار قرار داشته باشد. در ماه مه، دولت بایدن از چشمپوشی از مالکیت معنوی واکسنهای کووید ۱۹ حمایت کرد. از قضا، چنین اقدامی ممکن است به نفع مدرنا، بیوانتک و فایزر باشد و مانع از این شود که جنوانت بتواند هیچ ادعایی درمورد ثروت هنگفت حاصل از واکسن آنها کند. این وضعیت همین پیامد را نیز برای مکلاکلن به دنبال دارد که نقش او در آنچه ممکن است مهمترین پیشرفت پزشکی در قرن اخیر باشد، تقریبا بهطور کامل توسط صنعت بیوتکولوژی حذف شده است. او میگوید: «قطعا احساس میکنم که سهمی داشتهام. من بهعلت نحوه توصیفشدن آن، احساسات ضدونقیضی دارم. من از نحوه ایجاد این فناوری آگاهی دارم».