مطالعات از ۱۱۳ کشور، گستره دردناک تنهایی را در جوامع مختلف نشان میدهد
تنهایی احتمالاً فصل مشترک همهی ما انسانها است. در قرن فعلی جمعیت روی زمین روزبهروز بیشتر میشود اما همچنان هیچچیز پایدارتر از تنهایی نیست. ما با آدمهای جامعه رفتوآمد میکنیم، به یکدیگر عشق میورزیم، کنار هم به کار و تحصیل میپردازیم و در نهایت وقتی از کارهای روزمره دست میکشیم و به خودمان میآییم، چیزی بهجز تنهایی نمییابیم. تنهایی بهویژه برای کودکان که روحیات حساستر و نیاز بیشتری به تعامل با دیگران دارند، تأثیراتی ماندگارتر بههمراه دارد.
حتی پیش از آنکه دنیاگیری ویروس کرونا از راه برسد، پژوهشی کلی نشان داده بود که تنهایی مزمن یا شدید، تجربهای شایع و نادیدهگرفتهشده در کشورهای متعدد است. مطالعات پیشین در جوامع صنعتی نشان دادهاند که تنهایی رو به افزایش است؛ اما بدون دادههای تاریخی دربارهی این مسئله، به سختی میتوان گفت که آمار امروزی چگونه درطول زمان یا در مناطق جغرافیایی مختلف مقایسه میشوند. ملودی دینگ، متخصص همهگیریشناسی از دانشگاه سیدنی، میگوید:
این یک باور همگانی است که از هر ۱۲ نفر حداقل یک نفر تنهایی را به حدی تجربه میکند که میتواند مشکلات جدی روانی را برایش به همراه داشته باشد اما متأسفانه این دادهها علمی نیستند؛ زیرا پژوهشگران هرگز میزان تنهایی گستردهی انسان را نسنجیدهاند. بههمیندلیل، ما تصمیم گرفتیم به بررسی این مسئله بپردازیم.
دینگ و همکارانش ۵۷ مطالعهی مشاهدهای دربارهی تنهایی را از ۱۱۳ کشور یا قلمرو بین سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۱۹ گردآوری کردند. نویسندگان مطالعه انتظار دارند در آینده از این یافتهها بهعنوان دادههای پایه برای سنجش میزان احساس تنهایی پیش از همهگیری کرونا، استفاده شود. ازآنجاکه تنهایی به رفاه ذهنی، حسی و فیزیکی وابسته است، اطلاعات جدید میتوانند در سلامت عمومی افراد تأثیر بگذارند و از این نظر حائز اهمیتاند.
بررسیهای جهانی در مورد تنهایی بیشتر دربارهی نوجوانان انجام شده و اطلاعاتی در ۷۷ کشور ثابت میکنند در جنوب شرق آسیا ۹٫۲ درصد و در مدیترانه شرقی ۱۴٫۴ درصد از نوجوانان با تنهایی شدید دستوپنجه نرم میکنند. متأسفانه تنها آماری که از میزان تنهایی بزرگسالان در دست است، به اروپا مربوط میشود. در این گوشه از جهان دانشمندان باری دیگر بههم آمیختن تفاوتهای جغرافیایی و حالات اجتماعی را مشاهده کردند. کشورهای اروپای شمالی به کمترین میزان تنهایی دچار بودند؛ بهطوریکه آمار تنهایی برای نوجوانان این منطقه ۲٫۹ درصد و برای بزرگسالان ۲٫۷ درصد بود. از بین افراد مسنتر (بالای ۶۰ سال) نیز ۵٫۷ درصد تنهایی را حس میکردند.
این در حالی است که کشورهای واقع در اروپای شرقی نسبت به تمام اروپا سهم بیشتری از تنهایی داشتند. ۷٫۵ درصد از جوانان و ۹٫۶ درصد از میانسالان ساکن اروپای شرقی تنهایی مزمن را تجربه کرده بودند؛ همچنین آمار ۲۱٫۳ درصدی تنهایی افراد مسن این منطقه بسیار شوکهکننده بود.
هنوز اطلاعاتی در دست نیست که چرا تفاوت میزان تنهایی در اروپای شرقی با دیگر نواحی اروپا اینقدر زیاد است، اما یک مطالعه نشان میدهد که احتمالاً پیامدهای ضعف در سلامت عمومی، مراقبتهای بهداشتی و حمایتهای اجتماعی از دلایل شکلگیری انزوا در اروپای شرقی هستند. آسایش و امنیت اجتماعی معمولاً شاخصهایی برای سنجش میزان تنهایی به شمار میروند، به این صورت که هرچه این شاخصها در یک کشور مثبتتر ارزیایی شوند، انزوای جمعی کمتری در آنجا رخ میدهد. دلیل آمار طبیعی و غیرنگرانکنندهی تنهایی در اروپای شمالی نیز به برتری سطح رفاه این منطقه برمیگردد؛ البته باید تحقیقات بیشتری برای اثبات این فرضیه انجام شود. نویسندگان مقاله معتقدند درک تنهایی بهعنوان یک مشکل جهانی که سلامت دنیا را به خطر میاندازد، ضروری است و سایر کشورها هم باید این موضوع را جدی بگیرند.
نبودن امکان اندازهگیری تنهایی در کشورهای مختلف دادههای دانشمندان را به مناطق کمی از جهان محدود میکند، برای مثال آنها حتی نمیدانند میزان تنهایی فعلی با میزان تنهایی در گذشته بهطور دقیق چقدر تفاوت دارد. چیزی که روشن است، بدتر شدن وضع تنهایی در دنیا است و کارشناسان بهداشت عمومی و سیاستگذاران باید با سرعت بیشتری آن را مهار کنند. اکنون مهمترین زمان برای پذیرفتن حقیقت انزوا و مقابله با آن است. سازمان جهانی بهداشت هشدار داده که سیاست قرنطینهی کشورها برای در امان نگهداشتن مردم از ویروس خطرناک کرونا، به افزایش تنهایی، افسردگی، مصرف بیش از حد الکل و مواد مخدر، آسیبرسانی به جسم و حتی خودکشی منتهی میشود.
بررسی اخیر کشورهای فقیرتر را پوشش نداده است، زیرا هیچ آماری در سطح ملی از داخل این کشورها به گوش نمیرسد که به تحقیقات جهانی کمک کند؛ همین موضوع باعث میشود مشکل تنهایی بهعنوان یک آسیب جهانی تلقی نشود. دانشمندان تأثیر انزوای جهانی بر میزان مرگومیر را با تأثیر سیگار کشیدن یکسان میدانند، بااینحال هنوز نمیدانیم چه مکانیسمی پشت این رابطهی کشنده قرار دارد.
آمار اخیر سرشماری در ایالات متحده نشان میدهد اکنون جوانان و میانسالان بیشتری نسبت به گذشته تمایل به تنها زیستن دارند. نتایج متفاوت در کشورهای مختلف نشانگر این است که الگوی سنی تنهایی در هر منطقه میتواند به زمینهای خاص مربوط شود اما هنوز دادههای بیشتری لازم است تا این موضوع اثبات شود.
غمانگیز و تکاندهنده است که با وجود تأثیر عمیق ارتباط با دیگران بر زندگیهای ما، هنوز تحقیقات زیادی در مورد این آسیب انجام نشده است. همهگیری کرونا مانند تلنگری بود که ما را با این موضوع آشناتر کرد. محققانی مثل دینگ سعی میکنند اطلاعات بیشتری ارائه دهند تا آیندهی انسان برایمان روشنتر شود. گروهی از کارشناسان عمومی ایرلند و بریتانیا در سرمقالهی پژوهش جدید نوشتهاند:
همانقدر که مقابله با فقر، مشکلات آموزشی، حملونقل نامناسب، بیعدالتی، معضل مسکن و... اهمیت دارد؛ ایجاد یک رویکرد جهانی برای مهار انزوای مزمن نیز لازم است. باید سیاستهایی اتخاذ شود که برقراری ارتباط، کار کردن در محیطهای عمومی و اعتماد کردن به دیگران را برای مردم جهان آسانتر کند.
مطالعه در نشریهی BMJ منتشر شده است.