چرا تغییر ساعت تابستانی برای سلامت مضر است؟
تقریباً یکسوم آمریکاییها میگویند از تغییرات زمانی سالانه پیروی نمیکنند. بین ۶۳ تا ۱۶ درصد اکثریت هم میخواهند این تغییرات کاملاً حذف شوند؛ اما آثار تغییر زمان استاندارد بسیار فراتر از نبود سازگاری زمانی است. پژوهشگران متوجه شدند که جلوکشیدن ساعتها در ماه مارس رابطهی مستقیمی با آثار منفی بر سلامتی دارد.
بث آن مالو، استاد عصبشناسی و امراض کودکان در مرکز پزشکی دانشگاه واندربیلت نشویل تنسی و رئیس بخش خواب است. او و همکارانش در یادداشتی که در سال ۲۰۲۰ در مجلهی عصبشناسی JAMA منتشر کرده بودند، شواهد مرتبط با تغییرات سالانهی ساعت و ارتباط آن با افزایش درصد سکته، حملهی قلبی و بیخوابی در نوجوانها را بررسی کردند. مالو و همکارانش براساس مجموعهی گستردهای از پژوهشها، معتقدند علم در ترسیم این روابط قوی عمل میکند و این شواهد نمونهی خوبی برای تطبیق استاندارد زمانی دائمی هستند.
در ساعت ۲۴ اول فروردین ۱۴۰۱، ساعتها یک ساعت به جلو رفتند. سپس در ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ یک ساعت به عقب کشیده میشوند.
بیخوابی و عوارض سلامتی
عقبکشیدن ساعتها در شهریور هرسال بیضرر است. با اینکه برخی افراد تعادل زندگی خود را از دست میدهند و برای بازیابی برنامهها به چند هفته زمان نیاز دارند، پژوهشها عقبکشیدن ساعت را چندان مضر نمیدانند؛ اما جلوکشیدن ساعتها تا اندازهای برای بدن دشوار است؛ زیرا در این شرایط، ساعت بدن یک ساعت عقب میافتد. به بیان دیگر، بدن حس میکند ساعت ۷ صبح است؛ درحالیکه ساعت ۸ صبح را نشان میدهد. درنتیجه، ساعت بدن بهمدت ۶ ماه صبحها دیرتر از وقت معمول نور را تجربه میکند. این تغییر بهویژه زمانی احساس میشود که نور صبح برای کمک به تنظیم ریتمهای طبیعی بدن ضروری است؛ بهطوریکه باعث بیداری میشود و هشیاری را افزایش میدهد.
اگرچه دلایل دقیق هنوز شناخته نشدهاند، دلیل اصلی این اختلالها میتواند اثر نور بر افزایش سطح کورتیزول یا آمیگدال باشد. کورتیزول هورمونی است که واکنش استرس را تنظیم میکند و آمیگدال بخشی از مغز است که با احساسات سروکار دارد. درمقابل، درمعرض نور بیشتر قرارگرفتن انتشار ملاتونین را در مغز به تأخیر میاندازد. ملاتونین هورمونی است که میزان خوابآلودگی را افزایش میدهد. بدینترتیب، خواب مختل و باعث میشود افراد بهطورکلی کمتر بخوابند. این تأثیر میتواند پایدار باشد و باعث شود افراد یک ساعت خواب را در شروع تغییرات فصلی از دست بدهند.
ازآنجاکه بلوغ جنسی هم به انتشار ملاتونین هنگام شب منجر میشود، نوجوانان در سیگنال طبیعی تأخیر دارند که به آنها کمک میکند به خواب بروند. درواقع، نوجوانان با افزایش طول روشنایی روز بیشتر درمعرض مشکلات خواب قرار میگیرند. این تغییر در ملاتونین در طول بلوغ تا ۲۰ سالگی ادامه پیدا میکند. نوجوانان ممکن است در دوران مدرسه، ورزش و دیگر فعالیتهای اجتماعی دچار مشکلات خواب شوند. برای مثال، بسیاری از کودکان مدرسه را تقریباً ساعت ۸ صبح یا زودتر شروع میکنند؛ بنابراین با جلوکشیدن ساعتها، بسیاری از افراد در تاریکی به مدرسه یا سفر میروند.
اثر لبه غربی
جغرافیا هم میتواند تأثیر ساعت فصلی را افزایش دهد. براساس یکی از پژوهشها، افرادی که در لبهی غربی منطقهی زمانی زندگی میکنند، هنگام صبح و بعدازظهر نور را دیرتر دریافت میکنند و کمتر از افراد در لبهی شرقی منطقهی زمانی میخوابند.
پژوهش مذکور نشان میدهد که ساکنان لبهی غربی آمار بیشتری در چاقی، دیابت، بیماری قلبی و سرطان سینه دارند و درآمد سرانهی آنها کمتر و هزینههای درمانیشان بیشتر است. پژوهش دیگر نشان میدهد درصد سرطانهای دیگر در لبهی غربی منطقهی زمانی بیشتر است.
بهعقیدهی دانشمندان، این مشکلات سلامتی ممکن است حاصل ترکیب بیخوابی مزمن و تغییرات چرخهی خواب باشند. تغییرات چرخهی خواب به فقدان انطباق در زمانبندی بین ریتمهای بیولوژیکی و دنیای خارجی مربوط است. به بیان دیگر، زمانبندی کار روزانه، روتینهای خواب یا مدرسه به این ساعت وابسته است، نه ساعت طلوع و غروب خورشید.
تاریخچه مختصر جلوبردن ساعت
کنگرهی آمریکا دستورالعمل ساعت فصلی را برای اولینبار در طول جنگ جهانی اول، برای دومینبار در جنگ جهانی دوم و و دفعهی سوم در طول بحران انرژی اوایل دههی ۱۹۷۰ صادر کرد. براساس این قانون، طولانیترشدن زمان روشنایی روز با کاهش نیاز به نورپردازی برقی به صرفهجویی در مصرف انرژی منجر میشود. نادرستبودن این ایده بارها ثابت شده است؛ زیرا گرمایش باید هنگام صبحهای زمستانی افزایش پیدا کند؛ درحالیکه نیاز به تهویهی هوا هم در بعدازظهرهای تابستانی افزایش پیدا میکند.
فرضیهی دیگر برای ساعت فصلی به رابطهی کاهش آمار جرم با نور پایان روز اشاره میکند. با اینکه این فرضیه میتواند صحیح باشد، تغییرات حاصل بسیار اندک خواهند بود و تأثیر بر سلامتی بیشتر از کاهش آمار جرم است. پس از جنگ جهانی دوم، تنظیم تاریخ شروع و پایان ساعت فصلی برعهدهی دولتهای ایالتی قرار گرفت؛ زیرا این تغییرات مشکلات زیادی را در زمانبندی قطارها و مسائل امنیتی بهوجود آوردند. باوجوداین، کنگره مصوبهی زمان یکپارچه را در سال ۱۹۶۶ ارائه کرد. این قانون تاریخهای ملی ساعت فصلی را از آخرین یکشنبهی آوریل تا آخرین یکشنبهی اکتبر تنظیم میکند.
کنگره در سال ۲۰۰۷ مصوبهی زمان یکپارچه را برای توسعهی زمان ساعت فصلی از دومین یکشنبهی ماه مارس به اولین یکشنبهی ماه نوامبر تغییر داد؛ قانونی که تا امروز ثابت مانده است. طبق این قانون، ایالتها و قلمروها میتوانند از این قوانین پیروی نکنند. آریزونا و هاوایی همراه با پورتوریکو، ویرجین آیلندز، جزایر ماریانای شمالی، گوام و ساموا براساس زمان استاندارد دائمی عمل میکنند. امروزه، بسیاری از ایالتهای دیگر هم از تغییر ساعتهای فصلی خودداری میکنند؛ اما این پرسش مطرح میشود: آیا باید تغییر ساعت فصلی را انتخاب کنند یا زمان استاندارد دائمی؟
دلیل قوی برای انتخاب زمان استاندارد دائمی
آمریکاییها در انتخاب زمان استاندارد دائمی یا تغییر ساعت فصلی به دو دسته تقسیم میشوند. بااینحال، بسیاری معتقدند که مطالعات علمی مرتبط با انتخاب زمان استاندارد دائمی قویتر هستند. زمان استاندارد ارتباط نزدیکتری با نور طبیعی دارد؛ چراکه هنگام ظهر نور خورشید کاملاً بهصورت عمود میتابد. درمقابل، تغییر ساعت فصلی از ماه مارس تا نوامبر باعث میشود نور طبیعی یک ساعت عقب بیفتد. بنابر شواهد متعدد، تغییر ساعت تابستانی غیرطبیعی و ناسالم است؛ بنابراین، بهتر است زمان استاندارد دائمی تطبیق پیدا کند.