رواندرمانی؛ کلید کنترل و درمان کمردرد مزمن
یک مطالعهی جامع جدید با جامعهی آماری بیش از ۱۳ هزار بیمار نشان میدهد که بهترین درمانها برای کمردرد مزمن باید هم جنبههای جسمی و هم ابعاد روحی بیمار را پوشش دهند؛ نه اینکه صرفاً بر درمانهای فیزیکی تمرکز کنند.
محققان ازطریق بررسی سیستماتیک ۹۷ کارآزمایی بالینی گذشته که ۱۷ رویکرد مختلف برای کنترل کمردرد مزمن را پوشش میدادند، دریافتند که افزودن مداخلات روانشناختی به درمانها (عمدتاً رفتاردرمانی و آموزش درد) منجر به حصول پایدارترین فواید، هم برای عملکرد فیزیکی بیماران و هم بهبود شدت درد آنها خواهد شد.
تصور میشود که در ایالات متحده، حدود ۸ درصد از بزرگسالان کمردرد مداوم یا مزمن را تجربه میکنند. چنین تجربههای آزاردهندهای منجر به ایجاد هزینههایی از نظر مراقبتهای بهداشتی و درمانی برای افراد و از سویی باعث از دست رفتن روزهای کاری برای آنها میشود. بهلطف مطالعهی جدید، درمانها میتوانند هدفمندتر و مؤثرتر از شرایط فعلی شوند. اما هو فیزیوتراپیست از دانشگاه سیدنی استرالیا میگوید:
دستورالعملهای بالینی بهطور مداوم ترکیبی از ورزش و درمانهای روانی اجتماعی را برای مدیریت کمردرد مزمن توصیه میکنند. بااینحال، در مورد انواع مختلف درمانهای روانشناختی موجود و اثربخشی آنها اطلاعات بسیار کمی وجود دارد.
هو معتقد است که درنتیجهی همین رویکرد و فقدان اطلاعات کافی، هم پزشکان و هم بیماران اغلب درمورد بهترین راههای درمان برای این عارضه مطمئن نیستند. یکی از انگیزههای مطالعهی جدید، شفافسازی پیرامون مواردی از روشهای دردسترس و بررسی اثرگذاری آنها و انتخاب بهترین موارد از میان آنها بود.
شش نوع اصلی از مداخلات روانشناختی برای تجزیهوتحلیل آماری در مطالعهی اخیر مورد استفاده قرار گرفت. در میان این شش مورد، مواردی از قبیل مداخلات رفتاری، درمانهای شناختی رفتاری، ذهن آگاهی، مشاوره و برنامههای آموزش درد مورد توجه بودند. نوع ششم کارآزماییهایی بود که در آن دو یا چند رویکرد روانشناختی با هم ترکیب شده و بهطور یکپارچه مورد استفاده قرار میگرفتند.
برای بهبود عملکرد فیزیکی، هم درمان شناختی رفتاری با فیزیوتراپی و هم آموزش درد با فیزیوتراپی بهتر از فیزیوتراپی صرف و متداول بوده است. برای کمک به بهبود شدت درد، رفتاردرمانی، درمان شناختی رفتاری و آموزش درد همگی مکملهای موثری هستند و میتوانند برای بیماران راهگشا باشند.
بااینحال، اثربخشی روشها و درمانها در طول زمان با آزمایشهای مختلف در مدت زمانهای مختلف تغییر کرد. نشان داده شد که آموزش درد و رفتار درمانی بیشترین تأثیر را طی ۶ و ۱۲ ماه پس از درمان داشتهاند. براساس دادههای موجود، به نظر میرسد این مداخلات نیز بیخطر باشند. محققان در مقالهی خود می نویسند:
بررسی اثربخشی و ایمنی نسبی طیف گستردهای از مداخلات روانشناختی موجود برای کمردرد مزمن، ممکن است به بهبود شفافیت و مشخصتر بودن توصیههای راهنما و حمایت بهتر از پزشکان و بیماران در تصمیمگیری درمانی کمک کند.
کمردرد مزمن به دردی گفته میشود که بیش از ۱۲ هفته طول میکشد و اغلب با اثرات روانشناختی از جمله اضطراب و افسردگی همراه است. این تأثیرات بر سلامت روان میتواند باعث بغرنجتر شدن وضعیت سلامت جسمانی فرد شود. تیم پژوهشی علاوه بر عملکرد فیزیکی و شدت درد در این پژوهش به نتایج دیگری نیز نگاه دقیقتری داشتند: کیفیت زندگی مرتبط با سلامت، ایمنی، پذیرش درمان و اجتناب از ترس.
در اینجا اجتناب از ترس یعنی اجتناب افراد از حرکت بهخاطر ترس از درد گرفتن کمرشان. با لحاظ کردن این بررسیها هم نتیجهی مشابهی مشاهده شد. درنهایت نشان داده شد که درمانهای مبتنی بر اقدامات روانشناختی افزوده، نتایج بهتری در درمان بیماران درگیر با کمردردهای مزمن در پی داشته است.
باید یادآور شویم که محدودیتهایی برای این مطالعه وجود دارد و میتوان دربارهی آن بحث کرد؛ از جمله این که بهگفتهی محققان اثربخشی طولانیمدت این درمانها (در بازههای بیش از ۱۲ ماه) هنوز نیاز به ارزیابی دارد و برخی کارآزماییهای مورد استفاده در تجزیهوتحلیل دادههای گزارش کمکیفیتی داشتند.
هرچند در مجموع، پژوهش جدید بینشهای مهمی را درمورد ماهیت عملکرد مداخلات روانشناختی بهتر و اثبات مؤثرتر بودن درمانهای مکمل در مقایسه با تکیه بر درمانها و تمرینهای فیزیکی صرف، پیش روی پزشکان و کارشناسان میگذارد. محققان در انتها مینویسند:
پزشکان باید مداخلات روانشناختی را همراه با مراقبتهای فیزیوتراپی (عمدتاً ورزش ساختاریافته) برای به حداکثر رساندن بهبود در نتایج سلامت بیماران در نظر بگیرند.
مقاله علمی مرتبط با این تحقیق در ژورنال BMJ، منتشر شده است.
نظرات