یافتهای غیرمنتظره: افسردگی اصلاً ارتباطی با سطوح پایین سروتونین ندارد
براساس مرور جامعی از پژوهشهای گذشته که به سرپرستی دانشمندان کالج دانشگاهی لندن (UCL) انجام شد، پس از دههها پژوهش، شواهد روشنی مبنیبر اینکه سطوح سروتونین یا فعالیت سروتونین علت افسردگی است، وجود ندارد.
مرور چتری جدیدی (مروری از فراتحلیلها و مرورهای نظاممندی که قبلا انجام شده بود) که در تاریخ ۲۰ ژوئیه در مجلهی Molecular Psychiatry منتشر شد، نشان میدهد که افسردگی به احتمال زیاد ناشی از عدم تعادل مواد شیمیایی نیست.
یافتههای مطالعه جدید مکانیسم اثر داروهای ضدافسردگی را مورد پرسش قرار میدهد. علت آن است که بیشتر داروهای ضدافسردگی از دسته مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs) هستند که گفته میشود با اصلاح سطوح پایین سروتونین عمل میکنند. درواقع، هیچ مکانیسم دارویی پذیرفتهشده دیگری وجود ندارد که توضیح دهد ضدافسردگیها ازطریق آن بر علائم افسردگی تأثیر میگذارند. پروفسور جوآنا مونکریف، نویسنده مقاله و استاد روانپزشکی در کالج دانشگاهی لندن گفت:
اثبات رابطه منفی همیشه دشوار است، اما فکر میکنم که میتوانیم با اطمینان بگوییم که پس از پژوهشهای فراوانی که طی چندین دهه انجام شده است، شواهد قانعکنندهای وجود ندارد که نشان دهد افسردگی ناشی از ناهنجاریهای سروتونین است یا براثر سطوح پایین یا کاهش فعالیت سروتونین ایجاد میشود. محبوبیت تئوری عدم تعادل شیمیایی افسردگی با افزایش شدید مصرف داروهای ضدافسردگی همراه شده است. تجویز داروهای ضدافسردگی از دههی ۱۹۹۰ بهشدت افزایش پیدا کرد و بسیاری از مردم داروهای ضدافسردگی را مصرف میکنند، زیرا به این باور رسیدهاند که افسردگی آنها علت بیوشیمیایی دارد، اما پژوهش جدید نشان میدهد که این باور مبتنی بر شواهد نیست.
هدف از مطالعه مروری جدید درنظر گرفتن تمام مطالعات مرتبطی بود که در مهمترین حوزههای مرتبط با سروتونین و افسردگی منتشر شده بود. پژوهشهایی که در این مطالعه درنظر گرفته شدند، درمجموع، شامل دهها هزار شرکتکننده میشدند.
مطالعاتی که سطوح سروتونین و محصولات حاصل از تجزیهی آن را در خون یا مایعات مغزی مقایسه کرده بودند، تفاوت قابلتوجهی را بین افراد مبتلا به افسردگی و شرکتکنندگان سالم (گروه کنترل) پیدا نکردند.
شواهد ضعیف و متناقض حاکی از سطوح بالاتر فعالیت سروتونین در افراد مبتلا به افسردگی در مطالعاتی پیدا شده بود که روی گیرندههای سروتونین و ترانسپورتر سروتونين (پروتئینی که بیشتر داروهای ضدافسردگی آن را هدف قرار میدهند) تمرکز داشتند. اگرچه، دانشمندان میگویند این یافتهها احتمالاً با مصرف ضدافسردگیها در افراد مبتلا به افسردگی توضیح داده میشود.
پژوهشگران همچنین مطالعاتی را بررسی کردند که در آن سطح سروتونین بهطور مصنوعی در صدها فرد کاهش پیدا کرده بود. این کار با حذف اسیدآمینه موردنیاز برای ساخت سروتونین از رژیم غذایی شرکتکنندگان انجام شد. گفته شده بود که این مطالعات نشان میدهند که کمبود سروتونین با افسردگی مرتبط است. اگرچه، فراتحلیلی که در سال ۲۰۰۷ منتشر شد و نمونهای از مطالعات اخیر نشان میدهند که کاهش سروتونین به این روش، موجب افسردگی در افراد سالم نمیشود.
شواهد بسیار ضعیفی در حمایت از ارتباط بین افسردگی و کمبود سروتونین در زیرگروه کوچکی از افراد با سابقه خانوادگی افسردگی پیدا شد، اما این گروه تنها شامل ۷۵ شرکتکننده بود و شواهد جدیدتر آن را تأیید نمیکردند.
برخی از مطالعات بزرگ که شامل دهها هزار بیمار میشدند و تنوع ژنهای مختلف ازجمله ژن ترانسپورتر سروتونين را بررسی کرده بودند، ازنظر تنوع ژنی تفاوتی بین افراد مبتلا به افسردگی و افراد سالم پیدا نکردند.
این مطالعات همچنین تأثیرات رویدادهای استرسزای زندگی را بررسی کرده و نشان داده بودند که رویدادهای استرسزای زندگی تأثیر زیادی بر خطر افسردگی دارند و هرچه فرد رویدادهای استرسزاتری را تجربه کرده بود، احتمال افسردگی او بیشتر بود.
مطالعه اولیه معروفی ارتباطی را بین رویدادهای استرسزا، نوع ژن ترانسپورتر سروتونین و احتمال افسردگی پیدا کرده بود؛ اما مطالعات بزرگتر و جامعتر نشان دادند که این نتیجه کاذب بوده است.
یافتههای فوق موجب شد پژوهشگرانِ مطالعه مروری جدید به این نتیجه برسند که هیچ حمایتی برای این فرضیه وجود ندارد که افسردگی ناشی از کاهش فعالیت یا غلظت سروتونین است.
نویسندگان میگویند یافتههای آنها مهم است، زیرا مطالعات مختلف نشان میدهند که ۸۵ تا ۹۰ درصد مردم معتقدند که افسردگی ناشی از سروتونین پایین یا نوعی عدم تعادل شیمیایی است. البته بسیاری از دانشمندان و سازمانهای حرفهای ایده عدم تعادل شیمیایی افسردگی را سادهسازی بیش از اندازه درنظر میگیرند.
همچنین شواهدی وجود دارد که نشان میدهد این باور که خلقوخوی افسرده ناشی از عدم تعادل مواد شیمیایی است، موجب میشود افراد درمورد احتمال بهبودی و امکان مدیریت خلقوخو بدون کمک پزشکی خوشبین نباشند. این مسئله مهم است، زیرا بیشتر افراد در مقطعی از زندگی خود معیارهای اضطراب یا افسردگی را دارند.
دانشمندان همچنین شواهدی را از فراتحلیل بزرگی پیدا کردند که نشان میداد سطح سروتونین در خون افرادی که داروهای ضدافسردگی را مصرف میکنند، پایینتر است. آنها به این نتیجه رسیدند که برخی شواهد با این احتمال سازگار هستند که مصرف طولانیمدت ضدافسردگیها غلظت سروتونین را کاهش میدهد. بهگفتهی پژوهشگران، افزایش سروتونینی که برخی از داروهای ضدافسردگی در کوتاهمدت موجب آن میشوند، میتواند موجب تغییرات جبرانی در مغز شود و در درازمدت اثر معکوس داشته باشد.
درحالیکه مطالعهی جدید اثربخشی ضدافسردگیها را بررسی نکرد، نویسندگان خواستار انجام پژوهشهای بیشتر هستند و درمانهایی را توصیه میکنند که بهجای تجویز ضدافسردگیها روی مدیریت رویدادهای استرسزای زندگی افراد تمرکز کند. آنها به روشهایی مانند رواندرمانی، ورزش، ذهنآگاهی یا پرداختن به عوامل زمینهای مانند فقر، استرس و تنهایی اشاره میکنند. پروفسور مونکریف گفت:
نباید به بیماران گفته شود که افسردگی ناشی از کاهش سروتونین با عدم تعادل شیمیایی است و نباید آنها را به این باور رساند که ضدافسردگیها با هدف قرار دادن این ناهنجاریهای اثباتنشده عمل میکنند. نمیدانیم که ضدافسردگیها دقیقاً چه تأثیری روی مغز دارند و دادن چنین اطلاعات نادرستی به بیماران مانع از تصمیمگیری آگاهانهی آنها درمورد مصرف یا عدم مصرف داروهای ضدافسردگی میشود.
دکتر مارک هوروویتس، یکی دیگر از نویسندگان مقاله گفت:
به من آموزش داده شده بود که افسردگی ناشی از سروتونین پایین است و من هم همین را به دانشجویانم آموزش میدادم. شرکت در این پژوهش آگاهکننده بود و احساس میکنم آنچه فکر میکردم درست باشد، برعکس بوده است. یکی از جنبههای جالب در مطالعاتی که بررسی کردیم تأثیر قوی رویدادهای نامطلوب زندگی بر افسردگی بود که نشان میدهد خلقوخوی افسرده پاسخی به زندگی افراد است و نمیتوان آن را در یک معادله شیمیایی ساده خلاصه کرد.
پروفسور مونکریف افزود:
هزاران فرد از عوارض جانبی داروهای ضدافسردگی و نیز از عوارض ناشی از قطع مصرف این داروها رنج میبرند. بااینحال میزان تجویز این داروها همچنان رو به افزایش است. ما معتقدیم که این وضعیت تاحدودی از این باور نادرست که علت افسردگی عدم تعادل شیمیایی است، نشئت میگیرد. زمان آن فرارسیده که به مردم اطلاع دهیم که این باور مبتنی بر شواهد علمی نیست.
نویسندگان هشدار میدهند هر کسی که قصد قطع مصرف داروهای ضدافسردگی را دارد، با توجه به خطر بروز عوارض نامطلوب پس از قطع مصرف، باید با فرد متخصص مشورت کند. پروفسور مونکریف و دکتر هوروویتس درحال انجام پژوهشهایی برای بررسی این مسئله هستند که بهترین روش توقف تدریجی مصرف ضدافسردگیها چیست.
نظرات