پزشکان جهشهای ژنتیکی عامل گرسنگی سیریناپذیر را شناسایی کردهاند
گزارش موردی جدید نشان میدهد دو کودک دچار گرسنگی شدید و سیریناپذیری که موجب پرخوری آنها میشد، دارای جهشهای ژنتیکی بسیار نادری بودند که در عملکرد لپیتن اختلال ایجاد میکنند.
لپتین هورمونی است که به بدن میگوید چه زمانی سیر شده است. پس از اینکه سلولهای چربی سفید لپتین را میسازند، این هورمون به ساقه مغز و هیپوتالاموس میرود و از این طریق به کنترل اشتها کمک میکند.
درحالیکه هورمون گرلین بهعنوان هورمون گرسنگی دائماً در نوسان است و هنگام ناشتا بودن بالا میرود و پس از خوردن غذا کاهش پایین میآید، سطح لپتین نسبتاً ثابت میماند و با مقدار کل چربی سفید بدن ارتباط دارد. بنابراین، لپتین به بدن میگوید چه مقدار انرژی در چربی ذخیره کرده است و وقتی این ذخایر خیلی کم میشوند، بدن را وارد حالت گرسنگی شدید میکند.
بهندرت، افراد ممکن است حامل جهشهایی باشند که در تولید یا ترشح لپتین اختلال ایجاد میکند یا اثرات آن در مغز را مهار میکند. بهگزارش لایوساینس، پیش از مطالعهی موردی جدید که اخیراً در نشریه پزشکی نیوانگلند منتشر شد، دانشمندان ۲۱ واریانت ژنتیکی را پیدا کرده بودند که در تولید لپتین، آزادسازی یا حساسیت دربرابر آن، اختلال ایجاد کرده و موجب گرسنگی سیریناپذیر میشدند که به هیپرفاژی معروف است.
در گزارش موردی جدید، نویسندگان دو کودک غیرخویشاوند شامل یک پسر ۱۴ ساله و یک دختربچه ۲ ساله را توصیف میکنند که دارای جهشهای ژنتیکی در ژن لپتین بودند که اندکی با هم فرق داشتند. هر دو کودک دارای سطوح بالای لپتین در خون بودند که با درصد چربی بدن آنها مطابقت داشت.
پزشکان پس از رد احتمال ابتلا به سندرمهای دیگر یعنی سندرم پرادر–ویلی و سندرم باردت-بیدل (دو سندرم ژنتیکی دیگر که باعث افزایش اشتها و افزایش وزن در کودکان میشوند)، ژن لپتین هر کودک را بررسی کردند که LEP نام دارد. آنها دریافتند که هر کودک دارای نسخهی متمایز یا واریانتی از ژن LEP است. آنها واریانت پسر را P64S و واریانت دختر را G59S نامیدند. این ژنها کدکننده نسخههای کمی تغییریافته از لپتین هستند.
- چرا برخی افراد همیشه احساس گرسنگی میکنند31 فروردین 00مطالعه '3
- نتایج یک مطالعه: عصبانیت ناشی از گرسنگی پدیدهای واقعی است18 تیر 01مطالعه '3
- آیا برخی غذاها واقعا اشتها را سرکوب میکنند؟3 مهر 01مطالعه '7
پژوهشگران ازطریق مطالعه سلولهای انسانی در ظروف آزمایشگاهی، میزان اتصال لپتینهای تغییریافته را به گیرندهی آنها بررسی کردند که در مغز وجود دارد. هر دو نسخه لپتین به گیرنده متصل میشدند، اما موجب سیگنالهای ضعیفی میشدند. واریانتهای لپتین در حضور لپتین طبیعی، گیرنده را مهار میکردند و اجازه اتصال لپتین طبیعی را نمیدادند. بنابراین، درحالیکه کودکان مقادیر زیادی لپتین تغییریافته تولید میکردند، این هورمون نمیتوانست به مغز سیگنال بدهد که بدن آنها حاوی مقادیر زیادی انرژی ذخیرهشده است. بدون این سیگنال، کودکان احساس سیری نمیکردند و مغز آنها در تلاش بود تا کمبود انرژی را که وجود نداشت، جبران کند.
پزشکان برای درمان کودکان از شکل مصنوعی لپتین به نام مترلپتين استفاده کردند. در ابتدا هر دو کودک برای غلبه بر اثرات واریانتهای لپتین در مغزشان به دوزهای بالاتر از حد معمول درمان نیاز داشتند. همچنین، هر دو کودک بهمنظور کاهش چربی سفید و بنابراین تولید لپتین، در برنامههای روزهداری و ورزش شرکت کردند. نویسندگان در گزارش خود نوشتند: «این امر در نهایت به پاسخ درمانی و عادیشدن مصرف غذا، سیری و کاهش وزن منجر شد. هر دو کودک آنتیبادیهای ضد مترلپتين تولید کردند که پزشکان انتظار آن را داشتند، اما بهنظر نمیرسید این امر بر اثربخشی دارو تأثیری داشته باشد. عوارض جانبی جدیای وجود نداشت و هر دو بیمار در نهایت به وزن تقریباً طبیعی رسیدند.»
نظرات