آیا روان‌آزار بودن می‌تواند جنبه‌های مثبت داشته باشد؟

جمعه ۶ مرداد ۱۴۰۲ - ۲۲:۳۰
مطالعه 6 دقیقه
ضیافت هانیبال لکتر
براساس پژوهش‌های اخیر برخی از ویژگی‌های روان‌آزاری می‌توانند موفقیت‌هایی را برای افراد روان‌آزار به‌همراه آورند؛ دقیقا خلاف چیزی که تاکنون تصور می‌شد.
تبلیغات

با فکرکردن به یک بیمار روانی یا روان‌آزار ممکن است تعدادی از شرورترین شخصیت‌های هالیوود به ذهن‌تان خطور کند؛ از قاتلان جذابی مانند هانیبال لکتر گرفته تا آنتون چیگور که خاویر باردم در فیلم «جایی برای پیرمردها نیست» به‌تصویر کشده است. اما ویژگی‌ها و علائم روان‌آزاری در امتداد مقیاسی از ضعیف تا قوی قرار می‌گیرند؛ بنابراین ممکن است فردی با درجات خفیف به روان‌آزاری مبتلا باشد و فرد دیگری درجات شدیدتری از این اختلال را تجربه کند؛ حتی ممکن است همین الان نیز یک روان‌آزار در کنار شما نشسته باشد.

به‌نقل از ارز تکنیکا، برخی از روان‌شناسان معتقدند که تمرکز روی رفتارهای روان‌آزاری خشونت‌آمیز و مجرمانه، مطالعه‌ی آنچه را که آن‌ها «روان‌آزاران موفق» می‌نامند، به حاشیه رانده است. روان‌آزاران موفق به افرادی گفته می‌شود که تمایلات روان‌آزاری دارند؛ اما می‌توانند خود را از مشکلات دور نگه دارند و شاید حتی به‌نحوی از ویژگی‌های اختلال خود سود ببرند.

محققان هنوز درمورد ویژگی‌های متمایزکننده‌ی روان‌آزارهای موفق از قاتلان زنجیره‌ای به توافق نرسیده‌اند؛ اما در تلاش هستند تا آنچه را که به‌گفته‌ی آن‌ها شاخه‌ی درک‌نشده‌ی رفتار انسان نام دارد، مشخص کنند. تعدادی از روان‌شناسان به‌دنبال بازیابی و احیای معنای روان‌آزاری نیز هستند.

لوئیز والاس، مدرس روان‌شناسی قانونی در دانشگاه دربی انگلستان می‌گوید: «بسیاری از تفکرات مردم درباره‌ی روان‌آزارها، کاملا با واقعیت این اختلال در تضاد است. اختلال روان‌آزاری جذاب و نمایشی نیست. ویژگی‌های روان‌آزاری تاحدودی در تمام مردم وجود دارد و نباید به آن‌ها انگ زد یا تحسینشان کرد.

مطالعه‌ی روان‌آزاران، از برخی جهات علم روان‌شناسی را به سرآغاز خود باز می‌گرداند. هروری کلکلی، روان‌پزشک بانفوذ اهل ایالات متحده، سال ۱۹۴۱ در کتاب خود به‌نام «نقاب سلامت روانی» به معرفی مشخصات شخصیتی فرد روان‌آزار پرداخت: انسانی به‌ظاهر جذاب، اما خودمحور و نامطمئن که هسته‌ی ضداجتماعی خود را پنهان می‌کند.

کلکلی که بعدها قاتل سریالی بدنام، تد باندی را به‌عنوان روان‌آزار معرفی کرد، بینش خود را با بررسی افراد حاضر در مراکز روان‌پزشکی به‌دست آورده بود. درمیان توصیفات کلکلی از روان‌آزاران، افرادی نیز بودند که می‌توانستند بدترین رفتارهای خود را پنهان کنند؛ به‌عنوان مثال او مشخصات یک تاجر روان‌آزار را ترسیم کرده بود که به‌سختی کار می‌کرد و کاملا عادی به‌نظر می‌رسید؛ البته به‌جز موارد خیانت‌ زناشویی، سنگدلی، مشروب‌خواری وحشیانه و ریسک‌پذیری.

درطول دهه‌های بعد، محققانی که قصد مطالعه‌ی افراد روان‌آزار را داشتند، این‌کار را اغلب در زندان‌ها انجام می‌دادند. با انجام این‌کار، مشخصات روان‌آزاری که ابتدا توسط کلکلی به‌طور گسترده در قالب مفهومی مبهم در کتاب‌ها و فیلم‌ها تصور می‌شد، ارتباط تنگاتنگی با مجرمان خطرناک و خشن در حوزه‌های عمومی و دانشگاهی پیدا کرد. این دیدگاه، اکنون به چالش کشیده شده است.

درطول ۱۵ سال گذشته، علم روان‌پزشکی آنچه را که تحت عنوان «رویکرد ابعادی» شناخته می‌شود، براساس ایده‌ی مقیاس‌ها، طیف‌های صفت و شدت علائم پذیرفته است. این رویکرد، جایگزین روش طبقه‌‌بندی شده است که نگاه صفر و یک به سندرم‌های روانی داشت و صرفا ارزیابی می‌کرد که آیا آن بیماری‌ها وجود دارند یا خیر.

دیدن روان‌آزاری از دریچه‌ای متفاوت، درهای جدیدی را به روی محققان گشوده است. آن‌ها دیگر برای مطالعه‌ی روان‌آزاری نیازی به کار در زندان ندارند؛ درعوض می‌توانند گروه‌هایی را از جمعیت عمومی انتخاب کنند و پس از غربالگری آن‌ها ازنظر ویژگی‌های روان‌آزاری، رفتار و زیست‌شناسی افراد عادی با روان‌آزاری موفق یا خفیف را مورد مطالعه قرار دهند. دزیره پالمن، محقق روان‌شناسی بالینی از دانشگاه علوم کاربردی آوانس در هلند می‌گوید: «بیشتر افراد روان‌آزار در اطراف ما زندگی می‌کنند.»

کپی لینک

تعادل از جنس جسارت

روان‌آزاری، ترکیبی از چندین صفت متقابل است. مدل سنتی ذهن روان‌آزار، روی پَستی و مهارگسیختگی تمرکز دارد. ازنظر روان‌شناسی، پَستی به‌معنای جستجوی تهاجمی برای منابع، بدون توجه به دیگران است؛ مهارگسیختگی نیز خود را به‌‌صورت کنترل‌نکردن تکانه (محرک) نشان می‌دهد. افرادی که دارای هردو ویژگی هستند، احساس همدلی بسیار کمی دارند یا اصلا چنین حسی در آن‌ها وجود ندارد. کنترل اعمالی که اغلب عواقب خشونت‌آمیز به‌دنبال دارند نیز برای چنین افرادی دشوار است.

روان‌شناسان، به‌عنوان بخشی از بازنگری اخیر، عامل جدید جسارت را هم معرفی کرده‌اند. آن‌ها جسارت را ترکیبی از تسلط اجتماعی، تاب‌آوری عاطفی و ماجراجویی تعریف می‌کنند. کریستوفر پاتریک، از محققان قدیمی روان‌آزاری و یکی از روان‌شناسان بالینی دانشگاه ایالتی فلوریدا می‌گوید: «شما می‌توانید جسارت را به‌عنوان بی‌باک‌بودن در حوزه‌ی تعامل با دیگران تصور کنید؛ جایی که به‌راحتی مرعوب نمی‌شوید، قاطع‌تر هستید و حتی روی دیگران تسلط دارید.»

به‌گفته‌ی پاتریک باید توجه داشت که لزوما یک انسان جسور، فردی روان‌آزار نیست؛ اما اگر جسارت را به درجات بالایی از پستی و مهارگسیختگی اضافه کنید، می‌توانید یک فرد روان‌آزار دراختیار داشته باشید. فردی که می‌تواند از اعتمادبه‌نفس اجتماعی برای پنهان‌کردن رفتارهای افراطی خود استفاده کند و در موقعیت‌های رهبری برتر قرار گیرد. درواقع ممکن است میزان جسارت، ارتباط بسیار نزدیکی با این موضوع داشته باشد که آیا فردی با ویژگی‌های روان‌آزاری سنتی می‌تواند در زندگی خود به موفقیت برسد یا خیر.

سایر ویژگی‌های روان‌آزاری هم می‌توانند برای افرادی در مشاغل خاص مفید باشند؛ به‌عنوان مثال، پَستی اغلب خود را به‌صورت نداشتن همدلی نشان می‌دهد. به‌عقیده‌ی والاس، در دنیای سازمانی، به وجود افرادی نیاز است که بتوانند تحت فشار نیز وظایف خود را گاهی بدون ذره‌ای همدلی انجام دهند؛ چراکه این افراد باید بتوانند تصمیمات بسیار سختی را بگیرند.

به‌عنوان مثالی روشن از این مورد می‌توان به مطالعه‌ای در سال ۲۰۱۶ اشاره کرد که روی کارمندان یک آژانس تبلیغاتی استرالیایی انجام شد. این مطالعه نشان داد که مدیران ارشد در معیارهای رفتارهای مرتبط با روان‌آزاری، از کارکنان‌ رده‌های پایین‌تر امتیاز بالاتری به‌دست آوردند. مدیران در ابتدا جذاب، خونسرد و آرام به‌نظر می‌رسیدند؛ اما خودمحور، بی‌وجدان و فاقد احساس سرزنش خود بودند.

تحقیق دیگری در این زمینه نشان داد که زبان مورد استفاده برای توصیف کاندیدای ایدئال در آگهی‌های استخدام مدیر اجرایی می‌تواند افراد دارای ویژگی‌های روان‌آزاری را جذب کند. در مثالی صریح، شرکتی بریتانیایی در سال ۲۰۱۶ برای استخدام «مدیر سوپراستار فروش رسانه‌های تجاری جدید روان‌آزار!» دستمزدی بین ۵۰ تا ۱۱۰ هزار پوند تعیین کرده بود. به ادعای این شرکت، از هر پنج مدیرعامل یک نفر روان‌آزار بود و آن‌ها به‌دنبال استخدام فردی با ویژگی‌های مثبت موردنظر خود بودند.

برخی معتقد هستند که ویژگی‌های روان‌آزاری و گرایش‌های مرتبطی مانند نترس‌بودن و خودشیفتگی می‌توانند باعث شوند که افراد، رفتاری قهرمانانه از خود بروز دهند. مطالعه‌ای در سال ۲۰۱۸ نشان داد که امدادگران ازنظر ویژگی‌های روان‌آزاری مانند تسلط بی‌باکانه، مهارگسیختگی و هیجان‌خواهی، از غیرنظامیان امتیاز بسیار بالاتری کسب کرده بودند.

ایده‌ی مثبت‌بودن برخی ویژگی‌های روان‌آزاری برای همه خوشایند نیست و به‌گفته‌ی کلاوس جی تمپلر، مشاور روان‌شناسی سازمانی، دعوای بسیار بزرگی در این زمینه به‌راه افتاده است. تمپلر می‌گوید منتقدان این موضوع، با گنجاندن خصیصه‌ی جسارت در ویژگی‌های افراد روان‌آزار مشکل دارند.

در مطالعه‌ای در سال ۲۰۲۱ از بیش‌از هزار دانش‌آموز خواسته شد تا موافقت یا مخالف خود را با جمله‌هایی در مورد ویژگی‌های پستی، مهارگسیختگی و جسارت اعلام کنند. نتایج این مطالعه نشان داد که افزایش سطوح ویژگی‌های پستی و مهارگسیختگی می‌تواند توضیحی برای تغییرپذیری رفتارهای ضداجتماعی مانند پرخاشگری، قانون‌شکنی و مصرف مواد مخدر ارائه دهد. به‌عبارت بهتر، جسارت تا حدود زیادی به این رفتارها نامرتبط بود.

بااین‌وجود پاتریک براین باور است که برخی افراد با این تعبیر سازگاری ندارند. پژوهش‌های دیگر افرادی را شناسایی کرده‌اند که امتیازهای بالاتری در زمینه‌ی پستی یا مهارگسیختگی دارند؛ اما به‌نظر نمی‌رسد که به‌دلیل رفتارهای ضداجتماعی دچار مشکل شوند. جسارت ممکن است باعث ایجاد تفاوت شود: برخی مطالعات نشان می‌دهند که جسارت می‌تواند درمورد شرایط رفاه و رفتار در محل کار محافظت‌کننده باشد.

به‌باور پاتریک، بخشی از مشکل ناشی از این است که محققانی که به بررسی‌ ویژگی‌های مثبت روان‌آزاری می‌پردازند، نسخه‌ی خاص ابزار غربالگری خود را برای شناسایی موارد شدیدتر روان‌آزاری دراختیار ندارند. این ابزار غربالگری، درواقع چک‌لیستی است که توسط یک روان‌شناس کانادایی به‌نام رابرت هیر تهیه شده و روی تاثیرات مهارگسیختگی و پستی تمرکز دارد.

والاس برای رفع این شکاف، به تهیه‌ی یک مقیاس روان‌آزار موفق کمک کرد؛ یک مقیاس ۵۴ سوالی که برای شناسایی و ارزیابی ویژگی‌های روان‌آزاری در جمعیت عمومی طراحی شده است. او امیدوار است که مقیاسی که درحال‌حاضر در دست بررسی قرار دارد، به محققان برای ارزیابی میزان شیوع روان‌آزاری موفق در محل کار یا ویژگی‌های روان‌آزاری در افرادی که در موقعیت‌های قدرت و رهبری قرار دارند کمک کند.

مقیاس والاس از پاسخ‌دهنگان می‌خواهد تا موافقت یا مخالفت خود را با جملاتی مانند «کسب موفقیت می‌تواند دشوار باشد.» اعلام کنند. به‌عقیده‌ی والاس، چنین مقیاسی واقعا مورد نیاز است؛ زیرا درحال‌حاضر تحقیقات روان‌آزاری موفق، تقریبا مانند گشتن به‌دنبال چیزی در تاریکی است. او می‌گوید که تنها راه پیش‌بردن تحقیقات، اندازه‌گیری این ویژگی‌ها است.

درنهایت والاس امیداور است که این مقیاس به افرادی بیشتری کمک کند تا متوجه شوند که فردی با ویژگی‌های روان‌آزاری، همیشه هم چیز بدی نیست. او می‌گوید: «هنوز چیزهای زیادی درمورد افرادی با ویژگی‌های اولیه‌ی روان‌آزاری و چگونگی درگیری آن‌ها با زندگی روزمره‌شان وجود دارند که ما نمی‌دانیم.» به‌گفته‌ی او، دلیل این ناآگاهی، گم‌شدن در ایده‌ی هانیبال لکتر است.

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات