رفتار تبعیضآمیز والدین با فرزندان چه پیامدهایی دارد؟
درحالیکه بیشتر والدین این موضوع را قبول ندارند، بسیاری از آنها یک «فرزند مورد علاقه پنهانی» دارند و نحوه رفتار آنها با او نسبتبه فرزندان دیگر متفاوت است. این امر میتواند اثرات ماندگاری بر سلامت روان فرزندان و همچنین روی روابط خانوادگی داشته باشد.
دبرا دنت، روزنامهنگار بیبیسی میگوید: «من و خواهر و برادرانم همیشه وقتی برادر وسطیمان برای دیدن والدینم میآمد، متوجه [تبعیض] میشدیم: مادرم کاسههای کوچک کوکتل میگو را بهعنوان پیشغذای ویژه بیرون میآورد.»
ما با گفتن پسر اسرافکار به این موضوع اعتراض میکردیم و اندکی از این موضوع رنجیدهخاطر میشدیم که با بقیه ما هرگز اینقدر ویژه رفتار نمیشد. توضیح رسمی این بود که او به اندازه بقیه نمیتواند برای ناهار یکشنبه به خانه بیاید، اما این توضیح هنوز منصفانه بهنظر نمیرسید.
درحقیقت، با وجود کوکتل میگو، فکر نمیکردم والدینم فرزند عزیزدردانهای داشته باشند. من با پنج خواهر و برادر در خانوادهای از طبقه کارگر در شمال لندن بزرگ شدم. البته من و برادرانم و خواهرم، نقشها و مشاغل متفاوتی در خانواده داشتیم و دلایل تفاوت رفتار والدینم با ما منطقی بهنظر میرسید.
طرفداری والدین با اعتماد به نفس پایین، اضطراب، افسردگی و مشکلات رفتاری در کودکان همراه است
من بهعنوان کوچکترین عضو خانواده همیشه در دسترس والدینم بودم تا اگر کاری داشتند، انجام دهم. شاید علت آن بود که فکر میکردند انرژی زیادی دارم. خواهرم معمولاً به خرید میرفت، زیرا میتوانست رانندگی کند. خانه ما شلوغ بود و سگی به نام شبا نیز داشتیم.
بهطورکلی، بهنظر من همه چیز منصفانه بهنظر میرسید. اما سال گذشته در جمع خانوادگی یکی از برادران بهطور ناگهانی گفت که فکر میکند من فرزند مورد علاقه پدر بودم. خواهرم از این موضوع کمی تعجب کرد و من متوجه شدم شاید داستان آنطور نباشد که من فکر میکنم و والدین من نیز فرزند مورد علاقهای داشته باشند.
در این مورد به فکر فرو رفتم که چگونه اعضای خانواده من و خانوادههای دیگر این روابط را تجربه میکنند و حتی اگر درمورد آنها آگاه نباشیم، آنها چگونه در درازمدت روی ما تأثیر میگذارند.
جانبداری والدین (parental favouritism) رفتاری شایع است و میتواند بسیار مضر باشد. این رفتار در حدود ۶۵ درصد از خانواده ها دیده میشود و در بسیاری از فرهنگها شناسایی شده و مورد مطالعه قرار گرفته است.
جانبداری والدین میتواند بر سلامت فرزندان از دوران کودکی گرفته تا میانسالی و پس از آن تأثیر نامطلوبی داشته باشد. این رفتار عامل مهمی در طیف وسیعی از مشکلات عاطفی درنظر گرفته میشود و روانشناسان نامی نیز برای آن انتخاب کردهاند: رفتار ناهمسان والدین یا PDT.
اعضای یک خانواده ممکن است دراینباره اختلافنظر داشته باشند که آیا اصلاً رفتار متفاوت والدین در خانوادهی آنها وجود دارد یا نه. لوری کرامر، استاد روانشناسی کاربردی در دانشگاه نورث ایسترن در ایالات متحده میگوید: «علت آن است که احساس در اولویت نبودن میتواند تجربهای بسیار شخصی باشد. رفتار متفاوت میتواند با اختصاص دادن زمان، توجه، تمجید یا محبتِ بیشتر ارتباط داشته باشد. همچنین فرزند مورد علاقه ممکن است کمتر تحت کنترل باشد، محدودیتهای کمتری را تجربه کند و کمتر مورد سختگیری یا تنبیه قرار گیرد.»
فردی که احساس میکند، با او بهعنوان اولویت دوم رفتار میشود، ممکن است پیامدهای عمیقی را تجربه کند. کودکان از سنین پایین نسبت به رفتار متفاوت آگاه هستند و متوجه میشوند که والدین به یکی از فرزندان محبت بیشتری نشان میدهند. طرفداری والدین با اعتماد به نفس پایین و همچنین اضطراب، افسردگی و مشکلات رفتاری ازقبیل رفتارهای پرخطر در کودکان همراه است.
طرفداری والدین میتواند موجب افزایش تنش و درگیری بین فرزندان شود
طرفداری والدین همچنین ممکن است اثرات جانبی بر سلامت عاطفی داشته باشد و موجب مشکلات غیرمستقیم دیگر شود. برای مثال، پژوهشهای انجامشده در چین نشان داده است جانبداری والدین عامل اعتیاد به تلفن همراه در نوجوانان است.
در مطالعه کوچک کانادایی روی هشت نوجوان بیخانمان، هفت نفر گفتند که احساس میکنند والدین آنها یکی از فرزندان را بر آنها ترجیح دادهاند، درحالیکه با آنها همیشه بهعنوان فرزند دردسرساز رفتار شده است و این امر در متلاشی کردن روابط خانوادگی نقش داشته است. درحالیکه مطالعه آنقدر کوچک است که نمیتوان براساس آن نتیجهگیری گستردهتری کرد، اما همچنان نشان میدهد تأثیر ناشی از تبعیض میان فرزندان تا چه حد میتواند عمیق باشد.
تأثیر رفتار متفاوت والدین بر فرزندان ممکن است تا بزرگسالی ادامه داشته باشد؛ در مطالعات انجامشده جانبداری مادرانه با افسردگی بالاتر در فرزندان بزرگسال مرتبط بوده است. تأثیر این سوگیری ممکن است تا سنین پیری نیز ادامه داشته باشد، زیرا والدین همچنان با فرزندان بزرگسال خود رفتار تبعیضآمیزی دارند.
درحالیکه مسئولیت این امر برعهده والدین است و نه فرزندان، طرفداری میتواند به پیوند میان فرزندان آسیب بزند و موجب افزایش تنش و درگیری بین آنها شود. این امر بهویژه از آن جهت نگرانکننده است که داشتن روابط خوب با خواهران و برادران برای سلامتی و شادی ما مهم است.
با توجه به زیانبار بودن این رفتار، آیا والدین نمیتوانند بهسادگی از تبعیض قائل شدن بین فرزندانشان اجتناب کنند؟ بهنظر کرامر، آنها ممکن است عمداً این کار را انجام ندهند و احتمالاً حتی از این کار آگاه نیستند. او میگوید: «ممکن است علت آغاز رفتار تبعیضآمیز آن باشد که آنها شباهتهایی بین خود و فرزندشان میبینند و ارتباط بیشتری با او برقرار میکنند.»
پژوهشهای کرامر روی نوجوانان و والدین آنها نشان داده است که خانوادهها معمولاً دراینباره صحبت نمیکنند و این امر رفع آسیب یا سوء تفاهم را دشوارتر میکند. کرامر میگوید:
اگر با احتیاط به این موقعیتها پرداخته شود، بهطوریکه کسی احساس نکند مورد سرزنش قرار میگیرد یا مقصر است، میتوانید گفتگوهای صریحتری داشته باشید تا موقعیت را درک کنید. برای مثال، والدین میتوانند بپرسند چرا کودک آنها احساس میکند که آنها دیگری را ترجیح میدهند. اگر والدین به حرفهای او گوش کنند و دلیلی برای رفتار متفاوت خود ارائه کنند، میتواند تاثیر شگفتانگیزی داشته باشد. ممکن است کودک متوجه شود این کار دلیل معقولی دارد و به این خاطر نیست که آنها فرزند دیگر را بیشتر دوست دارند.
ما در خانواده خود هرگز مسئله جانبداری را مطرح نکردیم. اما پس از آن اظهارنظر ناگهانی برادرم دراینباره که من فرزند مورد علاقه پدرم بودم، تصمیم گرفتم در این مورد بیشتر بدانم. در ابتدا از برادرم سوال کردم که چرا این حرف را زد. او پاسخ داد که پدر یکبار به این خاطر که او مرا با مول(دستگاه حفاری تونل مجموعه تلویزیونی تاندربرد) ترسانده، سرزنش کرده بود.
وقتی من و خواهر و برادرانم بیشتر صحبت میکردیم، به خاطر میآوردیم که گاهی مادرم با برادر بزرگمان رفتار ترجیحی داشت که شاید به این دلیل بود که فرزند اولش بود. در همین حال، پدرمان غالباً از زیرکی برادر وسطی ما تعریف میکرد. چنین مواردی شاید بیاهمیت بهنظر برسند، اما بهراحتی میتوان فهمید که میتوانند تقویت شوند و حتی به رنجش منجر شوند.
این امکان وجود دارد که تأثیر رفتار تبعیضآمیز در خانواده ما با این واقعیت خنثی شده که ما شش نفر هستیم و این موضوع که پنج نفرمان کوکتل میگو را دریافت نمیکردیم، میتوانست موضوعی برای شوخی کردن باشد. وقتی برادر وسطیمان میآمد، همه ما همچنان میتوانستیم از کوکتل میگو لذت ببریم.
خانوادهای را تصور کنید که فقط دو فرزند دارند و یکی از آنها ناهار کوکتل میگو دریافت میکند درحالیکه به دیگری همیشه غذای سادهای داده میشود: او احتمالاً احساس خواهد کرد که مورد ظلم واقع شده یا درحال تنبیه شدن است یا از خانواده کنار گذاشته شده است.
قویترین عامل مؤثر بر نزدیکی عاطفی والدین با فرزندی خاص، این احساس است که او شبیه آنها است
گروهی از پژوهشگران آمریکایی به مدت دو دهه خانوادهها را ردیابی کردند تا درک بهتری از ارتباط بین نسلها به دست آورند. پژوهشگران از پدران و مادران پرسیدند: «با کدام یک از فرزندان خود احساس نزدیکی عاطفی بیشتری میکنید؟» پس از اندکی تأمل، نسبت بالایی از مادران (۷۵ درصد) به یکی از فرزندان خود اشاره کردند. بقیه هیچ کدام را انتخاب نکردند یا گفتند با همه احساس نزدیکی مشابهی دارند.
همچنین از والدین پرسیده شد که با کدامیک از فرزندان خود احساس درگیری و دلسردی بیشتری میکنید. پیامدهای این امر در تمام طول عمر کودک باقی میماند؛ فرزندی که در اوایل کودکی بهعنوان فرزند ناامیدکننده انتخاب شده، در مراحل بعدی زندگی نیز به همین شکل با او رفتار میشود.
ترتیب تولد در برخی از جنبههای طرفداری نقش داشت، اما تأثیر آن به اندازهای که غالباً تصور میشود، نبود. پژوهشگران ترتیب تولد را بهعنوان عامل تعیین کننده در رفتار تبعیضآمیز والدین تشخیص ندادند. از دیدگاه نزدیکی عاطفی، فرزند آخر نسبت به فرزندان وسط یا فرزند اول بیشتر انتخاب میشود. اما قویترین عامل نزدیکی عاطفی، احساس تشابه فرزند به والدین بود.
فرزند برتر بودن نیز میتواند با درد همراه باشد. درحالیکه ممکن است تصور کنید فرزند ارجح بودن فواید زیادی دارد، این موقعیت میتواند در بزرگسالی ناراحتی عاطفی برای آن فرزند به همراه داشته باشد.
رفتار تبعیضآمیز والدین با فرزند مورد علاقهشان با علائم افسردگی بیشتر برای آن کودکان همراه است. علت آن است که این موقعیت در روابط کودک با فرزندان دیگر خانواده تأثیر منفی دارد. تنش با خواهر و برادران در بزرگسالی پیامدهایی برای سلامت روان دارد.
درحالیکه طرفداری والدین میتواند حتی در بزرگسالی ما را آزار دهد، تجربه ما از آن میتواند با افزایش سن تغییر کند. پژوهشگران دریافتهاند که تأثیر طرفداری والدین بر فرزندان در مراحل مختلف زندگی به شکلهای مختلفی بروز میکند. برای فرزندان کوچکتر، طرفداری ممکن است بیشتر با این مسئله ارتباط داشته باشد که والدین در مقایسه با فرزندان دیگر چه مقدار زمان را با آنها میگذرانند. برای فرزندان بزرگسال ممکن است بیشتر با حمایت مالی نابرابر ارتباط داشته باشد.
- تنهایی امروز کودکان در آینده به صورت افسردگی بروز خواهد کرد23 خرداد 99مطالعه '3
- چگونه آسیب روانی والدین آثار زیستی در کودکان برجای میگذارد؟22 تیر 01مطالعه '17
راهحل مشکل طرفداری والدین آن نیست که با همه فرزندان خود رفتار دقیقاً یکسانی داشته باشید. نمیتوان در هر موقعیتی با همه بچهها به یک شکل برخورد کرد و بچهها نیز این را نمیخواهند. آنها میخواهند براساس شخصیت، سن، علایق و جنس خود درک شوند.
آگاهی بیشتر میتواند به والدین کمک کند تا از ایجاد موقعیتهای غیرعادلانه پرهیز کنند. این امر مهم است، زیرا کودکان ممکن است الگوی طرفداری را یاد بگیرند و در بزرگسالی آن را در سبک فرزندپروری و روابط خود پیاده کنند.
این نظریه واقعیت دارد که ما رفتارهای تبعیض آمیز را از والدین خود یاد میگیریم. مادرم همیشه برای برادرانم غذای بیشتری میکشید، زیرا بهنظر او آنها برای رشد به غذای بیشتری نیاز داشتند. همسرم نیز متوجه شده است که من هم همین کار را انجام میدهم و برای او بیشتر از خودم غذا میکشم.
من از تفاوتهای اندک رفتار والدینم با خواهر و برادرانم در دوران کودکی و شاید امروز متحمل آسیب روانی نشدهام. ما به والدین خود و همچنین به یکدیگر نزدیک هستیم.
اما آگاهی بیشتر از برخی از این تفاوتها در رفتار و اینکه چگونه بر رفتار من هم تأثیر گذاشتهاند، موجب شده است از دید متفاوتی به این مسائل نگاه کنم. در آینده سعی میکنم غذای بیشتری برای خودم بکشم و منتظر نمیمانم برادرم بیاید تا کوکتل میگو بخورم.