از پنیسیلین تا زیدوودین؛ داروهای پیشگامانهای که تاریخ را تغییر دادند
شنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۷:۰۰مطالعه 11 دقیقهروزی نیست که درمورد دستاوردهای پزشکی مهمی که میتوانند زندگی مردم را متحول کنند، نشنوید. البته پژوهش در مسیر این پیشرفتها از مدتها پیش ادامه دارد، اما دیدن ثمرهی آن تلاشها همیشه دلگرمکننده است.
یکی از پیشرفتهای مهم پزشکی اخیراً اتفاق افتاد. در تاریخ ششم ژوئیه ۲۰۲۳، سازمان غذا و داروی آمریکا داروی لکانِمَب (با نام تجاری لکمبی) را که دربرابر آلزایمر در مراحل اولیه مؤثر است، تأیید کرد. آلزایمر یکی از علل اصلی مرگومیر افراد سالخورده به حساب میآید و بخش عظیمی از جمعیت سالخورده جهان را تحتتأثیر قرار میدهد؛ درحالیکه روش مؤثری برای کاهش سرعت پیشرفت بیماری وجود نداشته است.
اکنون نه تنها پژوهشگران درک بهتری از علت آلزایمر دارند (چیزی که حتی میتواند به درمانهای بیشتری در آینده منجر شود)، بلکه افراد مبتلا پیش از اینکه علائم آنها شدیدتر شود، زمان بیشتری دارند تا با روند بیماری مقابله کنند.
لکانمب احتمالاً راه را برای پیشرفتهای بیشتر در درمان آلزایمر هموار میکند و درعینحال خود پس از بسیاری از دیگر داروهایی از راه میرسد که تاریخ را بهطور کامل تغییر دادهاند. در ادامه با زومیت همراه باشید تا با ده داروی اثرگذار در تاریخ آشنا شوید.
اتر
در عصر مدرن، تصور جراحی بدون داروهای بیهوشی غیرممکن است، اما باید بدانید هوشبری پیشرفت نسبتاً مدرنی محسوب میشود.
قبل از اواسط قرن نوزدهم، پزشکان تا جایی که ممکن بود از جراحیهای بزرگ اجتناب میکردند زیرا فرایند وحشتناکی بود. قطع عضو به کمک اره و فلز داغ انجام میشد و بیماران از شدت درد فریاد میکشیدند. در بهترین حالت، ابزارهای بسیار ابتدایی برای بیحسی و تسکین درد وجود داشت: یخ، الکل و مسمریسم.
- سیر تکاملی عمل جراحی و مواد بیهوشی؛ از دیرباز تا امروز10 تیر 99مطالعه '6
- قبل از بیهوشی مدرن، پزشکان چگونه عمل جراحی انجام میدادند؟13 اسفند 00مطالعه '7
دی اتیل اتر (که عموماً بهعنوان اتر شناخته میشود) برای اولینبار در قرن ۱۶ تولید شد. البته در ابتدا از اتر بیشتر بهعنوان مادهی تفریحی استفاده میشد. فقرا از آن به جای الکل استفاده میکردند و در دهه ۱۸۰۰ افراد خوشگذران بخار آن را برای ایجاد سرخوشی استنشاق میکردند.
مهمانیهایی که در آنها بخار اتر استنشاق میشد، به ظهور بیهوشی مدرن انجامیدند. کراوفورد لانگ در یکی از این مهمانیها شرکت کرد و متوجه شد اتر موجب شده است درد ناشی از افتادن را احساس نکند.
لانگ در سال ۱۸۴۲ مشاهدات خود را هنگام برداشتن تومور از گردن بیمار به کار گرفت و در طول چند سال بعد به آزمایش فرضیه خود ادامه داد. البته، در آن زمان، پزشک دیگری به نام توماس مورتون، در نهایت شهرت این کشف را از آن خود کرد، اما صرفنظر از این موضوع، نمیتوان اهمیت فوقالعاده داروهای بیهوشی را در پزشکی مدرن نادیده گرفت.
آسپرین
همه با آسپرین آشنا هستند، زیرا دارویی محسوب میشود که همیشه وجود داشته است. سالیسیلیک اسید (شکل طبیعی ماده فعال آسپرین) توسط تمدنهای باستان برای درمان موارد مختلفی از درد و التهاب گرفته تا تب و خونریزی استفاده میشد.
آسپرین در طول مسیر خود به موانعی نیز برخورد کرد. مشخص شد اسید سالیسیلیک طبیعی حداقل در مقادیر زیاد برای انسان خوب نیست و معمولاً به مشکلات گوارشی مختلفی منجر میشود. در پایان قرن نوزدهم، شیمیدانان مشتقی از اسید سالیسیلیک را پیدا کردند که مشکلات درازمدت ایجاد نمیکرد و به این ترتیب، نام تجاری «آسپرین» شرکت بایر متولد شد.
آسپرین بهعنوان اولین داروی بدون نسخه بهصورت تجاری دردسترس قرار گرفت و حتی پزشکان را مجبور کرد روش طبابت خود را تغییر دهند. اگر درد به این راحتی تسکین پیدا میکرد، بنابراین معیار قابل اعتمادی برای تشخیص نبود.
اما آسپرین کارهای دیگری نیز انجام داد. در دهه ۱۹۷۰ کاربردهای دیگر آسپرین آشکارتر شد: کاهش کوچک (اما غیرقابل چشمپوشی) حوادث قلبیعروقی مانند حمله قلبی یا سکته مغزی و درجاتی از پیشگیری سرطان. دانشمندان هنوز این مزیتهای آسپرین را بهخوبی درک نکردهاند و همچنان درحال مطالعه آن هستند، اما بهنظر میرسد آسپرین به این زودیها کنار گذاشته نمیشود.
انسولین
مردم از دیرباز با دیابت آشنا بودهاند و قدمت آن به مصر باستان برمیگردد. بااینحال تا مدتها درمان خوبی برای دیابت وجود نداشت.
گاهی اوقات، پزشکان برای درمان دیابت به رگزنی یا تریاک روی میآوردند. همچنین درمانهایی وجود داشت که بر رژیمهای غذایی مختلف تمرکز داشت، اگرچه درمورد جزئیات آن اتفاق نظر کمی وجود داشت: برخی از پزشکان بیماران را ترغیب میکردند غذای بیشتری بخورند، برخی رژیمهای غذایی خاصی (مانند مصرف کربوهیدرات کم اما چربی زیاد) را توصیه میکردند و برخی به روزهداری شدید اعتقاد داشتند. از سوی دیگر، فروشندگان روغن مار ادعا میکردند درمان دیابت دست آنها است.
اکتشافات اواخر دهه ۱۸۰۰ و اوایل دهه ۱۹۰۰ تحولی در زمینهی درمان دیابت ایجاد کردند، و دانشمندان به ارتباط میان عملکرد پانکراس و دیابت پی بردند. پژوهشگران متوجه شدند فقدان ماده شیمیایی خاصی به نام انسولین علت دیابت است و در جدا کردن انسولین از پانکراس حیوان سالم و سپس استفاده از آن برای زنده نگه داشتن افراد دیابتی همان گونه، موفقیتهایی به دست آوردند.
اولین بیمار انسانی که انسولین را دریافت کرد، شاهد کاهش معجزهآسایی در سطح گلوکز خون خود در عرض ۲۴ ساعت بود. از آن زمان، تولید انسولین بسیار کارآمدتر شده است و با افزایش دسترسی بیماران به انسولین، افراد مبتلا به دیابت میتوانند بیشتر عمر کنند.
پنیسیلین
وقتی صحبت از پزشکی به میان میآید، بهسختی میتوان پنیسیلین را بهعنوان یکی از مهمترین اکتشافات علم پزشکی نادیده گرفت.
قبل از کشف پنیسیلین، هر نوع عفونت باکتریایی (عفونتی به بزرگی ذاتالریه یا بریدگی کوچک عفونیشده) میتوانست حکم مرگ را داشته باشد. علت عدم تلاش نبود، فقط ابزاری برای درمان عفونتها وجود نداشت.
در سال ۱۹۲۸، الکساندر فلمینگ چیز عجیبی را در ظرف آزمایشگاهی حاوی باکتری استافیلوکوک پیدا کرد: کپک. بهنظر میرسید کپک (یا بهطور دقیقتر ماده شیمیایی تولیدشده توسط آن که فلمینگ آن را پنیسیلین نامید)، باکتری را از بین برده بود.
قبل از کشف پنیسیلین، هر نوع عفونت باکتریایی میتوانست حکم مرگ را داشته باشد
کشف پنیسیلین تا چند سال چندان مورد توجه قرار نگرفت تا اینکه در سال ۱۹۳۹ گروه دیگری از دانشمندان به پنیسیلین فرصتی واقعی دادند. طی چند سال بعد پنیسیلین خالصسازی و روی حیوانات آزمایش شد و اولین کارآزمایی انسانی در سال ۱۹۴۱ انجام شد.
کارآزمایی انجامشده روی پنیسیلین که یک عفونت تهدیدکننده زندگی را درمان کرد، نویدبخش بود، اگرچه مشکل بزرگ کمبود پنیسیلین وجود داشت.
در اواسط دهه ۱۹۴۰ وقتی ارتش به دلیل جنگ جهانی دوم به پنیسیلین علاقه نشان داد، کار روی روشهای تولید پنیسیلین شروع شد. در سالهای پس از جنگ پنیسیلین در دسترس مردم قرار گرفت و برای اولین بار مردم با قدرت این پودر آنتیبیوتیک آشنا شدند.
داروهای شیمیدرمانی
موضوع درمان سرطان هنوز یکی از مسائل مهم علم پزشکی است. بنابراین، شاید کمی غیرمنتظره باشد که بدانیم شیمیدرمانی در تحقیقات سلاحهای شیمیایی در طول جنگ جهانی دوم ریشه دارد.
احتمالاً نام گاز خردل را شنیدهاید. وقتی جنگ جهانی دوم شروع شد، ایالات متحده شروع به انجام پژوهشهایی روی گاز خردل و ترکیبات مرتبط با آن کرد که یکی از آنها نیتروژن موستارد بود.
مشخص شد نیتروژن موستارد تعداد سلولهای سفید خون افرادی را که درمعرض آن قرار میگیرند، کاهش میدهد و این امر منجر به طرح سؤال جدیدی شد: آیا میتوان از نیتروژن موستارد برای درمان سرطان استفاده کرد؟ هرچه باشد سلولهای سرطان سریعاً تکثیر پیدا میکنند و نیتروژن موستارد ظاهراً تعداد سلولها را کاهش میدهد.
مطالعات شیمیدرمانی از آنجا شروع شد. پژوهشگران شروع به استفاده از نسخههای رقیقشده نیتروژن موستارد برای درمان لنفوم غیرهاجکین کردند. این فرایند حداقل تا حدودی موثر بود و بهطور موقت اندازه تومورها را کاهش داد.
طولی نکشید که داروهای مشابهی (به نام عوامل آلکیلهکننده) و همچنین مشتقات خاصی از اسید فولیک کشف شدند که با تأثیر بر DNA سلولهای سرطانی، سرطان را مهار میکردند. به این ترتیب، امیدواری در پژوهشگران افزایش یافت و در نهایت گزارشهایی از بهبودی در دههی ۱۹۵۰ منتشر شد.
کلرپرومازین
تصویر نمادین آسایشگاههای روانی اواسط قرن بیستم تصویری عمیقا آزاردهنده است. در گذشته، درمان وضعیتهایی مانند اسکیزوفرنی غالبا شامل رویههایی مانند لوبوتومی (نوعی جراحی افراطی و منسوخشده روی مغز) و الکتروشوکدرمانی میشد. در دهه ۱۹۵۰ سرانجام این وضعیت وحشتناک در مسیر تغییر قرار گرفت.
شرکت داروسازی رون پولنک (Rhône-Poulenc) حین تلاش برای ساخت نوعی آنتیهیستامین به کلرپرومازین دست پیدا کرد. مشخص شد کلرپرومازین در مصرفکنندگان موجب حالت آرامش میشود. با این کشف تمرکز دانشمندان تغییر کرد و آنها پیشبینی کردند داروی مذکور تأثیر بزرگی بر روانپزشکی خواهد داشت. آسایشگاههای روانی به سرعت دارو را به دست آوردند و دریافتند که میتواند توهم را متوقف کند. این دارو در نهایت به بیماران اجازه داد به جامعه برگردند.
کلرپرومازین که در ایالات متحده با نام تجاری تورازین فروخته میشد، بهطور گستردهای تجویز شد و در نهایت جمعیت حاضران در آسایشگاههای روانی در طول دهههای بعدی بهشدت کم شد.
کشف کلرپرومازین موجب پژوهش درزمینهی داروهای ضدروانپریشی شد. با استفاده از کلرپرومازین بهعنوان نقطه شروع، پژوهشهای بیشتری روی مکانیسمهای پشتصحنه بیماریهایی مانند اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی و همچنین سنتز داروهایی انجام شد که عوارض جانبی کمتری داشتند.
تالیدومید
در ابتدا باید گفت رسوایی تالیدومید رویدادی بود که نمیتوان آن را نادیده گرفت. اگر درمورد آن اطلاعی ندارید، در ادامه خلاصهای از ماجرا آورده شده است.
در سال ۱۹۵۶، شرکت آلمانی شیمی گروننتال داروی جدیدی را وارد بازار کرد. هدف از دارو که تالیدومید نام داشت، این بود که بهعنوان آرامبخش استفاده شود، اگرچه بیشتر بهعنوان درمان بیماری صبحگاهی مورد استفاده قرار گرفت.
طی چندین سال، هزاران نوزاد دارای نقایص مادرزادی قابلتوجهی مانند کوتاهی اندام و در برخی موارد اندامهای رشدنیافته متولد شدند. تالیدومید از داروخانهها بیرون کشیده شد و دوباره مورد ارزیابی قرار گرفت، اما اثرات این رویداد همچنان باقی است.
تأثیر منفی تالیدومید بر تاریخ کاملاً روشن است. اگرچه، این دارو اثرات دیگری هم داشت که لزوماً منفی نبودند. تالیدومید تحولاتی را به دنبال داشت.
تالیدومید با آزمایشهای محدود و فرضیات خطرناک درمورد ایمنی وارد بازار شد. پس از آن، آزمایش داروها و تأیید ایمنی آنها سختگیرانهتر شد و به سازمان غذا و دارو اختیارات بیشتری داده شد. از طرف دیگر، نقایص تالیدومید موجب پژوهشهای بیشتر شد. درک دقیق نحوه تعامل تالیدومید یا بدن انسان منجر به تولید داروهایی شد که عوارض جانبی مشابهی را موجب نمیشدند. همین درک توانست درک دانشمندان را از نحوه توسعه اندامها در رویان انسان بهبود دهد.
قرصهای پیشگیری از بارداری
معرفی قرصهای ضدبارداری در واسط قرن بیستم علاوه بر حوزه پزشکی حوزههای دیگری را نیز متحول کرد.
تا قبل از دهه ۱۹۶۰، احتمال باردار شدن پس از فعالیت جنسی بسیار بیشتر از اکنون بود. انواع دیگری از داروهای ضدبارداری وجود داشت، اما احتمال موفقیت آنها پایین بود.
از دیدگاه زنان و فرصتهای آنها، قرصهای ضدبارداری تحولآفرین بودند. تا پیش از آن، دنبال کردن شغل برای زنان سخت بود، زیرا بارداری ناگهانی میتوانست کل برنامهها را بههم بریزد. اما پس از معرفی قرصهای ضد بارداری وضعیت تغییر کرد.
در ایالات متحده در اوایل دهه ۱۹۸۰ زنان بیشتری موفق شدند به تحصیلات عالی دست پیدا کنند و در حوزههایی نظیر حقوق یا پزشکی مشغول کار شوند. زنان کنترل بیشتری بر بدن و زندگی خود به دست آوردند و دیگر نیازی نبود که بین ازدواج (و مادر شدن) و شغل یکی را انتخاب کنند.
آیدوکسوریدین
وقت از پزشکی و داروشناسی صحبت میکنیم، فقط یک نوع دارو وجود ندارد و همه داروها به یک شکل ایجاد نمیشوند. یکی از تفاوتهای بزرگ بین داروها این است که چه چیزی را مورد هدف قرار میدهند (مثلاً باکتری یا ویروس).
بهطور کلی هدف قرار دادن ویروسها دشوارتر بوده، زیرا ویروسها در سلول میزبان ساکن میشوند و از آن برای تکثیر خود استفاده میکنند. داروهای ضدویروس نهتنها ویروس را از بین میبرند، بلکه میتوانند به میزبان نیز آسیب بزنند. به همین دلیل در مقایسه با آنتیبیوتیکها، ضدویروسهای کمی وجود دارد. اینجا است که داروی آیدوکسوریدین به موردی جالب تبدیل میشود. تاریخچه این دارو که در سال ۱۹۵۸ ساخته شد، خیلی پیچیده نیست.
آیدوکسوریدین در ابتدا بهعنوان عامل شیمیدرمانی ساخته شد، اما پژوهشگران متوجه شدند که میتواند با سویه خاصی از ویروس هرپس مبارزه کند. آیدوکسوریدین در سال ۱۹۶۳ تأیید سازمان غذا و دارو را دریافت کرد، اما با توجه به ساخت ضدویروسهای بهتر بهتدریج از میزان استفاده از آن کاسته شد.
بحث درمورد ضدویروسها اغلب با اشاره به آیدوکسوریدین بهعنوان نقطه شروع، آغاز میشود که موجب توسعه داروهای مشابهی ازجمله درمانهایی برای بیماریهای مختلف از آنفلوانزا تا اچآیوی شد.
زیدوودین
وقتی صحبت از نیمه دوم قرن بیستم به میان میآید، بهسختی میتوان تأثیر بحران ایدز را نادیده گرفت. کشف ایدز (و ویروس HIV که موجب آن میشود) در اوایل دهه ۱۹۸۰ منجر به وحشت و همچنین تفکیک گسترده مردم شده بود.
در دهه ۱۹۸۰، پزشکان را به دلیل درمان افراد آلوده به ویروس ایدز از خانه بیرون میکردند و اگر کودکی آلوده به ویروس ایدز شناسایی میشد، از حضور در مدرسه منع میشد. پزشکان وضعیت دشواری داشتند، زیرا تعداد تشخیصهای ایدز و مرگومیر ناشی از آن درحال افزایش بود و روشی برای پیشگیری از آن وجود نداشت. شرکتهای داروسازی هر چیزی را که به دستشان میرسید، آزمایش میکردند و سرانجام دارویی را پیدا کردند: زیدوودین یا AZT که حاصل تلاشی ناموفق در درمان سرطان بود.
آزمایشهای اولیه زیدوودین روی حیوانات امیدوارکننده بود و داروی مذکور با عجله در آزمایشهای بالینی روی انسان مورد آزمایش قرار گرفت و موفقیتآمیز بهنظر میرسید.
طبق استانداردهای امروزی، فرایند آزمایش زیدوودین با عجله انجام شد و نتایج آن کارآزماییها بحثبرانگیز است (عوامل بیرونی درنظر گرفته نشد و بیماران احتمالا درمان را به همدیگر دادند).
زیدوودین معجره کاملی نبود و دارای عوارض جانبی بدی بود. بااینحال، در زمان بحران، امیدواری حاصل کرد و زمینهساز ساخت دهها درمانی شد که امروزه وجود دارد.