ناآشناپنداری یا ژامیوو: علم پشتصحنه پدیده متضاد دژاوو
تکرار رابطه عجیبی با ذهن دارد. تجربه دژاوو یا آشناپنداری را درنظر بگیرید؛ وقتی به اشتباه براین باوریم که موقعیت جدیدی را در گذشته تجربه کردهایم.
دژاوو درواقع پنجرهای رو به نحوه عملکرد سیستم حافظه ما است. این پدیده زمانی ظاهر میشود که بخشی از مغز که آشنا بودن را تشخیص میدهد، هماهنگی خود با واقعیت را از دست میدهد. دژاوو نوعی واقعیتسنجی برای سیستم حافظه است.
حالت متضاد آشناپنداری ناآشنا پنداری یا ژامِیوو است که زمانی رخ میدهد که چیزی که میدانید با آن آشنا هستید، غیرواقعی یا جدید بهنظر میرسد.
- دژاوو چیست و چرا آن را تجربه میکنیم؟8 خرداد 00مطالعه '14
گروهی از دانشمندان در پژوهشی که اخیراً برنده جایزه ایگنوبل ادبیات شده است، مکانیسم پشتصحنه پدیده ژامی وو را بررسی کردهاند.
پدیده ناآشناپنداری به این صورت است که ممکن است درحال نگاه کردن به چهرهای آشنا باشید، اما به ناگاه آن چهره برای شما ناآشنا یا غیرعادی بهنظر برسد. همچنین، ممکن است برایتان پیش آمده باشد که به مکان آشنایی رفتهاید، اما ناگهان احساس کردهاید که مکان جدید بهنظر میرسد و موقعیت خود را در آن درک نمیکنید.
تجربه ناآشناپنداری حتی نادرتر از دژاوو و شاید حتی غیرعادیتر و ناراحتکنندهتر است. پژوهشگران از مردم درمورد تجربههای مشابه سؤال کردند و یکی از آنها تجربه خود را چنین توصیف کرد: «وقتی درحال نوشتن امتحانم هستم، کلمه درستی مانند «اشتها» را مینویسم، اما بارها و بارها به آن نگاه میکنم چون شک میکنم که ممکن است اشتباه باشد.»
یکی از نویسندگان مقاله در وبسایت کانورسیشن توضیح میدهد که وقتی در بزرگراه درحال رانندگی بود، مجبور شد در حاشیه بزرگراه توقف کند تا ناآشنایی او با پدالها و فرمان از بین برود و او دوباره به حالت عادی برگردد و بتواند رانندگی کند.
نحوه آزمایش
حدس پژوهشگران این بود که القای پدیده ناآشناپنداری در آزمایشگاه میتواند ساده باشد: اگر از فردی بخواهید که چیزی را بارها و بارها تکرار کند، اغلب متوجه میشود که بیمعنی و گیجکننده است. در آزمایش اول از ۹۴ دانشجو خواسته شد کلمهای را بارها و بارها بنویسند. آنها این کار را با ۱۲ واژه مختلف انجام دادند که برخی در گفتگوهای عادی رایج بود و برخی کمتر استفاده میشد.
از شرکتکنندگان خواسته شد تا با حداکثر سرعت ممکن کلمه موردنظر را تکرار کنند و فقط در صورتی میتوانستند دست از نوشتن بردارند که احساس عجیب بودن یا بیحوصلگی کنند یا دستشان درد بگیرد.
توقف به خاطر این موضوع که کلمه عجیب بهنظر میرسید، رایجترین علت توقف شرکتکنندگان بود و حدود ۷۰ درصد از آنها حداقل یک بار به خاطر چیزی که پژوهشگران آن را ناآشناپنداری تعریف کرده بودند، دست از نوشتن برداشتند. این اتفاق معمولاً پس حدود یک دقیقه (۳۳ تکرار) و معمولاً برای کلمات آشنا رخ میداد. در آزمایش دوم فقط از کلمه the استفاده شد که رایجترین کلمه بود. این بار ۵۵ درصد از افراد به دلیلی مطابق با تعریف ناآشناپنداری، دست از نوشتن کشیدند (اما پس از ۲۷ تکرار).
نوشتن و منتشر کردن این اثر علمی حدود ۱۵ سال طول کشید. پژوهشگران در سال ۲۰۰۳ روی این فرضیه کار میکردند که چرا مردم وقتی کلمهای را بهطور مکرر مینویسند، نسبتبه آن احساس عجیب بودن میکنند. یکی از پژوهشگران به خاطر میآورد که وقتی در دوران مدرسه به او گفته شده بود کلمهای را بارها بنویسد، حس عجیبی در او ایجاد شده بود؛ گویی آن کلمه واقعی نبود.
ناآشناپنداری ممکن است در درک و درمان اختلالاتی مانند اختلال وسواس فکری و عملی کمک کند
موضوع ناآشناپنداری و پژوهش درزمینهی آن قدیمی است. در سال ۱۹۰۷، مارگارت فولی واشبورن روانشناس آزمایشی را منتشر کرد که از دست دادن قدرت تداعیگرایانه کلماتی را نشان میداد که فرد سه دقیقه به آن خیره میشد. در این حالت، کلمات عجیب بهنظر میرسیدند، معنای خود را از دست میدادند و به مرور زمان تکه تکه میشدند.
بینش عمیقتر
ناآشناپنداری مانند سیگنالی عمل میکند که به شما میگوید چیزی بیش از حد طبیعی تکراری شده است. این امر به ما کمک میکند تا از پردازش فعلی خود بیرون برویم و احساس غیرواقعی بودن درواقع نوعی واقعیتسنجی است. رخ دادن این پدیده منطقی است. سیستم شناختی ما باید انعطافپذیر بماند و به ما این امکان را بدهد که به جای گم شدن و گیر کردن در کارهای تکراری به مدت طولانی، توجه خود به جایی که نیاز است، معطوف کنیم.
پدیده ناآشناپنداری ممکن است به ما در درک و درمان اختلالاتی مانند اختلال وسواس فکری و عملی کمک کند. اگر چک کردن مکرر قفل بودن در، این کار را بیمعنا میکند، تشخیص قفل بودن در دشوار میشود و بنابراین چرخهی معیوب شروع میشود.
جایزه ایگنوبل به آثاری تعلق میگیرد که شما را میخندانند، اما سپس به فکر وامیدارند. برندگان جایزه ادیبات ایگنوبل امیدوارند کار آنها روی پدیده ناآشناپنداری، انگیزهبخش پژوهشهای بیشتر و کسب بینشهای بیشتر شود.