انسانها برخلاف باورهای پیشین، موجوداتی خودمحور نیستند
اگر مطالب زیادی در حوزهی روانشناسی و تکامل خوانده باشید، حتما این باور را پیدا کردهاید که انسانها طوری رفتار میکنند که گویا دنیا حول محور خودشان میچرخد؛ اما مطالعهی جدید محققان نشان میدهد که انسانها بهشدت با دیگران و آنچه فکر میکنند هماهنگ هستند. درواقع یافتههای محققان ثابت میکنند که انسانها گاهی بهحدی نسبت به باورهای دیگران حساس هستند که میتوانند باورهای خود را دربارهی رویدادهایی که شاهد آن بودهاند به چالش بکشند.
یکی از باورهای رایج در روانشناسی این است که انسانها موجودات خودمحوری هستند که اساسا نسبت به باورهای خود تعصب دارند. درواقع یک توضیح قانعکننده درمورد اینکه چرا کودکان تا چهارسالگی بهراحتی درک نمیکنند که افراد دیگر میتوانند باورهای متفاوتی نسبت به آنها داشته باشند، این است که نادیدهگرفتن باورهای خود برای این ردهی سنی از کودکان دشوار است.
برخی از روانشناسان عقیده دارند که انسانها موجودات خودمحوری هستند
بزرگسالان میدانند که دیگران میتوانند باورهای متفاوتی نسبت به آنها داشته باشند. بااینحال گاهی اوقات در موقعیتهای اجتماعی ساده مرتکب اشتباه میشویم و به اشتباه تصور میکنیم که دیگران هم همان باورهای ما را دارند؛ حتی زمانی که واضح است آنها باورهای مشابه ما را ندارند. بسیاری از روانشناسان چنین اشتباهاتی را بهعنوان شواهدی تفسیر میکنند که نشان میدهند انسانها در هر سنی «سوگیری خودمحوری» دارند؛ زیرا ما انسانها این پیشفرض را داریم که دیگران هم عقاید ما را دارند. بااینوجود تحقیقات اخیر پژوهشگران داستان متفاوتی را روایت میکند.
حساسبودن
بزرگسالان شرکتکننده در مطالعه، ویدیویی را تماشا کردند که در آن یک نفر کلیدهایی را بین دو جعبه جابهجا میکرد و شخص دیگری فقط شاهد این اتفاق بود. در برخی از این ویدیوها فرد شاهد حرکت نهایی کلیدها را مشاهده نمیکرد. در پایان این ویدیوها شرکتکننده بهدرستی معتقد بود که کلیدها در مکان نهایی خود هستند؛ درحالیکه فرد شاهد به اشتباه گمان میکرد که کلیدها در جای دیگری قرار دارند. در این موارد بحرانی، شرکتکننده و شاهد عقاید متفاوتی داشتند. ما انسانها هر روز موقعیتهایی از این دست را تجربه میکنیم که در آنها افراد دیگر عقایدی مشابه عقاید ما را درمورد جهان پیرامونمان ندارند.
فکرکردن به باورهای متفاوت دیگران ممکن است مستلزم نادیدهگرفتن باورهای خودمان باشد؛ اما اگر انسانها تعصب داشته باشند، نادیدهگرفتن باورهای خود نباید کار راحتی باشد. برای آزمایش این موضوع، پس از هر ویدیو از شرکتکنندگان چند سؤال پرسیده شد. تعدادی از سؤالات مربوط به جایی بود که فرد شاهد فکر میکرد کلیدها آنجا هستند (سؤالات باور) و برخی از سؤالات هم دربارهی مکان نهایی کلیدها بودند (سؤالات واقعیت).
شرکتکنندگان سؤالات را روی رایانه مشاهده میکردند و برای پاسخ به این پرسشهای دوگزینهای یک ماوس در اختیار داشتند. برای تعدادی از سؤالات پاسخ صحیح نشاندهندهی اعتقاد شاهد بود و برای برخی دیگر پاسخ صحیح واقعیت را بهعنوان شاهد منعکس میکرد.
محققان برای فهمیدن این موضوع که هریک از شرکتکنندگان چقدر به هر گزینه جذب شدهاند، نحوهی حرکت ماوس توسط شرکتکنندگان را هنگام پاسخدادن به هریک از سؤالات پیگیری کردند. اگر بزرگسالان بهطور خودمحوری نسبت به باورهای خود تعصب داشتند، باید جذب پاسخهایی میشدند که نشاندهندهی باورهای آنها بود.
بهعبارت بهتر در مواردی که شرکتکننده و شاهد عقاید متفاوتی داشتند، انتظار میرفت که شرکتکنندگان هنگام پاسخ به سؤالات، ابتدا ماوس را به سمت پاسخ نادرست که نشاندهندهی باور خودشان بود حرکت دهند و سپس پاسخ صحیح را انتخاب کنند. درحالیکه در مورد سؤالات حقیقت آنها باید مستقیما به سمت پاسخ صحیح که منعکسکنندهی اعتقاد خودشان بود حرکت میکردند؛ اما این اتفاقی نبود که در آزمایشهای محققان رخ داد. در نخستین آزمایش، هیچ مدرکی وجود نداشت که اثبات کند تعدادی از ۷۶ شرکتکنندهی حاضر در پاسخ به سؤالات اعتقادی جذب باورهای خود شدهاند.
انسانها نمیتوانند باورهای دیگران را نادیده بگیرند؛ حتی وقتی میدانند این باورها اشتباه است
ازسوی دیگر شرکتکنندگان هنگام پاسخدادن به سؤالات واقعیت، خلاف تعصب خودمحوری را نشان دادند. آنها نسبت به پاسخهایی که منعکسکنندهی باور نادرست شاهد بود جذابیت نشان دادند. محققان دو مطالعهی دیگر نیز با ۷۶ شرکتکننده انجام دادند و نتایج مشابهی بهدست آوردند. دادههای محققان نشان میدهد که شرکتکنندگان نمیتوانستند باورهای شاهدین را نادیده بگیرند؛ حتی وقتی که میدانستند این باورها اشتباه است.
- اثر مشهور تماشاگر منحصر به انسانها نیست26 تیر 99مطالعه '4
- روانشناسی تاریک چیست؟ هرآنچه باید بدانید22 مهر 02مطالعه '11
طبیعت انسان
مطالعات دیگر شواهدی برای اثرات مشابه پیدا کردهاند. بهنظر میرسد آنچه شخص دیگری میبیند یا باور میکند، بر آنچه شرکتکنندگان گزارش میدهند که میتوانند ببینند، باور کنند یا در مورد یک موقعیت بهخاطر بسپارند تاثیرگذار است. درواقع درطول دههی گذشته تحقیقات دیگر هم نشان دادهاند که چگونه شناخت ما تحتتاثیر حضور دیگران قرار دارد.
آنچه هنوز هم نمیدانیم این است که چرا بزرگسالان گاهی اوقات خودمحور بهنظر میرسند و در موقعیتهای دیگر چنین حساسیتی را نسبت به دیگران نشان میدهند؛ اما اکنون میدانیم که این ادعا که انسانها اساسا خودمحور هستند با دادههای مطالعهی اخیر و سایر مطالعات مطابقت ندارد.
مطالعهی اخیر محققان گزارش امیدوارکنندهتری از طبیعت انسان ارائه میدهد. براساس این مطالعه، ما انسانها مجموعهای از افراد محبوس در سر خود نیستیم؛ بلکه جامعهای از موجودات فرااجتماعی هستیم که بر یکدیگر تاثیر میگذارند و از همدیگر تاثیر میگیرند.
نظرات