پزشکان چگونه معمای کودکی را که بیوقفه گریه میکرد، حل کردند؟
برای افرادی که بهتازگی صاحب فرزند شدهاند، تشخیص عامل ناراحتکننده برای کودک ممکن است دشوار باشد. مثلا چرا بچه گریه میکند؟ چشمانش را مالید؛ آیا خسته است؟ شروع به لیسیدن لبهایش کرد؛ آیا گرسنه است؟ فهرست مقصران احتمالی و نشانههای مبهم که بهدلیل محرومیت مداوم والدین از خواب مبهمتر نیز شدهاند گاهی اوقات میتواند بیپایان باشد؛ اما این فهرست برای یکی از خانوادهها در نیوانگلند همزمان با وخیمشدن حال نوزادشان، بهسرعت پایان یافت.
براساس گزارش مفصل مجلهی پزشکی نیوانگلند، همهچیز از زمانی منتشر شد که والدین یک پسر ۸ هفتهای سالم متوجه شدند که نوزاد آنها بیشتر گریه میکند و تحریکپذیرتر شده است. این موضوع به حدود یک هفته پیش از بستریشدن او در بخش مراقبتهای ویژهی کودکان (PICU) بیمارستان عمومی ماساچوست مربوط میشد.
مادربزرگ نوزاد که بیشتر اوقات از او مراقبت میکرد متوجه شد که وقتی سمت راست شکم نوزاد لمس میشود، او بیشتر گریه میکند. خانوادهی نوزاد، او را نزد پزشک اطفال بردند؛ اما در معاینات هیچ مشکلی مشاهده نشد و پزشک نتیجه گرفت که دلیل این گریهها احتمالا وجود گازهای شکمی است.
وخامت سریع حال نوزاد
وقتی نوزاد از مطب دکتر به خانه برگشت، دوباره شروع به گریه کرد و اینبار گریهی او تا ساعتها بعد و تا زمانیکه به خواب رفت، ادامه داشت. او پس از بیدارشدن از خواب بار دیگر گریه را از سر گرفت و اینبار ۸ ساعت متوالی گریه کرد و در نتیجه ضعیفتر شد. آن شب نوزاد آرامنشدنی بود، دستها و پاهایش را دیوانهوار تکان میداد و نمیتوانست بخوابد. نوزاد بهقدری ضعیف شده بود که نمیتوانست شیر بخورد و مادرش شیر را در دهان او میریخت. والدین او با پزشک اطفال تماس گرفتند و پزشک به آنها گفت که هرچهسریعتر نوزاد را به اورژانس ببرند.
نوزاد در اورژانس بیمارستان هم بهطور ضعیف و ناآرام به گریهکردن ادامه داد. پزشکان برخی آزمایشها مانند آزمایش خون روی او انجام دادند که جواب همهی آنها کاملا طبیعی بهنظر میرسید؛ جواب آزمایش عفونتهای تنفسی رایج هم منفی بود و آزمایشهای ادرار و عملکرد کلیه نیز طبیعی بهنظر میرسید. پزشکان تصویربرداری شکم و قفسهی سینه هم برای نوزاد انجام دادند و هیچ مشکلی در نوزاد پیدا نکردند؛ حتی سونوگرافی شکم او کاملا طبیعی بود.
پزشکان متوجه فشارخون بالا و ضربان قلب سریع نوزاد بیمار شدند
پزشکان درحین معاینات خود متوجه شدند که نوزاد فشار خون و ضربان قلب بالایی دارد و از دو روز پیش تاکنون مدفوع نکرده است. آنها در نهایت تصمیم گرفتند که نوزاد را در بیمارستان بستری کنند. چهار ساعت پس از مراجعهی نوزاد به بیمارستان، علائم بیحالی در او نمایان شد؛ درحالی که در تصویربرداری پرتو مغناطیسی از سر نوزاد نیز مشکلی پیدا نشد. پونکسیون کمری نوزاد نشانههایی از مننژیت را مشخص کرد و بههمین دلیل پزشکان با فرض اینکه دلیل مشکلات نوزاد به این موضوع مربوط میشود، دورههای درمانی آنتیبیوتیک را شروع کردند.
نوزاد ۶ ساعت پس از ورود به بیمارستان، شروع به ازدستدادن توانایی تنفسی خود کرد. سطح اشباع اکسیژن خون او از ۹۷ درصد در بدو ورود به بیمارستان، به ۸۵ درصد کاهش یافته بود و بههمین دلیل پس از رساندن اکسیژن لازم به نوزاد، او را به بخش مراقبتهای ویژه کودکان (PICU) منتقل کردند. صدای گریهی نوزاد بسیار ضعیفتر شده بود و بهسختی میتوانست اندامهای خود را حرکت دهد. پزشکان باتوجهبه شرایط نوزاد تصمیم گرفتند که لولهگذاری داخل نای را انجام دهند و تنفس با دستگاه را شروع کنند.
فرایند حذف احتمالات
پزشکان برای رسیدن به تشخیص درست دستبهکار شدند و فرض را براین گذاشتند که تمام مشکلات نوزاد همگی به یک دلیل مشخص مربوط میشوند. آنها بدون هیچ سرنخ آشکاری به بررسی تمام احتمالات ممکن پرداختند. یکی از این احتمالات عفونت تهاجمی بود که شیوع بالایی درمیان نوزدان دارد؛ اما در هیچیک از آزمایشهای او سرنخ آشکاری از عفونت وجود نداشت. پزشکان در مراحل بعدی تمام اندامهای نوزاد را از بالا تا پایین مورد بررسی قرار دادند و احتمالات را یکی پس از دیگری رد کردند.
تیم پزشکی ابتدا بهدنبال یافتن علت برای گریههای نوزاد بود و سپس به سراغ دلیل فلج عضلانی او رفت. هیپوتونی یا کاهش تنوس ماهیچهی اسکلتی در نوزادان بهدلیل شرایطی اتفاق میافتد که دستگاه عصبی مرکزی (CNS) یا سیستم عصبی محیطی (PNS) آنها را تحتتاثیر قرار میدهد؛ اما هیچ مدرکی برای هیچیک از این احتمالات وجود نداشت. علاوهبراین پزشکان هیچ مدرکی دال بر وجود بیماری مرتبط با CNS هم پیدا نکردند.
روند حذف احتمالات، پزشکان را بهسمت بوتولیسم سوق داد؛ یعنی وضعیتی که همهی علائم نوزاد را توجیه میکرد. بوتولیسم یک بیماری پیوند عصبی عضلانی است که علائمی مانند تحریکپذیری، یبوست، اختلالاتی چون فشار خون بالا، ضربان قلب سریع، گریه ضعیف، افتادگی پلک، تغذیه ناکافی، بیحالی، ضعف و مشکلات تنفسی را بههمراه دارد. این بیماری اغلب کودکان ۲ تا ۲۶ هفتهای را مبتلا میکند.
معما سرانجام حل شد
عسل منبع شناختهشدهی هاگهای کلوستریدیوم بوتولینوم است
در بررسیهای بیشتر مشخص شد که نوزاد قبل از این بیماری، ناراحتی شکمی داشته و خانواده او را با عسل آرام کردهاند. عسل، منبع شناختهشدهی هاگهای کلوستریدیوم بوتولینوم (C. botulinum) است که با تولید سم A در بدن، باعث بروز بیماری بوتولیسم نوزادان میشود. پزشکان با تکیه بر این احتمال قوی که نوزاد به بوتولیسم مبتلا شده، بلافاصله BabyBIG سفارش دادند. BabyBIG تنها آنتیبادی ضدسم بوتولیسم بهشمار میرود که موفق به دریافت تاییدیهی سازمان غذا و داروی آمریکا شده است.
نوزادان مبتلا به بوتولیسم هرچه سریعتر از BabyBIG استفاده کنند بهتر است؛ چراکه آنتیبادیها نمیتوانند به سلولهای عصبی نفوذ کنند و فقط مانع از نفوذ سم به این سلولها میشوند. BabyBIG از کالیفرنیا به دست پزشکان رسید و آنها ۳۱ ساعت پس از نخستین مراجعهی کودک به اورژانس، آنتیبادی را وارد بدن او کردند. حدود ۶ روز بعد، آزمایش مدفوع وجود سم C. botulinum را در بدن نوزاد تایید کرد.
نوزاد ۱۰ روز پس از لولهگذاری داخل نای، توانایی حرکت را بهدست آورد و علاوهبر بازکردن چشمهایش، سرفه کرد. بوتولیسم نوزادان یک بیماری نادر است و بهندرت براثر مصرف عسل یا شربت ذرت بروز میکند. بهگفتهی پزشکان در بیشتر موارد زندگی روستایی و قرارگرفتن درمعرض گردوغبار باعث ابتلا به این بیماری میشود. ماهیت نامنظم این بیماری هم تشخیص آن را دشوار میکند.