اگر کمکهای حیاتی قطع نشود، تعداد بیشتری از بیماران ضربه مغزی میتوانند احیا شوند
این یکی از سختترین تصمیمهایی است که افراد باید بگیرند: اینکه اگر علائم نشان میدهد بیمار آنها از ضربه مغزیای که چند روز پیش اتفاق افتاده است، بهبود پیدا نمیکند، دستگاههای ارائهدهندهی کمکهای حیاتی یا به اصطلاح پشتیبانی از زندگی را قطع کنند.
اما بهبودی غیرقابل پیشبینی است، بنابراین، پزشکان واقعاً نمیدانند کدام بیماران درصورتیکه به آنها زمان داده شود ممکن است از آسیب شدید سر بهبودی پیدا کنند و اگر زنده بمانند، کدام بیماران دچار آسیب مغزی و ناتوانی خواهند شد و در نتیجه از اختلال در زندگی روزمرهشان رنج خواهند برد.
ویلیام سندرز، پژوهشگر پزشکی بیمارستان عمومی ماساچوست و همکارانش نتایج ۲۱۲ بیمار ضربه مغزی را مقایسه کردند تا متوجه شوند اگر پشتیبانی زندگی ادامه پیدا کند، چه اتفاقی برای بیماران میافتد.
یافتهها که از بررسی ده مرکز آسیب در سراسر ایالات متحده حاصل شده است، نشان میدهد برخی از بیماران دچار آسیب مغزی که پس از قطع پشتیبانی از زندگی از دنیا رفته بودند، ممکن بود تا شش ماه بعد زنده بمانند و حتی تا حدودی استقلال خود را به دست آورند.
هیچ دستورالعملی وجود ندارد که به پزشکان کمک کند تشخیص دهند کدام بیماران تا حد قابل قبولی بهبود پیدا خواهند کرد
یلنا بودین، متخصص مغز و اعصاب در بیمارستان عمومی ماساچوست و نویسندهی ارشد مطالعه میگوید: «یافتههای ما از رویکرد محتاطانهتر برای تصمیمگیریهای اولیه درمورد قطع پشتیبانی زندگی حمایت میکند.»
با توجه به پیچیدگیها، برخی دستورالعملها به پزشکان توصیه میکنند از قضاوت زودهنگام دربارهی پیشآگهی بیمار خودداری کنند. متأسفانه، هیچ دستورالعمل یا الگوریتمی وجود ندارد که به پزشکان کمک کند تا تشخیص دهند کدام بیماران تا حد قابل قبولی بهبود پیدا خواهند کرد.
غالباً از خانوادهها خواسته میشود ظرف ۷۲ ساعت از زمانی که فرد دچار آسیب مغزی شدید شده است، درمورد این مسئله تصمیم بگیرند. اگر بیماران در چند روز اول بهسرعت بهبودی پیدا نکنند، چنین تصور میشود که بعید است زنده بمانند یا بهبودی پیدا کنند. دادههایی که سندرز و همکارانش بهطور آزمایشی تجزیهوتحلیل کردند، خلاف این موضوع را نشان میدهد.
پژوهشگران از گروهی متشکل از ۱۳۹۲ بیمار ضربه مغزی بستریشده در بخش مراقبتهای ویژه مدل ریاضی را برای گروهبندی بیماران براساس احتمال قطع حمایت از زندگی، سن، جنس، سابقه سلامتی، ویژگیهای آسیب و ویژگیهای بالینی ایجاد کردند.
سندرز و همکارانش موفق شدند ۸۰ فرد را که پس از قطع حمایت از زندگی از دنیا رفته بودند، با ۱۳۲ فردی مقایسه کنند که مسیر سلامتی مشابهی در زمان آسیب داشتند، اما حمایت از زندگی آنها قطع نشد.
- عجیبترین مورد آسیب مغزی: مردی که به سرش گلوله خورد و سپس دنیا را وارونه میدید26 اردیبهشت 02مطالعه '3
- چرا انسان در بستر مرگ هوشیاری ناگهانی را تجربه میکند؟5 تیر 02مطالعه '7
- مغز تا چه مدت میتواند بدون اکسیژن دوام بیاورد؟19 دی 02مطالعه '3
البته هرگز نمیتوانیم متوجه شویم اگر دستگاههای روشن میماندند، چه اتفاقی رخ میداد، اما براساس دادههای پیگیری افرادی که در موقعیت مشابهی قرار دارند، میتوانیم به بینشهایی دراینباره دست پیدا کنیم.
دادهها نشان داد ۳۱ فرد از میان ۵۶ بیمار آسیب مغزی که تحت حمایت از زندگی بودند، در عرض شش ماه جان خود را از دست دادند و ۴۵ درصد زنده ماندند. از ۲۵ بیماری که زنده ماندند، بیش از ۳۰ درصد در همان دوره شش ماهه به اندازهی کافی بهبود پیدا کردند که تاحدودی در انجام فعالیتهای روزانه مستقل بودند. فقط چهار بیمار بهطور کامل بهبود پیدا کردند و عملکرد سابق خود را به دست آوردند.
بودین میگوید آسیب مغزی وضعیت مزمنی است که به پیگیری طولانیمدت برای درک نتایج بیمار نیاز دارد. تأخیر در تصمیمگیری درمورد حمایت از زندگی میتواند برای شناسایی بهتر بیمارانی که وضعیت آنها میتواند بهبود پیدا کند، ضروری باشد.
پژوهشگران نمیتوانستند پیامدهای احتمالی را برای سالخوردهترین و آسیبدیدهترین بیماران تخمین بزنند، زیرا بیمارانی در وضعیت مشابه وجود نداشتند که دستگاه پشتیبانی زندگی آنها روشن نگه داشته شده باشد. برای درک بهتر این موضوع و ترسیم مسیرهای بهبودی این بیماران و سایر بیمارانی که دچار آسیب مغزی شدهاند، باید مطالعات بزرگتری روی بیماران بیشتری انجام شود.
یافتههای پژوهش در مجلهی Journal of Neurotrauma منتشر شده است.
نظرات