چرا برخی افراد از سوار شدن به آسانسور گریزان هستند؟
آسانسور برای بسیاری از مردم، بخشی پنهان از زندگی روزمره است. به نقل از ایرنا، تا سال ۱۴۰۲ بیش از یک میلیون آسانسور در کشور ما فعال بوده است و روزانه، بیش از ۳۰۰ میلیون جابهجایی با استفاده از آسانسور انجام میشود.
اما آسانسورها برای بسیاری از افراد، چه در ساختمانی اداری و چه در آپارتمان محل زندگیشان یا هر ساختمان مرتفع دیگری، بخشی بسیار معمول و ناشناخته از روز هستند. حضور آسانسور در ساختمانها برای بسیاری از افراد آنقدر عادی است که حتی به سختی میتوانند تجربههای آسانسور سواری را به یاد آورند.
با این حال، بسیاری از دیگر افراد نیز استفاده از این وسایل بالابر را به دلایل شخصی، به عنوان تجربهای بسیار تنشزا و پرفشار به یاد میآورند. مطالعات اخیر با ارائهی توضیحات علمی مختلف دربارهی اینکه چرا آسانسورها میتوانند برای برخی افراد ناخوشایند باشند، به کشف دلایل روانشناختی مسافران آسانسورها و مشکلات موجود در طراحی این بالابرها پرداختهاند. در ادامه، چند مورد از حقایق و اطلاعات علمی در توجیه بیزاری افراد از آسانسورها را بررسی میکنیم.
تجربه ترسناک تنگناهراسی یا کلاستروفوبیا
تجربهی تنگناهراسی یا کلاستروفوبیا نیز مانند برخی دیگر از اصطلاحات پزشکی، در حال حاضر آنچنان شایع شده است که برخلاف بسیاری از فوبیاهای دیگر، بیشتر مردم معنی این عبارت را میدانند. مردم زمانی که در فضایی محدود و بسته قرار میگیرند، در مکالمههای معمولی نیز از این اصطلاح استفاده میکنند. حتی بعضی از مردم ممکن است از این اصطلاح به صورت استعاری، در توصیف روابط اجتماعی خود استفاده کنند.
اما کلاستروفوبیا یا تنگناهراسی، در واقع شکلی از اختلال اضطراب است. تنگناهراسی به معنای ترس از گیرکردن در مکانهای بسته و تنگ است. اگر فرد به شکلی بیمارگونه از حبسشدن در مکانهای کوچک و بسته بترسد و در محیطهای کوچک و بستهای مانند سرویس بهداشتی، آسانسور و یا حتی در میان جمعیت مردم در ایستگاه مترو گیر کند و هیچ راه گریزی نداشته باشد، اضطراب شدید و وحشتزدگی را تجربه میکند.
تنگناهراسی به معنای ترس از گیرکردن در مکانهای بسته است
اگر فرد دچار تنگناهراسی باشد، پس از گیرافتادن در این قبیل موقعیتها، طیف گستردهای از واکنشهای نامطلوب جسمی، از جمله افزایش ضربان قلب، مشکلات تنفسی، لرزش و حمله پانیک را تجربه میکند.
آسانسورها معمولاً تنگ و کوچک هستند و هیچ پنجره و راه گریزی ندارند. سوارشدن در آسانسورهایی که اغلب فقط چند متر طول و عرض دارند، میتواند برای جمعیت حدوداً ۱۲ درصدی افرادی که تنگناهراسی را تجربه میکنند، مثل کابوس باشد. استفاده از آسانسور، بخشی معمول از زندگی روزمرهی میلیونها نفر است. به همین دلیل، تنگناهراسی میتواند واقعاً مشکلساز باشد.
در حال حاضر، برخی رواندرمانگران به ارائهی راهحلهای تخصصی برای ترس از آسانسور و کمک به افراد مبتلا به اختلال تنگناهراسی روی آوردهاند. رواندرمانگران با ارائهی تکنیکها و ابزارهایی برای استفادهی آرام و بدون استرس از آسانسورها، میتوانند به این افراد کمک کنند.
تجربههای ناشی از روانزخمها و آسیبهای روحی
به نقل از نیویورکتایمز، دکتر فردریک نیومن، رواندرمانگر از مرکز درمان اضطراب و فوبیا در بیمارستان وایت پلینز، میگوید در بیشتر موارد، به نظر میرسد که تنگناهراسی بدون هیچ توجیهی به وجود میآید و آسیب زمینهای وجود ندارد، همانطور که افراد بدون تجربهی تصادف رانندگی، از رانندگیکردن میترسند و دچار فوبیای رانندگی میشوند. تعداد اندکی از افراد در نتیجهی رویدادهای آسیبزا و تجربههای ناشی از روانزخمها، به انواع فوبیا، بهویژه فوبیای آسانسور مبتلا میشوند.
اگرچه آسانسورها به عنوان روشی امن برای جابهجایی در نظر گرفته میشوند، گاهی اوقات، قطعی برق و سایر مسائل میتواند باعث ایجاد اختلال در عملکرد آسانسور شود. افراد ممکن است برای مدت طولانی در آسانسور گرفتار شوند و این حبسشدگی، میتواند آسیبزا باشد. همانطور که بیشتر رواندرمانگران به افراد مبتلا به تنگناهراسی توصیه میکنند، افراد باید در زمان وقوع چنین حادثههایی آرامش خود را حفظ کنند و به آرامی برای شروع دوبارهی کار آسانسور، منتظر بمانند.
- درمانی جدید برای تروما؛ وقتی زخم روان درک فرد از زمان و خود را مختل میکند4 فروردین 02مطالعه '13
- بسیاری از اختلالات روانی ریشه جسمانی دارند10 اردیبهشت 03مطالعه '7
امکان تجربه سقوط آسانسور بسیار نادر است
تجربهی سقوط آزاد در آسانسور بسیار نادر است، زیرا برای سقوط، در ابتدا کابلهای فولادی بسیاری که پشتیبان محفظهی آسانسور هستند، باید بشکنند. این کابلها بهطور ویژه برای تحمل وزنی که بسیار بیشتر از حداکثر ظرفیت وزنی آسانسور است، طراحی شدهاند و احتمال مرگ مسافران در اثر سقوط و تصادف آسانسور، بسیار پایین است. اما این امر نیز باعث نمیشود که بسیاری از مردم، از سقوط آسانسور نترسند.
برخی افراد نیز فوبیای حبسشدن در آسانسور را گزارش کردهاند. این موضوع در سری فیلمهای ترسناک «مقصد نهایی» نیز نمایش داده شده است. اگرچه، چنین بلایایی بسیار نادر هستند و کارشناسان معتقدند که نمایش این قبیل بلایا در رسانهها میتواند به طور بالقوه باعث ایجاد فوبیای آسانسور در بینندگان شود.
سیستم صفحه کلیدهای آسانسور بسیار کلافهکننده است
سیستم صفحه کلیدهایی که افراد با استفاده از آنها مسیر حرکت آسانسور را هدایت میکنند، در ظاهر بهطور فوقالعادهای ساده به نظر میرسد. یکی از کلیدها را فشار میدهید تا آسانسور در مسیر موردنظر شما به حرکت درآید. آسانسور به طبقهی شما میرسد و شما به راحتی وارد طبقه میشوید، طبقهای که از میان مجموعهای از کلیدهای طبقههای شمارهدار انتخاب کردهاید.
اما بسیاری از آسانسورها نیز به این سادگی کار نمیکنند. بر اساس تجزیهوتحلیلی که در سال ۲۰۱۹ توسط Verge Science منتشر شد، بعضی از آسانسورهایی که با استفاده از تأیید کارت امنیتی افراد کار میکنند، با زمانبندی نیز سازگاری ندارند. یعنی اگر فردی بخواهد پنج ثانیه بعد از نفر قبلی وارد آسانسور شود و طبقهاش را انتخاب کند، سیستم آسانسور مانع از انتخاب طبقه میشود و بدین صورت، عملکرد کلیدها در دورههای شلوغ عملاً مختل میشود.
چنین نقصهایی در طراحی بهویژه در زمانهای اوج مصرف، مانند شروع و پایان روزهای کاری در ساختمانهای اداری، میتواند تجربهی استفاده از آسانسورها را سخت و استرسزا کند. علاوه بر این، کلیدهایی مانند کلید «بستن در» نیز اغلب به روشی که افراد تصور میکنند، بر سرعت بستهشدن در و حرکت آسانسور تأثیر نمیگذارد و در درجهی اول، برای شرایط اضطراری کارمندان در نظر گرفته شده است.
محدودیت فضا و نزدیکی بیشازحد به دیگران
قرارگیری در فضایی اشتراکی، تنگ و بسته، مشکل دیگری را به مشکلاتی که افراد با آسانسور دارند، اضافه میکند: نزدیکی اجباری به دیگر افراد. در بسیاری از سفرهای آسانسوری، مسافران مجبور میشوند که فضایی کوچک را با غریبهها، همکاران یا همسایههایی که بهندرت میشناسند، به اشتراک بگذارند. نزدیکی بیشازحد به دیگران، بسیاری از اصول فضای شخصی در دنیای مدرن را نقض میکند. همچنین، این نزدیکی ممکن است اختلالات اضطرابی از جمله تنگناهراسی و آگورافوبیا یا بازارهراسی را نیز تشدید کند.
در نتیجه، روانشناسان ادعا میکنند که ما، به طور جمعی از کد رفتاری خاصی برای آسانسورسواری استفاده میکنیم که منشأ آن به اولین استفادهی گسترده از آسانسورها در آغاز قرن بیستم باز میگردد.
نزدیکی به دیگران ممکن است علائم اختلالات کلاستروفوبیا و آگورافوبیا را تشدید کند
لی گری، دانشیار در دانشگاه کارولینای شمالی که در زمینهی تاریخچهی آسانسورها مطالعه میکند، میگوید ما زمانی که در آسانسور تنها هستیم، شاید در مرکز آسانسور قرار بگیریم و نحوهی ایستادن ما در زمان تنهایی، با نحوهی ایستادن ما در حضور دیگران متفاوت است. هر کدام از افراد حاضر، گوشهای را میگیرند. به همین ترتیب، اکثر افراد به جای اینکه مستقیماً پشت به در باشند یا به سمت اطرافیانشان قرار بگیرند، رو به در میایستند و منتظر بازشدن آن میمانند.
گری میگوید برای برخی افراد، مانند مبتلایان به اوتیسم، تسلط بر قوانین نانوشته ممکن است دشوار باشد. مطالعات اثبات کردهاند که موقعیتهای ایستادن افراد در آسانسور، اغلب بر اساس عوامل سنی و جنسیتی تعیین میشود. پویایی قدرت پنهانی، حتی زمانی که افراد فقط میخواهند از طبقهای به طبقهی دیگری بروند، نقش خودش را ایفا میکند.
آسانسور «فضای لیمینال» است
در نهایت، میتوانیم استدلال کنیم که آسانسورها به احساس ناخوشایند مشترکی میافزایند که بهتازگی در دنیای مدرن شناخته شده است. «فضای لیمینال» به محیطهای خالی و متروکی میگویند که اغلب ترسناک، وهمانگیز و حتی خیالی به نظر میرسند. احساس مشترک «فضاهای لیمینال» میان بسیاری از افراد، حسی است که انسان در مواجهه با محدودیتهای مرزی به آن دچار میشود.
لیمینالیتی، مفهومی انسانشناختی است و از احساسی ریشه میگیرد که در زمان تجربهی حالتهای تغییر دریافت میکنیم. لیمینالیتی از کلمهی لاتین «لیمن līmen» گرفته شده که به معنای درگاه یا آستانه است. این حالتها از طریق معماری فضا، مانند راهروها و راهپلهها و حتی جادهها ایجاد میشود.
در سالهای اخیر، فضاهای لیمینال که آسانسورها را نیز شامل میشوند، توجه بسیاری از کاربران اینترنت را به خود جلب کردهاند. کاربران شبکههای اجتماعی و انجمنهای مختلف، ژانری را ایجاد کردهاند که شامل به اشتراکگذاری تصاویر فضاهای مرزی آشنا، اما ناخوشایند و آزاردهنده است. این تصاویر، حسی را برمیانگیزند که بسیاری از افراد ادعا میکنند از پاسخهای احساسی نگرانکنندهای ریشه میگیرد.
برخی افراد چنین فضاهایی را بسیار وهمآلود و آزاردهنده میدانند. این پدیده حاکی از ایجاد حسی ناخوشایند و حیاتی در مورد مکانهایی آشنا مانند آسانسور است، حتی زمانی که ما از آنها به عنوان بخشی عادی و معمول از زندگی روزمرهی خود استفاده میکنیم.
نظرات