تصویرسازی از مردی تنها که در احاطه افرادی قرار دارد که به او بی‌توجه هستند

چرا درمان همه‌گیری تنهایی بسیار سخت است؟

جمعه ۱۶ شهریور ۱۴۰۳ - ۲۲:۳۰مطالعه 9 دقیقه
اپیدمی تنهایی کنونی ناشی از تغییرات اجتماعی بی‌سابقه است، اما تاریخ نشان می‌دهد که احتمالاً راه‌های جدیدی برای ارتباط و حمایت از یکدیگر پیدا می‌کنیم.
تبلیغات

ریچارد وایسبورد، روان‌شناس و مدرس دانشگاه هاروارد در ماه‌های اولیه سال ۲۰۲۰ همراه با قرنطینه‌ی دنیاگیری کووید-۱۹، مطالعه‌ی جدیدی را شروع کرد. به نظر او تنهایی یا شبح آن در همه جا وجود دارد. دو سال قبل، وایسبورد مطالعه‌ای از سیگنا، ارائه‌دهنده‌ی بیمه خواند که نشان می‌داد ۴۶ درصد از آمریکایی‌ها گاهی یا همیشه احساس تنهایی می‌کنند که در سال ۲۰۱۹، با تکرار مطالعه، تعداد به ۵۲ درصد افزایش یافت. وایسبورد فکر می‌کرد، در قرنطینه این آمار بسیار بیشتر شده است.

وایسبورد می‌خواست بداند تنهایی برای افراد تنها چه احساسی دارد؟ عواقب احتمالی آن چیست؟ و چه چیزی باعث آن می‌شود؟ به سختی می‌توان به این سوال‌ها پاسخ داد؛ زیرا تنهایی احساسی مرکب یا چند‌بعدی است؛ یعنی عناصر غم و اضطراب، ترس و دلشکستگی را دربرمی‌گیرد. تجربه‌ی تنهایی، شخصی و به شدت ذهنی (درونی) است که به طرز تفکر شخص بستگی دارد. یک کارمند در یک خواربارفروشی شلوغ می‌تواند به شدت تنها باشد، همان‌طور که فردی گوشه‌نشین که در غار زندگی می‌کند، می‌تواند تنهایی را در خوشبختی کامل تحمل کند.

تنهایی را نباید با انزوا اشتباه گرفت. بیشتر محققان برای راحتی بیشتر، هنوز از تعریفی استفاده می‌کنند که تقریباً سه دهه پیش، در اوایل دهه‌ی ۱۹۸۰ توسط روانشناسان اجتماعی ابداع شد. تنهایی به عنوان «تفاوت بین سطوح مطلوب و دست‌یافته در روابط اجتماعی فرد» توصیف شده که متأسفانه، این تعریف نیز بسیار ذهنی است.

وایسبورد که پروژه‌ای در هاروارد در مورد سلامت و رفاه را رهبری می‌کند، برای درک بحران تنهایی کنونی، یک نظرسنجی ۶۶ سوالی ساخت و آن را برای حدود ۹۵۰ نفر در سرتاسر ایالات متحده ارسال کرد. به استثنای چند عبارت مستقیم مثل «در چهار هفته گذشته، چند بار احساس تنهایی کرده‌اید؟»، اکثر سوالات به‌طور غیرمستقیم تنهایی را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار می‌دهند؛ مثلا آیا افرادی در زندگیتان وجود دارند که نظرات شما را در مورد چیزهایی که برایتان مهم هستند، جویا شوند؟

تنهایی یک همه‌گیری است که در جامعه‌ی امروزی بیشتر حس می‌شود

برخی از دیگر سوالات پرسش‌نامه شامل این موارد بود: «آیا احساس می‌کنید بیشتر با مردم ارتباط برقرار می‌کنید تا آن‌ها با شما؟» یا «آیا کسی بیش از چند دقیقه وقت گذاشته است تا از شما بپرسد که حالتان چطور است، طوری که احساس کنید واقعاً به شما اهمیت می‌دهد؟»

وقتی نتایج به دست آمد، وایسبورد از گستردگی مشکل تنهایی شوکه شد؛ ۳۶ درصد از پاسخ‌دهندگان در ماه گذشته احساس تنهایی مزمن و ۳۷ درصد نیز احساس تنهایی گهگاهی را تجربه کردند. در میان کسانی که احساس تنهایی می‌کردند، ۴۶ درصد گفتند که بیشتر با مردم ارتباط برقرار می‌کردند تا مردم با آن‌ها و ۱۹ درصد احساس می‌کردند که هیچ‌کس خارج از خانواده اصلاً به آن‌ها اهمیت نمی‌دهد.

در فوریه‌ ۲۰۲۱، در حالی که هاروارد قصد داشت کلاس‌های حضوری را از سر بگیرد، تیم وایسبورد نتایج نظرسنجی را منتشر کرد و بر مسائل اجتماعی عمیق در آمریکا تأکید کرد. این یافته‌ها توجه زیادی را به خود جلب کرد و بسیاری خود را در آن شریک دیدند.

یک نظرسنجی از مؤسسه‌ی نظرسنجی گالوپ در سال ۲۰۲۱ نشان داد که ۲۵ درصد از بزرگسالان اغلب احساس تنهایی می‌کنند و تقریباً ۴۰ درصد از جوانان به‌طور منظم چنین احساسی دارند. اگرچه این اعداد اندکی بهبود یافته است، ۲۵ درصد از آمریکایی‌ها هنوز نسبت به قبل از دنیاگیری، احساس تنهایی بیشتری می‌کنند.

مرد تنها روی سنگ‌فرش‌های بزرگ و خالی راه می‌رود
عکاس: Andrew Gook

سال گذشته، ویویک مورتی، جراح عمومی ایالات متحده، گزارشی منتشر کرد که در آن تنهایی را یک بیماری همه‌گیر نامید که بیشتر از دیابت یا چاقی بر آمریکایی‌ها تأثیر می‌گذارد. همچنین سازمان جهانی بهداشت تنهایی را به‌عنوان یک نگرانی جهانی برای سلامت عمومی، طبقه‌بندی کرد. تنهایی مانند افسردگی و اضطراب به یک موضوع داغ در فرهنگ تبدیل شده و تولید مقالات متعدد، کتاب‌های خودیاری، پادکست‌ها و حتی استارتاپ‌هایی با تمرکز روی تنهایی را در پی داشته است.

ژاپن و بریتانیا، حتی وزرای تنهایی را منصوب کردند که وظیفه دارند عمق بحران را کنترل کنند و آن را بهبود بخشند، چه از طریق کمپین‌های آگاهی عمومی یا ابتکارات، مانند طرحی در بریتانیا که در آن از نامه‌رسان‌ها خواسته شد تا با ساکنان مسن در مسیرهای خود تماس بگیرند.

تلاش‌ها برای رفع تنهایی اغلب نشان می‌دهند که اقدامات ساده‌ای مانند تماس تلفنی، ایمیل یا ملاقات می‌تواند با بازگرداندن ارتباطات اجتماعی از‌دست‌رفته، مشکل را حل کند. با‌این‌حال، این دیدگاه پیچیدگی‌های زندگی مدرن را اشتباه درک می‌کند و ممکن است حواس را از مشکلات عمیق‌تری مانند بیگانگی، انزوا، بی‌اعتمادی و قطع ارتباط منحرف کند. این مسائل ناشی از تضعیف نهادها و سنت‌هایی است که زمانی مردم را به هم مرتبط می‌کردند و پرداختن به آن‌ها به چیزی بیش از بازگشت به گذشته نیاز دارد.

برخلاف اضطراب یا افسردگی، تنهایی یک نگرانی نسبتاً مدرن است، فی باند آلبرتی، مورخ، در کتاب خود با عنوان «بیوگرافی تنهایی»  اشاره می‌کند که تنهایی، طوری که ما امروز آن را درک می‌کنیم، تا پس از دهه‌ی ۱۸۰۰ به‌طور گسترده در جهان غرب مورد بحث قرار نگرفت.

تنهایی یک نگرانی نسبتاً مدرن است

صحیح نیست که بگوییم که قبل از دهه‌ی ۱۸۰۰ هیچ‌کس کلمه‌ی تنهایی را نمی‌شناخت؛ اما تنهایی همیشه با احساسات منفی همراه نبود. در حالی که این کلمه در آثار شکسپیر و رمان رابینسون کروزوئه ظاهر شد، تنهابودن به ویژه در شرایط زندگی شلوغ گذشته، اغلب به عنوان تجربه‌ای مثبت تلقی می‌شد.

فی باند آلبرتی، خاطرنشان می‌کند که قبل از قرن نوزدهم، تنهایی همان وزن عاطفی امروزی را نداشت. تحقیقات او نشان می‌دهد که ذکر «تنهایی» در ادبیات انگلیسی تقریباً تا دهه ۱۸۲۰، زمانی که این اصطلاح ناگهان بسیار رایج شد، وجود نداشت. این تغییر همزمان با تغییرات سریع در جامعه مانند جنگ، صنعتی‌شدن و شهرنشینی بود که جوامع سنتی را از هم پاشاند و مردم را به جستجوی راه‌های جدیدی برای بیان عوارض عاطفی این تغییرات سوق داد.

در دهه‌ی ۱۹۵۰، دانشمندان آمریکایی شروع به کاوش در مورد تنهایی به عنوان یک موضوع مدرن کردند و زمینه را برای مطالعات تنهایی فراهم کردند. دیوید رایزمن، جامعه‌شناس، تنهایی را به تغییرات اجتماعی در آمریکای پس از جنگ مرتبط می‌دانست. رایزمن در کتاب خود به نام «جمعیت تنها» توضیح داد که چگونه رفاه، آمریکایی‌ها را به تمرکز بر دارایی‌های مادی و مقایسه‌های اجتماعی سوق می‌دهد؛ رفتاری که او آن را «دیگر‌محوری» نامید. این پدیده، به اصطلاح امروزی فومو (ترس از بقیه جا ماندن) شباهت دارد. زمانی که مردم نمی‌توانستند به آنچه که دیگران از آن لذت می‌برند دست یابند، احساس تنهایی شروع می‌شد.

برخی از متخصصان تنهایی را یک وضعیت پزشکی شدید، شبیه به افسردگی، با اثرات ناتوان‌کننده می‌دانند. لوئیز هاوکلی و جان کاسیوپو، روان‌شناسان آمریکایی در یک آزمایش از هیپنوتیزم برای القای تنهایی در شرکت‌کنندگان استفاده کردند. این کار به افزایش فشار خون و التهاب افراد منجر شد و نشان داد که تنهایی مستقیماً بر سلامتی اثر می‌گذارد. هنگامی که القای تنهایی تمام شد، شاخص‌های سلامتی آن‌ها بهبود یافت.

تنهایی سیگنالی بیولوژیکی است که برای انگیزه‌دادن به ما برای جستجوی ارتباطات اجتماعی و حمایت طراحی شده است

در مطالعه‌ای دیگر از هاوکلی و کاسیوپو، شرکت‌کنندگان از یک فعالیت اجتماعی کنار گذاشته شدند تا نشان دهند که تنهایی، مشابه درد فیزیکی، باعث ایجاد پاسخ درد در مغز می‌شود. این پاسخ مانند گرسنگی، سیگنالی بیولوژیکی است که برای انگیزه‌دادن به ما برای جستجوی ارتباطات اجتماعی و حمایت طراحی شده است.

تنهایی می‌تواند به چرخه‌ای خودتقویت‌کننده تبدیل شود، جایی که ترس و اضطراب افراد را متقاعد می‌کند که ارزش برقراری ارتباط را ندارند و باعث می‌شود احساس کنند در دام افتاده و به‌طور فزاینده‌ای منزوی شده‌اند. مطالعه‌ای که توسط دانیل مایتلند، روان‌شناس، در سال ۲۰۲۱ انجام شد، نشان داد که وقتی از افراد تنها خواسته می‌شود جزئیات شخصی را به اشتراک بگذارند، استرس زیادی را تجربه می‌کنند که نشان می‌دهد آسیب‌پذیری، چالشی بزرگ برای آن‌ها است. این امر باعث می‌شود توصیه‌های سنتی برای پیوستن به فعالیت‌های اجتماعی ناکارآمد باشد، زیرا چنین گردهمایی‌هایی برای بسیاری منسوخ شده و جذاب نیستند.

رابرت پاتنم در کتاب «بولینگ تنهایی»، به کاهش مشارکت آمریکایی‌ها در سازمان‌ها و گروه‌های اجتماعی اشاره کرد. تقریباً ۲۵ سال بعد در سال ۲۰۲۴، تعداد کمتری از آمریکایی‌ها در مقایسه با اواسط قرن بیستم ازدواج می‌کنند. تعداد افرادی که به تنهایی زندگی می‌کنند بیش از سه برابر شده و به ۲۹ درصد رسیده است. اما متاهل‌بودن لزوما از تنهایی جلوگیری نمی‌کند، زیرا ازدواج بد می‌تواند بسیار منزوی‌کننده باشد و به همین ترتیب، تنها زیستن همیشه به معنای تنها‌بودن نیست.

حضور کمتر در مراسم مذهبی نیز مثالی از کاهش فعالیت‌های سنتی جامعه است. وایسبورد معتقد است جوامع مذهبی جایی است که بزرگسالان با کودکان درگیر می‌شوند، از ارزش‌های اخلاقی دفاع می‌کنند و کودکان را درگیر سؤالات اخلاقی بزرگ می‌کنند. او می‌گوید مذهبی‌شدن بیشتر را پیشنهاد نمی‌کند؛ اما در آن جنبه‌های دینی که شما احساس می‌کنید نسبت به اجداد و فرزندان خود تعهداتی دارید، ساختاری برای مقابله با غم و اندوه وجود دارد. باید بفهمیم چگونه آن جنبه‌های دین را در زندگی سکولار بازتولید کنیم.

ویسبورد و میلنا باتانوا، مدیر تحقیق و ارزیابی پروژه، در یک نظرسنجی بعدی دریافتند که بسیاری از پاسخ‌دهندگان تنهایی خود را به فقدان «ارتباط معنی‌دار» نسبت می‌دهند؛ حتی زمانی که توسط دیگران احاطه شده‌اند. نزدیکی عاطفی و نه حضور فیزیکی، اغلب موضوع اصلی بود و برخی نیز احساس کم‌ارزش‌شدن یا قطع ارتباط با اطرافیانشان داشتند.

کار‌کردن آرامش چندانی به همراه نمی‌آورد، زیرا تعداد کمتری از آمریکایی‌ها در حرفه‌ی خود معنا پیدا می‌کنند، به خصوص با افزایش کار از راه دور که ساخت جامعه را با مشکل مواجه می‌کند. افراد مسن‌تر به احتمال زیاد در محل کار ارتباط معنی‌دار و دوستان صمیمی پیدا کرده‌اند، در حالی که افراد جوان‌تر به دلیل تغییر به سمت دورکاری و ارتباطات مجازی با مشکل دوستیابی دست و پنجه نرم می‌کنند.

همه‌گیری تنهایی، اثرات ماندگاری بر تعاملات اجتماعی گذاشته است؛ به طوری که بسیاری از افراد با مهارت‌های اجتماعی ضعیف از قرنطینه خارج شدند. به‌طور همزمان با افزایش اشکال تعامل دیجیتالی بدون اصطکاک مانند سیستم‌های پرداخت خودکار و تحویل غذا، پدیده‌ای شکل گرفت که برخی از کارشناسان «پیله‌‌ساختن» می‌نامند؛ یعنی عقب‌نشینی به دنیای دیجیتالی که فاقد ارتباطات معنی‌دار مردم است.

مرد تنها
iStock

جولیان هولت لانستاد، استاد روانشناسی و علوم اعصاب در دانشگاه بریگهام یانگ، اشاره کرد که از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۲۰، آمریکایی‌ها زمان بیشتری را به‌تنهایی و زمان کمتری را با دوستان و خانواده می‌گذرانند. داده‌ها از این موضوع پشتیبانی می‌کند و نشان می‌دهد که بسیاری از مردم با مسائل مربوط به روابط دست و پنجه نرم و احساس می‌کنند که ارتباط خوبی با افراد ندارند. این مسئله نشان می‌دهد که بسیاری از آمریکایی‌ها حمایت اجتماعی مورد نیاز خود را، چه به دلیل تنهایی و چه به دلیل انزوای واقعی، دریافت نمی‌کنند.

از لحاظ تاریخی، اوج تنهایی با تغییرات عمده اجتماعی همزمان شده است. اریک کلایننبرگ، جامعه‌شناس، خاطرنشان می‌کند که تنهایی اغلب در زمان تغییرات فرهنگی، مانند ظهور رادیو در اوایل دهه‌ی ۱۹۰۰، ظهور فرهنگ خودرو، و تحولات اجتماعی دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ به یک نگرانی اصلی تبدیل شد. به گفته کلایننبرگ، از تنهایی اغلب برای توضیح ناراحتی استفاده می‌شود که وقتی تغییرات فرهنگی خیلی سریع اتفاق می‌افتد و افراد نمی‌توانند خود را تطبیق دهند، احساس می‌کنند.

همه‌گیری تنهایی امروزه بسیار عمیق است؛ زیرا در مقیاس بی‌سابقه‌ای رخ می‌دهد که ناشی از تغییرات شدید در زندگی اجتماعی، از جمله اختلال در عملکرد سیاسی، بحران‌های سلامت روان و دگرگونی ارتباطات از طریق اینترنت است. بسیاری از مردم اشتیاق خود را به گذشته، زمانی که ارتباطات اجتماعی قوی‌تر به نظر می‌رسید، ابراز می‌کنند، اما این نوستالژی ممکن است راه‌حل واقع بینانه‌ای برای بحران کنونی ارائه ندهد. در عوض، تلاش‌هایی مانند تشویق فعالیت‌های حضوری و پرورش اشکال سنتی جامعه ممکن است کمک کند، احتمالاً مشکل را به‌طور کامل حل نمی‌کند.

شاید راه‌حل تنهایی راه‌های جدید تعامل باشد

تاریخ نشان می‌دهد که تغییرات اجتماعی اغلب به شکل‌های جدید جامعه منجر می‌شود تا بازگشت به اشکال قدیمی. به عنوان مثال، در طول انقلاب صنعتی، مردم به جای عقب‌نشینی به زندگی روستایی، با ساختن جوامع شهری جدید سازگار شدند. به‌طور مشابه، راه خروج از تنهایی امروزی ممکن است شامل پذیرش اشکال جدیدی از ارتباط باشد، مانند مواردی که توسط تلفن‌های هوشمند و اینترنت انجام می‌شود که می‌تواند با وجود فاصله‌ی فیزیکی، روابط معناداری ایجاد کند.

تکامل تعاملات اجتماعی در‌حال‌حاضر، با پلتفرم‌های آنلاین به مردم امکان می‌دهد تا به روش‌هایی که قبلا غیرممکن بود، ارتباط برقرار کنند. چنین فرصتی ممکن است بخشی از فرآیند سازگاری گسترده‌تر باشد. به عبارت دیگر، دوره‌ی کنونی از تنهایی می‌تواند یک مرحله انتقالی باشد که در آن جامعه با واقعیت‌های جدید سازگار می‌شود و راه‌های جدیدی برای ارتباط و حمایت از یکدیگر پیدا می‌کند.

در نهایت، بحران تنهایی ممکن است نشان‌دهنده‌ی ‌یک گام تکاملی به سمت اشکال جدید با‌هم‌بودن باشد؛ جایی که با وجود جدایی فیزیکی، افراد راه‌هایی برای اتصال مجدد و ایجاد روابط معنادار در دنیای مدرن پیدا می‌کنند.

تبلیغات
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات