آموزش طراحی محصول، قسمت اول
طراحی محصول، همانطور که از نامش پیداست، فرآیند خلق یک محصول جدید برای فروش به مشتریان است. در این فرآیند فرصتهای بازار شناسایی میشوند، یک مشکل بهطور واضح تعریف میشود، یک راهحل مناسب برای مشکل پیشنهاد میشود و سرانجام، اعتبار راهحل مشکل توسط کاربران سنجیده میشود.
طراحی محصول درواقع یک مفهوم وسیع است که شامل ارائهی سیستماتیک و توسعه ایدههایی است که سرانجام به تولید محصولات جدید منجر میشود. کارشناسان طراحی، روی مفاهیم و ایدهها کار میکنند و خروجی فرآیند، محصولات و اختراعات ملموس خواهد بود. هرچند اجرای این فرآیند، بهمراتب سختتر از تعریف آن است!
اهمیت تفکر طراحی
تفکر طراحی یک روش برای حل عملی مشکلات است که در حال حاضر بهعنوان محبوبترین رویکرد طراحی محصول شناخته میشود. ما پیشازاین در زومیت، پروسهی تفکر طراحی را آموزش دادهایم و توصیه میکنیم پیش از مطالعهی پروسهی طراحی محصول، این مطلب را مطالعه کنید.
طراحان موفق امروزی، همیشه تفکر طراحی را در طراحی محصول (چه فیزیکی و چه دیجیتالی) اعمال میکنند، زیرا این پروسه روی توسعهی نقطهبهنقطهی محصول، بهشدت تأثیرگذار است و مزایای آن صرفاً به فاز طراحی محدود نمیشود.
شما به عنوان یک طراح، زمانی که به محصول یا ویژگیهای آن فکر میکنید، ابتدا باید به این سؤالات پاسخ بدهید:
- چه مشکلی را میخواهید حل کنید؟
- این مشکل، به چه کسانی مربوط میشود؟
- برای دستیابی به راهحل، به چه چیزهایی نیاز دارید؟
پاسخ به این سؤالات ابتدایی، به شما کمک میکند تجربهی کاربر از یک محصول را بهطورکلی درک کنید و از جنبههای تعاملی (احساس) و بصری (ظاهر محصول) فراتر بروید.
طبق اصول تفکر طراحی، پیدا کردن راهحل یک مشکل شامل پنج مرحلهی زیر است:
- همدلی: درک نیازهای مشتریان. افرادی را که میخواهید محصولی را برای آنها طراحی کنید، بهتر بشناسید. تحقیقات باکیفیتی انجام دهید تا درک بهتری از کاربران خود به دست آورید.
- تعریف مسئله: بر اساس نیازها و دیدگاههای کاربران، یک نقطهنظر ایجاد کنید.
- ایده پردازی: یک جلسهی طوفان مغزی برگزار کنید و تعداد زیادی ایدهی خلاقانه را برای حل مشکل مطرح کنید. به تیم آزادی عمل بدهید تا طیف وسیعی از راهکارهای بالقوه را پیشنهاد بدهند.
- پروتوتایپ: نمونهی اولیهی (یا مجموعهای از پروتوتایپها) را برای تست فرضیه خود تولید کنید.
- تست محصول: دوباره به کاربران مراجعه کنید و از آنها بازخورد بگیرید.
فرآیند طراحی
با این فرض که اصول تفکر طراحی را بهخوبی یاد گرفتهایم، مراحل پروسهی طراحی محصول را شروع میکنیم. فرآیند طراحی، شامل مراحلی است که تیم تولید، از ابتدا تا انتهای فرمولبندی محصول، آن را دنبال میکنند. تکیه کردن به یک ساختار مشخص در مزیت مهم دارد: اول اینکه به شما کمک میکند تمرکز خود را حفظ کنید و دوم اینکه طبق برنامه پیش بروید.
در نظر داشته باشید که بههیچعنوان نمیتوان پروسهی ثابتی را تعریف کرد که همهی پروژههای جهان را پوشش دهد. بااینحال، یک جریان کلی برای طراحی محصولات جدید، به شرح زیر است:
- تعریف چشمانداز محصول
- تحقیقات محصول
- تجزیهوتحلیل کاربر
- ایده پردازی
- طراحی
- تست و اعتبار سنجی
- فعالیتهای پس از راهاندازی محصول
مرحلهی ۱: چشمانداز و استراتژی محصول
چشمانداز محصول، یکی از مهمترین مراحل طراحی محصول است، گرچه پیش از شروع فرآیند طراحی تکمیل میشود. شما پیش از ساخت یک محصول باید مفهوم و علت وجود آن را درک کنید. این همان زمانی است که تیم تولید، باید چشمانداز و استراتژی محصول را تعریف کنند.
آیا تابهحال روی پروژهای کارکردهاید که هدف کلی آن مشخص نیست؟ زمانی که در جلسات توسعه و طراحی شرکت میکنید، درحالیکه ایدهی مبهمی از ماجرا دارید؟ این اتفاق زیاد رخ میدهد، زیرا معمولاً محصولاتی تولید میشوند که هیچ چشمانداز خاصی ندارند. متأسفانه پیامدهای این سناریو، معمولاً مثبت نیست.
هر پروژهی طراحی محصول، مستلزم چشماندازی است که تیم توسعهی محصول را جهتدهی و هدایت میکند. چشمانداز، جوهر یک محصول را ارائه میدهد، یعنی اطلاعات مهمی که تیم تولید برای توسعه و راهاندازی موفق محصول، به آن نیاز دارد. چشمانداز به شما کمک میکند درک مشترکی از «چیزی که در تلاش برای ساخت آن هستید و دلایل این کار» به دست آورید. بهعلاوه، چشمانداز به شما نشان میدهد که در حال ساخت چه چیزهایی «نیستید». روشن شدن مرزهای محصول، اقدامات شما را متمرکز میکند.
اما چشمانداز تنها نیمی از تصویر اولیهی ما است. گام مکمل، استراتژی محصول است که سفر محصول را تعریف میکند. بهبیاندیگر، چشمانداز محصول، مقصد راه (تجربهی نهایی کاربر) را به شما نشان میدهد. پسازآن، با تمرکز بر چیزی که باید بسازید، مسیر خود را به سمت مقصد برنامهریزی میکنید. شما با تنظیم هدف (چالش)، میتوانید جهت تلاشهای محصول خود را تعدیل کنید.
صرف زمان و بودجهی کافی برای خلق چشمانداز، یک سرمایهگذاری معقول به شمار میرود، زیرا در این فاز، مراحل حرکت شما به سمت موفقیت تعیین میشود.
تعریف گزارهی ارزش
گزاره ارزش جنبههای کلیدی محصول را مشخص میکند: اینکه محصول چیست، برای چه کسی تولید میشود، چه زمانی و چگونه مورداستفاده قرار میگیرد. گزارهی ارزش به تیم و ذینفعان کمک میکند روی محصول به توافق برسند.
رو به عقب کار کردن
یک تکنیک ساده به نام Working Backwards، وضوح و دقت بیشتری به چشمانداز محصول میبخشد. همانطور که از نامش پیدا است، تیم محصول کار خود را با مشتریان شروع میکنند و گامبهگام، به عقب برمیگردند، تا جایی که حداقل الزامات موردنیاز برای خشنود کردن و رضایت بخشی به مشتری مشخص شود. این تکنیک را میتوانید در اغلب تصمیمگیریهای خاص محصول به کار بگیرید، اما مزیت آن در دوران ساخت یک محصول یا فیچرهای جدید، نمود بیشتری دارد.
بهعنوانمثال، یک محصول جدید را در نظر میگیریم. تیم محصول با تألیف یک بیانیهی مطبوعاتی، عرضهی محول جدید را اعلام و معرفی میکنند. یک بیانیهی مطبوعاتی، بهسادگی توضیح میدهد که این محصول چیست و چرا ساختهشده است. تألیف این بیانیه به اعضای تیم کمک میکند آیندهی محصول را در ذهن خود متصور شوند.
نکات مهم:
۱- روی کاربر تمرکز کنید. بیانیهی مطبوعاتی، باید مشکل کاربر را در اولویت قرار دهد. بنابراین، در درجهی اول خوب و مختصر توضیح دهید که محصول شما، چه ارزشی برای مشتریان ایجاد میکند.
۲- بیانیهی مطبوعاتی را برای کاربران بالقوه بخوانید و از آنها بازخورد بگیرید. اگر مخاطبان هدف فکر میکنند که مزایای لیست شده در بیانیه، بهاندازهی کافی هیجانانگیز و متقاعدکننده نیست، شاید ساخت این محصول اشتباه باشد. حالا بهتر است تیم محصول، بیانیهی بهتری بنویسد، تا جایی که کاربران بالقوه مزایای لیست شده را مناسب و قابلقبول بدانند.
۳- بیانیهی مطبوعاتی، معادل با توضیح مشخصات فنی محصول نیست. اگر توضیحات شما بیشتر از یک صفحه است، برای کاربران بیشازحد طولانی به نظر میرسد.
۴- اطمینان حاصل کنید که همهی اعضای تیم، برداشت یکسانی از چشمانداز محصول را به اشتراک میگذارند.
۵- در طول دوران توسعهی محصول و هر زمان که به تردید دچار شدید، از این بیانیه بهعنوان یک رفرنس استفاده کنید.
ضوابط و معیارهای موفقیت
شما باید یک هدف تجاری روشن داشته باشید که میخواهید از طریق تولید محصول، به آن دست پیدا کنید. اگر از ابتدای پروژه متوجه نشوید که هدف تجاری چیست و موفقیت چگونه اندازهگیری میشود، در آینده با مشکل مواجه میشوید. معیارهای موفقیت را بهصورت کاملاً واضح و ملموس تعریف کنید. مثلاً میزان فروش مورد انتظار در هرماه، شاخصهای کلیدی عملکرد (KPIs) و نظیر آن. در طول این مرحله، اهدافی را مشخص کنید که موفقیتهای بعدی را نسبت به آنها بسنجید. بهاینترتیب، پروسهی نتیجه محور بهتری خواهید داشت.
نکته: ترجیحاً در این مرحله با صاحبان پروژه و ذینفعان نیز مصاحبه داشته باشید تا ارزشها و معیارها را با آنها هماهنگ کنید.
یک جلسهی رسمی برای شروع کار ترتیب بدهید
در این جلسه، همهی بازیگران کلیدی طراحی و توسعهی محصول و همچنین همهی ذینفعان و سرمایهگذاران دورهم جمع میشوند تا انتظاراتی که از تیم و مالکین پروژه میرود، قطعی شود. بهعلاوه در این جلسه طرح اصلی و اهداف محصول، نحوهی همکاری همهی اعضا، معیارها و KPIها و نحوه اندازهگیری موفقیت محصول اعلام میشود.
مرحله ۲: تحقیقات محصول
پس از مشخص شدن چشمانداز محصول، به مرحلهی تحقیقات محصول میرسیم که تحقیقات کاربر و بازار را پوشش میدهد. اگر میخواهید شانس موفقیت خود را افزایش دهید، تحقیقات دقیقی انجام دهید. به یاد داشته باشید که سرمایهگذاری زمان برای تحقیقات، هرگز زیانآور نیست.
تحقیقات خوب، باعث میشود اطلاعات ارزشمندی به دست بیاورید و ازآنجاکه تحقیقات را در ابتدای پروسه انجام میدهید، در طول مسیر طراحی، پول و زمان بیشتری را صرفهجویی میکنید. مشخصاً اگر از مراحل اولیه، با آگاهی بالا کار کنید، بعدها به تغییرات و اصلاحات پرهزینهی کمتری نیاز خواهید داشت. بهعلاوه تحقیقات جامع به شما کمک میکند که ایدههای خود را راحتتر به سرمایهگذاران بفروشید.
تحقیقات کاربر
ما بهعنوان سازندگان محصول، بیشترین مسئولیت را در قبال افرادی داریم که محصول را مورداستفاده قرار میدهند. اگر کاربران را بهخوبی نشناسیم، چگونه میتوانیم محصول مناسبی برای آنها تولید کنیم؟
تحقیقات در مورد کاربر، مهمترین کلید طراحی یک تجربه کاربری عالی است. در حوزهی طراحی محصول، کارشناسان چند روش را برای تحقیقات کاربر توصیه میکنند:
مصاحبه با کاربران
گفتگوی مستقیم با کاربران، یکی از تکنیکهایی است که اطلاعات ارزشمندی را در اختیار شما قرار میدهد. این تکنیک میتواند به شما کمک کند تا نیازها و احساسات کاربران را قبل از طراحی یک محصول و مدتها پس از عرضه، ارزیابی کنید. در این روش، یک مصاحبهکننده در جلسهای به مدت 30 دقیقه تا یک ساعت، با کاربر صحبت میکند. پس از اتمام مصاحبهها، ضروری است که دادههای بهدستآمده را ارزیابی و همگذاری کنید و دیدگاه کاربران را به قالب الگوهای مشخص درآورید.
نکات:
۱- سعی کنید مصاحبهها را بهصورت فردی انجام دهید. طبیعتاً مصاحبههای حضوری، مفیدتر از مصاحبههای آنلاین یا ریموت هستند زیرا دادههای رفتاری بسیار بیشتری را ردیابی میکنند.
۲- سؤالات خود را برنامهریزی کنید. تمام سوالاتی که در طول مصاحبه پرسیده میشود، باید طبق اهداف یادگیری انتخاب شوند. یک مجموعه از سؤالات اشتباه، نهتنها مزایای جلسهی مصاحبه را بیاثر میکند، بلکه به توسعه محصول در مسیر اشتباه منجر میشود.
۳- توصیه میکنیم که از یک مصاحبهکننده باتجربه کمک بگیرید. مصاحبهگر ماهر، سؤالات را به شیوهی بیطرف مطرح میکند و به کاربران احساس راحتی بیشتری میدهد. بهعلاوه، بهخوبی میداند که چه زمانی باید از آنها جزئیات بیشتری بخواهد.
نظرسنجی آنلاین
محققان به کمک نظرسنجیها و پرسشنامهها، حجم بیشتری از پاسخها را جمعآوری میکنند و فرصتی برای تحلیل دقیقتر به دست میآورند. گرچه نظرسنجیها غالباً برای تحقیقات «کمی» مورداستفاده قرار میگیرند، اما در تحقیقات «کیفی» هم میتوانند کارایی داشته باشند. دادههای کیفی را میتوان به کمک سؤالات تشریحی، یا پایان باز به دست آورد. بهعنوانمثال: «چه چیزی به شما انگیزه میدهد که از ما خرید کنید؟» یا «وقتی میخواهید آیتمی را که از ما خریدهاید، بازگردانید، چه احساسی دارید؟» پاسخ به این سؤالات، بسیار شخصیتر است و نمیتوان در آنالیزهای کمی از آنها استفاده کرد.
اجرای نظرسنجیهای آنلاین، کمهزینه است. نکتهی منفی این روش، عدم تعامل مستقیم با پاسخدهندگان است، به همین دلیل هم نمیتوانیم در پاسخ آنها دقیقتر بشویم و نکات بیشتری بفهمیم.
نکات:
۱- نظرسنجیها را کوتاه نگهدارید. به یاد داشته باشید که هر سؤال اضافی، باعث میشود نرخ شرکتکنندگان کاهش پیدا کند. درنهایت، بهتر است چند نظرسنجی کوتاه داشته باشید تا اینکه همهی سؤالات را در یک نظرسنجی طولانی پست کنید.
۲- سؤالاتی که از پایان باز برخوردارند، رویکرد بهتری محسوب میشوند. اما نمیتوان از پاسخ آنها در آنالیزهای آماری استفاده کرد. زیرا پژوهشگر برای تحلیل پاسخ هر کاربر، باید زمان کافی بگذارد. به یاد داشته باشید که اغلب کاربران نیز تمایلی به تایپ کردن توضیحات ندارند.
تحقیقات وابسته به شواهد و قرائن
پژوهشگران در این تحقیقات، مردم را در محیط و فضای طبیعی زندگی زیر نظر میگیرند و به رفتارها و واکنشهای آنها در طول انجام وظایف روزمره، توجه میکنند. اطلاعاتی که در این تحقیقات به دست میآید، بیشتر به زمینههای استفاده از محصول مرتبط است. برای مثال محققین، ابتدا از کاربران میپرسند «بهطورمعمول در طول روز، چه وظیفه/ کاری را بیشتر انجام میدهید؟» سپس زمانی که کاربران مشغول کار هستند، محققین آنها را در همان محیط کار، زیر نظر میگیرند. هدف از این مطالعات، جمعآوری شواهد کافی در این خصوص است که آیا واقعاً امکان مشارکت و همکاری با کاربران وجود دارد؟
تحقیقات بازار
اگر میخواهید یک محصول عالی تولید کنید، نمیتوانید رقبا را نادیده بگیرید. شما باید بدانید که چه محصولات مشابهی در بازار موجود است و این محصولات چه عملکردی دارند. به همین دلیل تحقیقات بازار بخش مهمی از روند طراحی محصول است. هدف نهایی شما، طراحی محصولی با مزیت رقابتی است.
رقیب، شرکتی است که اهدافی مشابه با اهداف شما را دنبال میکند و برای همان چیزهایی میجنگد که تیم شما تلاش میکند. بر این اساس، شما با دو نوع رقیب مواجهید:
- رقبای مستقیم: شرکتهایی که محصولات آنها، مستقیماً با گزارهی ارزش شما رقابت میکند.
- رقبای غیرمستقیم: شرکتهایی که مشتریان شما را هدف قرار میدهند، بدون اینکه گزارهی ارزش مشابهی به کاربران پیشنهاد دهند.
تیم محصول باید هر دو گروه را در تحقیقات لحاظ کند، زیرا همهی رقبا میتوانند موفقیت شما را تحت تأثیر قرار دهند. بهعنوان یک قاعدهی کلی، سه رقیب مستقیم و سه رقیب غیرمستقیم اصلی خود را برای انجام تحقیقات انتخاب کنید.
مرحله ۳: تجزیهوتحلیل کاربر
پس از اتمام تحقیقات، باید دادههای جمعآوریشده را تحلیل کنید. هدف از تجربه و تحلیل دادهها، معنادار کردن نتایج و کشف یک بینش ملموس از تحقیقات محصول است. شما باید بر اساس دادههای جمعآوریشده، استنتاج کنید که کاربران چه میخواهند ،چه نیازی دارند یا چه فکر میکنند. این بینش به طراحان ux نشان میدهد که باید روی چه گزینههایی دست بگذارند.
مدلسازی کاربران و محیط آنها
بر اساس نتایج تحقیقات محصول، طراحان UX میتوانند گروههای اصلی کاربران را شناسایی و پرسونای نمونه را خلق کنند. پرسوناها، شخصیتهایی تخیلی برای نشان دادن انواع مختلف کاربرانی هستند که ممکن است یک محصول را با روش مشابه استفاده کنند. هدف از ایجاد پرسونا، ایجاد بازنمودهای قابلاعتماد و واقعبینانه از بخشهای اصلی مخاطبان است. پرسونا به تیم طراحی محصول کمک میکند تا اهداف کاربران را در زمینههای خاص درک کنند.
نکات:
۱- پرسونا را بر اساس دادههای واقعی طراحی کنید. ممکن است وسوسه شوید ویژگیهایی را به پرسونا بیفزایید که آن را جذابتر میکند. تأکید میکنیم که کوچکترین مشخصات پرسونا، باید بر اساس دادههای دقیق باشد. اگر متوجه شدید اطلاعات کافی در اختیار ندارید، تحقیقات جدیدی برای پر کردن جاهای خالی انجام دهید.
۲- از نام واقعی یا سایر مشخصات شرکتکنندگان در تحقیقات یا افرادی که میشناسید، استفاده نکنید. این سوگیری بهسادگی صحت و بیطرفی پرسونا را از بین میبرد. به یاد داشته باشید که شما میخواهید محصول را برای این پرسونا طراحی کنید، نه برای گروهی از افراد که خصوصیات مشابهی دارند.
نقشه همدلی
نقشهی همدلی، یک ابزار تجسم سازی است که بهطور مفصل و با جزئیات، نشان میدهد تیم طراحی محصول از کاربران چه میداند. این ابزار به تیم کمک میکند درک بهتری از علل پشت نیازها و خواستههای کاربران به دست آورند. نقشهی همدلی، تیم طراحی را وادار میکند تمرکز خود را از محصولی که خودشان دوست دارند، به محصولی که کاربران مورداستفاده قرار میدهند، تغییر دهند.
تیم باید اطلاعات خود را در مورد کاربران، به یک نمودار (یا جدول) وارد کند و دید جامعتری از جهان کاربر و فضای مشکل یا فرصت، به دست آورد.
نکته: نقشهی همدلی را به یک پوستر قابلنصب تبدیل کنید. چند نسخه از این نقشه را در مکانهای مختلف دپارتمان طراحی نصب کنید. این اقدام باعث میشود تیم، در هنگام کار و در هر شرایطی، کاربر را مرکز توجه خود قرار میدهد.
مرحله ۴: ایده پردازی
همانطور که در رویکرد تفکر طراحی دیدیم، فاز ایده پردازی زمانی است که اعضای تیم، طیف وسیعی از ایدههای خلاقانه را که اهداف پروژه را برآورده میکنند، ارائه میدهند. در پروسهی طراحی محصول، ایده پردازی یک مرحلهی حیاتی است که درعینحال ثابت میکند مهمترین مفروضات طراحی، معتبر هستند.
تیمهای طراحی محصول، از تکنیکهای مختلفی برای ایده پردازی استفاده میکنند. برای مثال پیشطرح، که برای مجسم سازی برخی از زوایای محصول بسیار مفید واقع میشود، یا استوری بورد که برای تصویرسازی تعاملات کلی یک محصول مورداستفاده قرار میگیرد.
پیشنهاد ایده (چگونه کاربران با یک محصول ارتباط برقرار میکنند)
نقشه سفر کاربر
نقشه سفر کاربر، تصویرسازی فرآیندی است که یک فرد برای رسیدن به یک هدف، طی میکند. این نقشه معمولاً شامل گامها یا نقاطی است که در هر یک از آنها، فرد با محصول تعامل دارد.
سفر کاربر بسته به اهداف و محتوای کسبوکار، در فرمهای مختلفی تصویرسازی میشود. در متداولترین فرم، سفر کاربر شامل یک سری از تعاملات و اقدامات کاربر روی یک اسکلت تایملاین است. این طرحبندی باعث میشود همهی اعضای تیم، روایت کاربر را درک و پیگیری کنند.
یک سفر ساده، صرفاً یک مسیر را در یک سناریو به تصویر میکشد، اما یک سفر کاربر پیچیده، تجربیات کاربر را در جلسات زمانی مختلف و با سناریوهای مختلف، بازسازی میکند.
نکته: ترجیحاً سفر کاربر را زیاد پیچیده نکنید و روی یک سفر سادهی خطی متمرکز شوید، یعنی همان مسیر ایده آلی که کاربر را به هدف میرساند.
سناریوها و استوری بوردها
پس از شناسایی پرسونا، میتوانید سناریوی تعاملات را بنویسید یا نقاشی کنید. سناریو درواقع یک روایت است که یک روز از زندگی یک شخص را توصیف میکند، ازجمله اینکه او با یک محصول چه تعاملاتی دارد. استوری بورد همین روایت را بهصورت بصری ارائه میدهد - شبیه به یک فیلم یا تصاویر سریالی کمیک. طراحان محصول به کمک سناریوها و استوری بوردها، درک میکنند که کاربران چگونه با محصول ارتباط برقرار میکنند و محصول، چه جایگاهی در زندگی آنها دارد.
نکته: یک روایت قوی خلق کنید. روایت داستان باید روی هدفی متمرکز شود که شخصیت داستان، در تلاش برای رسیدن به آن است. بسیاری از طراحان، سعی میکنند جزئیات طراحی محصول را در استوری بورد نمایش دهند و از پردازش مناسب داستان غافل میشوند. سعی کنید این اشتباه را مرتکب نشوید. روایت شما باید ساختار مناسبی داشته باشد و آغاز، متن و پایان معقولانه و باورپذیری را به نمایش بگذارد. بهعلاوه، حتماً خروجی مطلوبی را برای سناریو در نظر بگیرید.
داستان کاربر
داستان کاربر، توصیفی ساده از اقدامات کاربر در خصوص استفاده از یک محصول است. نکتهی مهم این است که در زمان تألیف داستان کاربر، نباید ویژگیهای غیرضروری محصول را به آن اضافه کنید. بهطورکلی، فقط زمانی یک کاربرد یا ویژگی محصول را در داستان کاربر ذکر کنید که دلایل اهمیت این ویژگی خاص، از قبل مشخصشده باشد.
داستانهای کاری
داستان کاری، راهی برای توصیف ویژگیهای /عملکردهای محصول است. درواقع یک ویژگی محصول از دیدگاه کاری که باید انجام شود، توصیف میشود. یک داستان کاری، تکنیکی مؤثر برای شرح یک مشکل است، بدون اینکه راهحلی را برای برطرف کردن آن تجویز کند.
نکته: مشکلاتی را مطرح کنید که ارزش حل کردن دارند. گاهی اوقات، شما باکارها (مشکلات) مختلفی روبرو هستید که میخواهید برای همهی آنها راهحل ارائه کنید. بین همهی گزینهها، مشکلاتی را انتخاب کنید که بیشترین تأثیر را بر تجربهی کاربر یا اهداف کسبوکار شما میگذارند.
در این مطلب، شما را با چهار مرحله از پروسهی طراحی محصول (چشمانداز محصول، تحقیقات، تجزیهوتحلیل کاربر و برخی از راههای ایده پردازی) آشنا کردیم. هفتهی آینده با توضیح سایر مراحل و همچنین ذکر مثالهای ملموس از دنیای واقعی، این بحث را ادامه میدهیم.