سرویسهایی شبیه به نتفلیکس در بازار پادکست موفق میشود؟
رویداد On Air Fest مکانی برای گردهمایی فعالان حوزهی محتوای صوتی است که شرکتهای بزرگ در آن حضور مییابند. در بخشی از رویداد امسال بهنام Hot Pod Summit، شرکتهای مهمی همچون گیملت (Gimlet)، از زیرمجموعههای اسپاتیفای و لومیناری (Luminary)، عضو جدید سرویسی شبیه به نتفلیکس برای پادکستها بهنام Thunderdome و پلتفرم پادکستی بریکر (Breaker) حضور داشتند. در آن رویداد، آنها روی برنامههای آتی خود برای پیشرفت در صنعت مانور دادند که همگی اشتراکی بهنام «محتوای اختصاصی» داشتند.
در کنفرانس برگزارشده، پلتفرم بریکر از طرحها و علاقهمندیهای خود برای خرید برنامههای اختصاصی صحبت کرد. گیملت و شرکت مادرش، اسپاتیفای، برنامهای شبیه به پنجرههای اختصاصی را مطرح کردند که در آنها، برنامههای اختصاصی برای دورههای زمانی مشخص، تنها در پلتفرمهای مخصوص پخش شوند. بهعلاوه، استودیوِ اختصاصی اسپاتیفای نیز از طرحهای خود برای تولید برنامههای اختصاصی سخن گفت که تنها روی پلتفرم خودشان دریافتکردنی خواهد بود. مت سَکس، مدیرعامل لومیناری، جزئیات زیادی از برنامههای خود را در هاتپاد بهاشتراک نگذاشت. البته، آنها قبلا در همکاری با نیویورکتایمز برنامههایشان را برای سلطهی هرچهبیشتر بر بازار پادکست رونمایی کرده بودند.
لومیناری در مصاحبه با نیویورکتایمز گفته بود از ژوئن سال جاری میلادی، کاربران علاقهمند میتوانند با پرداخت ماهانه ۸ دلار، به پادکستهایی انحصاری در آن پلتفرم دسترسی داشته باشند. چنین قیمتی دوبرابر دیگر رقیب مشابه، یعنی Stitcher است که ماهانه ۴.۹۹ دلار از کاربران پولی دریافت میکند. کاربران پولی به بیش از ۴۰ پادکست بدون تبلیغات دسترسی خواهند داشت. بهعلاوه، برخی پادکستهای کنونی نیز از آن بهبعد، تنها برای آنها پخش میشوند. پلتفرم مذکور برنامههای رایگان سرویسهای دیگر را هم پوشش خواهد داد که با هدف جذب هرچهبیشتر مخاطب انجام میشود.
تایمز ادعا میکند لومیناری در جذب سرمایهی جدید خود، ۱۰۰ میلیون دلار کسب کرده است. پس از جذب سرمایه، تعدادی از تولیدکنندگان مشهور پادکست همکاری خود را با آن شرکت شروع کردند. واندری (Wondery) و نیویورکمدیا (New York Media) و رینگر (Ringer) هرکدام درحالحاضر برنامههای مشهوری در حوزهی پادکست دارند و برای لومیناری نیز، سه برنامهی جدید تولید خواهند کرد. بهعلاوه، ستارگان رادیوهای عمومی نیز با آن شرکت همکاری خواهند کرد که ازآنمیان، میتوان به آدام دیویدسون و گای راز اشاره کرد.
درکنار تولیدکنندگان و ستارگان مذکور، افراد مشهوری همچون تولیدکنندگان برنامهی اسلو برن (Slow Burn)، یعنی لئون نیفاخ و اندرو پارسونز و نیز پروژههایی جدید از جیکوب ویزبرگ و مالکوم گلدول نیز به برنامههای لومیناری اضافه خواهند شد. همچنین از میان تهیهکنندگان زن که به آن پلتفرم میپیوندند، میتوان به لنا دانهام و مهنوش زمردی، تهیهکنندگان برنامهی Not to Self اشاره کرد.
باتوجهبه تمام برنامههای متنوع پلتفرمهای پادکست، این سؤال مطرح میشود: «شنوندگان چه جایگاهی در آنها دارند و چه تغییراتی را شاهد خواهند بود؟»
محتوای انحصاری پلتفرمها، یعنی مخاطبان باید چندین اپلیکیشن پادکست داشته باشند
اکثر طرفداران پادکست ترجیح میدهند از چند اپلیکیشن مختلف برای گوشدادن به برنامههای دلخواهشان استفاده نکنند. البته، اگر همهی پلتفرمها اصرار داشته باشند محتوای اختصاصی و انحصاری تولید کنند، مخاطبان با مشکلاتی روبهرو خواهند شد. شاید برنامههای پیش روی پلتفرمها به تجربهای برای کاربران منجر شود که به تغییر سرویسهایی همچون نتفلیکس، آمازون، هولو، اچبیاو و موارد دیگر برای تماشای فیلم و سریال شبیه باشد.
اگر شما نیز به گوشکردن پادکست علاقهمند باشید، با کمی تصور اولیه، به ناراحتکنندهیودن وضعیت احتمالی پی میبرید. تصور کنید برای گوشدادن به برنامههای دلخواه، مجبور باشید بین چندین اپلیکیشن جابهجا شوید. شاید این کار در دستگاههای هوشمند امروزی آسان باشد؛ اما قطعا دلپذیر و جذاب نیست. بهعلاوه، تبلیغات برای پادکستها امروزه امری کاربردی و سودده محسوب میشود. درواقع، آنها اکنون نیز با دریافت تبلیغات از کسبوکارهای متنوع میتوانند بهخوبی هزینههای ساخت پادکست و حتی درآمد مناسبی کسب کنند. درنهایت، مدل کسبوکاری که برپایهی تبلیغات باشد (مدل کنونی و نه اشتراک پولی برای گوشدادن به محتوای اختصاصی)، برای تهیهکنندگان در همهی ابعاد و حوزهها مناسب خواهد بود و سرمایهگذاران متنوع نیز میتوانند برنامههای مناسب برای عرضهی محصول و خدمات خود را راحتتر پیدا کنند و فقط سرمایهگذاران بزرگ با مدلهای درآمدی سنگین، از چنین روند و مدلی خوشنود نخواهند بود.
یکی از موضوعات دیگری که در بررسی مدل کسبوکاری و درآمدی پادکستها باید بررسی شود، ایجاد کمترین مانع برای ورود به صنعت است. بهبیانِدیگر، اکنون هر فردی با میکروفنی ساده و اتاقی تقریبا ساکت و توانایی بارگذاری فایل در اپلیکیشنهای پادکست، میتواند برنامه تولید کند. ورود بازیگران بزرگ با سرمایههای چشمگیر، شنوندگان را مجبور میکند تا هزینهی اشتراکهای ماهیانهی خود را دقیقتر برنامهریزی کنند که درنهایت، به شنیدهنشدن پادکستهای ساده و کوچک شخصی منجر میشود.
مدل اشتراک پولی، تنها برای تهیهکنندگان ثروتمند و بزرگ جذاب است
مدل درآمدی اشتراک ماهیانه قطعا برای تهیهکنندگان باسابقه و بزرگ مفید خواهد بود؛ یعنی کسانی که برنامههای حرفهای خود را در استودیوهای گرانقیمت آماده میکنند و هزینههای تولید هنگفتی نیز میپردازند. قطعا شرکتهای بزرگ که میلیونها سرمایه در پلتفرمهای تولید و توزیع پادکست تزریق میکنند، به برنامههای حرفهای با هزینههای زیاد علاقه دارند؛ اما عاشقان دنیای پادکست، برنامههای جدید و تهیهکنندگان شخصی، تجربههای خاص و انواع دیگری از محتوا را میپسندند و شاید علاقهمند همیشگی آن برنامههای حرفهای نباشند. درنهایت، آنها میخواهند موانع ورود به صنعت پادکست در کمترین وضعیت باشند.
با افزایش پلتفرمهایی که فقط برنامههای حرفهای را برای مشتریان پولی عرضه میکنند، شنوندگان با انتخابهای کمتری روبهرو خواهند شد. درنتیجه، صنعت پادکست هم مانند صنایع دیگر میشود که تنها افرادی با دسترسی به سرمایه و امکانات فراوان بتوانند در آن خودی نشان دهند و مراحل موفقیت را با سرعت بیشتری طی کنند. البته، نمیتوان مخالف تبدیلشدن پادکست به صنعتی حرفهای شد؛ اما تهیهکنندگان و فعالان اصلی آن باید در مسیر توسعه، دلیل اصلی عشق به پادکستها و وفاداری دائمی شنوندگان را فراموش نکنند. آنها باید بدانند ذات پادکست با تجربههای جدید و حتی اشتباههای تولید برنامه گره میخورد. پادکست آنجایی جذاب میشود که تهیهکنندگان ارتباط نزدیکی با شنوندگان داشته باشند.
پلتفرم پترون (Patreon) رویکردی جالبی برای درآمدزایی تهیهکنندگان دارد. آنها تصمیم گرفتهاند در سال پیش رو، درآمد یک میلیارد دلاری از پرداختها را به تهیهکنندگان تزریق کنند که حجم زیادی از آنها، تولیدکنندگان پادکست هستند. این تهیهکنندگان بهمرور برنامههای جذابی تولید کردهاند که امروزه، درحد استانداردهای صنعت قرار دارند. روال کارها بدینشکل است که برنامههای رایگان را در پلتفرم پترون برای عموم عرضه میکنند و قسمتهای خاصی نیز تنها برای مخاطبان پولی ارائه میکنند. شاید چنین روندی ایدهآل نباشد؛ اما حداقل شنونده را با حق انتخابی روبهرو میکند که درکنار گوشدادن به محتوای دلخواه، درصورت تمایل، بتواند با پرداخت حق عضویت برنامههای بیشتری هم گوش دهد.
درمقابل مدل درآمدی مذکور، سرویسی شبیه به نتفلیکس برای پادکستها مخاطب را مجبور میکند هزینهای ماهانه برای مجموعهای از محتوا بپردازد که شاید علاقهای به شنیدن همهی آنها نداشته باشد. چنان رویکردی برای ویدئو پذیرفتنی است؛ چون بههرحال صنعتی گران محسوب میشود؛ اما برای چنین مدلی از محتوا احتمالا مدل مناسبی نیست.
تصور کنید ماهانه هزینهای برای عضویت در پلتفرم پادکست پرداخت میکنید. چقدر از آن به برنامهی دلخواهتان پرداخت خواهد شد؟ شاید بهتر باشد تهیهکنندگان بهجای استفاده از کانالهای آنچنانی، بهصورت مستقیم با مخاطبان درارتباط باشند؛ چراکه درصورت اجرای آن مدل و جذابنبودن مجموعه و پلتفرمی که برنامه در آن قرار میگیرد، مخاطبان نیز عضویت ماهانه را لغو خواهند کرد و دراینمیان، هم تهیهکننده و هم سرمایهگذار زیان میکنند.
درنهایت، شاید سرمایهگذاران خواهان کسب سودهای کلان از صنعت پادکست، همچون نتفلیکس، از اجرای مدل درآمدی ثبتنام پولی استقبال کنند. بههرحال، با شناختی که از مخاطبان پادکستها داریم، آنها ترجیح میدهند برنامههای دلخواهشان را با تحقیق و آزمونوخطا انتخاب کنند و بهصورت مستقیم از تهیهکنندهی هرکدام پشتیبانی مالی کنند. اگر آنها میخواستند هزینههای زیاد برای شنیدن محتوا بپردازند و برنامههایی از افراد مشهور بشنوند، قطعا کانالهای دیگری هم برای ورود وجود داشت؛ اما پادکست چنین جایی برای این نوع کسب درآمد نیست.