دوران طلایی یوتیوب به پایان رسیده است

جمعه ۲۳ فروردین ۱۳۹۸ - ۱۲:۰۰
مطالعه 21 دقیقه
برنامه‌سازهای مستقلی که به افزایش محبوبیت یوتیوب کمک کردند، اعتقاد دارند تغییرات ایجاد شده در آن، به زیان آن‌ها و خود پلتفرم است.
تبلیغات

دنی فیلیپو یکی از مشهورترین یوتیوبرهای جهان است. او را در جلسه‌ای تصور کنید که روی صندلی می‌ایستد و همکار و برادر دوقلویش، مایکل، تنها به او خیره می‌شود. لوگان پائول، یوتیوبر مشهور و خبرساز دیگر، در گوشه‌ای دیگر از میز نشسته و فقط می‌خندد. این ترکیب، در جدیدترین اپیزود پادکست Impulsive لوگان پائول کنار هم جمع شده‌اند. افرادی که با دنی فیلیپو و برنامه‌ی مشهور یوتیوبش به‌نام RackaRacka آشنا باشند، می‌دانند که چنان رفتارهایی از او عجیب نیست. درواقع، دنی وقتی عصبانی یا هیجان‌زده باشد، روی صندلی می‌ایستد و در اتفاق اخیر، هم هیجان‌زده و هم عصبانی بود. او با عصبانیت در آن لحظه گفت: «کاری که آن‌ها با ما می‌کنند، عادلانه نیست. اصلا عادلانه نیست».

دنی، مانند بسیاری از تهیه‌کننده‌های دیگر یوتیوب، مرگ آن را حتمی می‌داند. او حداقل، مرگ یوتیوبی را حتمی می‌داند که خودشان با آن بزرگ شده‌اند. یوتیوب مد نظر آن‌ها، از شخصیت‌های عجیب، نوآور و مشتاق استقبال می‌کرد و امروز، تلاش می‌کند تا آن‌ها را با برنامه‌های رسمی و موزیک ویدئو جایگزین کند.

دوقلوهای فیلیپو، به‌نوعی بدلکار و بازیگر هستند و میل زیادی هم به خرابکاری دارند. به‌نظر می‌رسد یوتیوب، پلتفرمی که زمینه‌ی جذب مخاطبان آن‌ها را فراهم کرد، دیگر تمایلی به حفظ‌شان ندارد. به‌عنوان مثال، آن‌ها ویدئویی دارند که با استفاده از تکنولوژی‌های متنوع، صحنه‌های Fatality بازی مورتال کامبت را شبیه‌سازی کرده‌اند. اگر در یوتیوب، برای پیدا کردن آن ویدئو جست‌وجو کنید، ویدئو‌های کپی نشان داده می‌شود و اثری از ویدئوی اصلی دوقلوها در نتایج جست‌وجو نیست. درواقع، یوتیوب ویدئو‌ی فیلیپو را به‌خاطر نقض قوانین خشونت مخفی کرد، اما برادرها اعتقاد دارند ادعای پلتفرم، دروغی بیش نیست.

دنی‌ درباره‌ی مخفی شدن ویدئویش می‌گوید:

یوتیوب می‌گوید قطعی در سیستم وجود دارد. کدام قطعی و مشکل لعنتی؟ آن‌ها می‌گویند ویدئو‌های ما مخفی نشده‌اند. پس چرا هیچ کدام از ویدئو‌ها در نتایج ظاهر نمی‌شوند؟
برادران فیلیپو

برادران فیلیپو

داستان برادران فیلیپو، نمونه‌ای از چندین اختلاف نظری است که بین تهیه‌کننده‌ها و یوتیوب وجود دارد. اختلافی که بین تعریف تهیه‌کننده‌ها از یوتیوب و نحوه‌ی نمایش این پلتفرم به تبلیغ‌دهنده‌ها و رسانه‌ها وجود دارد. قطعا، یوتیوب برای ایجاد تمایز با رقبایی همچون نتفلیکس و هولو، به تهیه‌کننده‌ها وابسته است. آن‌ها ادعا می‌کنند که همه‌ی تلاش خود را برای تبلیغ هرچه بیشتر محتوای اختصاصی تولیدکننده‌ها به کار می‌گیرد و در این مسیر، حتی کنفرانس‌هایی برای معرفی آن‌ها و بهبود جامعه‌ی تهیه‌کننده‌ها برگزار می‌کند.

همان تهیه‌کننده‌هایی که یوتیوب، ادعای حمایت از آن‌ها را دارد، برخی اوقات از رویکردهای پلتفرم و نمایش ندادن ویدئوهایشان متعجب می‌شوند. آن‌ها می‌گویند ویدئوها در نتایج جست‌وجو، فهرست برترین ویدئوها و محل‌های دیگر نمایش داده نمی‌شوند و به‌مرور، از اعتبار آن‌ها کاسته می‌شود.

درکنار ادعای تهیه‌کننده‌ها، رویدادهای معرفی یوتیوب به تبلیغ‌دهنده‌ها نیز عموما با نمایش محتوای تولید شده توسط نام‌های مشهور، و نه آماتورهای خلاق، برگزار می‌شود. در مقابل، افرادی که با بهره‌گیری از پلتفرم‌های یوتیوب به موفقیت‌های بزرگی رسیده‌اند، از رویکردهای جدید آن‌ها در قضاوت محتوا راضی نیستند. آن‌ها به‌مرور از دارایی‌های با ارزش معنوی پلتفرم، به معترضانی عصبی تبدیل شده‌اند.

یوتیوب، امروز با بحران اخبار و محتوای دروغین هم روبه‌رو است و همچنین، روش‌های بی‌شمار سوءاستفاده از آن نیز روز‌به‌روز بیشتر می‌شوند. در همین شرایط، شرکت تلاش می‌کند تا محتوایی تجاری‌تر و جذاب‌تر برای تبلیغ‌دهنده‌ها عرضه کند. سرعت تغییر به آن نوع محتوا نیز به‌قدری است که از سوی تهیه‌کننده‌های مستقل، بی‌سابقه محسوب می‌شود. 

باتوجه‌به رخدادهای بالا، می‌توان ادعا کرد که دوران طلایی یوتیوب، دورانی که میلیون‌ها تهیه‌کننده‌ی متنوع، همگی درآمد مناسبی داشتند تا محتوای اختصاصی خود را تولید کننده، به پایان رسیده است.

یوتیوب

تأثیر تولیدکننده‌ها و حریم خصوصی

یوتیوب، با هدف ساختن پلتفرمی برای توزیع ویدئوهای تولیدکننده توسط کاربران، تأسیس شد. البته، موضوعی دیگر به‌نام حریم خصوصی باعث شد تا شهرت آن‌ها، به‌صورت انفجاری افزایش پیدا کند.

وقتی گوگل، یوتیوب را در سال ۲۰۰۶ به قیمت ۱.۶ میلیارد دلار خریداری کرد، آن‌ها باید مشکلات عظیم حریم خصوصی خود را برطرف می‌کردند. در آن زمان، تماشای هر نوع محتوایی در یوتیوب امکان‌پذیر بود. درنتیجه، استودیوهای فیلم‌سازی، غول‌های صنعت تلویزیون و استودیوهای موسیقی، بسیار عصبانی بودند. به‌هرحال، یوتیوب پس از پیوستن به گوگل، باید تغییر می‌کرد. درنتیجه، مدیران اجرایی روی بالا آوردن محتوایی متمرکز شدند که بنیان‌گذاران، با در نظر داشتن آن، پلتفرم خود را راه‌اندازی کردند: ویدئوهای اختصاصی.

یوتیوب پس از پیوستن به گوگل، باید سیاست‌های خود را تغییر می‌داد

تمرکز روی فرهنگ تولیدکننده‌ها، فرهنگ یوتیوب را از روزهای ابتدایی شکل داد. پلتفرم آن‌ها، به محلی برای نمایش تهیه‌کننده‌هایی تبدیل شده بود که با استانداردهای هالیوود، هم‌خوانی نداشتند. در آن زمان، افرادی همچون جنا ماربلز، فلیکس «پودی‌پای» کیلبرگ، آنتونی پادیلا، یان هکاکش و لیلی سین توانستند شهرتی دست و پا کنند. آن‌ها توانستند محتوایی تولید کنند که در هیچ جای دیگر دیده نمی‌شد و قطعا، منحصربه‌فرد بود. ماربلز، توانست توجه زنان را به خود جلب کند، کیلبرگ به‌خاطر پخش زنده‌ی بازی‌ها مشهور شد و سین، با نشان دادن خانواده‌ای هندی-کانادایی، شهرت خوبی به دست آورد.

فلیکس کیبلرگ

فلیکس کیبلرگ، ستاره‌ی PewDiePie

در خلال سال‌های ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۱، ویدئوهای بارگذاری شده در یوتیوب، از ۱۰ ساعت در هر دقیقه به ۷۲ ساعت در هر دقیقه رسید. تا سال ۲۰۱۱، کاربران بیش از یک تریلیون بار، ویدئوهای پلتفرم را مشاهده کرده بودند و درآمد تولیدکننده‌ها هم به‌لطف Google AdSense در وضعیت خوبی قرار داشت.

به‌عنوان مثالی از درآمد تولیدکننده‌ها در سال‌های ابتدایی دهه‌ی ۲۰۱۰، می‌توان جنا ماربلز را عنوان کرد که درآمدی ۶ رقمی داشت. امروز، برترین تولیدکننده‌ها که در دسته‌بندی تبلیغاتی بالا قرار بگیرند،‌ ماهانه تا بیش از یک میلیون درآمد دارند.

تا سال ۲۰۱۲، تولیدکننده‌هایی همچون کیلبرگ تصمیم گرفتند تا برای کار تمام وقت در یوتیوب، حتی تحصیل را کنار بگذارند. کیلبرگ در مصاحبه‌ای با یک رسانه‌ی سوئدی گفته بود که ماهانه بیش از ۲ میلیون بازدید و ۳۰۰ هزار مشترک فعال دارد. سطح توجهی که در آن زمان به او می‌شد، برای خودش هم جدید بود.

کیلبرگ، بیش از همه‌ی تولیدکننده‌های مستقل یوتیوب نشان داد که با تولید محتوای جذاب، چه حجم بالایی در آمد را می‌توان کسب کرد. او در مصاحبه‌ی آن سال‌ها پیرامون شهرت گفته بود:

حس می‌کنم لایق این همه توجه نیستم. من به‌اندازه‌ی کافی به این فعالیت علاقه‌مند بودم، اما اکنون، وقتی افراد زیادی کارهای من را مشاهده می‌کنند، احساس بسیار بهتری دارم.
یوتیوب

در خلال سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵، یوتیوب بهشت کمدین‌ها، فیلم‌سازها، نویسنده‌ها و بازیگرانی بود که توانایی تولید مناسب داشتند و با آن کار، درآمد نیز کسب می‌کردند. آن دوران، فرهنگی کاملا جدید را پایه گذاری کرد که حتی در سال‌های بعد، به جریان اصلی نیز تبدیل شد. به‌عنوان مثال، برنامه‌ی مستقل Awkward Black Girl بعدا به سریال Insecure از شبکه‌ی H‌BO بدل شد. در نمونه‌ای دیگر، تولیدکننده‌های Rooster Teeth و تایلر اوکلی پس از جذب مخاطبان زیاد، حتی تورهایی برای ملاقات با طرفداران ترتیب دادند.

به‌هرحال، در آن سال‌های اوج و ظهور تولیدکننده‌های مستقل متعدد، هنوز پلتفرم یوتیوب بسیار باز محسوب می‌شد. هر کسی می‌توانست هر نوع محتوایی در آن بارگذاری کند و کنترل یا ورودی خاصی هم از سوی خود یوتیوب وجود نداشت.

تغییر مسیر

همزمان با ظهور تولیدکننده‌های مستقل و با استعداد، در پشت صحنه‌ی یوتیوب، اوضاع در حال تغییر بود، یوتیوب، به‌مرور الگوریتم‌های خود را تغییر داد تا با ارائه‌ی محتوای باکیفیت‌تر و دارای پشتیبانی فنی قوی‌تر، نمایش بیشتری دریافت کنند و به‌مرور، نوع جذابیت پلتفرم تغییر کند. آن‌ها قصد داشتند با تغییر روند، با رقبای جدیدی همچون نتفلیکس، رقابت کنند.

به‌مرور تلاش شد تا محتوای با پشتیبانی شرکت‌های بزرگ و مشهور، محبوب‌تر شود

در سال ۲۰۱۲، یوتیوب اعلام کرد که الگوریتمش، به‌جای تمرکز روی تعداد دفعات بازدید، زمان‌های بازدید بیشتر را به‌عنوان پارامتر جذاب بودن ویدئو در نظر خواهد گرفت. آن‌ها در پستی وبلاگی اعلام کردند که وقتی کانالی بتواند زمان تماشای ویدئوی بیشتری را به سمت یوتیوب جذب کند، شهرت و اعتبار بیشتری پیدا خواهد کرد.

الگوریتم جدید در سال ۲۰۱۲ به آن معنا بود که ویدئوهای مشهور و کوتاه، دیگر کمتر به کاربران پیشنهاد می‌شدند. درعوض، ویدئوهایی که با زمان بیشتر، برای مدت بیشتری، چشمان کاربر را به صفحه‌نمایش می‌دوختند، از سوی الگوریتم انتخاب می‌شدند. درنتیجه، جامعه‌ی یوتیوبرها به‌مرور به ویدئوهای بیش از ۱۰ دقیقه روی آوردند تا نظر سیستم را به خود جلب کنند. 

کودی کو، کمدین مشهور، سال گذشته در مصاحبه‌ای پیرامون تغییر الگوریتم یوتیوب گفته بود:

من راه‌هایی پیدا کردن تا از الگوریتم جدید بهره‌برداری کنم. درنتیجه می‌توانستم درآمد خوبی هم کسب کنم. کاملا مشخص بود که الگوریتم، ویدئوهای بلندتر را ترجیح می‌دهد که تبلیغات متعدد در وسط زمان پخش آن‌ها، نمایش داده شوند.
یوتیوب

پس از مدتی، نوبت به محتوای اوریجینال و اختصاصی در سال ۲۰۱۱ رسید. آن‌ها ۱۰۰ میلیون دلار روی ۵۰ کانال بزرگ از سلبریتی‌ها گرفته تا سازمان‌های خبری، سرمایه‌گذاری کردند. مدیران اعتقاد داشتند اضافه کردن استعدادهای هالیوودی و منابع خبری معتبر، درآمد تبلیغات را افزایش می‌دهد و یوتیوب را برای جامعه‌ای بزرگ‌تر از مخاطبان، جذاب خواهد کرد. سرمایه‌گذاری آن‌ها در کمتر از ۲ سال شکست خورد. درواقع، مشخص شد که کاربران، ویدئوهای استعدادهای ناب را بیش از نام‌های بزرگ خارج از یوتیوب می‌پسندند.

یوتیوب با درس گرفتن از سرمایه‌گذری شکست‌خورده، سرویس Youtube Red را راه‌اندازی کرد. سرویسی که با دریافت ۹.۹۹ دلار به‌صورت ماهانه، محتوای بدون تبلیغات و همچنین ویدئو‌های اختصاصی یوتیوب را به کاربران ارائه می‌کرد. یوتیوب رد، برخلاف تجربه‌ی قبلی، استعدادهای ناب را نیز حمایت می‌کرد و محتوای تولیدکننده‌هایی همچون سین و کیلبرگ را نیز درکنار ویدئوهای حرفه‌ای برای کاربران نمایش می‌داد.

اضافه کردن سلبریتی‌ها به یوتیوب، درکنار چهره‌های مشهور جامعه‌ی قدیمی تولیدکننده‌ها، به نظر بهترین تصمیم پلتفرم ویدئویی بود. آن‌ها می‌توانستند با این سیاست به فضای تحت سلطه‌ی نتفلیکس وارد شوند و البته، فرهنگ کلی خود را نیز حفظ کنند.

جامعه‌ی تولیدکننده‌های یوتیوب، تا مدتی به‌لطف پلتفرم تبلیغاتی گوگل و قراردادهای اسپانسری، از رویکرد جدید راضی بودند. کانال‌های دوربین مخفی، اکوسیستم بزرگ بازی، ویدئوهای آموزش آرایشگری، وی‌لاگینگ، ویدئوهای جعبه‌گشایی، کانال‌های معرفی اسباب‌بازی، ویدئوهای خانوادگی و حتی ویدئو‌های شامل نقاشی مانند محصولات RackaRacka، همگی جذابیت و شهرت بیشتری پیدا کردند. البته، به نظر می‌رسید یوتیوب، آن نوع از محتوا را برای تبلیغ‌دهنده‌ها نمایش نمی‌دهد، اما به‌هرحال آن‌ها به‌راحتی در پلتفرم پیدا می‌شدند. به‌هرحال، ۲۰۱۵ را می‌توان سال اوج جنب‌وجوش در یوتیوب نامید.

پس از دوران اوج، تولیدکننده‌ها به‌مرور متوجه مشکلاتی در پلتفرم شدند. برخی تولیدکننده‌های مشهور متوجه شدند که ویدئوهای آن‌ها، دیگر توسط سیستم تبلیغات شامل درآمدزایی نمی‌شود. فرایندی که با کلمه‌ی demonetized در میان یوتیوبرها مشهور شد. هیچ کس در آن زمان دلیل اصلی اتفاق را نمی‌دانست و تنها، شکایت‌ها از تغییرات بزرگ و جدید در الگوریتم رایج شدند.

بازدید ویدیو در یوتیوب

کیلبرگ، به‌عنوان یکی مشهوترین یوتیوبرها، پس از احساس تغییرات ایجاد شده، ویدئویی در رابطه با آن منتشر کرد و نشان داد که چگونه نرخ بازدیدش کاهش داشته است. او، ۳۰ درصد از ترافیک خود را از بخش پیشنهاد‌ها یوتیوب دریافت می‌کرد که پس از مدتی، آمار به یک درصد رسید. او با شوخی، تهدید کرد که کانالش را از یوتیوب حذف خواهد کرد. یوتیوب نیز در بیانیه‌ای اعلام کرد که هیچ تغییری در الگوریتم‌ها ایجاد نشده است. 

تغییراتی که به آهستگی و تقریبا مخفیانه در یوتیوب ایجاد می‌شد، نوعی از حس بی‌اعتمادی را به تهیه‌کننده‌ها تزریق کرد. آن‌ها به‌مرور، به تفکر درباره‌ی ارزش‌های شخصی و به‌صرفه بودن تلاش‌های زیاد برای تولید محتوا نیز پرداختند. برخی از تولیدکننده‌ها، ۸۰ ساعت در هفته برای ساخت ویدئو در یوتیوب زمان صرف می‌کردند. وضعیت به‌جایی رسید که حتی یوتیوبر بزرگی همچون آنتونی پادیلا، از تأثیر تغییرات اعمال شده بر وضعیت روحی و روانی خود صحبت کرد.

تغییرات مخفیانه در الگوریتم، یوتیوبرها را بی‌اعتماد کرد

پادیلا از اولین یوتیوبرهای مشهور بود. او ابتدا متوجه شد که مقدار تلاش و انرژی‌اش برای تولید محتوا با تعداد بازدیدهای آن ارتباط دارد. درنتیجه، هرچه تعداد بازدیدها بیشتر می‌شد، دستاورد تلاش‌های او نیز ملموس‌تر بود. پس از مدتی، الگوریتم‌ها تغییر کردند و تعداد بازدید‌ها در بخش‌های مختلف پلتفرم، افزایش یافتند. با چنان وضعیتی، پادیلا دیگر نمی‌توانست درک مناسبی از تعداد بازدیدها داشته باشد. درنهایت، برخی ویدئوها با وجود صرف کردن ساعت‌ها زمان برای تولید، تعداد بازدید مناسبی نداشتند. طبق گفته‌ی پادیلا، او در آن زمان به ارزش‌های شخصی و استعدادهای خود نیز شک کرد.

آنتونی پادیلا، تنها کسی نبود که با تغییر الگوریتم‌ها، احساس نگرانی و ناراحتی کرد. تا پایان سال ۲۰۱۶، دیگر تغییرات الگوریتم‌ها به عذابی برای یوتیوبرها بدل شده بود. آن‌ها یکی پس از دیگری اعلام کردند که باید زمانی را به استراحت از کار در وبسایتی اختصاص دهند که زمانی آن را خانه خطاب می‌کردند. یوتیوب، دیگر آن پلتفرم سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۶ نبود و بازیگران بزرگش، دیگر آن را درک نمی‌کردند. ازطرفی، بسیاری از افراد (همچون کیلبرگ) تلاش می‌کردند تا با ماشین جدید (که درکی هم از آن نداشتند)، هماهنگ شود. درنتیجه، آن‌ها بیش‌ازپیش سرعت و شدت کاری خود را افزایش دادند. 

کسب درآمد از یوتیوب / Youtube

یوتیوب، به‌مرور کنترل خود روی محتوای نمایش داده شده برای کاربران افزایش می‌داد و همچنین، درآمدزایی را نیز با پلتفرم خود تعیین می‌کرد. یک بار دیگر، جامعه‌ی یوتیوبرها باید خود را سازگار می‌کرد؛ اما سازگاری این مرتبه، بیش از تصور اکثر افراد، مشکل‌آفرین شد.

لغو شدن برنامه‌ها

با شروع سال ۲۰۱۷، یوتیوب درگیر حل یکی از بزرگ‌ترین مشکلات تاریخ خود شد. آن‌ها نمی‌توانستند مانع از انتشار همه‌جانبه‌ی محتوای مزاحم و خطرناک شوند. محتوایی که توسط افرادی منتشر می‌شد که به‌صورت ناشناس و بدون تحمل عواقب خاص، در پلتفرم فعالیت می‌کردند. در هر دقیقه، ۴۵۰ ساعت ویدئو در یوتیوب بارگذاری می‌شد که تیم مدیریت، توانایی بررسی همه‌ی آن‌ها را نداشت. در آن زمان، احتمال فروپاشی فرهنگ یوتیوب، بیش از همیشه حس شد.

در اروپا و آمریکا، انتقاداتی جدی به یوتیوب وارد شد. موضوع اصلی آن‌ها، امکان دادن به گروه‌های افراطی برای انتشار ویدئوهای جذب نیرو بود. به‌علاوه، نمایش تبلیغات در آن ویدئو‌ها نیز انتقادهای شدیدی به همراه داشت. مدیران پلتفرم، در پاسخ به انتقادات، مسیرهای مورد نظرشان برای پاک کردن محتوای افراطی را مشخص کردند. به‌علاوه، آن‌ها به تبلیغ‌دهنده‌ها اطمینان دادند که تبلیغات، در ویدئو‌های مناسب پخش خواهد شد. در قدم بعدی، فهرست کاملی از کانال‌های امن برای نمایش تبلیغات منتشر شد.

با وجود تمام برنامه‌ریزی‌های یوتیوب و گوگل برای حل مشکلات، هیچ کدام برای برنامه‌ی آینده فلیکس کیلبرگ، یوتیوبر PewDiePie آماده نبودند. در میانه‌ی سال ۲۰۱۷، وال استریت ژورنال ویدئویی قدیمی از کیلبرگ کشف کرد که به تابلویی در دست ۲ کودک، اشاره می‌کرد. روی آن تابود نوشته شده بود: «مرگ بر همه‌ی یهودی‌ها». آن ویدئو، بخشی از برنامه‌های متفرقه‌ی کیلبرگ بود که با هدف تنوع دادن به شبکه تولید می‌شد.

ویدئو‌ی کیلبرگ درکنار گزارش‌هایی از نمایش تبلیغات در محتوای تروریستی، تبلیغ‌دهنده‌های متعددی را از یوتیوب دور کرد. کیلبرگ نیز خسارت‌های زیادی متحمل شد. دیزنی، او را از Maker Studios اخراج کرد و سریال یوتیوب رد او به‌نام Scare PewDiePie نیز از برنامه‌ها خارج شد. از همه مهم‌تر، کیلبرگ از سیستم Google Preferred حذف شد که پلتفرمی مخصوص برجسته‌ترین تولیدکننده‌های ویدئو در یوتیوب بود.

Youtube

کیلبرگ در واکنش به اتفاقات رخ داده، در ویدئویی ۱۱ دقیقه‌ای گفت:

بسیاری از افراد آن ویدئو را دوست داشتند و بسیاری دیگر، علاقه‌ای نشان ندادند. این وضعیت مانند مخالفت نسل‌ها در علاقه‌مندی‌ها است. به‌هرحال، من به‌خاطر کلماتی که استفاده کردم، عذرخواهی می‌کنم. می‌دانم که آن کلمات، به برخی افراد توهین کرد و شوخی ویدئو نیز خطوط قرمز را زیر پا گذاشته بود.

توجهی که کیلبرگ با ویدئوی خود به همراه آورد، دورانی شبیه به آخرالزمان را در یوتیوب شروع کرد. جامعه‌ی یوتیوبرها دقیقا از همان اصطلاح آخرالزمان برای دوره‌ای استفاده کردند که یوتیوب، با شدت زیاد، محتوای مشکوک به اشکال‌سازی را از فهرست درآمدزایی خارج می‌کرد. قطعا، هدف اصلی نیز جلوگیری از توقف ارسال تبلیغات از سوی شرکت‌ها بود.

قانون‌شکنی برنامه‌سازهای برتر، چالش‌هایی را برای همه به‌دنبال داشت

حذف ویدئو‌های متعدد از برنامه‌های درآمدزایی، به‌مرور به برنامه‌ی اصلی یوتیوب تبدیل شد. رویکرد آن‌ها، روی همه تأثیر گذاشت و یوتیوبرها نیز یکی از پس دیگری، در همان پلتفرم ناراحتی و شکایت خود را از تغییرات ایجاد شده ابراز می‌کردند. اکثر افراد، پیامدهای پیش آمده برای کیلبرگ و کانالش را درک می‌کردند، اما با تأثیرات ایجاد شده روی کل اکوسیستم، مخالف بودند. به‌بیان دیگر، همه تاوان اشتباه کیلبرگ را پس می‌دادند.

هجوم واینرها

درحالی‌که یوتیوب، درگیر اولین رخداد آخرالزمانی خود بود، نسل جدیدی از ستاره‌ها، به‌سرعت به پلتفرم وارد می‌شدند. تعطیلی سرویس Vine در ژانویه‌ی سال ۲۰۱۷، باعث شد تا بسیاری از اینفلوئنسرها و تولیدکننده‌ها، بدون پلتفرم بمانند و به‌همین دلیل، به سمت یوتیوب سرازیر شوند. دیوید دوبریک، لیزا کوشی، لیل پانز، دنی گونزالز و از همه ممهم‌تر، جیک و لوگان پائول، به‌سرعت به ستاره‌های یوتیوب تبدیل شدند. البته، برخی از آن‌ها پیش از موفقیت در سرویس واین، در یوتیوب کانال داشتند و دوباره به آن بازگشتند.

لوگان پائول

لوگان پائول

ستاره‌های جدید و مشهور یوتیوب، به‌مرور روند ویدئو‌های بدل‌کاری و خطرناک را به‌عنوان محتوای جذاب انتخاب کردند. آن‌ها همه‌کار از وانمود کردن به کشته شدن تا پریدن از خودروهای درحال حرکت را انجام می‌دادند تا هرچه بیشتر مشهور شوند. آن‌ها به‌سرعت ده‌ها میلیون مشترک جذب کردند و یوتیوب، لقب ستاره‌های جدید را به واینرها داد. ویدئو‌های واینرها، دیگر در محتوای مرور سالانه‌ی یوتیوب هم به چشم می‌خورد که هرچه بیشتر، شهرت آن‌ها را افزایش می‌داد.

جیک و لوگان پائول، ستاره‌های اصلی نسل جدید بودند. آن‌ها کارهای خارق‌العاده و بعضا ترسناک انجام می‌دادند و متن‌های خاصی هم برای وی‌لاگ‌ها خود انتخاب می‌کردند. این برادران، با بهره‌گیری از آمار بالای مخاطبان و نمایش ویدئو، با فروش کالا به مخاطبان جوان‌تر نیز درآمد کسب می‌کردند. آن‌ها به‌نوعی در مرز محتوای قابل قبول و ممنوعه حرکت می‌کردند، اما هیچ‌گاه از خط قرمزهای پلتفرم، خارج نشدند.

تولیدکننده‌های دیگر، مواردی را در برادران پائول می‌دیدند که آن‌ها را نگران می‌کرد. کیلبرگ که تلاش می‌کرد تا از سایه‌ی پیامدهای پیش آمده برای کانالش خارج شود، به‌همراه یوتیوبر بزرگ دیگر، اتان کلین، انتقادهایی جدی را به‌خاطر فعالیت‌های خطرناک به برادران پائول بیان کردند. کلین در ویدئویی درباره‌ی برادران پائول گفت:

وضعیت یوتیوب امروز این‌گونه شده است. ویدئو‌های این افراد، «آموزش ساختن چیزهای خوب» نیست. آن‌ها با خود می‌گویند: «چگونه محتوای ترسناک و ریسکی بسازیم که آن‌قدر عجیب باشد تا همه مجبور به کلیک کردن روی آن شوند».

شکایت ستاره‌های قدیمی یوتیوب، برادران پائول را به ساختن محتوای بیشتر تشویق کرد. آن‌ها ویدئو‌های خطرناک‌تری تولید کردند که به رکورد بیش از ۱۵۰ میلیون بازدید رسید. همین رخدادها، برادران را به ستاره‌های ثروتمند یوتیوب بدل کرد. حتی رخدادهای عجیب و غریب پیرامون این برادران و مشکلاتی که در دنیای بیرون ایجاد کرده بودند، مانع از محبوبیت آن‌ها نزد یوتیوب نشد. پلتفرم، آن‌ها را به تبلیغ‌دهنده‌ها پیشنهاد می‌داد و حتی در سیستم Google Preferred جایی برای برادران پائول در نظر گرفت. حتی با وجود آن که محتوای برخی از ویدئو‌ها بسیار ترسناک و خطرناک بود، برندهای بزرگی همچون نایکی هم در ویدئو‌های پائول‌ها دیده می‌شدند.

برادران پائول

برادران پائول

نوع محتوا و سرگرمی که توسط برادران پائول و یوتیوبرهای دیگر تولید می‌شد، پایدار و همیشگی نبود. تقریبا، همه به‌جز خود یوتیوب از این حقیقت آگاه بودند. به‌علاوه، برادران پائول هم در آستانه‌ی خستگی بیش از حد از تولید محتوا بودند و تنها یک اشتباه تا شکست فاصله داشتند. حتی کیلبرگ هم که منتقد اصلی آن‌ها بود، با شرایط پیش‌آمده هم‌دردی می‌کرد. او از احساسی می‌گفت که یوتیوبرها پس از مدتی برای هماهنگی هرچه بیشتر با ماشین یوتیوب، باید حتی انتخاب بین درست و غلط را نیز زیر پا می‌گذاشتند.

کیلبرگ در ویدئو‌یی در سال ۲۰۱۸ گفت:

چالش اصلی یوتیوبر بودن یا فعالیت در حوزه‌ی سرگرمی آنلاین آن است که همیشه باید عملکردی بهتر از خودتان نشان دهید. این روند باید هر روز ادامه داشته باشد و در هر محتوای جدید، بهتر از محتوای قبلی باشید. همین روند، به‌نوعی نشان‌دهنده‌ی وضعیت پیش آمده برای لوگان پائول هم هست. وقتی هر روز ویدئو بسازید، علاقه‌مند نگه داشتن مخاطبان و جذب مجدد آن‌ها، به چالشی اساسی تبدیل می‌شود.

محتوای دروغین و توهین‌آمیز به مشکل جدید یوتیوب تبدیل شد

با وجود همه‌ی موارد بالا، لوگان پائول دربرابر مشکلات اصلی یوتیوب، موضوعی کوچک و کم‌اهمیت بود. موضوعات مهم، محتوای نامناسب برای کودکان بود که به‌مرور در وبسایت کشف می‌شد. به‌علاوه، محتوای حامی تروریسم هم در چند مورد توسط رسانه‌هایی همچون نیویورک تایمز کشف شد. با آن مشکلات، کسی اهمیت جدی به فعالیت‌های برادران پائو نمی‌داد. البته، مشکل اصلی در زمان سفر لوگان به ژاپن خود را نشان داد.

ضربه‌ی نهایی در سال ۲۰۱۸

لوگان پائول در سال ۲۰۱۸ ویدئویی به‌نام Suicide Forest منتشر کرد که به‌صورت غیرقابل جبرانی یوتیوب را تحت تأثیر قرار داد. او در سفری به همراه دوستانش به ژاپن رفته بود که در طی آن، به جنگی به‌نام Aokiagahara وارد شدند. در جریان گردش در جنگل، آن‌ها جنازه‌ای را کشف کردند و پائول، به‌جای خاموش کردن دوربین، از بدن و جیب‌های آن فیلم‌برداری کرد. اگرچه، چهره‌ی فرد مورد نظر در فرایندهای تدوین محو شد، اما محتوای ویدئو، یک بی‌احترامی کامل محسوب می‌شد.

یوتیوب

تنها چند ساعت پس از انتشار ویدئو، نام پائول به ترند موتورهای جست‌وجو تبدیل شد. افراد مشهوری همچون آرون پائول (که ارتباطی با برادران پائول ندارد)، کریسی تیجن و بسیاری از یوتیوبرهای مشهور، لوگان را به‌خاطر عمل غیراخلاقی مورد انتقادهای شدید قرار دادند.

یوتیوب نیز بازخوردی محکم نسبت به ویدئوی لوگان داشت و محدودیت‌های شدیدی روی درآمدزایی او از ویدئوها اعمال کرد. رابرت کینکل، مدیر کسب‌وکار یوتیوب در پی اتفاقات رخ داده در پستی وبلاگی نوشت که فرایندهای جدیدی در پلتفرم رخ خواهد داد. طبق اظهارنظر او، آن فرایندها شناخت تولیدکننده‌هایی که تأثیرات مثبت‌تری بر جامعه دارند را آسان‌تر می‌کند. به‌علاوه او گفت که استانداردهای جدید و بالاتر، مانع از درآمدزایی برای محتوای نامناسب می‌شود. محتوایی که به درآمدزایی دیگران نیز ضربه می‌زند.

یک بار دیگر، تأثیر تغییر سیاست‌ها، به کل جامعه‌ی تولیدکننده‌ها وارد شد. یوتیوبرهای کوچک‌تر همچون کریستین بارگر که در برنامه‌ی Partner Program برادران پائول حضور داشت، به‌خاطر سیاست‌های جدید از سیستم درآمدزایی حذف شد. او که محتوایی با موضوع سبک زندگی تولید می‌کرد، درباره‌ی اتفاق رخ داده گفت:

ناراحت بودن از اتفاق پیش آمده، احمقانه به نظر می‌رسد. در حقیقت، ناراحتی به خاطر پول نبوده، چون مسئله، میلیون‌ها دلار درآمد نیست. ناراحتی به‌خاطر آن است که من برای مدت طولانی، عضوی از یوتیوب بودم و درنهایت تلاش می‌کردم تا عضوی از پلتفرم باشم. امروز حس می‌کنم آن‌ها اهمیتی به تهیه‌کننده‌های کوچک‌تر نمی‌دهند.

مدیران اجرایی یوتیوب، تنها افرادی بودند که به خاطر رخداد پیش آمده، مورد انتقاد جدی قرار نگرفتند. البته، مجریانی همچون فیلیپ دی‌فرانکو، اظهارنظری شدید درباره‌ی خود پلتفرم داشت:

فراموش نکنید که درباره‌ی بزرگ‌ترین برنامه‌ساز یوتیوب صحبت می‌کنیم. ویدئوی او بیش از ۶ میلیون بار بازدید داشت و قطعا، افراد زیادی باید پیش از تأیید و ترند شدن، آن را بازبینی می‌کردند. تنها دلیل پایین آمدن ویدئو آن بود که لوگان یا تیمش آن را حرف کردند و یوتیوب، هیچ اقدامی در آن راستا انجام نداد. بخشی از مشکل لوگان پائول آن است که یوتیوب، عملکردی مناسبی ندارد.

ماه‌های پیش رو، با مشکلات بیشتری برای برنامه‌سازها همراه خواهد بود. یوتیوب، با روندی رو به رشد از اظهار نظرهای افراطی و نفوذ تئوری‌های توطئه در پلتفرمش روبه‌رو می‌شود. عناصری که مدیران اجرایی، تا سال‌ها آن‌ها را نادیده می‌گرفتند.

یوتیوب

اولین اقدامات یوتیوب برای حل کردن بحران‌های پیش آمده، با تبلیغ و گسترش هرچه بیشتر محتواهایی همچون موزیک ویدئو‌ها و برنامه‌های رسمی انجام شد. فرایندی که شاید به برنامه‌سازهای آماتور و میان‌رده، ضربات سختی وارد کنند. آن‌ها، زمانی در دوران طلایی پلتفرم، قلب آن محسوب می‌شدند. روند‌های آن‌چنانی، یوتیوب را به‌سمت محتوایی شبیه به هالیوود می‌برد که زمانی، خود را جایگزین آن می‌دانست.

چه آینده‌ای در انتظار یوتیوب است؟

یوتیوب، در سال ۲۰۱۴ کمپین تبلیغاتی بزرگی را در شهرهای نیویورک، لوس‌آنجلس و شیکاگو و با تمرکز بر هنرمندان و شخصیت‌های رشدیافته از دل پلتفرمش، برگزار کرد. افرادی همچون فردی وانگ، مت آرنولد روزانان پانسینو، عنصر اصلی در آن تبلیغات بودند و نویسنده، بازیگر، کارگردان و کمدین‌ای مستقل محسوب می‌شدند.

روند رشد یوتیوب به سمتی رفت که در میانه‌ی سال ۲۰۱۸، وی‌لاگری همچون کری کریستا که کمتر از ۴۰ هزار مشترک دارد، وضعیت جامعه‌ی برنامه‌سازها را، فراموش‌شده می‌خواند. او می‌گوید یوتیوب در جهت رقابت با نتفلیکس، هولو و آمازون، فراموش کرد که چه کسی آن را به شهرت امروزی رساند. از نظر او، مدیران به‌جای دعوت از تولیدکننده‌ها برای ساخت برنامه‌های جذاب و خلاقانه (کاری که دیگر پلتفرم‌ها توانایی انجام آن را ندارد)، آن‌ها را از خود دور می‌کنند.

حتی افرادی که خارج از یوتیوب هستند هم، چالش‌های پیش آمده را درک کردند. جیمی کوهن، استاد رسانه‌های مدرن در کالج مولی، اعتقاد دارد یوتیوب در مسیر تبدیل شدن به تلویزیون قرار دارد، اما این تغییر مسیر را به برنامه‌سازهای خود اعلام نکرد.

یوتیوب با نمایش بیشتر و تبلیغ ویدئو‌هایی خاص، وزنه را به سمت شرکت‌های بزرگ یا برنامه‌سازهای مشهور، سنگین‌تر می‌کند. جولیانا سابو، برنامه‌سازی که کمتر از ۱۰۰۰ مشترک دارد، می‌گوید که ساختن جزئیات گرافیکی زیاد مانند تصاویر بندانگشتی برای ویدئوها، زمان و هزینه‌ی بالایی نیاز دارد. درنتیجه، یوتیوب را با روند کنونی، به افرادی امتیاز می‌دهد که زمان و سرمایه‌ی لازم برای آن کارها را دارند.

مدیران اجرایی یوتیوب همچون کینکل، روند پیاده‌سازی شده در پلتفرم را مخفی نمی‌کنند. در مراسمی مخصوص تبلیغ‌دهنده‌ها در سال ۲۰۱۸، خبری از برنامه‌سازهای مشهور پلتفرم نبود. در عوض،‌ یوتیوبی در مراسم به نمایش درآمد که برای تبلیغ‌دهنده‌ها جذاب‌تر باشد. موزیک‌ویدئوهایی از خواننده‌ها مشهور، برنامه‌های طنز شرکت‌ها بزرگ و تاک‌شوهای باسابقه، محتوایی بودند که برای تبلیغ‌دهنده‌ها نمایش داده شدند.

زندگی یوتیوبرها

دنی فیلیپو در پادکست لوگان پائول، Impulsive درباره‌ی یوتیوب گفت:

حدود ۱.۵ سال پیش، همه‌چیز بهتر بود. ما هر کاری می‌خواستیم انجام می‌دادیم. هر محتوایی که دوست داشتیم، منتشر می‌کردیم. اخیرا، همه‌ی ویدئو‌ها از فهرست درآمدزایی خارج می‌شوند و این، خیلی ما را عصبانی می‌کند. منظور من را اشتباه متوجه نشوید. ما اکنون نیز ۲۰۰ درصد تلاش روی هر ویدئوی‌ خود داریم، اما به‌هرحال، خلاقیت و درآمد ما، تاحدودی در وضعیت توقف قرار دارد.

در جریان نوشته شدن این مقاله، نماینده‌های یوتیوب به دفعات با نویسنده‌ی اصلی تمای گرفتند تا اطلاعاتی جزئی‌تر از آن دریافت کنند و زمان بیشتری برای پاسخ دادن، نیاز داشتند. در ابتدا، شرکت هیچ پاسخی به مقاله نداد و حتی توضیحی برای حذف ویدئوی مشهور مورتال کامبت RackRacka ارائه نکرد. البته، پس از مدتی آن ویدئو مجددا به نتایج جست‌وجو بازگشت.

ترک یوتیوب، شاید آخرین تصمیم موجود برای برنامه‌سازهای باسابقه باشد

به‌هرحال، پس از انتشار مقاله در وبسایت TheVerge، نماینده‌های یوتیوب ادعا کردند که جزئیات کافی درباره‌ی مشکلات اصلی مطرح شده در مقاله، به آن‌ها داده نشده است. مشکلی که در یک جمله، احساس فراموش شدن از سوی برنامه‌سازها و تمایل یوتیوب به محتوای سنتی است. درنهایت، سخنگوی شرکت در ایمیلی به نویسنده گفت: «استراتژی اصلی ما در تولید محتوا و سرمایه‌گذاری، همیشه متمرکز بر برنامه‌سازهای بومی خواهد بود».

برادران برنامه‌ساز شبکه‌ی RackaRacka، واقعا از تغییرات ایجاد شده ناراحت و سرخورده هستند. آن‌ها در پایان پادکست می‌گویند:

ما قبلا عاشق یوتیوب بودیم. زمانی‌که پلتفرم می‌گفت: «اوه، شما کاری منحصربه‌فرد و متفاوت انجام دادید. پس به شما کمک می‌کنیم تا بازدید بیشتر بگیرید و مشهور شوید». من دوست دارم به آن دوران برگردم. ما ایده‌های بسیار بزرگی داریم که عاشق اجرا کردن آن‌ها هستیم، اما انگار فرصتی برای اجرای آن‌ها در یوتیوب وجود ندارد.

در پایان، لوگان از برادران فیلیپو می‌پرسد: «چه کاری انجام می‌دهید؟ برای آینده چه برنامه‌ای دارید؟». آن‌ها می‌خندند و مایکل بدون توقف، مانند کسی که بسیار به این پاسخ فکر کرده باشد می‌گوید:

ما یوتیوب را ترک می‌کنیم. جای دیگری را پیدا می‌کنیم که ویدئوهای ما را بخواهند. قبلا یوتیوب چنین پلتفرمی بود، اما امروز دیگر مثل گذشته نیست. من فکر نمی‌کنم یوتیوب دیگر مانند گذشته بشوند.
مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات