آرزوی ۴۴ میلیارد دلاری ایلان ماسک محقق شد؛ آیا ماسک آمده تا توییتر را نجات دهد؟
رابطهی ثروتمندترین مرد دنیا با توییتر در کمتر از هفت ماه دستخوش دگرگونیهای بزرگی شد. تا سوم آوریل (۱۴ فروردین)، ایلان ماسک تنها یکی از کاربران پرطرفدار و البته بهشدت جنجالی توییتر بود. چهارم آوریل معلوم شد طی ماه گذشته، ماسک بزرگترین سهامدار حقیقی این شرکت شده است.
مقاله پیشرو با محتوای جدید در تاریخ ۱۰ آبان ۱۴۰۱ بهروز شد.
روز بعد، پاراگ آگراوال، مدیرعامل توییتر، اعلام کرد ماسک قرار است عضوی از هیئتمدیرهی این شبکه اجتماعی شود. اما چند روز بعد باخبر شدیم ماسک بنا به دلایلی از پیوستن به تیم هیئتمدیره صرفنظر کرده است. در همین شرایط بود که زمزمههای تصاحب توییتر بهدست ماسک در تمام محافل تکنولوژی پیچید. ابتدا هیئت مدیره با اجرای استراتژی «قرص سمی» برای جلوگیری از تصاحب خصمانهی توییتر، اینطور وانمود کرد که قصد دارد مانع از افزایش سهام ماسک به بیش از ۱۵ درصد شود. کمی بعد در ماه می، ماسک با این بهانه که توییتر جزئیات دقیقی دربارهی تعداد باتهای اسپم ارائه نداده، اعلام کرد که دیگر تمایلی به تصاحب توییتر ندارد و نزدیک بود پایش به دادگاه کشیده شود.
و حالا، پس از ماهها تنش، جنگ حقوقی و حواشی، ایلان ماسک سرانجام به آرزوی ۴۴ میلیارد دلاری تصاحب توییتر رسید و پس از اخراج مدیران عالیرتبهی این شرکت از جمله آگراوال، سِمَت مدیر ارشد اجرایی این پلتفرم را نیز دراختیار گرفت.
ماسک با تمرکز بر کلیدواژه «آزادی بیان» و «الگوریتم متنباز» خود را به شکل فرشته نجات توییتر جا زد و با نظرسنجیهای عجیب توییتری، کوشید تا این حس را القا کند که با روی کار آمدن او، کاربران نقش بیشتری در تصمیمگیریهای توییتر خواهند داشت و «دموکراسی» واقعی بر توییتر حاکم خواهد شد. او در اولین واکنش پس از تصاحب رسمی توییتر، با انتشار توییت جدیدی از «آزاد شدن پرنده» خبر داد تا بار دیگر، نقش خود را بهعنوان ناجی توییتر به کاربران ناراضی از سیاستهای نظارت بر محتوای این پلتفرم یادآوری کند.
اولین توییت ماسک پس از تصاحب توییتر: پرنده آزاد شد
اما این تمام ماجرا نیست؛ اگرچه ایلان ماسک پیشتر بهصراحت گفته بود توییتر را برای کسب درآمد تصاحب نکرده است و «اصلاً اهمیتی به جنبهی اقتصادی آن نمیدهد»، حالا از برنامههایش برای تبدیل توییتر به «محترمترین پلتفرم تبلیغاتی دنیا» حرف میزند و میخواهد میزان سودآوری این شبکه اجتماعی را به بالاترین حد خود برساند.
اصلاً چه شد ثروتمندترین مرد دنیا به فکر تصاحب توییتر افتاد؟ برنامههایش برای جنجالیترین شبکه اجتماعی چیست؟ آیا ماسک میخواهد یا اصلاً میتواند توییتر را به قول خودش «نجات» دهد؟ اگر کنجکاوید پاسخ به این سؤالها را بدانید، با این مقاله همراه شوید.
ماجرای تصاحب توییتر از کجا شروع شد؟
یک جمله معروف انگلیسی است که میگوید «اگر نمیتوانی شکستشان بدهی، به آنها ملحق شو»؛ اما این جمله برای بازندهها است. کاری که برندهها میکنند، این است که ۱۰ درصد از سهام آنها را میخرند و بعد آنها هستند که باید برای شکستدادن تو تلاش کنند.
بهنظر میرسد این استراتژی ایلان ماسک باشد. بعد از آنکه یک ماه در توییتر از خود توییتر انتقاد کرد، اواسط فرودین با ۲٫۹ میلیارد از ثروت ۲۷۳ میلیارد دلاریاش که واقعاً پول توجیبیاش محسوب میشود، ۹٫۲ درصد از سهام این شبکه اجتماعی را تصاحب کرد؛ البته این خرید ۱۴ مارس ۲۰۲۲ (۲۳ اسفند ۱۴۰۰) صورت گرفته بود؛ اما ماسک ۱۱ روز دیرتر فرم 13G کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا را پر کرد که برای هر کسی که میخواهد بیش از ۵ درصد سهام شرکتی را دراختیار بگیرد، اجباری است. همین تأخیر غیرقانونی نیز باعث شد سهامداران توییتر بهطور دستهجمعی از او بابت ضرر مالی شکایت کنند؛ چراکه ماسک در این مدت ۱۵۶ میلیون دلار سود به جیب زد، درحالیکه سهامداران دیگر با قیمت ارزانتری سهامهایشان را فروخته بودند.
علاوهبراین، فرم 13G سهامدار را مجبور میکند نقش منفعلی در آن شرکت داشته باشد و بهعبارتدیگر، قدرت تصمیمگیری نداشته باشد. بااینحال، ماسک در حالی فرم 13G را پر کرده بود که همان روز داشت برگههای لازم برای پیوستن به تیم هیئتمدیره توییتر را امضا میکرد.
هرچند یک هفته بعد، آگراوال اعلام کرد ماسک بنا به دلایلی از پیوستن به تیم هیئتمدیره صرفنظر کرده، اما بهعنوان بزرگترین سهامدار توییتر، نظرها و پیشنهادهای او همچنان برای این تیم حائز اهمیت است. ماسک که احتمالاً از همان وقت به فکر تصاحب کامل توییتر بوده، ظاهراً به این نتیجه رسید که پیوستن به تیم هیئت مدیره تصمیم عاقلانهای نیست؛ چراکه اعضای هیئت مدیره اجازهی خرید بیشتر از از ۱۴٫۹ درصد از سهام را ندارند.
چند روز بعد، ماسک سرانجام دست خود را رو کرد و گفت قصد دارد توییتر را به ارزش ۴۴ میلیارد دلار تصاحب کند. واکنش اولیه هیئت مدیره به این پیشنهاد، محتاطانه بود؛ چراکه فرض بر این بود که تقریباً تمام ثروت ماسک به سهام تسلا و اسپیس ایکس گره خورده و فروش این سهام ممکن است مالیات سنگینی را به او تحمیل کند و نفوذ و قدرت او را کاهش دهد. به همین خاطر، هیئت مدیره با مطرح کردن استراتژی معروف به «قرص سمی» تلاش کرد افزایش سهام ایلان ماسک به بیش از ۱۵ درصد دشوارتر شود.
ماسک در واکنش به این طرح گفت: «اگر پیشنهاد خرید من به نتیجه برسد، حقوق هیئتمدیره به صفر دلار خواهد رسید و با این کار هر سال تقریباً سه میلیون دلار در هزینهها صرفهجویی میشود.» البته بعد از اینکه ماسک اعلام کرد برای خرید توییتر قرار نیست سهام تسلا را بفروشد، بلکه نیمی از آن را نقدی از جیب خود پرداخت خواهد کرد و باقی را از بانک قرض خواهد گرفت، موضع هیئت مدیره به این پیشنهاد عوض شد و از طرح قرص سمی صرفنظر کردند.
جرقه تصاحب توییتر احتمالاً از درگیریهای ماسک با کمیسیون بورس آمریکا زده شد
درباره نیت ماسک از تصاحب توییتر نمیتوان قطعی صحبت کرد؛ اما چیزی که مشخص است این است که ماسک مدتها بهخاطر توییتهای «اشتباه و گمراهکننده»اش با کمیسیون بورس آمریکا درگیر بود. درواقع شاید بتوان گفت فکر تصاحب توییتر زمانی برای ماسک واقعاً جدی شد که کمیسیون بورس پس از بهستوه آمدن از توییتهای ماسک که بهطرز عجیبی قدرت بالا و پایین کردن ارزش سهام شرکتها را دارند، اعلام کرد که اگر بخواهد، میتواند ماسک را به خاطر توییتهای دروغش به دادگاه احضار کند.
این درگیری زمانی جدی شد که ماسک در سال ۲۰۱۸ توییت کرد که قصد دارد سهام تسلا را خصوصی کند؛ همین توییت کافی بود تا بازار بورس و اوراق بهادار آمریکا را حسابی تکان دهد. اما بعد معلوم شد ماسک برای این کار بودجه کافی ندارد و کل قضیه منحل شد. کمیسیون بورس نیز ماسک را به اتهام کلاهبرداری جریمهی سنگینی کرد و گفت از این پس، تمام توییتهای ماسک باید پیش از انتشار به تأیید وکلایش برسد.
مشخص است که چنین اتفاقی به مذاق ماسک خوش نیامد؛ او که پیشترها توییت کرده بود که SEC (کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا) درواقع مخففی است که حرف E آن نمایندهی «Elon’s»، یعنی «برای ایلان» است، معتقد است بهعنوان ثروتمندترین مرد جهان، کمیسیون بورس در جیب بغلش است و اجازه دارد هرچه دلش خواست، بدون نگرانی از پیامدهای آن توییت کند. البته کمیسیون بورس نیز به اهمیت ماسک برای بازار سهام واقف است و به همین دلیل او را بهخاطر رشتهتوییت اشتباه و گمراهکنندهاش در رابطه با خصوصیشدن سهام شرکت تسلا، بهجای برکناری، فقط جریمه کرد؛ چراکه برکناری ماسک ممکن بود ارزش سهام تسلا را بهشدت پایین آورد و به سهامداران دیگر ضربه بزند.
ماسک پس از چهار سال درگیری با کمیسیون بورس اعلام کرد که قصد دارد توییتر خودش را راهاندازی کند، اما بعد به این نتیجه رسید که وقتی پولش را دارد، چرا همین توییتر را تصاحب نکند؟ او میگوید اصول آزادی بیان در توییتر رعایت نمیشود و در نظرسنجی توییتریاش دربارهی همین موضوع، ۷۰ درصد از کاربران با او همعقیده بودند. ماسک در پیشنهادش برای خرید توییتر نوشته بود:
من به این دلیل در توییتر سرمایهگذاری کردم که معتقدم این پتانسیل را دارد تا به پلتفرمی برای آزادی بیان در سراسر دنیا تبدیل شود و من معتقدم آزادی بیان برای یک دموکراسی کارآمد، الزامی اجتماعی است. با این حال، از زمان سرمایهگذاریام متوجه شدم این شرکت به شکل فعلی نه رشد خواهد کرد و نه به این الزام اجتماعی پایبند است. توییتر لازم است به صورت یک شرکت خصوصی درآید.
درحالیکه صحبتهای ماسک توانست دل قشر زخم خوردهی توییتر از سیاستهای نظارت بر محتوای حاوی خشونت، نفرتپراکنانه یا اطلاعات غلط را بهدست آورد، کاربران دیگر از این موضوع ابراز نگرانی کردهاند و معتقدند با کاهش نظارت بر محتوای توییتر، وضعیت این شبکه اجتماعی از آنچه هست، وخیمتر خواهد شد. از نظر این دسته از کاربران، توییتر همینحالا هم جهنمدرهای است که قرار است به بزرگترین کابوس ماسک تبدیل شود.
ایلان ماسک ۴۴ میلیارد دلار را برای تصاحب توییتر از کجا آورد؟
تا پیش از نهایی شدن قرارداد تصاحب توییتر، یکی از بزرگترین سؤالها این بود که آیا ماسک باوجود دراختیار داشتن ثروتی دویستوچند میلیارد دلاری اصلاً توانایی خرید توییتر را دارد؟
معمولاً رسم بر این است که افرادی که قصد تصاحب کسبوکاری را دارند، بخصوص آنهایی که از اعتبار و شهرت زیادی برخوردار نیستند، با پول نقد یا حداقل برگهی ضمانت بانکی در دست پیشنهاد تصاحب میدهند؛ چراکه درغیر این صورت اکثر شرکتها اصلاً به پیشنهاد طرف فکر هم نمیکنند. بااینحال، تقریباً تمام ثروت ماسک ۵۱ ساله به سهام تسلا و اسپیس ایکس گره خورده و فروش این سهام برای جور کردن ۴۴ میلیارد دلار، مالیات سنگینی را به او تحمیل میکند و نفوذ و قدرت او را کاهش میدهد.
ماسک ۱۳ میلیارد دلار از بانک برای تصاحب توییتر وام گرفت
ماسک متعهد شد که برای تصاحب توییتر، ۴۶٫۵ میلیارد دلار را ازطریق وام بانکی و فروش سهام پرداخت کند؛ مبلغی که هم ۴۴ میلیارد دلار ارزش توییتر و هم هزینههای اضافی بستن قرارداد را پوشش میدهد. بانک مورگان استنلی و Bank of America، بزرگترین بانک ایالات متحده، متعهد شدند که ۱۳ میلیارد دلار این قرارداد را ازطریق پرداخت وام تأمین مالی کنند. از ۳۳٫۵ میلیارد دلار باقیمانده، ماسک با فروش ۹٫۶ درصد سهام توییتر به ارزش ۴ میلیارد دلار (سهامی که آن زمان برایش حدود ۳ میلیارد دلار هزینه کرده بود!) و ۷٫۱ میلیارد دلاری که از سرمایهگذارانی نظیر بایننس، صرافی بزرگ رمزارز، لری الیسون، بنیانگذار شرکت فناوری کامپیوتر اوراکل (Oracle) و ولید بن طلال، شاهزاده عربستان و ثروتمندترین فرد جهان عرب (درست شنیدید؛ همان شاهزاده سعودی که از سهامداران توییتر بود و ماسک در جواب توییتش مبنی بر کم بودن مبلغ پیشنهادی ماسک، به طعنه به نبود آزادی بیان مطبوعات در عربستان اشاره کرده بود!)، حدود ۱۱ میلیارد دلار دیگر دستوپا کرد.
با این حساب، ماسک لازم بود ۲۲٫۴ میلیارد دلار دیگر را برای پوشش کامل مبلغ قرارداد پرداخت کند. براساس محاسبات رویترز، ماسک پس از فروش بخشی از سهام تسلا طی معاملات متعددی در نوامبر و دسامبر سال گذشته و همچنین در آوریل و آگوست سال جاری، حدود ۲۰ میلیارد دلار پول نقد دراختیار داشته است. دقیقاً معلوم نیست آن سه میلیارد دلار باقی مانده را از کجا جور کرده است. برخی از تحلیلگران احتمال میدهند این پول از سوی سرمایهگذاران دیگر تأمین شده باشد. از سوی دیگر، انتظار میرفت ماسک بخش دیگری از سهام تسلای خود را در بازهزمانی ۹ روزه بین ۱۰ اکتبر تا ۲۸ اکتبر فروخته باشد؛ هرچند خبرش هنوز اعلام نشده است.
برنامههای ماسک برای توییتر چیست؟
حالا که ایلان ماسک پس از ماهها تنش، رسماً توییتر را به امپراطوری تجاری خود اضافه کرده است، این سؤال مطرح میشود که پادشاهی او بر توییتر چه پیامدهایی برای کاربران و البته کارکنان این شرکت خواهد داشت؟ میتوان حدسهایی زد؛ مثلاً نظارت کمتر بر محتوا، تعدیل کارکنان شرکت، حذف اکانتهای جعلی و درنهایت شاید اضافه شدن «اپلیکیشن همهچیز» به توییتر.
یکی از مشهورترین توییتها در دنیای توییتر، توییت دیک کاستولو در سال ۲۰۰۹ بود که وقتی در سِمَت مدیر ارشد عملیات توییتر مشغول به کار شد، به شوخی نوشت: «فردا اولین روز کامل کاری بهعنوان مدیر ارشد عملیات. اقدام اول: تضعیف مدیرعامل و بهدستگرفتن قدرت.»
این شوخی یک سال بعد از این توییت و با جایگزینشدن کاستولو بهعنوان مدیرعامل به واقعیت پیوست. یکی از اولین اقدامات ماسک پس از نهایی کردن قرارداد تصاحب توییتر، برکناری پاراگ آگراوال، مدیرعامل توییتر بود (البته برای آگراوال زیاد بد نشد؛ موقع رفتن، ۳۸٫۷ میلیون دلار از ماسک دریافت کرد!). حالا بلومبرگ میگوید ماسک قصد دارد شخصاً مدیرعامل توییتر شود. البته مدیرعاملی ماسک موقتی خواهد بود و او در آینده سِمَت خود را به فرد دیگری واگذار خواهد کرد.
دورنمای ترسناک اضافه شدن «اپلیکیشنِ همهچیز» ماسک به توییتر
بهگفته واشینگتن پست، ایلان ماسک قصد دارد ۷۵ درصد از کارکنان توییتر را اخراج کند، اما بلومبرگ بعدا نوشت ماسک در گفتوگو با کارکنان توییتر این شایعه را تکذیب کرده است. البته همچنان انتظار میرود شماری از افرادی که هماکنون در توییتر مشغول به کار هستند، اخراج شوند. ماسک از مهندسان توییتر خواسته کدهایی را که در یک تا دو ماه اخیر نوشتهاند دراختیار او قرار دهند تا ماسک بههمراه مهندسان تسلا شروع به بررسی آنها کند. ظاهراً ماسک قصد دارد از روی این کدها، صلاحیت کارکنان را تشخیص دهد و آنهایی را که نمیتوانند با سرعت و بهرهوری مدنظر او کار کنند، اخراج کند.
ماسک همچنین با پافشاری بر «حمایت از آزادی بیان» قرار است حسابهایی را که برای همیشه در توییتر بن شدهاند، از جمله حساب دونالد ترامپ، برگرداند و با گفتن «امیدوارم حتی بدترین منتقدان من در توییتر باقی بمانند، چون آزادی بیان به همین معنی است»، کاربران بیشتری را به توییتر جذب کند. البته در راستای نظارت کمتر بر محتوا تأکید کرده که توییتر قرار نیست به «جهنمدرهای» تبدیل شود که بتوان در آن هر حرفی را بدون عواقب مطرح کرد.
با وجود این که ماسک بهصراحت ایدهی کسب درآمد از توییتر را رد کرده است، گزارشهای ضدونقیض از ایدههای او برای افزایش درآمد این شبکهی اجتماعی خبر میدهند. ممکن است دولتها و سازمانها برای استفاده از توییتر مجبور به پرداخت هزینهای اندک شوند. احتمالاً دریافت و حفظ تیک آبی پولی میشود (شاید ۲۰ دلار در ماه!) و اگرچه ماسک قبلا روی خوشی به تبلیغات نشان نمیداد، اکنون میگوید توییتر بهدنبال تبدیل شدن به مورداحترامترین شرکت تبلیغاتی دنیا است. البته اینکه منظورش از شرکت تبلیغاتی مورداحترام دقیقاً چیست و برای تحقق بخشیدن به آن چه برنامههایی دارد، فعلاً چیزی نمیدانیم. فقط این را میدانیم که ماسک بیشتر از آنکه مدیرعامل باشد، یک برند است و در این سالها طوری از جایگاه خود برای تبلیغ شرکتهایش استفاده کرده است که واقعاً نیازی برای هیچ کمپین تبلیغاتی دیگری باقی نگذاشته است. این درحالی است که شرکتی مانند هیوندای در سال ۲۰۱۹ برای تبلیغ هر خودرو بهفروشرفتهی خود ۲ هزار دلار هزینه کرده بود.
اما یکی از خبرسازترین ایدههای ماسک که دورنمای ترسناکی دارد، ساخت سرویس جدیدی به نام «ایکس» است که ماسک آن را «اپلیکیشنِ همهچیز» خطاب میکند و ممکن است به توییتر اضافه شود. اپلیکیشن ایکس به احتمال زیاد عملکرد مشابه سوپراپلیکیشن ویچت خواهد داشت که در چین تمامی سرویسهای مهم نظیر پیامرسان، تاکسی اینترنتی، رزرو رستوران، خدمات بانکی و... را یکجا ارائه میدهد. ایلان ماسک میگوید: «مردم چین اساساً در ویچت زندگی میکنند. اگر بتوانیم چنین چیزی را با توییتر بسازیم به موفقیت بزرگی خواهیم رسید.» به باور ماسک، تصاحب توییتر احتمالاً برنامههای راهاندازی اپلیکیشن ایکس را سه تا پنج سال جلو خواهد انداخت.
اما در کنار پروژههای جدید، سرنوشت برخی پروژههای فعلی نیز در هالهای از ابهام است. در طول سه سال گذشته، توییتر پروژه شبکه اجتماعی غیرمتمرکزی به نام Bluesky را تأمین مالی میکرده که ظاهراً چیزی به تکمیل آن نمانده است. اما حالا که ایدهپردازان اصلی آن همگی از توییتر رفتهاند، معلوم نیست ماسک برای این پروژه چه برنامهای دارد و آیا حاضر است کماکان بودجهی آن را تأمین کند یا خیر.
سرنوشت پروژه غیرمتمرکز Bluesky در هالهای از ابهام
پروژهی Bluesky تحت رهبری جک دورسی، یکی از بنیانگذاران توییتر، در سال ۲۰۱۹ راهاندازی شد و مدیر اولیه آن آگراوال بود که در آن زمان مدیر ارشد فناوری توییتر بود و بعداً به جای دورسی نشست. هدف از راهاندازی Bluesky ایجاد یک پروتکل شبکه اجتماعی غیرمتمرکز بود که بتواند در نهایت به توییتر متصل شود و با سایر شبکههای غیرمرتبط با توییتر در ارتباط باشد. این پروژه تا ماه آوریل امسال، ۱۳ میلیون دلار از توییتر بودجه دریافت کرده بود.
ماسک ممکن است برخی از ایدههای کلی این پروژه را به توییتر بیاورد. او گفته است که کاربران توییتر باید بتوانند خودشان درجه فیلتر محتوای توهینآمیز را تعیین کنند و Bluesky نیز سیستمی دارد که پروتکلهای متفاوتی برای محتوای پست شده و میزان دیده شدن آن توسط کاربران دیگر در نظر گرفته اشت. البته اگر ماسک قصد داشته باشد برای توییتر فیلتر محتوای داخلی راهاندازی کند، کد پروژهی Bluesky به کارش نمیآید، چون طوری طراحی شده تا سرویسهای مختلف به هم متصل شوند.
خود Bluesky به حمایت ماسک امیدوار است، اما حالا که همه انتظار دارند ماسک سیاستهای مالی سختگیرانهای را بر توییتر اعمال کند، این پروژه ممکن است جزو اولینهایی باشد که از برنامه تأمین بودجه ماسک خط بخورد.
آیا ماسک میخواهد یا اصلاً میتواند توییتر را نجات دهد؟
ایلان ماسک در شرایطی از قصد خود به تصاحب توییتر پرده برداشت که این شبکه اجتماعی مدتها است بهخاطر راکدبودن ارزش سهام و سرعت پایین جذب کاربر، روزهای متشنجی را سپری میکند. توییتر در مقایسه با شبکههای اجتماعی دیگر، شرکت بسیار کوچکی است. سالها است سهامداران توییتر این شرکت را بهخاطر ناتوانی در رسیدن به پتانسیل کامل خود مورد انتقاد قرار دادهاند؛ چراکه توییتر نتوانسته مانند فیسبوک که تعداد کاربران روزانهاش ۱۱ برابر بیشتر است، به جامعه کاربری میلیاردی دست پیدا کند یا مانند یوتیوب که درآمد آن در سهماه، ۵ برابر بیشتر از توییتر است، به کسبوکاری موفق در زمینهی تبلیغات تبدیل شود.
اما جدا از دردسرهای مادی، توییتر درگیر مشکلات دیگری هم است؛ مشکلاتی که البته فنی نیستند و ماهیتی سیاسی دارند. توییتر از لحاظ تکنولوژی شرکت حائز اهمیتی نیست و دارایی ارزشمند آن درحقیقت جامعه کاربریاش است. کاربرانی متشکل از سیاستمداران، خبرنگاران، سلبریتیها و افراد دیگر که بهشدت به این پلتفرم وابسته شدهاند و باوجود کاستیهای بیشمارش، نمیتوانند از توییت کردن دست بکشند. درواقع، حتی خود ماسک هم با بیش از ۱۱۲ میلیون فالوور، بخشی از این دارایی ارزشمند است. اما وقتی ارزشمندترین دارایی یک شرکت، کاربران آن هستند، دردسرهای بزرگی به بار میآورد؛ چون انسانها بهشدت پیچیده هستند و تاریخ نشان داده که تلاش برای قانونمند کردن رفتار آنها تجربهی بینهایت ناموفقی است؛ بهویژه وقتی تمام قدرت و اختیارعمل تنها در یک فرد، متمرکز شده باشد. بهعبارت دیگر، حالا که ماسک بهنوعی پادشاه توییتر شده، کاربران شخص او را مقصر تمام اتفاقات توییتر خواهند دانست و این میتواند برای ماسک گران تمام شود.
ماسک باید بین «آزادی بیان» و تبدیل توییتر به «محترمترین پلتفرم تبلیغاتی دنیا» یکی را انتخاب کند
ماسک گفته بهدنبال نظارت کمتر بر محتوای منتشرشده در توییتر است و مشخص نیست این موضوع درصورت تحقق، به نفع یا ضرر این پلتفرم باشد. کاهش نظارت ممکن است فضای متشنج توییتر را بدتر کند و باعث شود کاربرانی که از محتوای خشونتآمیز یا حاوی اطلاعات غلط به ستوه آمدهاند، این پلتفرم را ترک کنند. اما از سوی دیگر، محتوای جنجالی باعث افزایش فعالیت آنلاین کاربران میشود و شاید این موضوع درنهایت بهنفع توییتر تمام شود. درهرصورت، نمیتوان منکر این حقیقت شد که اگرچه توییتر فضایی غیررسمی بهنظر میرسد، اتفاقاتی که در این پلتفرم میافتد، گاه پیامدهای بسیار جدی در دنیای واقعی داشته است.
در شرایطی که ۹۰ درصد از درآمد توییتر حاصل از تبلیغات است، ماسک برای جلب اعتماد شرکتهای تبلیغاتی نیز راه دشواری در پیش خواهد داشت؛ راهی که بهاحتمال زیاد در تقابل مستقیم با کمپین «آزادی بیان» و نظارت کمتر بر محتوای او قرار خواهد گرفت. چراکه «امنیت برند» در گرو این است که کمیپنهای تبلیغاتی در پلتفرمی منتشر شوند که در آن محتوای نژادپرستانه، توهینآمیز، زنستیزانه و اصولا هر محتوایی که ابراز آن از لحاظ قانونی مشکلی ندارد، اما گروه بزرگی از کاربران را هدف قرار میدهد، پشت سد فیلتر محتوا بمانند؛ چراکه کاربران ناراضی و عصبانی حوصلهی کلیک روی پستهای تبلیغاتی و خرید محصولات را ندارند. برای مثال، GroupM که در حوزهی خرید تبلیغات فعالیت میکند، میگوید تعداد زیادی از برندهای شناختهشده به این شرکت گفتهاند درصورت بازگشت ترامپ به توییتر تمامی تبلیغات نمایشدادهشده در توییتر را تعلیق کند. بقیهی برندها نیز فعلاً منتظرند ببینند که پس از فروش توییتر به ماسک، چه اتفاقاتی رخ میدهد. ماسک درنهایت مجبور خواهد شد بین «آزادی بیان» و تبدیل توییتر به «محترمترین پلتفرم تبلیغاتی دنیا» یکی را انتخاب کند.
با تمام این حرفها، باید به این حقیقت اقرار کرد که حداقل در یک زمینه حق با ایلان ماسک است؛ اینکه توییتر بهعنوان شرکت خصوصی حال و روز بهتری خواهد داشت. البته نه بهخاطر حرف ماسک که توییتر باید «پلتفرمی برای آزادی بیان در کل دنیا» باشد؛ بلکه به این خاطر که توییتر بهعنوان پلتفرم ارتباطی، قدرت فوقالعادهای دارد، اما بهعنوان کسبوکار، چشمانداز هیجانانگیزی در انتظارش نیست. به همین خاطر اگر توییتر دراختیار یک مالک خصوصی باشد که دغدغهی ارزش سهام توییتر را نداشته باشد، مشکلی با این آمار و ارقام ناامیدکننده نخواهد داشت.
مارک زاکربرگ زمانی توییتر را به «دسته دلقکها» تشبیه کرده بود
مارک زاکربرگ، مالک و بنیانگذار بدسابقهترین شبکه اجتماعی دنیا، زمانی توییتر را به «دسته دلقکها» تشبیه کرده بود؛ اما هرچه بود، تاحدودی متعلق به مردم بود. اگرچه توییتر بهزحمت به یکدهم بزرگی فیسبوک میرسد، دامنهی نفوذ و تأثیر بسیار گستردهای بر دنیای رسانهها، فناوری و سیاست داشته و تمام این نفوذ و قدرت حالا متعلق به ماسک است. دربارهی ثروتمندترین مرد دنیا دو نظر کاملاً متضاد وجود دارد؛ بسیاری از افراد او را ترکیبی از توماس ادیسون، استیو جابز و حتی تونی استارک، کاراکتر دنیای سینمایی مارول، میبینند؛ فرد خلاق و نوآوری که دربرابر افراد شکاک و بدبین قد علم میکند و با کسبوکارهای بزرگ و موفقی که بهراه میاندازد، دنیا را به جای بهتری برای زیستن تبدیل میکند. اما دستهی دوم نمیتوانند وعدههای دروغین، رفتار دمدمیمزاج و حرفهای تند و آتشین ماسک را فراموش کنند.
برای دسته اول، قرار گرفتن ماسک پشت فرمان توییتر نویدبخش اتفاقات بسیار خوبی است، اما برای دسته دوم، چشمانداز کابوسواری دارد. بههرحال، هر دو دسته باید از این اتفاق نگرانیهایی نیز داشته باشند؛ چراکه ماسک بیش از هر فرد دیگر، حالا به درجهای از قدرت و ثروتِ متمرکز رسیده که تصور آن تا چند دههی پیش تقریباً غیرممکن بود. ثروتمندترین مرد دنیا که ارزشش از تولید ناخالص داخلی بسیاری از کشورها بیشتر است، حالا کنترل تاثیرگذارترین شبکه اجتماعی دنیا را در دست دارد. تنها کافی است به این فکر کنید که یک نفر مالک یا ناظر کسبوکارهایی است که در حال شکلگیری صنایع خودروسازی و فضا، تغییر زیرساختهای اینترنت ماهوارهای و تونلسازی، ساخت رباتهای انساننما و سیستمی کاشتنی برای اتصال مغز به کامپیوتر است. حالا به تمام اینها، تصمیمگیری درباره اینکه میلیونها نفر در دنیا چگونه با هم ارتباط برقرار کنند و جویای اخبار شوند را نیز اضافه کنید تا چشمانداز نگرانکنندهی تمرکز این میزان از قدرت و نفوذ در دستان یک نفر پیش چشمهایتان گسترده شود.
ماسک که عادت به خودبزرگبینی دارد، کماکان تأکید میکند که هدفش از تمام این پروژهها و کسبوکارها کمک به بشریت است؛ اما از سوی دیگر نیز همچنان مصر است که بهتر از هر کس دیگری میداند چطور کارها را سروسامان دهد و روحیهی انتقادپذیری خوبی ندارد.
برخی از تحلیلگران معتقدند تصاحب توییتر به بزرگترین کابوس ماسک تبدیل خواهد شد. این شرکت در طول حیات خود تنها در سال ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ سودآور بوده و در سال ۲۰۲۰، بیش از یک میلیارد دلار ضرر داده است. چیزی که اوضاع را برای ماسک بدتر میکند، وام ۱۲٫۵ میلیارد دلاری است که برای تصاحب توییتر از بانک قرض گرفته است. ماسک برای پرداخت این وام باید هر سال یک میلیارد دلار اضافی از توییتر درآمد کسب کند. بههمین خاطر است که ماسک در تلاش برای جلب نظر برندها برای تبلیغات است. اگر توییتر به همین روند ادامه دهد، کماکان دچار ضرر مالی بزرگی خواهد بود و اگر برندها از سیاست و مدیریت ماسک ناراضی باشند و قید توییتر را بزنند، ضرر سالانه این شرکت برای ماسک چندین میلیارد دلار خواهد بود.
و در آخر، برنامهی ماسک برای توییتر هرچه باشد، نه او و نه هیچ میلیاردر دیگری نمیتواند شبکههای اجتماعی را «نجات» دهد؛ چراکه مشکلات شبکههای اجتماعی از جنس مشکلات اجتماعی هستند و تکنولوژی و تصمیمگیریهای ثروتمندترین مرد دنیا هم نمیتواند بهتنهایی آنها را حل کند.