حذف شارژر و ایرباد از جعبههای آیفون؛ دغدغهی محیط زیستی اپل یا تصمیمی اقتصادی
پس از معرفی آیفون ۱۲ و آیفون ۱۲ مینی، لیسا جکسون، از مدیران ارشد اپل که برای اعلام خبر حذف شارژر و ایرباد از جعبههای آیفون، درکنار پنلهای خورشیدی روی بام اپل پارک ایستاده بود، بعد از ارائهی آمارهایی از وضعیت محیط زیستی شرکت و اهداف آن برای رسیدن به «وضعیت خنثی از لحاظ انتشار کربن» تا سال ۲۰۳۰، از دلایل تصمیم بحثبرانگیز اپل گفت:
همین حالا ۷۰۰ میلیون هدفون لایتنینگ و تعداد بسیار زیادی هدفون متفرقه و بیسیم، ۲ میلیارد آداپتور شارژ اپل و میلیاردها شارژر دیگر در جهان وجود دارد؛ پس ما این موارد را از جعبهی آیفون حذف میکنیم تا از انتشار بیشتر کربن و معدنکاوی بیشتر برای استخراج مواد ارزشمند زمین جلوگیری شود. حذف این اقلام همچنین بهمعنی امکان استفاده از جعبههایی سبکتر و باریکتر است که باعث گنجایش ۷۰ درصد محصول بیشتر در هر پالت و کاهش انتشار کربن در زنجیرهی لاجستیک اپل میشود. با در نظر گرفتن مجموع اقدامات محیط زیستی برای ساخت آیفون ۱۲، از انتشار ۲ میلیون تن کربن در سال جلوگیری خواهد شد.
لیسا جکسون، معاونت محیط زیست در اپل
آیا حذف شارژر و هدفون از جعبه به حفظ محیط زیست کمک میکند؟
۱۳ سال از عرضهی اولین آیفون به بازار میگذرد و همانطور که اپل در جریان رویداد خود گفت، تعداد زیادی از کاربران همین حالا یک یا چند شارژر و هدفون دارند. باتوجه به اینکه اپل سالانه بیش از ۲۰۰ میلیون آیفون جدید روانهی بازار میکند. حتی اگر تنها ۳۰ درصد از خریداران نیازی به شارژر یا هدفون جدید نداشته باشند، از تولید و عرضهی سالانه ۶۰ میلیون شارژر و هدفون اضافه جلوگیری میشود.
بهنظر نمیرسد افراد زیادی در اینکه حذف شارژر و هدفون از جعبهی گوشیها درنهایت بهنفع محیط زیست تمام شود، شک داشته باشند؛ بلکه سؤال اصلی بسیاری این است که آیا هدف اپل از این کار داشتن دغدغهی محیط زیستی است؟
هدف اصلی یک شرکت
اپل بزرگترین شرکت دنیا از نوع سهامی عام (Public) است. هنگام مواجه شدن با تصمیمات بزرگ و تغییر در سیاستهای کلان شرکتها، یکی از اولین سؤالاتی که به ذهن میرسد این است که «هدف اصلی یک شرکت چیست؟»
موارد زیادی بهعنوان هدف اصلی شرکتها عنوان میشود؛ تولید عالیترین محصول ممکن، ایجاد شغل، بهدست آوردن رضایت مشتریان، تلاش برای ساختن دنیایی بهتر و... بسته به شرایطی که شرکتها در آن فعالیت میکند، ممکن است هرکدام از این هدفها در اولویت باشند. برای مثال در کشوری کمونیستی، شاید ایجاد شغل مهمترین هدف شرکت باشد؛ یا در جهانی آرمانی و ایدهآل، ساخت دنیایی بهتر. اما در دنیایی که در آن زندگی میکنیم، «ایجاد سرمایه و راضی نگاه داشتن سرمایهداران»، بزرگترین هدف و موتور محرک شرکتها است. حتی اگر شرکتی بهدنبال دستیابی به سایر هدفهایی که به آنها اشاره شد باشد، بقا در بازار سرمایهداری ایجاب میکند که این اهداف در راستای همان هدف اصلی؛ یا در بهترین حالت، بدون تضاد با آن باشند.
بههمین دلیل است که قیمت آیفون ۱۲ بدون شارژر و ایربادز، نهتنها از قیمت آیفون ۱۱ در زمان عرضه ارزانتر نیست، بلکه ۵۰ دلار از آن گرانتر است. البته با توجه به اینکه دقیقا مشخص نیست استفاده از مودم 5G و صفحهنمایش OLED چقدر برای اپل خرج تراشیده است، نمیتوان مطمئن بود که هزینهی نهایی تولید آیفون ۱۲ و آیفون ۱۱ دقیقا یکسان باشد؛ اما با تقریب خوبی میتوان اطمینان داشت که اپل حاضر نیست برای اهدافی چون حفاظت از محیط زیست، از حاشیهی سود خود بکاهد.
اقدام داوطلبانه یا الزام قانونی
نمیتوان منکر اقدامات مثبت شرکتهای بزرگ فناوری مانند اپل، گوگل و مایکروسافت در راستای حفظ محیط زیست در سالهای اخیر شد؛ اما باید توجه داشت که این شرکتها NGO یا سازمان خیریه نیستند. وظیفهی اصلی حفاظت از محیط زیست بر عهدهی حکومتها و سازمانهای قانونگذار است. باید دید چه میزان از اقدامات این شرکتها در راستای رسیدن به چشماندازهای قانونی کشور یا کشورهایی است که در آن فعالیت میکنند.
بسیاری از کشورها قوانینی وضع کردهاند که شرکتها را مجبور میکند تا ۲۰ یا ۳۰ سال آینده تولید گازهای گلخانهای را به صفر برسانند. از همین منظر، میتوان با اندکی بدبینی، اقدام شرکتها در این راستا را بهنوعی آماده شدن برای قوانین سختگیرانهتر محیط زیستی ارزیابی کرد.
برای مثال، نروژ قصد دارد تولید گازهای گلخانهای را تا سال ۲۰۳۰ به صفر برساند و حتی چین بهعنوان بزرگترین تولیدکنندهی گازهای گلخانهای چندی پیش در جریان نشست سالانهی سازمان ملل از تعهد خود برای به صفر رساندن انتشار کربن تا سال ۲۰۶۰ گفت.
افکار عمومی
از طرف دیگر میتوان به بحث افکار عمومی اشاره کرد. با گذشت زمان، مسائل محیط زیستی به دغدغهی تعداد بیشتری از مردم جهان تبدیل میشود. شرکتهایی که سیاستهای سبزتری داشته باشند، در چشمان مصرف کننده تصویر بهتری خواهند داشت و درنتیجه در اولویت بالاتری برای خرید قرار میگیرند.
براساس نتایج یک نظرسنجی که در سال ۲۰۱۹ در آمریکا انجام شد، ۳۷ درصد خریداران حاضرند بابت محصولی که با محیط زیست سازگارتر است، تا ۵ درصد هزینهی بیشتری بپردازند. بیش از نیمی از شرکتکنندگان در همین نظرسنجی اعلام کردهاند که به مسائل محیط زیستی «خیلی» یا «بهشدت» اهمیت میدهند.
بر اساس نظرسنجی مؤسسه نیلسن، ۷۳ درصد از افراد جوان، حتی با وجود شرایط سخت اقتصادی نیز حاضرند مبلغ بیشتری برای خرید محصولات سازگار با محیط زیست بپردازند.
جمعبندی
در اینکه تصمیم اخیر اپل درنهایت به نفع محیط زیست تمام میشود، تقریبا شکی نیست؛ اما همانطور که در بالا اشاره شد، عوامل دیگری را نیز میتوان در این تصمیم دخیل دانست.
اگر هدف غایی اپل بهعنوان یک شرکت حفاظت از محیط زیست بود، راههایی بسیار مؤثرتر از حذف شارژر و هدفون از جعبهی گوشی برای رسیدن به این هدف وجود داشت. برای مثال، با ترغیب کردن مصرفکنندگان به ارتقا ندادن گوشی نسبتا جدید خود، میتوان از تولید غیر ضروری سالانه چند میلیون دستگاه گوشی جلوگیری کرد. اگر تولید نشدن شارژر و هدفون غیر ضروری باعث کاهش انتشار گازهای گلخانهای میشود، تولید نشدن و ارسال نشدن چندین میلیون گوشی نیز باعث کاهش انتشار چندین میلیون تن کربن در سال خواهد شد.
اما اپل یک شرکت است و درقبال سهامداران خود نیز مسئولیت دارد؛ برای همین است که عدم اتخاذ چنین سیاستهایی از سوی آن کاملا قابل درک است و نمیتوان بر آن خرده گرفت.
درنهایت باید توجه داشت که چنین تصمیماتی ناشی از مجموعهای از عوامل است. همانطور که با قطعیت نمیتوان گفت تصمیم اخیر اپل برای حذف شارژر و ایرباد از جعبه آیفون صرفا با انگیزهی مالی و سودجویانه بوده است؛ نمیتوان آن را تماما ناشی از دغدغهی محیط زیستی دانست.