پیتر دلانی، عکاس برندهی جایزههای متعدد در زمینههای حیاتوحش، معماری و چشمانداز، در آفریقای جنوبی فعالیت میکند. او در مقالهی پیشرو به ارائهی دیدگاهها و تجربیات زیباشناسانهی خود در زمینهی عکاسی حیاتوحش پرداخته است. دلانی با مرور عکسهای گذشتهی خود به دو نکته اشاره میکند: اغلب تصاویر او تصاویر اکشن یا پرترههای کلوزآپ هستند و از دید او ویرایش عکسها هم چنگی به دل نمیزند.
ویرایش، یکی از ضرورتهای مهم در عکاس است. یک عکاس خوب باید ویرایشگر خوبی هم باشد. بهلطف سیستمهای فوکوس پیشرفته، ثبت تصاویر اکشن سادهتر از گذشته شده است. پرترههای کلوزآپ هم به لنز و چارچوببندی مناسب نیاز دارند.
به عقیدهی دلانی، عکاسی حیات وحش یکی از چالشبرانگیزترین ژانرهای عکاسی است. برای موفقیت در این ژانر باید به چند معیار توجه کنید: زمانبندی، موقعیت مناسب، نور و سوژه از معیارهای مهم در عکاسی حیات وحش هستند. برکهها بهویژه در فصلهای خشک، بهترین موقعیت مکانی برای ثبت عکسهای اکشن حیات وحش محسوب میشوند؛ اما وقتی همه چیز آرام است و هیچ حرکتی وجود ندارد، چه باید کرد؟ چگونه میتوان یک عکس جذاب خلق کرد؟ مهمترین نکتهای که باید به خاطر داشت، هنر ساخت عکس است.
بدیهی است که عکس موفق به ترکیببندی مناسب نیاز دارد. برخی قوانین و راهبردها هم میتوانند به بهتر شدن آن کمک کنند؛ اما درنهایت، دیدگاه عکاس است که عکس را منحصربهفرد و جذاب میسازد. صرفنظر از ژانر، هدف عکاس، دستیابی به سبکی شخصی، منحصربهفرد و متمایز از عکاسهای دیگر است.
در قدم اول، باید به نکات و قوانین مهم در خلق ترکیببندی مناسب توجه کرد. سپس میتوانید دیدگاه و روش منحصربهفرد عکاسی خود را توسعه دهید.
قوانین ترکیببندی و قانون یکسوم از بدیهیات عکاسی هستند. بعضی عکاسها همیشه از این قوانین برای عکاسی استفاده میکنند. قوانین ترکیببندی متعددی برای افزایش خلاقیت عکاسی وجود دارند. شاید این جملات را زیاد شنیده باشید که هیچ قانونی در عکاسی وجود ندارد یا قوانین را یاد بگیر و بعد آنها را فراموش کن. شاید این جملات درست باشند اما برای بسیاری از عکاسها ازجمله دلانی، افزایش دانش به بهبود عکاسی و خلق تصاویر بهتر کمک کرده است. در ادامه به چند قانونی که دلانی از آنها استفاده میکند، اشاره شده است.
یکی از معیارهای دلخواه دلانی در ترکیببندی، فضای منفی است. او سوژه را با استفاده از نسبت طلایی یا قانون یکسوم در چارچوب قرار میدهد؛ قوانین، تنها راهنماهای او هستند. برای اینکه فضای منفی در ترکیببندی بهخوبی به نظر برسد، باید عناصر انحرافی موجود در فریم عکس را حذف کرد.
این نوع ترکیببندی برای سوژههای تک با پسزمینهی تمیز در فضایی باز مناسب است. برای مثال دلانی در این نوع ترکیببندی ابرها را حذف میکند، زیرا ابرها باعث حواسپرتی و خطای دید میشوند. فضای منفی، حس آرامش را منتقل میکند و به عکس اجازهی تنفس میدهد.
در عکاسی چشمانداز سیاهوسفید، وجود عناصری مثل شکل، خطوط، فرم و بافت به زیبا شدن عکس کمک میکند. در عکاسی طبیعت هم میتوان با این عناصر به ترکیببندی خوبی رسید. برای مثال استفاده از الگوهای جذاب ابرها و کاربرد آنها درکنار سوژههای اصلی به القای حس عمق و سهبعدی نمایی عکس کمک میکند.
یکی از نکات ضروری برای خلق تصاویر منحصربهفرد، دیدگاه عکاس است. همیشه سعی کنید پرسپکتیو خود را تغییر دهید، از بالا یا پائین به سوژه نگاه کنید؛ اگر از لنز واید استفاده میکنید، چرخش دوربین و اغراق در نمایش آسمان به تأثیرگذاری عکس شما کمک میکند.
خطوط، احساس درونی عکاس را نشان میدهند؛ خطوط عمودی نشاندهندهی حس قدرت، خطوط افقی حس آرامش، خطوط قطری حس حرکت و خطوط منحنی نرم که از شناختهشدهترین خطوط متداول در عکاسی هستند، احساس آرامش و لطافت را منتقل میکنند.
پسزمینهی عکس، قانون ترکیببندی نیست اما بدون شک یکی از مهمترین عناصر در عکس موفق به شمار میرود. پسزمینههای شلوغ معمولا گمراهکننده هستند، چشم بیننده را از سوژهی اصلی منحرف میکنند و حس بصری ناخوشایندی منتقل میکنند.
عکاسهای خیابانی معمولا پسزمینههای زیبا را برای کار خود انتخاب میکنند و منتظر عبور سوژه میمانند و سپس با فشردن شاتر، عکس موردنظر خود را خلق میکنند.
در عکاسی حیات وحش هم میتوان این کار را انجام داد؛ گرچه دستیابی به نتیجهی مشابه در این سبک دشوارتر است. دلانی در آخرین مقالهی خود در مورد سیاحت و طبیعتگردی نوشته است. او میگوید هرگز قبلاً تجربهی کار در چنین محیطی را نداشته است. کوهستانهای دوردست توجه او را به خود جلب کردند، سپس بهدنبال یک برکه گشت و منتظر سوژه ماند. سپس فیلها وارد صحنه شدند و شروع به حمام کردند. بهاینترتیب دلانی با ترکیببندی فیلها، برکه و کوهستان، ترکیببندی زیبایی خلق کرد.
یکی از تکنیکهای مؤثر دیگر استفاده از سوژه بهعنوان پسزمینه است. برای مثال در تصویر زیر، والدین گورخر بهعنوان پسزمینه انتخاب شدهاند و گورخر جوان، سوژهی اصلی است. وقتی پسزمینهی عکس را پیدا کنید، صرفنظر از اینکه پسزمینه کوهستانی زیبا یا سطحی یکپارچه باشد، میتوانید با قرار دادن حیوانات در حالتها و زاویههای مختلف، تصاویر متعددی را به این شیوه خلق کنید.
تقارن و ریتم، دو ضرورت در ثبت عکسهای خلاقانه به شمار میروند. تقارن زمانی به دست میآید که یک سمت عکس، سمت دیگر را منعکس کند یا با سمت دیگر در تعادل باشد. شناختهشدهترین کاربرد تقارن در عکاسی طبیعت، انعکاس است.
در تصویر زیر، فیلها روی خط افق قرار دارند و عکاس تلاش کرده است با فیلهای سمت دیگر تقارن و تعادل ایجاد کند. او از فرم و بافت ابرها برای ایجاد حس عمق و از خط افق برای القای حس آرامش استفاده کرده است. هنگام عکاسی سعی کنید حداکثر استفاده را از عناصر ترکیببندی ببرید.
استفاده از الگوها به ایجاد ریتم در عکس کمک میکنند. الگوها در کل طبیعت وجود دارند. سعی کنید در طبیعت از الگوهای تکراری عکس بگیرید. در تصویر زیر، خطوط تپههای شنی به ایجاد ریتم در عکس کمک میکند، عکاس از زاویهی دید کم و لنز واید منحرفشده برای خلق خطوط قطری و آسمان طوفانی اغراقشده کمک گرفته است.
با قاببندی مناسب سوژه در عکاسی حیات وحش میتوان بهخوبی چشم ناظر را به سوژه منتقل کرد. معمولا گونهی جوان سعی میکند زیر سایهی والدین خود پناه بگیرد و به این صورت عکاس میتواند از والدین بهعنوان قاب عکس سوژههای جوان استفاده کند.
عمق میدان، روش خوب دیگری برای جداسازی سوژه از پسزمینهی انحرافی است. از عمق میدان میتوانید همراهبا قانون ریتم برای یافتن سوژههای مشابه استفاده کنید. برای مثال در تصویر زیر، از زاویهی واید برای محو کردن خوشایند خطوط پیشزمینه استفاده شده و الگویی ریتمیک بهدست آمده است.
قانون فردها در ترکیببندی قانون شناختهشدهای نیست. براساس قانون فردها، چشم بیننده به سمت عکسهایی با تعداد عناصر فرد جلب میشود و چشم در میان این تعداد فرد، به سمت سوژهی مرکزی جلب میشود. به نظر ساده میآید اما در عمل به این سادگی نیست.
دلانی میگوید تنها توانسته یک عکس رضایتبخش (تصویر شیر و گورخر پائین) را با استفاده از این قانون ثبت کند. او برای ایجاد تعادل در عکس، تصویر را بهصورت مربعی برش زده و افق را در وسط آن قرار داده است. سه سوژه (دو گورخر و شیر) نهتنها قانون فردها را برآورده میسازند، بلکه در قانون توازن و تقارن هم صدق میکنند. غبار موجود در تصویر، حس حرکت را القا میکند.
تئوری رنگ، بخش مهمی از تصاویر رنگی موفق است. دلانی عکسهای سیاهوسفید را به عکسهای رنگی ترجیح میدهد. براساس تئوری رنگ، برای ایجاد هارمونی میتوان از رنگهای همخانواده استفاده کرد. دلانی از رنگهای مکمل برای عکاسی حیات وحش استفاده میکند. سایهروشنهای آبی و رنگهای گرم مثل نارنجی از رنگهای دلخواهی او هستند که در چرخهی رنگی روبهروی هم قرار میگیرند.
تا اینجا با چند قانون ترکیببندی آشنا شدید که به شما در هنر دیدن کمک میکنند؛ اما مهمترین بخش خلق عکس جذاب، دیدگاه شما است. دیدگاه منحصربهفرد است که شما را از عکاسهای دیگر متمایز میسازد. همه میتوانند قوانین ترکیببندی را یاد بگیرند؛ اما تنها شما میتوانید به دیدگاه منحصربهفرد خودتان برسید.
با هر بار نگاه کردن به تصاویرتان، میتوانید دیدگاهی انتقادی به کار خود پیدا کنید. شاید شنیده باشید که بسیاری از عکاسها نمیتوانند بهترین عکس خود را انتخاب کنند. اگر نتوانید بهترین عکس خود را تشخیص دهید، چگونه میتوانید بهترین ترکیببندی عکس را در زمینهی دلخواهی خود بشناسید؟
در کار خود گزینشی عمل کنید. صرفا برای رفع تکلیف عکاسی نکنید. در عکاسی معمولا باید حسی درونی به سوژه یا صحنهی موردنظر داشته باشید. بعد از خود بپرسید چه چیزی در این صحنه، توجه شما را به خود جلب کرده است؟ چگونه میتوانید با موفقیت حس خود را ثبت کنید؟ بهدنبال چه نوع احساسی در عکس خود هستید؟ سپس سعی کنید از تمام زوایای ممکن از سوژه عکس بگیرید، از فاصلههای کانونی، سرعتهای شاتر مختلف استفاده کنید و سپس فریم خود را بررسی کنید.
هیچچیز ناامیدکنندهتر از این نیست که پس از رسیدن به خانه و دیدن تصاویر، حسرت بخورید که از لنز، گشادگی دیافراگم یا زاویهی دیگری هم برای گرفتن همان عکس استفاده نکردید. هنگام کار با سوژه، از تمام تنظیمات ممکن استفاده کنید و سعی کنید احساس خود را هنگام ویرایش منتقل کنید؛ تصاویر شما باید احساسات بیننده را برانگیزند.
دلانی میگوید هنگام عکاسی بین ذهن و قلب خود تعادل برقرار میکند؛ مغز او بهدنبال نکات فنی و قلب او بهدنبال احساسات عکس میروند. اغراق در هرکدام از این موارد، تصویری ضعیف یا بیاحساس را به وجود خواهند آورد. به عقیدهی دلانی برای دیدن به چشم نیاز ندارید بلکه به دیدگاه نیاز دارید.
نظرات