استیو جابز، تغییر مسیر مک از اینتل به آرم را پیشبینی کرده بود
امروزه، اخبار رسیده از اپل بهسمتی حرکت کردهاند که حتی اینتل هم پیشبینی میکند آنها در کامپیوترهای آتی مک، از پردازندههای آرم استفاده کنند. چنان تغییری در استراتژی و انتخاب شریک در بخش پردازنده، قطعا برای کوپرتینوییها بسیار مهم محسوب میشود و توسعهدهندهها نیز باید تلاشهایی جدی برای هماهنگی با آن انجام دهند. آنها باید برنامههای خود را برای اجرا روی پردازندههای ARM بهینهسازی کنند که در برخی اوقات، زمان و تلاش زیادی طلب میکند.
تغییرات احتمالی در پردازندههای Mac، احتمالا در نگاه اول به چشم مصرفکنندهها نمیآید. درنهایت، توسعهی نرمافزارها بیشتر میشود و سرعت آنها نیز افزایش خواهد یافت، اما در ظاهر تغییر خاصی ایجاد نمیشود. بهعلاوه، اپل احتمالا امکان اجرای برنامههای کنونی را هم در نظر خواهد گرفت تا موقعیت و شرایط برای مهاجرت به نمونههای جدید فراهم شود.
بههرحال، تغییرات مورد نظر اپل در بحث پردازندهها، مزیتهای قابلتوجهی برای آنها خواهد داشت. آنها قبلا هم با همین روندها در بازار به پیروزی رسیدهاند. در زمانیکه ویندوز تلاش میکند تا با استفاده از نسلهای جدید پردازندههای X86 روند خود را بهبود ببخشد، مک دستاوردهای قابلتوجهی داشته است.
تغییر مسیر احتمالی اپل به پردازندههای آرم در سال ۲۰۲۰، سومین حرکت مهم آنها در ۲۶ سال گذشته محسوب میشود. هر مرتبه از تغییرات مذکور، با دلایل مشابه انجام شد و فرایندهای پیادهسازی آنها نیز همیشه ثابت بود.
استیو جابز در سال ۱۹۸۸، چنین روندی را پیشبینی کرده بود. البته، او بهصورت اختصاصی دربارهی اپل یا دورهی زمانی دقیق تغییرات صحبت نکرده بود. بنیانگذار فقید اپل گفته بود که هر معماری و سیستم کامپیوتری، بازهی عمر حداکثر ۱۰ سال دارد. او در زمان رونمایی از کامپیوتر NeXT خود گفته بود که از نظر او، معماری هسته، ظرفیتهای یک کامپیوتر را مشخص میکند. هر معماری نیز درنهایت به محدودهی نهایی خود میرسد و باید جایگزین شود.
حرکت اولیهی مخفی
تغییر مسیر به پردازندههای آرم، سومین تغییر بزرگ و رسمی در دوران زندگی مک محسوب میشود؛ البته، پیش از آنکه مک بهصورت عمومی عرضه شود، تغییراتی با خبرسازی کمتر در معماری هستهای آن انجام شده بود.
با وجود آنکه اپل در کامپیوتر لیزا از Motorola 68000 استفاده کرده بود، برای پروژهی مکینتاش در سال ۱۹۷۹، پردازندهی Motorola 6809E در نظر گرفته شد. آن پردازنده، ارزانتر از نسخهی قبل بود و البته، به حافظهی رم کمتری نیاز داشت. درنتیجه، پردازندهی جدید انتخاب اقتصادیتری محسوب میشد.
باد تریبل، یکی از اعضای پروژهی مک، متوجه شده بود که ظرفیتها و توانایی گرافیکی لیزا، با پردازندهی بالاتر بسیار بهتر خواهد بود. او از طراح مادربورد لیزا، بارل اسمیث تقاضا کرد تا استفاده از همان پردازندهی 68000 را با هزینههای پایین بررسی کند. اسمیث در تعطیلات کریسمس روی طرح جدید کار کرد. قطعا او نمیتوانست پردازندهی 68000 را ارزانتر کند، اما سیستمی برای دور زدن مشکل رم طراحی کرد. همین تغییر طراحی، کارایی پردازندهی مورد نظر را نیز به میزان ۶۰ درصد بهبود بخشید. بهبودهای ایجادشده باعث شد تا استیو جابز به پروژهی مک علاقهمند شود و کنترل آن را در دست بگیرد.
مک بهینهسازیشدهی 128K در سال ۱۹۸۴ عرضه شد و همان پردازندهی موتورولا 68000 برای آن و نمونههای بعدی، در نظر گرفته شد. در کامپیوتر Macintosh II در سال ۱۹۸۷، پردازندهی 68020 استفاده شد و نسخهی IIfx از 68030 بهره میبرد. در محصول بعدی یعنی Macintosh Quadra 799 که در سال ۱۹۹۱ عرضه شد، پردازندهی Motorola 68040 استفاده شده بود.
درنهایت، پردازندههای موتورولا تا ۴ سال بعد هم در کامپیوترهای مک استفاده شدند، تا اینکه اپل با بزرگترین تغییر مسیر پردازندهای خود تا آن سالها، سختافزار جدیدی را به کار گرفت.
PowerPC
در ماه مارس سال ۱۹۹۴، اپل کامپیوتری Power Macintosh 6100 را با پردازندهی PowerPC 601 عرضه کرد. در آن زمان، پردازندههای موتورولا از فناوری CISC قدیمی استفاده میکردند و پاورپیسی، فناوری بسیار سریعتر RISC را ارائه میکرد. فناوری مذکور با نام کامل Reduced Instruction Set Computer براساس طراحیهایی از IBM و توسط همان شرکت، با همکاری اپل و موتورولا ساخته میشد.
پاور پیسی با همکاری اپل، موتورولا و IBM تولید شد
اگرچه، موتورولا هنوز به توسعهی پردازندهها ادامه میداد و حتی طراحی RISC اختصاصی خود را هم داشت، اپل تغییر مسیر به سمت پاورپیسی را انتخاب کرد. آنها به ۳ عنصر نیاز داشتند که پردازندههای 68000 در اختیار نداشتند. سرعت بالا، عملکرد در دمای پایین برای استفاده از لپتاپهای PowerBook و مناسب بودن برای برنامهریزیها و بهروزرسانیهای آتی، توسط پردازندههای سنتی موتورولا برآورده نمیشد.
موتورولا، برنامهای برای ساخت پردازندهی 88000 RISC هم داشت که البته، آن را در اولویتهای اصلی قرار نداده بود. درمقابل، همکاری آنها با اپل و IBM، برنامههای جدی و طرحریزیهای دقیقی برای پردازندهها داشت.
درنتیجهی تمام موارد بالا، اپل تصمیم گرفت تا در همهی دستگاههای خود از پردازندههای پاورپیسی استفاده کند. آنها بهنوعی توسعهدهندهها را مجبور کردند که برنامههای خود را بهینهسازی و حتی بازنویسی کنند. شرکت، مصرفکنندهها را متقاعد میکرد تا برای کارایی بیشتر، از کامپیوترهای جدید استفاده کنند. بهعلاوه، حالت Classic در محصولات جدید لحاظ شده بود که امکان اجرای برنامههای قدیمی را به کاربر میداد. درنهایت، همهی موارد به سود اپل بود، چرا که کاربران به استفاده از پاورپیسی تشویق میشدند.
راضی کردن توسعهدهندهها به کوچ به پاور پیسی، چالش مهمی بود
از آنجایی که تغییر مسیر اپل بهسمت پاورپیسی با موفقیت همراه بود، شاید تصور شود که تغییرات بهآسانی رخ داد. بههرحال، در آن زمان راهکارهای متعددی برای توسعهی نرمافزار در مک وجود داشت که تغییر را آسان کرد. بهعلاوه، حالت کلاسیک نیز بیشتر به این خاطر در سیستم اضافه شد که قابلیتهای اصلی مک مانند Toolbox، پیچیدگی زیادی داشتند و انتقال آنها به سیستم جدید آسان نبود.
اپل در آن سالها در موقعیت قوی شبیه به امروز قرار نداشت. آنها نمیتوانستند همهی توسعهدهندهها را مجبور کنند که برنامههای خود را به یک روش آماده کنند. شرکت، بهجای آن رویکرد، باید با هر محیط و شرایطی که توسعهدهندههای کنونی نیاز داشتند، هماهنگ میشد.
جابز و موتورولا
استیو جابز، در جریان مهاجرت اپل به پردازندههای پاور پیسی قرار نداشت. البته، او در زمان تغییر از پاور پیسی، فعالیت مهم و قابلتوجه تیم درگیر در فرایند را تحسین کرد. تا سالها بعد نیز پاور پیسی به اپل امکان داد که کامپیوترهای خود را سریعتر از نمونههای اینتل نشان دهد. بههرحال، با بازگشت جابز به اپل، موضوع سرعت کمی اهمیت خود را از دست داد و دیگر بهاندازهی گذشته مورد توجه نبود.
پردازندههای کامپیوتری، بهقدری در ساختار دستگاهها اهمیت دارند که استیو جابز هم در برخی اوقات برای انتخاب بهترین نمونهی آنها، مجبور به معامله و سازش میشد. او در مسیر مورد نظرش برای بازگرداندن اپل به موفقیتهای قبلی، ابتدا به سیاست اهدای مجوز MacOS به شرکتهای متفرقه پایان داد. البته، او به مدیرعامل آن زمان موتورولا، کریس گالوین گفت که شاید برای آنها استثناء قائل شود. اپل، مجوز استفاده از سیستمعامل مک را در صورتی به کامپیوترهای StarMax میداد که سرعت توسعهی پاورپیسی برای PowerBook از سوی آنها افزایش پیدا میکرد.
نویسندهی بیوگرافی استیو جابز، والتز ایزاکسون میگوید که گالوین از تحت فشار بودن استقبال نمیکرد. درنتیجه، او بحث و جدلهای ادامهداری با استیو جابز داشت که درنهایت به مهاجرت اپل به اینتل ختم شد.
انتخاب اینتل
پردازندههای موتورولا 68000 از سال ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۴ در کامپیوترهای اپل استفاده میشدند. سپس پاورپیسی به میدان آمد و تا سال ۲۰۰۵ محصول مورد استفادهی اپل بود. در آن سال، تصمیم مجدد اپل برای تغییر پردازندهها اعلام شد.
استیو جابز در سخنرانی سال ۲۰۰۵ دربارهی تغییر مسیر جدید اپل در انتخاب پردازندهها گفت:
چرا ما این کار را انجام میدهیم؟ مگر بهتازگی بهروزرسانی موفق از OS 9 به OS X را پشت سر نگذاشتهایم؟ چرا میخواهیم تغییری جدید ایجاد کنیم؟ چون ما میخواهیم بهترین کامپیوترها را از امروز تا آینده به مشتریان ارائه کنیم.
جابز میگفت اپل برنامههایی برای ماشینهای آتی خود دارد و نمیداند که چگونه آنها را با پاورپیسی یا نسخههای آتی آن انجام دهد. او در مراسم خود به تصویری از G5 PowerBook اشاره کرد و گفت که با وجود گذشت ۲ سال از معرفی، هنوز نتوانستهاند آن را به مشتریان عرضه کنند. درواقع، منظور او عدم توانایی در پیادهسازی قابلیتها با پردازندههای پاورپیسی بود.
جابز در ادامه از برنامهای صحبت کرد که طی آن، هر محصول مک از اپل در سالهای پیش رو، به پردازندههای اینتل مهاجرت خواهد کرد. تغییر مسیر آنها، نیازمند طراحی و کدنویسی مجدد از سوی توسعهدهندهها بود. البته، Mac OS X بهطور کامل برای فرایند انتقال آماده بود. استیو جابز گفت که از ۵ سال قبل، روند آمادهسازی سیستمعامل برای هماهنگی با هر ۲ نوع پردازندهی اینتل و پاورپیسی انجام شده است.
سازندههای پردازنده، باید با حرکت روبهرشد اپل هماهنگ میشدند
اپل به پردازندههای سریعتر نیاز داشت؛ آنهایی که نقشهی راه مشخصتری هم داشته باشند. بهعلاوه، مجددا باید عملکرد با دمای پایینتر را نیز بهعنوان قابلیت عرضه میکردند. این مرتبه، نگرانی بیش از بحث گرما، روی مصرف انرژی بود. درنهایت، اپل بههمهی قابلیتها بهصورت همزمان نیاز داشت و پاورپیسی نمیتوانست نیاز آنها را برآورده کند.
اپل در زمان مهاجرت به اینتل، نقاط قوتی نسبت به زمان مهاجرت پاور پیسی داشت. وقتی آنها شرکت NeXT را خریداری کردند، هدف تنها آوردن استیو جابز به شرکت نبود؛ درکنار آن مدیر افسانهای، محیط برنامهنویسی جدید نیز به اپل اضافه شد. ریشههای ابزاری که امروز بهنام Xcode میشناسیم، ترکیبی از Project Builder و Interface Builder شرکت نکست بود که برای اولینبار در سال ۲۰۰۳ برای مک عرضه شد.
گذر از اینتل به آرم
اپل از سالها قبل در پشت صحنهی فعالیتهای خود برای تغییر مسیر به سمت اینتل آماده میشد. جابز در سخنرانی عمومی، برنامهای ۱۲ ماه را برای تغییر پردازندهی همهی نمونههای مک به اینتل اعلام کرد. آنها نهتنها به این برنامه وفادار ماندند، بلکه در مدت یک سال، همهی محصولات خانواده از مکبوک تا مک پرو نیز تغییرات را تجربه کردند.
با نگاهی به وضعیت امروز اپل، تغییر مسیری مشابه تمامی تغییرات پیشین را مشاهده میکنیم. این مرتبه، نقشهی راه اینتل برای ادامهی مسیر اپل مشکلساز شده است. درواقع اینتل هم مانند مدیرعامل قدیم موتورولا، به حرفهای استیو جابز گوش نداد. اینتل حتی میتوانست به کسبوکار آیفون وارد شود. جابز تقاضای تولید پردازندههای موبایل را به آنها داده بود، اما غول پردازنده نپذیرفت و یکی از بزرگترین فرصتهای تاریخ را از دست داد.
اپل برای گوشیهای آیفون از پردازندههای آرم استفاده کرد اما اینتل توانست حداقل در تولید آیپدها همکاری کند. البته، همکاری در آن بخش نیز موفقیتآمیز نشد. بهعلاوه، آنها XScale، فناوری تولید پردازندههای ARM خود را نیز فروختند.
شاید اپل امروز تنها بهدلیل کارایی بالا به پردازندههای مبتنی بر آرم علاقهمند شده است. عملکرد عالی این معماری از اولین آیفون تاکنون، دستگاههای iOS را هنوز در صدر سریعترین گجتهای دنیا قرار میدهد. بهعلاوه، کنترل اپل روی پردازندههای سری A برای کسبوکار آیفون و آیپد، حیاتی محسوب میشود. بههمین دلیل در سالهای اخیر، شایعهها پیرامون تغییر همهی کامپیوترهای مک به پردازندههای مبتنی بر آرم ساختهشده توسط اپل قوت گرفت.
وضعیت کنونی اینتل و پردازندههای آن، شبیه به چالشها و نقاط ضعف پردازندههای موتورولا و پاور پیسی در گذشته تعریف میشود؛ البته تفاوت بسیار عمدهای بین آن شرایط و وضعیت کنونی اپل وجود دارد.
امروز اپل بسیار بزرگتر از شده است. راضی کردن توسعهدهندهها در گذشته به تغییر برنامهنویسی برای هماهنگی با پاور پیسی، دشواریهای زیادی داشت؛ چرا که در آن زمان، اپل شرکتی کوچک بود. احتمالا تغییر برنامهها به اینتل آسانتر بود، چون اپل در مسیر رشدی قابلتوجه قرار داشت. بهعلاوه، موفقیت iMac نیز مهر تأییدی بر کیفیت شرکت اپل بود.
هر معماری کامپیوتری، حداکثر ۱۰ سال عمر دارد
امروز، اپل غول دنیای فناوری محسوب میشود و بههمین دلیل، توسعهدهندهها تمایل زیادی به هزینه کردن و تغییر نرمافزارها برای هماهنگی هرچه بیشتر با سختافزار مورد نظر شرکت دارند. البته، امروز اپل کاربران بیشماری هم دارد و جابهجایی آنها به پردازندهی جدید، نیاز به هزینه و زمان زیادی خواهد داشت.
علاوهبر موارد بالا، چالش Xcode هم برای اپل وجود دارد. از سال ۲۰۰۳ که این ابزار در مک عرضه شد، روشی برای همهی توسعهدهندهها بود تا اپلیکیشنهای مخصوص سیستمعاملهای مک، iOS، tvOS و WatchOS را با آن توسعه دهند. ابزار انحصاری اپل، بهنوعی یک ابزار برای ساخت برنامه در همهی پلتفرمهای آنها است که هر کدام خصوصیات منحصربهفرد خود را دارند. امروز کوپرتینوییها سعی میکنند تا قابلیت یکبار کدنویسی و استفاده از اپلیکشین در همهی پلتفرمها را در Xcode بهبود ببخشند.
اپل در رویداد WWDC 2018 نشان داد که چگونه با استفاده از نسخهی بعدی Xcode، اپلیکیشنهای خاصی را از iOS به مک منتقل میکند. آنها سرویسهای Stocks، Home و News را بهعنوان نمونههای اولیهی انتقال بین پلتفرمها نشان دادند. در ادامه اعلام شد که نسخهی مورد نظر از ابزار توسعهای کوپرتینوییها، حاصل تحقیقات چند ساله است و در سال ۲۰۱۹ برای همهی توسعهدهندهها ارائه خواهد شد.
نسخهی بعدی ابزار توسعهدهندگان اپل، بهنام Project Marzipan در داخل شرکت شناخته میشود و هدف اصلی آن، آسانتر کردن توسعهی اپلیکیشن برای مک و iOS است. البته همین ابزار، به تغییر پردازنده به آرم هم کمک میکند. اکنون نیز همهی توسعهدهندههای اپل از سیستم Xcode استفاده میکنند و کوپرتینوییها میتوانند با ایجاد تغییرات در آن، مهاجرت از اینتل را برای توسعهدهندهها سرعت ببخشند.
استیو جابز
صرفنظر از تمام دشواریهایی که تغییر پردازنده از اینتل به آرم بههمراه دارد، میتوان ادعا کرد که اپل قطعا آن را انجام میدهد؛ چون آنها قبلا چند بار کارهای مشابه را انجام دادهاند. اپل تنها شرکت کامپیوتری محسوب میشود که چنان تغییرات عظیمی را در ساختارهای خود بهخوبی پیاده کرد؛ البته، شاید شرکت دیگری هم در تاریخ میماند که چنان تغییراتی را انجام میداد. اگر کامپیوتر NeXT استیو جابز در زمان رونمایی سال ۱۹۸۸ موفق میشد، احتمال آنکه تغییراتی به همین شدت در دههی ۱۹۹۰ شرکت نکست رخ دهد، دور از انتظار نبود.
دلیل آنکه چنان پیشبینی برای نکست بیان میشود، تنها حضور استیو جابز است. او در سال ۱۹۸۸، نظریهای کاملا صحیح دربارهی معماری کامپیوترها و همچنین اپلیکیشنها داشت.
استیو جابز در زمان رونمایی از کامپیوتر نکست ادعا کرد که هر معماری سیستمی، عمری ۱۰ ساله دارد. در ابتدا باید افرادی برای نوشتن اپلیکیشن در معماری مورد نظر پیدا شوند. در مدت ۵ سال، به اوج کاربرد معماری میرسیم و سپس سرازیری سقوط شروع میشود.
بنیانگذار فقید اپل در ادامهی صحبتهای خود گفت که تقریبا در تمام جهان، شرکتها روی فناوری در دسترس خود اصرار میکنند و حتی بهخاطر ترس همراه نشدن مشتریان، فرصتهای جدید بسیاری را از دست میدهند. جابز، نظریههای خود را براساس مدلی میدانست که نکست دربارهی دورهی زندگی کامپیوترها توسعه داده بود. او دربارهی مدل مذکور گفت:
ما تحلیلهای خود را با رخدادهای تاریخی مقایسه کردیم و نتایج دقیقی بهدست آوردیم. با وجود آنکه پس از رسیدن دورهی عمر به نقطهی اوج [عرضهی اپل II] باز هم نمونههای موفق جدیدی عرضه شد، هنوز میتوان نقطهی اوج را همان سال ۱۹۸۲ دانست.
جابز در ادامه به این نکته اشاره کرد که کامپیوترهای IBM با سیستمعامل DOS در سال ۱۹۸۶ به اوج رسیدند و مک نیز در سال ۱۹۸۹، دوران اوج زندگی را تجربه خواهد کرد. او در آن مراسم ایستاد، شرکت جدیدش را تبلیغ کرد و بهدنبال آن بود که اعتباری مشابه روزهایش در اپل بهدست بیاورد. درکنار همهی این موارد، جابز گفت که همهی پیشبینیها برای کامپیوترهای نکست هم رخ خواهد داد. او پیشبینی کرد که نکست، در دههی ۱۹۹۰ نیز به فعالیت ادامه میدهد. او امید داشت که همین صحبتها را در سالهای آینده هم در سالنی برای فروش کامپیوترهای نکست ادامه دهد.
ادامهی مسیر
جابز پیشبینی کرده بود که معماری کامپیوترها، عمر ۱۰ ساله دارد، اما کامپیوتر مک با پردازندهی موتورولا 68000، از سال ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۴ و زمان کوچ اپل به پاور پیسی تولید میشد. درواقع، ۱۵ سال عمر آن معماری بود. دربارهی پاور پیسی نیز ۱۱ سال طول کشید تا اینتل جایگزین آن معماری شود. در ادامه نیز اگر پردازندههای اینتل در سال ۲۰۲۰ با نمونههای آرم جایگزین شوند، ۱۵ سال دورهی عمر آنها خواهد بود.
شاید پیشبینی جابز دربارهی دورهی ۱۰ ساله دقیق بوده است و شرکتها، بیش از زمان مورد نیاز به پردازندههای موفق خود اکتفا کردهاند. بههرحال، او دربارهی آنکه اپل باید معماری خود را تغییر دهد، نظری کاملا صحیح داشت و شرکتش نیز تقریبا همیشه در زمان مناسب، تغییرات را ایجاد کرد.
نظرات