گزارش زومیت از مراکز خرید موبایل در پایتخت
از اوایل سال با نوسانات شدید قیمت ارز، بهای گوشیهای موبایل هم بهشدت افزایش پیدا کرد و مدام شاهد مشکلاتی از جمله واردات گوشی با ارز دولتی و فروش به نرخ آزاد و چند برابر قیمت بودیم.
قیمتها آنقدر بالا رفت که بازار کساد شد، حتی در مقطعی هم فروشندگان چند مرکز خرید بزرگ تهران بهدلیل کسادی بازار، اقدام به اعتصاب و اعتراض کردند.
این موضوعات باعث شد تا وزارت ارتباطات اقدام به انتشار فهرست واردکنندگانی کند که ارز ۴۲۰۰ تومانی برای واردات گوشیهای موبایل دریافت کردهاند؛ البته انتشار این فهرست اگرچه باعث رو شدن دست بسیاری از واردکنندگان شد و تخلفات آنها را برملا کرد، اما درنهایت سودی برای مشتریان نداشت؛ چرا که از آن زمان به بعد همهی گوشیهای وارداتی یا احتکار یا توقیف شدند و قیمت گوشی نهتنها کاهش نیافت بلکه هر روز شاهد افزایش قیمت گوشیها هم هستیم تا آنجا که یک آیفون ۱۰۰۰ دلاری با قیمت ۱۵ میلیون تومان به فروش میرسد.
همهی این اتفاقات ما را برآن داشت که سری به بازار موبایل پایتخت بزنیم و ببینیم که وضعیت به چه شکل است.
چارسو؛ یکی از بزرگترین مراکز خرید موبایل تهران است که در یکی از بهترین نقاط تجاری این شهر واقع شده است. این مرکز خرید علاوهبر موقعیت تجاری، داشتن فروشگاههای بزرگ و شیک با قابلیت نمایشگاهی، بهدلیل داشتن پارکینگ، فود کورت و مراکز تفریحی جایگاهی برای خرید خانواده محسوب میشود؛ اما بهدلیل واقع شدن دقیقا کنار مرکز خرید علاءالدین، اگرچه چندسالی از عمرش میگذرد اما نتوانسته مشتری زیادی به خود جذب کند. بااینحال این روزها هم وضعیت بهتری از قبل ندارد. طبقهی همکف که به برندهای بزرگ اختصاص دارد، تا چند ماه پیش اکثر این فروشگاهها جایگاهی برای انتخاب و خرید خانوادهها بود؛ اما حالا از کنار هر فروشگاهی که رد شوید یکی دو نفر آنهم نه برای خرید بلکه بهعنوان تماشاچی سری به گوشیها میزنند و قیمتها را نه از باب خرید، بلکه برای مقایسه با چند ماه قبل جویا میشوند.
بازار چارسو از همیشه خلوتتر است؛ برخی از فروشگاهها با وجود اینکه پر از جنس است، اما چراغها خاموشاند و کسی پشت پیشخوانشان نیست؛ بسیاری از فروشگاهها به نظر میرسند که در حال تعطیل شدن هستند و برخی دیگر خالی شده و ظاهرا به صاحب ملک پس داده شدهاند.
از هر فروشگاهی که دربارهی اوضاع معاملات این روزها سؤال کردیم، همه وضعیت را بسیار نابسامان توصیف کردند.
به طبقات بالاتر که به لوازم جانبی و قاب اختصاص یافته است نیز سر زدیم؛ دراین طبقه اوضاع کمی بهتر بود.
با فروشندگان که صحبت کردیم، اوضاع را نسبت به چند ماه پیش بدتر ارزیابی کردند؛ اما معتقدند که قاب و لوازم جانبی معمولا مشتری دارد. اگرچه قیمت این اجناس هم بالا رفته، اما باز هم مردم نسبتا قدرت خرید این لوازم را دارند.
با همهی این اوصاف اگرچه در روزهای پایانی هفته سراغ این مرکز خرید رفته بودیم اما آنقدر خلوت بود که بیشتر به شکل نیمهتعطیل درآمده بود.
بعد از چارسو سری زدیم به علاءالدین؛ بزرگترین مرکز خرید گوشی موبایل در تهران. علاءالدین چه به لحاظ موقعیت جغرافیایی و چه سابقه، قدیمیترین مرکز خرید و فروش گوشی در تهران است، اگرچه بسیاری از آن خاطرهی خوبی ندارند.
از گذشته رفتوآمد به داخل علاءالدین از جهت شلوغی و رفت و آمد، بسیار سخت بود؛ داخل هر فروشگاهی که کمتر از ۳-۴ متر است، بیشتر از دو سه نفر کار میکردند و راهروها و پلهها همیشه مملو از افرادی بود که چه برای خرید و چه برای فروش عجله داشتند؛ شاید علاءالدین را بتوان پویاترین مرکز تجاری ایران نامید. شلوغ، پرسروصدا و پرهیاهو. اما این روزها خبری از آن شلوغی و هیاهو نیست. البته مانند چارسو، فروشگاهی بسته و تعطیل نشده؛ زیرا فروشندگانش به بهتر شدن اوضاع اعتقاد دارند.
هنوز هم زرق و برق گوشیهای بی مشتری پشت ویترین هر فروشگاهی چشم هر بینندهای را بهدنبال خود میکشد. فروشندگانی که روزی وقت پاسخ دادن به مشتری را نداشتند، این روزها جلوی در فروشگاه ایستادهاند و هر نفری که از جلوی ویترینشان رد میشود را به داخل دعوت میکنند.
از هر فروشندهای که سؤال کردیم، غیر از شکایت از اوضاع، گرانی و کساد، حرف دیگری ندارد.
یکی از فروشندهها میگفت که حتی روزی یک دستگاه گوشی هم فروش نداریم و اجاره فروشگاه را یکی دوماه است که از جیب میدهیم.
فروشندهی دیگری معتقد بود که بیشتر از یکی دو ماه دیگر نمیتوانیم در این بازار دوام بیاوریم.
یکی از فروشندگان که میگفت به مشتریان ثابتاش از گذشته امیدوار بوده، حالا دیگر مشتری ثابتی هم نمانده و همه به گوشیهای قدیمیشان بسنده کردهاند.
سراغ تعمیرکاران طبقات پایین پاساژ رفتیم؛ آنها وضعیت را نسبت به گذشته بدتر و نسبت به فروشندگان طبقات بالا، بهتر ارزیابی کردند.
فروشندگان اوضاع را نابسامان توصیف میکنند
بهگفتهی این فعالان، این روزها اکثر افراد بهجای تعویض گوشیهایشان اقدام به تعمیر آنها میکنند و بیشتر تعمیرات در زمینهی تعویض قاب و نمایشگر گوشی صورت میگیرد. البته این افراد میگفتند حتی تعویض صفحهنمایش این روزها کمتر صورت میگیرد؛ چرا که این قطعه نسبت به قبل بسیار گران شده و از زمانیکه قیمت گوشی و قطعات آن افزایش یافته، کمتر کسی اقدام به تعویض نمایشگر گوشی خود میکند و بیشتر افراد به همان نمایشگر شکسته بسنده میکنند و منتظرند تا ببینند اوضاع چگونه خواهد شد.
به طبقات بالاتر پاساژ علاءالدین رفتیم، جایی که به آن طبقهی عمدهفروشان میگویند؛ طبقهی ششم.
برخلاف همیشه که رفتوآمد در این طبقه سخت بود و برای رد شدن از راهروها باید مراقب بود که با کسی برخورد نکنیم، این روزها خلوت است و برخی از فروشگاهها بسته شده یا خالی از جنس هستند. کسی با کسی حرف نمیزند. از هر فروشندهای که دربارهی قیمتها و فروش سؤال کردیم، اوضاع را حتی وخیم اعلام کردند.
یکی از آنها میگفت که جنس ندارند و حالا بیشتر تک فروشی میکنند. آنها میگفتند که بیشتر گوشیها احتکار شدهاند چون قیمت گذاری مشخص نیست و از کجا معلوم جنسی که امروز میفروشند فردا گران نشود یا جنسی که امروز میفروشند آیا فردا با همین قیمت میتوانند جایگزین کنند.
این فعالان، خرید و فروش را در این اوضاع بحرانی، جایز نمیدانند و معتقدند تا زمان تثبیت قیمت ارز در بازار و تعیین تکلیف واردات موبایل باید دست نگه دارند ولو به قیمت اینکه دیگر نتوانند در این بازار فعالیت کنند.
وقتی علت خالی شدن برخی از مغازهها را جویا شدیم، هزینهی بالای اجارهها و نبود جنس در بازار را دلیل تعطیل شدن این فروشگاهها عنوان کردند.
با همهی این اوصاف، حال بازار موبایل کشورمان اصلا خوب نیست؛ واردکننده گوشی را با ارز دولتی وارد کرده و به قیمت آزاد در بازار عرضه کرده است؛ فروشنده بنا به سلیقه و میزان سادگی مشتری گوشی را قیمتگذاری میکند؛ مشتری منتظر است ساعتها در صفی بایستد تا طلا، سکه و ارز و حتی گوشی را با قیمت دولتی خریداری کند و چند قدم آنطرفتر به قیمت آزاد بفروشند.
بنابراین نهتنها واردکننده و فروشنده بلکه خودمان هم در این اوضاع بد بازار امروز کشورمان مقصریم.
نظرات