رژیم غذایی منجر به جهتدهی فرگشت انسان شده است
تصویر ترسیمی فوق، شکل کربنی سیاه از فرایند شکار را نشان میدهد. رژیم تغذیهی عصر یخبندان دارای مقادیر پروتئین دریافتی زیادی بودهاند که این امر باعث تغییرات فیزیکی در نئاندرتالها هم شده است. در ادامه به بررسی بیشتر این تغییرات میپردازیم.
هوموساپینها، نیاکان انسانهای مدرن بودهاند و در زمان زیست نئاندرتالها روی این سیاره، به صورت مشترک از کرهی زمین بهرهمند میشدهاند. نئاندرتالها خویشاوندان نزدیک ما محسوب میشدهاند و به صورت گسترده در دوران عصر یخبندان اروپا و تا زمانی در حدود ۴۰ هزار سال پیش زیست داشتهاند. نئاندرتالها با هوموساپینها نزدیکی و مشابهت فراوانی داشتهاند؛ تا جایی که در اغلب موارد این مشابهت منجر به آمیزشهای متعددی بین این دو گونه شده است. اما در عین حال تفاوتهای شاخصی هم میان این دو دسته وجود داشته است. از این دست می توان به قامت کوتاه و پهنتر نئاندرتالها و همچنین استخوان لگن خاصره و قفسهی سینهی عریضتر این موجودات اشاره کرد.
اما سوالی که وجود دارد این است که چه عواملی باعث پیدایش این تفاوتهای آناتومی میشود؟ طی پژوهشی که به تازگی انجام شده، پی بردهاند که رژیمهای غذایی موجود در دورهی یخبندان دارای مقدار زیادی پروتیین دریافتی از حیوانات بزرگ بودهاند و این امر باعث تهییج تغییرات فیزیکی از نئاندرتالها از قبیل قفسه سینهی بزرگتتر و لگن خاصرهی عریضتر شده است.
بر پایهی این پژوهش، قفسهی سینهی ناقوسیشکل نئاندرتالها یا اصطلاحا توراکس (thorax) در این موجودات میبایست برای داشتن یک کبد بزرگتر، خود را سازگار میکرده است. کبد در واقع اندامی است که وظیفهی متابولیزه کردن مقادیر زیادی از مواد پروتیینی و تبدیلشان به انرژی را بر عهده دارد. این متابولیسم گسترده از سویی مستلزم یک سیستم کلیوی گستردهتری نیز بوده که شامل مثانه و کلیههای بزرگتر میشده است تا مقادیر فراوان اورهی سمی را از بدن بازگردانند. احتمالا در ادامه همین امر منجر به شکلگیری استخوان لگن پهنتر در نئاندرتالها شده باشد.
نگاه به فرگشت از زاویهای جدید
پروفسور آوی گوفر و همکارانش از دپارتمان مردمشناسی و دیرینشناسی خاور نزدیک که اخیرا دستاوردهای خود را در ژورنال امریکایی فیزیکال انتروپولوژی به انتشار رساندهاند در بخشهایی از گزارش خود چنین اشاره میکنند:
تفاوتهای آناتومیکی میان توراکس و لگن خاصرهی هوموساپینها و نئاندرتالها برای سالهای طولانی به وضوح بر ما آشکار بوده است. اما اکنون ما در حال جستجو برای نگاه به این پدیده از دیدگاهی جدید هستیم و آن دیدگاه در حال حاضر معطوف به رژیم غذایی است.
میکی بندور (Miki BenDor) یکی از اعضای گروه در این باره چنین توضیح میدهد:
در طول دوران سخت زمستانهای عصر یخبندان، کربوهیدراتها موادی کمیاب و چربیها هم به عنوان منابع محدود به شمار میرفتهاند. اما در نبرد اصلی بر سر بقا، نئاندرتالها میتوانستهاند به بقای خود ادامه دهند. این موقعیت باعث پیدایش یک فرایند سازگارپذیری فرگشتی با رژیم غذایی شده که دارای میزان بالایی از پروتئین بوده است. کبد بزرگتر باعث رشد و گسترش سیستم کلیوی و در پی آن باعث پیدایش تغییرات شکلشناختی متناظ با آن دگرگونیها شده است. همهی این رویدادها در واقع در ایجاد فرایند فرگشت نئاندرتالها نقش داشتهاند.
پروفسور بارکای یکی دیگر از اعضای گروه در این خصوص میگوید:
ما در مقالهای که سال ۲۰۱۱ منتشر شده کرده و در آن به نابودی انسانهای راستقامت (Homo Erectus) در ناحیهی خاور نزدیک پرداخته بودیم، به این نکتهی ظریف هم اشاره کرده بودیم که رژیم غذایی در فرگشت انسان نقش بسیار عمدهای را ایفا کرده است. پس از آن ما روی این موضوع هم به بحث پرداختیم که مصرف زیاد چربی یکی از مهمترین و حیاتیترین راهکارها در آن زمان برای مقابله با مشکلات نمایان شده در اثر فرگشت انسان بوده است. انسانها در تبدیل مقادیر پروتئین به انرژی دارای محدودیت هستند و پروتئین چیزی در حدود تنها ۳۰ درصد رژیم تغذیهی افراد را تشکیل میدهد. بنابراین راهکاری که وجود داشت مبتنی بر مصرف چربی و کربوهیدرات بیشتر بوده است؛ در مواقعی که این مواد به صورت فصلی بیشتر در دسترسشان قرار گرفته است.ما به این نکته پی بردیم که در بارهی نئاندرتالها، کمبود شدیدی از کربوهیدراتها و همچنین دسترسی محدود به چربی، باعث سازگاری زیستشناختی آنها به رژیم غذایی پرپروتئین شده است.
اثبات با سیستم کلیوی
موارد پرشماری از آزمایشهای حیوانات هم بوده که نشان دادهاند، میزان بالای پروتئین در رژیم غذایی احتمالا باعث ایجاد کبدها و کلیههای بزرگتر میشود. بندور در این باره گفت:
جمعیتهای انسانی اولیهی بومی قطبها که به صورت عمده گوشت مصرف میکردهاند هم در خود نشانههایی از کبدهای بزرگتر و همچنین گرایش به نوشیدن مقادیر زیادی از آب را نشان دادهاند که این افزایش گرایش به نوشیدن آب حاکی از افزایش فعالیت سیستم کلیوی بدن است.
بر پایهی یافتههای پژوهشگران، وابستگی کلی نئاندرتالها به حیوانت بزرگ برای تامین نیازهای آنان به چربی و پروتئین احتمالا به پیدایش سرنخهای دربارهی انقراض و نابودی نهایی آنها بیانجامد. نابودی نهایی آنها در همان زمانی روی داده است که حیوانات عظیمالجثه هم رفته رفته در اروپا و حدود ۵۰ هزار سال پیش رو به انقراض گذاشته بودند. گفتنی است که از این حیوانات بزرگ با تعبیر مگافانا (Megafauna) یاد میشود. گروه پژوهشی هم اکنون در حال پژوهش و بررسی این موضوع هستند.
نظرات