در منزل شما، یک جنگل وجود دارد!
راب دان، سرپرست یک گروه زیستشناسی، طی یک سفر ماجراجویانه از ما دعوت میکند که به جستجوی حیات وحش خانههای خود یپردازیم. از نظر دان جانوران زیادی پیرامون ما به صورت پراکنده وجود دارند! از ناف روی شکم گرفته تا زیر سردوش حمام منزلمان، جانورانی زندگی میکنند که اگر آنها را ببینیم احساس میکنیم که باید متعلق به مناطقی مانند انگورونگوروی تانزانیا یا دیوارهی بزرگ مرجانی استرالیا باشند. در واقع دان یک دانشمند است که به همراه گروه تحقیقاتی خود در دانشگاه ایالتی کارولینای شمالی اکتشافات زیادی انجام داده و نتایج آن را در کتاب جذابش با نام Never Home Alone منتشر کرده است.
دان و همکارانش از مفاهیم و تکنیکهای بومشناسی جامعه استفاده میکنند تا عملکردهای یک اکوسیستم را که عمدتا نادیده گرفته میشود، بررسی کنند: این اکوسیستم همان منزلی است که در آن زندگی میکنیم. چنین مطالعهای درک ما را نسبت به عملکرد اکوسیستم تقویت میکند و جدا از آنکه جذاب است، به تاثیر تعامل موجودات زنده بر سلامت و رفاه ما میپردازد. در این کتاب به زیستگاههایی اشاره شده است که در منازل ما رشد پیدا کردهاند و از جملهی آنها میتوان به بدن، اتاقهای خواب، ذخیرهی آب، حیوانات خانگی و غذایی که مصرف میکنیم، اشاره کرد؛ این مجموعه طیف گستردهای از ارگانیسمها را در بر میگیرد که از قارچهای موجود در دستان نانوای محل گرفته تا لاروهای مگس موجود در فاضلاب تنوع دارد!
در این بررسی کشف شده که سردوش حمام با محیط گرم و مرطوب خود، فضایی ایدهآل برای رشد بیوفیلمهای حاوی میلیونها باکتری است که شامل مایکوباکتریوم هم میشود. این نوع باکتری برای سلامت انسان مضر شناخته شده است. دان و همکارانش از هزاران داوطلب در سراسر جهان درخواست کردند تا نمونههایی از سردوشهای حمام خود را برای آنها ارسال کنند. محققان با بررسی سردوشها دریافتند که هرچه آب یک منطقه با مواد شیمیایی بیشتری برای کشتن میکروبها تصفیه شده باشد، تعداد گونههای بیماریزای مایکوباکتریوم هم بیشتر خواهد بود؛ علاوهبر این، تحقیقات دان به ما نشان میدهد که تعداد گونههای گیاهی و پروانهای که در باغچههای ما وجود دارند با تقویت میکروبهای پوستی ما ارتباط دارند؛ ضمن اینکه بعضی از سوسکهای نژاد آلمانی طوری تکامل پیدا کردهاند که طعم مادهی گلوکز را تلخ احساس میکنند تا از خوردن طعمهی مسموم اجتناب کنند. در کنار آن سگها میتوانند باعث انتقال بیماری کرم قلب و همچنین بخشی از باکتریهای مفید خود به ما باشند.
پیام کتاب Never Home Alone واضح است؛ سلامت یک اکوسیستم بستگی به تنوع زیستی آن دارد؛ بنابراین فرض باتلاق بودن خانهها امری دور از ذهن نیست. در این میان، دان به دو عامل مهم اشاره میکند: بهطور معمول هر خانهای که موجودات زندهی بیشتری داشته باشند، احتمالا ارگانیسم (بهخصوص میکروب) بیشتری را شامل خواهد بود. این ارگانیسمها جنبهی حیاتی دارند و سیستم ایمنی بدن ما را پابرجا نگه میدارند. نکته ی دوم این است که هر چه یک اکوسیستم از تنوع گونهای بیشتری برخوردار باشد، نسبت به حملهی آفات و پاتوژنها مقاومتر عمل میکند.
تعداد انگشتشماری از گونههای آسییبزا میتوانند باعث صدمه رساندن به ما شوند؛ البته که در جنگ با این موجودات یک روش دفاعی قانونی و مشخص وجود ندارد. این گونهها می توانند توسط مواد شیمیایی سرکوب شوند اما در اثر تکامل به گونههای مقاومتر و قویتری تبدیل شوند؛ همان داستانی که در خصوص مصرف بیش از حد آنتیبیوتیکها و آفتکشها بهوجود آمد.
دان برای پیشبرد برنامههای تحقیقاتی خود از افراد میخواهد تا نمونههایی مانند جیرجیرکهای شتری، میکروبهای زیر بغل و انگلهای پوستی را برای تیم وی ارسال کنند. اکتشافات این محقق با مواد معمولی مانند بزاق دهان شروع شد که روزانه با آنها سروکار دارد.
فقط یکی از تئوریهای دان نتوانسته است متقاعدکننده باشد؛ او ادعا کرده است که بعضی ارگانیسمها مانند کرم میوه و موشهای خانگی نقش مهمی دارند! زیرا آنها میتوانند مانند قارچهای پنیسیلیوم بهعنوان یک منبع دارویی استفاده شوند. از نظر دان، بعضی گونههای خانگی مانند جیرجیرک شتری از رژیم غذایی فقیری برخوردار است. از رفتار این جانور میتوان به روشهای جدیدی برای تجزیهی مواد قابل اشتعال مانند پلاستیکها دست پیدا کرد. البته منظور محققان این نیست که جانوران مفید فقط در محیطهای خانگی پیدا میشوند. بلکه گونههای مفیدی مانند سمندر مکزیکی، بیفک ماهی و قورباغهی پنجهدار را میتوان در هر محیطی پیدا کرد.
نتایج این پروژهها اهمیت زیادی دارد. بیوم داخلی عظمت بالایی دارد. انسان نوعی گونهی شهرنشین است و در بیشتر شهرها فضای آپارتماننشینی و منازل مشترک از فضاهای یک طبقه پیشی گرفته است؛ برای همزیستی با گونههایی که با آنها زندگی میکنیم، باید بتوانیم شناختی از آنها پیدا کنیم.
از زمان انقلاب داروین، ما پذیرفتهایم که از لحاظ زیستشناختی، بهعنوان یک گونه در میان میلیونها نفر هستیم که طبق قوانین تکامل با انتخاب طبیعی، بخشی از قوانین تکامل شامل حال ما میشود. با این حال، هنوز این پذیرش در ما شکل نگرفته است که قوانین زیستمحیطی به انسانها هم مربوط میشود. ما میدانیم که میتوانیم اکوسیستمهای جهان را کنترل، تخریب و نابود کنیم اما تمایل داریم که خود را تافتهای جدابافته و خارج از این مجموعه تصور کنیم! با اصلاح دید خود نسبت به محیط خانه و زندگی خود بهعنوان یک اکوسیستم، مجبور خوهیم شد که به چگونگی تناسب با جامعهی پیچیدهی ارگانیسمهای پیرامون خود دقیقتر فکر کنیم.
این کتاب یک پیام نهایی دارد؛ وقتی صحبت از اکوسیستم میشود، توجه ما به سمت اکوسیستمهای دوردست مثل جنگلهای بارانی و صخرههای مرجانی معطوف است؛ در حالی که نیاز داریم نزدیکتر را هم مورد توجه قرار دهیم و به مطالعهی جوامع نیمه پنهانی بپردازیم که در مجاورت ما زندگی میکنند. در واقع این کتاب، صدای فریاد این گونههای بیسروصدا است!