هفت دلیل که نشان میدهد وضعیت جهان روبهبهبود است
بهتازگی، نتیجهی بررسیهای پژوهشگری سوئدی بهنام هانس رزلینگ نشان داده که مردم کشورهای پیشرفته نظر مساعدی دربارهی روند بهترشدن وضعیت جهان ندارند؛ حتی بعضی از آنها بر این باورند که اوضاع جهان نهتنها روبهبهبود نیست؛ بلکه درحالبدترشدن است. البته، رسیدن به چنین نتیجهای دورازذهن نیست؛ زیرا بخش زیادی از اخبار روزانه به گزارش حوادث، حملات تروریستی، جنگ و قحطی مربوط است.
با تمام آنچه گفته شد، واقعیتهای دیگری هم در جهان وجود دارد. برای مثال، روزانه ۲۰۰،۰۰۰ نفر در سراسر جهان از خط فقر نجات پیدا میکنند یا بیش از ۳۰۰،۰۰۰ نفر در روز برای اولینبار به برق و آب پاکیزه دسترسی پیدا میکنند. بااینحال، شنیدن این اخبار جذابیتی ندارد و هیجانی در بین عموم ایجاد نمیکند. رزلینگ در کتابش بهنام Factfulness که در ترجمهی فارسی، «واقعیت» نام گرفته، به این نکته اشاره میکند که لازم است درکنار اخبار منفی و ناامیدکننده، به اخبار مثبت و امیدوارکننده نیز توجه کنیم.
واقعیت آن است که در زمینهی جهانیشدن طی دهههای اخیر، درآمد اقشار متوسط در کشورهای پیشرفته افزایش پیدا کرده است. بدینترتیب، صدها میلیون نفر به بالاتر از خط فقر رسیدهاند. چنین رشدی در کشورهای جنوبشرقی آسیا بیشتر بهچشم میخورد.
امروزه، افزایش پوپولیسم در کشورهای غربی را شاهد هستیم. رویکارآمدن افرادی مانند ترامپ و پذیرش توافق برگزیت و انتخاب پوپولیستها در مجارستان و ایتالیا، ازجمله عواملی است که نشان میدهد مسئلهی رفاه جهانی جدی است. جهانیشدن، تنها روشی است که به ایجاد رونق اقتصادی اطمینان میبخشد و آن را به چند کشور پیشرفته محدود نمیکند.
افراد زیادی دوران گذشته را تحسین میکنند؛ اما یکی از واقعیتهای بزرگ تاریخ اقتصادی این است که در آن زمان، بخش درخورتوجهی از جمعیت جهان در وضعیت بسیار سختی زندگی میکردند. هفت نمودار آماری زیر نشان میدهد که جهان درمقایسهبا چند دهه قبل، وضعیت بهتری پیدا کرده است:
۱. امید به زندگی درحالافزایش است
حتی در دورهی انقلاب صنعتی، میانگین سن امید به زندگی در کشورهای اروپایی حدود ۳۵ سال بود. این رقم بهمعنای آن نیست که افراد در اواخر ۳۰ یا ۴۰ سالگی جانشان را ازدست میدادند؛ بلکه علت آن مرگومیر چشمگیر کودکان بود که میانگین سن زندهبودن را کاهش میداد. مرگ زنان هنگام زایمان نیز، از دیگر مشکلات بزرگ آن دوران بود. بااینحال، امروزه بسیاری از بیماریهای رایج قدیم، مانند آبله و طاعون، کاملا ریشهکن شدهاند.
۲. مرگومیر کودکان درحالکاهش است
بیش از یک قرن پیش، نرخ مرگومیر کودکان بیشتر از ۱۰ درصد بود؛ حتی در کشورهای پردرآمد، مانند ایالات متحدهی آمریکا و انگلستان، چنین آماری بهچشم میخورد. بااینحال، بهلطف پزشکیِ پیشرفته و بهطور کلی امنیت عمومی، این میزان در کشورهای ثروتمند تقریبا به صفر کاهش پیدا کرده است. علاوهبراین، در اقتصادهای درحالتوسعه، مانند هند و برزیل، نرخ مرگومیر کودکان کمتر از اقتصادهای پیشرفته در قرن گذشته است.
۳. نرخ باروری درحالکاهش است
اگرچه بسیاری از مردم دربارهی انفجار جمعیت جهانی نگران هستند، واقعیت این است که نرخ باروری در سراسر جهان بهطور درخورتوجهی کاهش یافته است. برآورد سازمان ملل متحد نشان میدهد تا پایان قرن حاضر، جمعیت جهان درحدود ۱۱ میلیارد نفر تثبیت میشود. علاوهبراین، در بسیاری از کشورهای درحالتوسعه مانند برزیل و چین و شماری از کشورهای آفریقایی نرخ باروری کاهش پیدا کرده است.
۴. رشد تولید ناخالص داخلی در کشورهای توسعهیافته سریعتر شده است
در ۱۵۰ سال گذشته، فناوری در ایالات متحدهی آمریکا و غرب اروپا رشد سالانهی ۲ درصدی تجربه است. این به آن معنی است که سطح درآمد واقعی در هر ۳۶ سال تقریبا دوبرابر میشود.
با وجود فرازونشیبهای طولانیمدت اقتصادی مانند رکود بزرگی که اخیرا روی داد، ثبات این رشد واقعا اتفاقی شبیه به معجزه است. کشورهای کمدرآمد، ازجمله چین و هند، در دهههای اخیر رشد چشمگیری کردهاند و درحالرساندن سریع خود به کشورهای غربی هستند. نرخ رشد ۱۰ درصدی در دورهای طولانی، نشان میدهد هر هفت سال، نرخ درآمد حدود دوبرابر افزایش پیدا میکند.
۵. نابرابری درآمد جهانی کاهش یافته است
درحالیکه نابرابری داخلی کشورها بهدلیل جهانیشدن افزایش پیدا کرده است، نابرابری جهانی در چندین دهه، به روند نزولی پایداری رسیده است. چنین نتیجهای حاصل آن است که در کشورهای درحالتوسعه، مانند هند و چین، بهبود استانداردهای زندگی صدها میلیون نفر از افراد را شاهد هستیم. درحقیقت، برای اولینبار پس از انقلاب صنعتی حدود نیمی از جمعیت جهان را میتوان در طبقهی متوسط جهانی طبقهبندی کرد.
۶. بیشتر مردم در وضعیت حاکمیت دموکراسی زندگی میکنند
در طول تاریخ بشر، مردم زیر سلطهی رژیمهای غیردموکراتیک و سرکوبگر زندگی میکردند. درحالیکه امروزه، نیمی از جمعیت انسانی در وضعیت برقراری دموکراسی زندگی میکنند. درضمن، ۹۰ درصد جمعیتی که در کشورهای استبدادی زندگی میکنند، ساکن چین هستند. البته در این کشور هم بهدنبال رشد اقتصادی، حرکتهایی بهسمت دموکراتیزهشدن درحالشکلگیری است.
۷. اختلافها و تنشها درحالکاهش است
در طول تاریخ، جهان با اختلافات بسیاری روبهرو شده است؛ بهطوریکه نصف مدت زمان موجود در بازهی زمانی سال ۱۵۰۰ تا سال ۲۰۰۰، حداقل در جنگهای یکی از دو اَبَرقدرت جهانی سپری شده است. این درحالی است که در اوایل قرن بیستم، بهویژه پس از پایان جنگ جهانی دوم، جهان دوران صلحآمیزی را تجربه کرد. برای اولینبار است که در برههای از تاریخ، هیچ جنگ و تنشی در اروپایغربی درنگرفته و سازمانهای بینالمللی توانستهاند جهان را بهسمت ثبات بیشتری سوق دهند.
آیا با این دلایل موافق هستید یا بهبود اوضاع جهان را به جغرافیای خاصی محدود میدانید؟
نظرات