فاجعه کلمبیا، چگونه اتفاق افتاد و چه درسی به ناسا داد
در اولین روز فوریه ۲۰۰۳ شاتل فضایی کلمبیا در حین بازگشت به زمین منفجر شد و همه فضانوردان آن کشته شدند. ناسا پرواز شاتلهای فضایی را برای دو سال متوقف کرد تا علت این حادثهی ناگوار را بررسی کند.
در عین حال که ناسا با وجود نظارت شدید از سمت کنگره و حتی رسانهها در پی پاک کردن خاطرهی حوادث تلخ قبلی بود، باز هم به نظر میرسید در کار خود کوتاهی کرده است. عملیات کلمبیا پس از حادثه چلنجر دومین شکست مصیبتبار بهشمار میرفت. حادثهی چلنجر در سال ۱۹۸۶ زمانی رخ داد که هفت فضانورد شاتل تنها ۷۳ ثانیه از سفر خود را شروع کرده بودند و لحظاتی بعد قطعات شاتل در اعماق اقیانوس در حال غرق شدن بود. شاتل کلمبیا اولین شاتلی بود که در سال ۱۹۸۱ در فضا پرواز کرد و تا قبل از روز فاجعه ۲۷ مأموریت موفق را در کارنامهی خود ثبت کرده بود.
ضربه کشنده
مأموریت STS-107 نام عملیات ۲۸ام شاتل فضایی کلمبیا بود. این عملیات در ۱۶ ژانویه ۲۰۰۳ با ترک زمین آغاز شد. اهداف اصلی شاتلها در آن زمان تمرکز روی ساخت ایستگاه فضایی بینالمللی بود. در عینحال مأموریت فضایی STS-107 موظف به انجام آزمایشاتی دیگر نیز بود و سفری پرمشغله برای فضانوردان به شمار میرفت.
شاتل در این سفر هفت فضانورد را همراهی میکرد. فرمانده ریک هاسبند، مایکل اندرسون، دیوید براون، مک هول، ایلان رومن و دو زن فضانورد با نامهای کالپانا چاولا، لارل کلارک در طی ۲۴ ساعت در دو شیفت به انجام وظایف خود مشغول بودند. آنها موفق شدند ۸۰ آزمایش را با موضوعات علوم زیستی، فیزیک مایع و... انجام دهند. ابتدا ضربه کشنده فوم دیده نشده بود. زمانیکه شاتل در مدار خود بود، در حین بررسی تصاویر پرتاب، پرسنل ناسا متوجه شدند بال شاتل ضربه خورده است. تنها ۸۲ ثانیه بعد از پرتاب شاتل از روی زمین یک قطعه فوم به وزن ۷۰۰ گرم از شیب دوتایی که قسمتی از سازه اتصال مخزن خارجی به بدنه شاتل بود، جدا شد.
در ناسا این باور غالب شده بود که این اتفاق غیرمعمول نیست و نیازی هم به ارزیابی بصری از آسیب احتمالی وجود ندارد. با این وجود تیم سنجش فرسایش ناسا هرچه تلاش میکرد نمیتوانست با مدلسازی ریاضی و تحلیل به نتیجه قطعی برسد و تعدادی از پژوهشگران، بسیار نگران بودند. فضانوردان ۱۶ روز در فضا بودند و ناسا در طی آن درگیر بررسی قطعه فوم و مشکلات احتمالی بود. در ناسا چندی نفر پیگیر بودند تا تصاویر مربوطبه شکست در بخش بال را دریافت کنند.
آنها احتمال میدانند که جدا شدن فومها باعث صدمه به شاتل شود. حتی آنها سعی کردند با ارتباط با بخشی از وزارت دفاع بهنام فرماندهی راهبردی ایالات متحده آمریکا (USSTRATCOM) و استفاده از ماهوارههای جاسوسی آنها و حتی شاید با استفاده از تلسکوپهای زمینی تصاویری از شاتل کلمبیا و وضعیت بال آن جمعآوری کنند تا اگر خسارتی وجود دارد، دیده شود؛ اما ناسا این درخواستها را جدی نگرفت و حتی گزارشهایی موجود بود که تحت نفوذ ناسا همکاری بخشهایی از وزارت دفاع با این افراد متوقف شده است.
باتوجهبه گزارشهای هیات تحقیق حادثه کلمبیا (CAIB) و کتاب Comm Check که نوشته خبرنگاران فضایی مایکل کاببیج و ویلیام هاروود است، میتوان گفت که در ناسا یک نتیجهگیری انجام شده بود. ناسا معتقد بود حتی اگر آسیب شناسایی شود هیچ کاری نمیتوان کرد. گویی مقامات تصور میکرد فضانوردان بدون دانستن این خطر احتمالی و استرس آن بهتر میتوانند در مواقع لزوم و بحرانی تصمیمگیری کنند. حتی ایمیلی که به فرمانده و خلبان شاتل فرستاده بودند در عین ابزار آگاهی از جداشدن فوم، محتوی هیچ صحبتی از نگرانی راجع به وضعیت آسیبها نبود. این بازی بدی بود که ناسا در آن وارد شد.
در آغاز فوریه ۲۰۰۳ شاتل وارد فاز نهایی عملیات خود برای بازگشت به زمین شد؛ بنابراین به سمت مقصد خود در مرکز فضایی کندی حرکت کرد. قبل از ساعت ۹ صبح به وقت منطقه زمانی شرق آمریکا، در کنترل عملیات علائم غیرنرمالی دریافت شد. نشانگر دما در قسمت بال چپ از کار افتاده بود و بعد از آن نشانگر فشار سمت چپ شاتل نیز از کار افتاد. گروه ارتباط با سفینه فضایی (CAPCOM) با کلمبیا در مورد وضعیت تست فشار وارد ارتباط شد. این گروه ویژه از نظر ناسا بهتر میتوانستند در عین ارتباط با فضانوردان شرایط پرواز را به پرسنل مرکز کنترل عملیات انتقال دهند. در ساعت ۸:۵۹:۳۲ صدای فرمانده هاسبند از شاتل کلمبیا شنیده شد: راجر... پس از جا افتادن کلمهی در ادامهی جمله، صدا قطع شد.
دراین زمان شاتل کلمبیا در ارتفاع ۶۱۱۷۰ متری با سرعتی ۱۸ برابر سریعتر از سرعت صوت به نزدیکی دالاس رسیده بود. مرکز کنترل عملیات چند بار دیگر سعی کرد با شاتل تماس بگیرد ولی موفقیتی حاصل نشد. سرانجام ساعت ۹:۱۲ دقیقه به وقت شرق آمریکا ناسا دستورالعمل وحشتناکی را که تنها در ۱۷ سال قبل هنگام مصیبت چلنجر رخ داده بود، اجرا کرد و دستور قفل درها صادر شد. پرسنل میدانستند که وارد بدترین ماجرای زندگی خود شدهاند. درهای مرکز کنترل به حالت مهروموم درآمد و پرسنل کنترل عملیات با تمام وجود به نشانگرهای داده کنسول خود مینگریستند و سعی میکردند وقایع را تحلیل کنند. اکنون مأموریت STS-107 به وضعیت رویداد پیشبینینشده وارد شده بود.
جستوجو برای باقیماندهها
دوازده دقیقه بعد زمانی بود که باید شاتل کلمبیا به روی باند نهایی خود قرار میگرفت؛ لیکن یک مامور کنترل عملیات یک تماس تلفنی دریافت کرد. شخصی آن سوی تلفن اظهار کرد شبکه تلویزیونی تصاویری از درهم شکستن یک شاتل در آسمان به نمایش گذاشته است. ناسا بلادرنگ تیم جستوجو را فعال کرد و آنها با سرعت در سایتهای تگزاس و بعد لوئیزیانا شروع به تجسس کردند و سرانجام روز بعد ناسا اعتراف کرد که فضانوردان را از دست داده است. مدیر وقت ناسا شان اوکیف درباره این واقعه گفت:
در حقیقت یک روز غمانگیز برای خانواده ناسا رقم خورد. برای خانوادهها و فضانوردان عملیات STS-107 و این واقعه همینقدر غمبار برای کل کشور است.
عملیات جستوجو برای آنچه باقی مانده بود، هفتهها طول کشید. قطعات در منطقهای به وسعت بیش از ۵۰۰۰ هزار متر مربع پراکنده شده بودند. سرانجام این عملیات برای ناسا، جمعآوری ۸۴ هزار قطعه بود که تنها ۴۰ درصد از شاتل کلمبیا به شمار میرفت. در میان آنچه باقی مانده بود توانستند دیانای فضانوردان را نیز تشخیص دهند. این از بدترین نوع حوادث در تاریخ ناسا بود. از حوادث دردناکی که خدمه و وسیله آنها با هم از بین رفتند و ناسا به تجربه خوب میدانست که صدمات این فاجعه ادامه دارد و حتی کارکنان زمینی و خانودهایشان را دچار مشکلاتی از قبیل اختلال استرس پس از حادثه و عذاب وجدان خواهد کرد. نتیجه فرهنگ غلط در ناسا یک ضایعه جبرانناپذیر بود که کارنامهی پرافتخار ناسا را به چالش میکشید. کلمبیا وظایف خود را انجام داده بود و در حال بازگشت به خانه بود و شاتل آتلانتیس گامهای آخر را برای اجرای عملیات STS-114 در ماه مارس از سر میگذراند؛ اما با فاجعه کلمبیا همه چیز باید متوقف میشد.
برآیند تحقیق گروه بررسی این بود که افتادن یک قطعه از فوم از بدنه مخزن خارجی شاتل، برخورد آن با بال شاتل و شکافی که در آن ایجاد شده، این حادثه را رقم زده است. جداشدن قطعات فوم بدنه در گذشته نیز رخ داده بود و وقوع آن اتفاقی جدیدی نبود. جنس فوم از نوعی پلییورتان بود و بخاطر اهمیت عایقبندی و تعیین ضخامت فوم و در حین حال توجه به مسئلهی وزن در فضاپیما، اجرای آن به روی مخزن توسط رایانه کنترل میشد. تکه فوم جداشده به لبه حمله بال را که فرایند برا از آنجا آغاز میشود، برخورد کرده بود و قطعه کامپوزیتی آسیب دیده بود. قطعه عایقی که همچون قطعات موزاییک روی بدنه مخزن خارجی شاتل نصب میشود. به علت گرمای شدیدتر در بعضی از نقاط همانند نوک شاتل از این کامپوزیتهای گرافیتی استفاده میکنند. این ماده کامپوزیتی بهنام کربن تقویتشده با کربن (RCC) شناخته میشود و آسیب آن در برخورد قطعه فوم اولین بخشی از زنجیره وقایع تراژدی شاتل کلمبیا بود. این قطعهها بسته به گرمایی که تحمل میکنند ضخامت و عمر مفید متفاوتی نیز دارند که در صورت نیاز تعویض میشدند. ۹۰ درصد حجم موزاییکها فضای خالی بود که باعث کاهش چگالی آن میشد و کل سیستم محافظتی روی بدنه شاتل به TPS معروف است که همچون سپری باعث حفظ شاتل هنگام ورود دوباره به جو زمین میشود.از همین مجرای کوچک چیزی شاید در حدود سه اینچ، پلاسمای فوقالعاده گرم وارد بال شد و ورود هوای گرم و حرارت زیاد باعث جداشدن بال شد. گازهای اتمسفر به درون شاتل نفوذ کردند و آتشسوزی بعد از آن علت از کار افتادن حسگرهایی بود که درنهایت منجر به از دست دادن ارتباط و درهم شکستن شاتل فضایی کلمبیا شد.
نیاز به بودجه بیشتر، تاکید بر ایمنی بیشتر
در هفتهی بعد از حادثه تعداد زیادی از مقامات عالیرتبه و زبده به رهبری هارولد وین جمن جونیور فرمانده سابق نیروهای مشترک ایالات متحده به واکایی فاجعه شاتل کلمبیا پرداختند. آنها نهتنها ناسا بلکه پیمانکاران پشتیبان را نیز زیر نظر گرفتند. کمیته تحقیق حادثه کلمبیا که به CAIB مشهور شد، گزارشهای مهمی شامل علت و شدت تخریبها ارائه داد. CAIB علاوهبر ارزیابی دقیق پیرامون قطعه فوم که حادثه را رقم زد و به ارزیابی روند وقایع پرداخت تا مشکلات ایمنی احتمالی دیگر بهطور چشمگیری کاهش پیدا کنند.
منطق گزارش CAIB بر این پایه استوار بود که این اتفاق بخشی از یک زنجیره و رخداد ناگهانی نبوده است. بلکه در نتیجه یک سری کاستیهای پیدرپی رخ داده است. در بخشی از گزارش بهنام پرواز نهایی کلمبیا (Columbia's Final Flight) به ایمیلهایی از مهندسان که در مورد وضعیت و صدمات آگاهی داشتند، اشاره میشود که موجب حساسیت کمیته تحقیق شده بود.
برخلاف نظر بعضی از مدیران ناسا که به کرات اصرار داشتند، هیچ امکان دیگری وجود نداشت، کمیتهی تحقیق دو راه کلی پیش روی ناسا برای نجات فضانوردان میدید. آنها باید بعد از بروز مشکل یا آن را تعمیر میکردند یا اقدام به نجات فضانوردان میکردند ولی به نظر کمیته، برای این کارها سعی کافی نشده بود. البته راهحلهایی هم که پیشنهاد شد، لزوما صددرصد موفقیتآمیز نبودند ولی شاید انجام آنها یا تلاش برای انجام آنها میتوانست نتایج بهتری در پی داشته باشد.
از سویی در جریان فاجعهی کلمبیا ناسا نیز تحت فشار فزایندهای بود. تصمیم مهمی باید برای فضانوردان گرفته میشد که نتیجه این تصمیم منجر به ایجاد این سؤال میشد که آیا باید بررسی و تعمیر احتمالی نیز در فضا انجام شود؟ مطالعه برنامههای ناسا نشان داد که برنامهریزان تحت فشار شدیدی بودند. در تحلیلها آنها مشکل اصلی فضانوردان تأمین آب یا حتی هوا نبود بلکه مشکل کنترل سطح دیاکسیدکربن بود.
وزن در فضاپیماها کالایی گرانقیمت است. هرچه فضاپیما سنگینتر شود، سوخت بیشتری میخواهد و سوخت بیشتر وزن بیشتری نیاز دارد و این معادله ظالمانه در دنیای فضاپیماها بسیار چالشبرانگیز است. هوای همراه فضاپیما نسبت ثابتی دارد که در یک چرخه بازیافت به ترکیب مناسب میرسد تا فضانوردان از آن استفاده کنند. فضانوردان نیز با هر بار استفاده دیاکسیدکربن را به این ترکیب اضافه میکنند. این دیاکسیدکربن توسط محفظههایی طی فرایندی جذب میشود که در شاتل کلمبیا تعداد ۶۹ عدد از آنها موجود بود. هر چند آمار خوبی بود ولی در حقیقت برای عمر جذب این محفظهها برآورد دقیقی وجود نداشت.
از سوی دیگر بدن نیز تحمل کمی نسبت به وجود دیاکسیدکربن دارد و طبق استانداردهای ناسا وجود تنها ۲ درصد دیاکسیدکربن در حجم هوای کابین به معنای توقف عملیات است. برنامهریزان برآورد کرده بودند که تا ۳۰ روز این خطر وجود نخواهد داشت؛ البته در زمانیکه خدمه در هر روز حداقل ۱۲ ساعت را صرف فعالیتهایی همانند خواب یا استراحت میکنند تا میزان متابولیسم آنها پایین باشد. فضانوردان نیز تنها مصرفکنندگان اکسیژن نبودند؛ بلکه برای تولید برق شاتل و حتی آب و غذا نیز به این ماده نیاز بود، درحالیکه مقدار آن محدود بود.
با مشخص نبودن مقدار آسیب احتمالی بال و عدم دسترسی به وضعیت آن، فضانوردان باید وارد عملیات راهپیمایی فضایی میشدند و با فعالیت خارج از شاتل به بررسی مستقیم مشکل میپرداختند. کاری که با شرایط برنامهها و فعالیتهای فضانوردان شاتل کلمبیا و استفاده زیاد مواد مصرفی یک خودکشی بود. در عین اینکه فضانوردان برای انجام راهپیمایی فضایی روی بخش بال آموزش ندیده بودند. اطمینانی نیز به نتیجه مثبت عملیات برای تعمیر با مواد موجود نبود و حتی میتوانست شرایط را بدتر کند. پیشنهاد شده بود که از مواد موجود درون کابین برای بازسازی فرم لبه بال استفاده شود تا از ایجاد جریان آشفته جلوگیری شود. به این طریق تا قبل از فرود وضعیت بال کنترل شده باشد؛ ولی چون درصد موفقیت نتیجه نهایی مشخص نبود، عملیات نجات منطقیتر به نظر میرسید.
عملیات نجات با ماجرای شاتل دیگری بهنام آتلانتیس گره خورده بود. شاتل آتلانتیس که برای پرواز ماه مارس آماده میشد، باید طبق نظر محققان بدون هیچگونه آزمایش پروازی به فضا میرفت تا شاید اگر مشکلی پیش نمیآمد، در انجام یک عملیات راهپیمایی فضایی، خدمه شاتل معیوب را تخلیه کنند. در این عملیات چون شاتل کلمبیا دیگر قابل کنترل نبود، به مقصد بعدی آن یعنی قعر اقیانوس فرستاده میشد. این عملیات که باید برای اولینبار انجام میشد نیاز به فعالیتهای زیادی در زمان اندک داشت ولی حتی در آن خطر تصادم دو شاتل نیز باید با خوشبینی زیادی به فراموشی سپرده میشد و از این جهات نتایج تضمین شدهای نداشت، هرچند اساسا باید گفت هیچ دو پروازی مانند هم نیست.
نظر نهایی کمیته این بود که خصایص فرهنگی و متدهای سازمانی ناهمسو با حفظ ایمنی منجر به وقوع این فاجعه شد. تعلق به موفقیتهای گذشته و غرور ناشی از آنها جایی برای ارائه شیوههای مهندسی و علمی در حل مشکلات نگذاشت. در عین حال که موانع سازمانی نیز در انتقال و تحلیل درست اطلاعات سیستمهای حساس نقش مهمی داشتند. کمیته تحقیق به ناسا توصیه کرد باید با دقت و قدرت مضاعفی به رفع مشکلات ایمنی همچون قطعه فوم مزبور بپردازد تا امنیت فضانوردان در سفرهای آتی تضمین شده باشد.
کمیته خواستار افزایش بودجه و حمایتهای سیاسی به آژانس فضایی نیز شد تا یک سیستم حملونقل فضایی جدید را بهجای شاتلها جایگزین کند. آنها تاکید داشتند با اینکه شاتلها در حال توسعه هستند ولی باید بهعنوان یک سیستم قدیمی به آنها نگاه کرد.از نظر CAIB جایگزینی یک سیستم جدید بهجای شاتل احترام به منافع ملت بود.
وقوع فاجعه کلمبیا عامل اصلی بود که باعث شد ناوگان شاتل فضایی، در سال ۲۰۱۱ بازنشسته شود ولی از نتیجه همین بررسیها و تحلیلهای دیگر استانداردهای جدیدی در ناسا شکل گرفت. ناسا نیز شروع به توسعه یک برنامه جانشین برای فرستادن فضانوردان به ایستگاه فضایی کرد و انتظار داشت تا سال ۲۰۱۸ به نتایج دلخواه برسد. تنها ۵ سال بعد ناسا گزارشی در مورد بقایای خدمه و شرح وقایع چند دقیقه آخر سفر شاتل کلمبیا ارائه داد. احتمالا فضانوردان پس از درهم شکستن اولیه شاتل هنوز زنده بودند ولی چند ثانیه بعد با کم شدن فشار کابین هوشیاری خود را از دست دادند و سرانجام نیز در شاتل ازهمپاشیده از بین رفتند.
بازگشت به اوج و بازنشستگی
با تلاش مجدد ناسا، مخزن خارجی شاتل با رعایت استانداردهای ایمنی بازطراحی و ساخته شد. در ژوئیهی ۲۰۰۵ اولین عملیات بازگشت پرواز شاتل با نام STS-114 انجام شد. در این عملیات چندین ابزار و سیستم جدید تست شدند. بعد از فاجعه کلمبیا بود که کانادارم به شاتلها اضافه شد تا بهوسیله این بازوی مکانیکی منعطف سطح و بدنه شاتل مورد وارسی قرار گیرد. دوربینهای جدید برای فضانوردان و تست بازوی روباتیک که روی بدنه شاتل درکنار آزمایشهای شبیهسازی بود که به تحلیل حادثه میپرداختند. این آزمایشهای شبیهسازی نشان میداد، تئوری برخورد یک تک فوم عایق در ابعاد یک توپ بستکبال میتواند صدمات فاجعهباری به بال شاتل وارد کند. ناسا نیز با دوربینهای بیشتر به رصد دقیقتر شاتل هنگام پرواز میپرداخت تا از وضعیت فوم آگاهی کامل داشته باشد.
باتوجهبه جداشدن دوباره تعدادی فوم، پرواز شاتل بعدی تا ژوئیه سال ۲۰۰۶ به تعویق افتاد. در حقیقت بعدها ناسا اعلام کرد بیشترین تنش بر فومها در ۱۳۵ ثانیه آغاز پرتاب وارد میشود. تنها بعد از نتایج مثبت مأموریت STS-121 ناسا به این عقیده رسید که وضعیت مناسبی برای بازگشت شاتل ایجاد شده و از این بعد بود که شاتلها توانستند چندین بار در سال پرواز کنند. استیو لیندزی که در عملیات STS-121 فرمانده بود، معتقد بود هنوز شوق رفتن به فضا در میان آنها است و حاضرند بهای آن را نیز بپردازند چرا که آنها اهل مبارزه و تلاش هستند.
فاجعه ناگوار شاتل کلمبیا در اثر بیتوجهی ناسا رخ داد
با تمرکز بر پروژه ساخت ایستگاه فضایی، ناوگان شاتل بهقدری پرواز داشت تا بشر بتواند ساخت ایستگاه فضایی بینالمللی (ISS) را به اتمام برساند. فاجعه کلمبیا باعث شد در ایستگاه فضایی نیز شرایطی برای حفظ فضانوردان در صورت وقوع مشکل مشابه ایجاد شود. در طی دوران ساخت ISS برجستهترین مأموریت STS-125 بود که در آن اتمام مأموریت سرویس تلسکوپ هابل در سال ۲۰۰۹ اعلام شد. شان اوکیف مدیر وقت ناسا این مأموریت را در سال ۲۰۰۴ کنسل کرده بود؛ اما مدیر بعدی مایکل گریفین در سال ۲۰۰۶ انجام این مأموریت را تأیید کرد؛ چراکه معتقد بود، افزایش کیفیت امنیت شاتلها باعث شده فضانوردان با خیال آسوده به مأموریت خود بپردازند.
در جولای ۲۰۱۱ برنامهی فضایی شاتل پس از انجام ۱۳۵ مأموریت به کار خود خاتمه داد. مأموریتهایی که با ۵ شاتل اصلی و یک نمونه آزمایشی انجام شد و در آن حوادث غمباری همچون حادثه چلنجر و فاجعه کلمبیا نیز به چشم میخورد و در مجموع باعث از دستدادن ۱۴ فضانورد شد.
ناسا برنامه توسعه خدمه تجاری را بهعنوان جایگزین برای پروازهای شاتل در راس امور خود قرار داد. درعینحال طبق یک قرارداد با روسها از خدمات فضاپیمای سایوز برای حملونقل فضانوردان آمریکایی به مدار استفاده میکرد. البته اولین پروازهای برنامه توسعه خدمه تجاری با چند سال وقفه برای تأمین مالی همراه بود؛ لیکن در اواخر سال ۲۰۱۷ شرکتهای اسپیسایکس و بویینگ شروع به برنامهریزی کردند تا آزمایشهای این برنامه تا سال ۲۰۱۹ شروع شود. ناسا درکنار این فعالیتها یک برنامه معروف دیگر بهنام فضاپیمای اوریون (Orion) را برای حمل فضانودران به ماه، مریخ و حتی دیگر سیارات پیگیری میکند.
میراث کلمبیا
شاید جای شگفتی باشد که بعضی از آزمایشهای فاجعه کلمبیا سالم باقی ماندند؛ یکی از آنها کرمهای لولهای بود که بهنام کرم الگانس نیز مشهور هستند؛ از موجودات محبوب دانشمندان که در بسیاری از آزمایشها فعالیت دارند. این کرمهای یک میلیمتری بعد از بازگشت فضاپیما هنوز زنده بودند، هر چند گرما به آنها نیز آسیبهایی زده بود. بعضی از فرزندان این کرمها قبل از اینکه کار شاتلها به بازنشستگی بکشد، همراه شاتل فضایی اندور (Endeavour) به فضا پرواز کردند.
یاد فقدان فضانوردان فاجعه کلمبیا به همراه حادثه تلخ آپولو ۱ و چلنجر هر سال روزی در اواخر ژانویه یا اوایل فوریه توسط ناسا گرامی داشته میشود. این سه حادثه تقریبا در یک هفته در طول سالها رخ دادند. در سال ۲۰۱۵ نیز مرکز بازدید فضایی کندی اولین نمایشگاه ناسا برای نمایش باقیمانده شاتلهای کلمبیا و چلنجر باز شد. نمایشگاه یادآوری برای همیشه تبدیل به یک نمایشگاه دائمیشد که بخشی از بدنه چلنجر و و قاب پنجرههای کلمبیا را در خود جای داده است. لوازمی نیز از ۱۴ فضانورد از دسترفته نیز در نمایشگاه دیده میشود که به همت خانوادههایشان در آنجا قرار گرفتهاست.
یاد این فضانوردان فقید همچنان در تاریخ فضانوردی همراه ما خواهند بود چرا که در برنامههای ناسا همیشه اسمی از آنها برده خواهد شد. سایت فرود مریخنورد اسپریت بهنام ایستگاه یادبود کلمبیا نامیده شد و هفت سیارک در مدار خورشید بین بهرام و مشتری به نام ۷ فضانورد فقید نامگذاری شد. بهگفتهی یک فضانورد:
اگر ما میمیریم، ما می خواهیم مردم آن را بپذیرند. ما در یک کسبوکار خطرناک هستیم و امیدواریم که اگر خطری به ما برسد، تاخیری در برنامه ایجاد نکند. فتح فضا ارزش زندگی را دارد.