خالیکردن قفسه فروشگاهها در مواقع بحران؛ رفتاری نابخردانه یا انتخابی عقلانی؟
در روزهای اخیر و در میانهی بحران همهگیری ویروس کرونا، گزارشهای بسیاری از خریدارانی در شهرهای مختلف منتشر شده است که در واکنش به شیوع بیماری تازه، قفسهی سوپرمارکتها را از ووهان و هنگکنگ تا سنگاپور و میلان خالی کردهاند. کاربران ایرانی فضای مجازی نیز در روزهای اخیر از خالیشدن قفسهی برخی فروشگاهها و نبود اجناسی چون مواد غذایی و وسایل بهداشتی خبر دادهاند. این رفتار شتاب زدهی مردم معمولا با عنوان «خرید سرآسیمه» توصیف میشود و برخی افراد آن را شماتت و تقبیح میکنند.
«ما مردمی بیفرهنگ هستیم. بد نیست آنقدر خودخواه نباشیم و به دیگران نیز فکر کنیم؛ شاید کسی واقعا نیاز داشته باشد». این روزها احتمالا جملاتی از این دست را بارها در گفتوگوهای واقعی یا مجازی افراد دیده و شنیدهاید. سرزنشگران در هر شرایط، واکنش مردم در خرید بیشازاندازهی اجناس مختلف را عملی غیرعقلانی و خودخواهانه و شتابزده میدانند و معتقد هستند هرکس باید بهاندازهی نیاز خرید کند.
بااینحال بهباور دیوید ساوج، استادیار اقتصاد رفتاری از دانشگاه نیوکاسل و بنیو تورگلر، استاد تمام مدرسهی کسبوکار دانشگاه صنعتی کوئینزلند، آنچه این روزها در کشورهای مختلف در حال وقوع است، ارتباطی با سرآسیمگی ندارد و برعکس واکنشی کاملا منطقی به شرایط پیشآمده محسوب میشود.
ذخیرهسازی غذا و دیگر مایحتاج به افراد کمک میکند احساس کنند تا حدی میتوانند کنترل وقایع را در دست گیرند
هراس ناگهانی (پنیک) از بین تمام رفتارهای انسان بیش از همه دچار بدفهمی و سوءتعبیر شده است و درک سنتی و رایج از این پدیده بهجای اتکا به واقعیت، مبتنیبر افسانه و داستان است. اگر هراس ناگهانی را بهعنوان وضعیتی از ترسی کنترلناشدنی درک کنیم که به رفتار غیرعقلانی منجر میشود، چگونگی واکنش معمول افراد در مواجهه با فاجعه صورتی کاملا متفاوت برایمان خواهد داشت. این تصور رایج بین مردم وجود دارد که با بروز فاجعه، قوانین اجتماعی شکسته میشود. در نسخهی هالیوودی، هرجومرج بهوقوع میپیوندد و مردم بهنحو غیرقانونی یا غیرمنطقی عمل میکنند و هرکس تنها بهدنبال زندهماندن خود است؛ درحالیکه واقعیت با این تصور بسیار متفاوت است.
اغلب پژوهشها، مفهوم سندرم فاجعه را رد میکنند. این سندرم بهعنوان وضعیتی از شوک شدید یا وقوع هراس ناگهانی جمعی توصیف میشود که پیامد بروز رخدادهای ناگوار است. بهاعتقاد اقتصاددانان رفتاری، مردم در فجایع واقعی معمولا به اصول رفتاری پذیرفتهشده نزد عموم نظیر اخلاق، وفاداری و احترام به قانون و آداب و رسوم پایبند میمانند.
اگر رفتار مردم در خرید بیش از حد نیاز ناشی از هراس ناگهانی نیست؛ پس دلیلش چیست؟ انسان برخلاف اغلب حیوانات، برخی تهدیدات مربوط به آینده را درک و خود را برای آنها آماده میکند. دربارهی رخدادی همچون همهگیری ویروس کرونا، عامل مهم امکان انتشار سریع اطلاعات به سرتاسر جهان است. ما خیابانهای خالی را در ووهان و دیگر شهرها میبینیم و درمییابیم مردم بهدلیل ترس از ابتلا به ویروس، میل یا توان خروج از خانه را ندارند. این طبیعی است که میخواهیم برای تهدید درکشده براثر وقوع همان رخداد برای جوامع خودمان آماده شویم.
ذخیرهسازی غذا و دیگر مایحتاج به افراد کمک میکند احساس کنند تا حدی میتوانند کنترل وقایع را در دست گیرند. این رفتار روندی از تفکر منطقی محسوب میشود؛ بدینمعنا که اگر ویروس به منطقهی ما بیاید، میخواهیم قادر باشیم تماسمان را با دیگران کاهش دهیم و درعینحال، اطمینان یابیم با وجود کنارهگیری از اجتماع، میتوانیم جان سالم بهدر ببریم. هرچه مردم آن تهدید را بیشتر درک کنند، واکنشی قویتر نشان میدهند. درحالحاضر، تصور بر این است که دورهی نهفتگی ویروس میتواند ۱۴ روز بهطول انجامد؛ درنتیجه، مردم میخواهند برای دستکم ۱۴ روز قرنطینه آماده باشند.
قفسههای خالی سوپرمارکت اغلب نشانهی آمادگی و نه ترس ناگهانی است.
آمادگی برای دورهی قرنطینه پیامد ترس شدید یا غیرمنطقی نیست؛ بلکه درعوض، ابراز سازوکارهای ذاتی بقا در ما محسوب میشود. از نظر تاریخی، ناگزیر بودیم بدون کمک نهادهای اجتماعی و فناوری از خودمان دربرابر زمستانهای سخت و طاقتفرسا یا کمبود محصولات کشاورزی یا بیماریهای عفونی محافظت کنیم.
ذخیرهسازی مایحتاج واکنشی صحیح است و نشان میدهد شهروندان با ناامیدی به شرایط خارجی واکنش نشان نمیدهند؛ بلکه درعوض، به آینده چشم دوختهاند و برای وضعیتی محتمل برنامهریزی میکنند. هرچند بخشی از این واکنش ناشی از نیاز شدید به خوداتکایی است، میتواند تاحدی رفتاری گلهای محسوب شود که افراد با تقلید از دیگران انجام میدهند. این رفتارها میتوانند بهنوعی همکاری مشروط با دیگران تلقی شوند.
پیرامون فجایع را نبود قطعیت فراوان احاطه میکند؛ بدینمعنا که تمام تصمیمهای پیشین براساس تهدیدهای درکشده و نه فجایع واقعی اتحاذ شده است. بهدلیل این نبود قطعیت، مردم به ابراز واکنش بیشازحد تمایل دارند. بهطورکلی، ما انسانها ریسکگریز هستیم و بهجای بهترین سناریو ممکن، میخواهیم برای بدترین آن آماده شویم.
آمادگی برای دورهی قرنطینه، ابراز سازوکارهای ذاتی بقا در ما محسوب میشود
وقتی بحث ذخیرهسازی یا احتکار مجموعهی شخصی بزرگی از کالاها در واکنش به فاجعه پیش میآید، نمیدانیم به چقدر از آن کالاها نیاز خواهیم داشت؛ زیرا نمیدانیم رخداد پیشآمده چه مدت طول خواهد کشید. بههمینترتیب، تمایل داریم از سمت احتیاط خطا کنیم و بهجای خرید مقادیر کم، تعداد بسیار زیادی از کالاها را بخریم. چنین عملی واکنش طبیعی فردی منطقی بهشمار میآید که با قطعیتنداشتن آینده روبهرو است و میخواهد بقای خانوادهاش را تضمین کند.
خرید حجم زیاد مایحتاج که میتواند به خالیشدن قفسهی سوپرمارکتها منجر شود، ممکن است واکنشی احساسی و غیرمنطقی بهنظر آید؛ اما احساسات غیرمنطقی نیستند؛ بلکه در تصمیمگیری برای چگونگی معطوفکردن تمرکز به ما کمک میکنند. احساسات به افراد امکان میدهند بیشتر به معضلات توجه کنند و بیشتر مراقب مسائل باشند و انعطافپذیری بیشتر از خود نشان دهند. احساسات عناصری غریزی از رفتار انسان هستند که معمولا هرزمان تلاش میکنیم نحوهی رفتار افراد را درک کنیم، آنها را نادیده میگیریم.
تغییرات در رفتار افراد میتواند پیامدهایی در سطح گسترده داشته باشد. بهعنوان مثال، سوپرمارکت معمولا زنجیرهی تأمین و موجودی خود را براساس متوسط سطوح مصرف سازماندهی میکند. این سامانهها نوسانها در تقاضای زیاد را مدیریت نمیکنند؛ ازاینرو، وقتی تقاضا مثل بخشهایی از چین، ایتالیا، ایران یا کشورهای دیگر اوج میگیرد، پیامد آن قفسههای خالی است.
درپایان، باید بگوییم کمبود کنونی ماسک، انواع وسایل بهداشتی، مواد غذایی و اجناسی از این دست مختص به مکانی خاص نیست و در جایجای جهان وجود دارد و نباید افراد را بهدلیل خرید بیشازحد آنها سرزنش کرد؛ بهویژه در کشورهایی که مردم افزایش مکرر قیمتها و ضعف حکومت در مدیریت بحران را همواره تجربه کردهاند. در وضعیت کنونی که بهدلیل انتشار گستردهی ویروس کرونا در ایران افراد باید تاحدممکن در خانه بمانند، ذخیرهسازی مایحتاج بیش از حد نیاز معمول، عملی عقلانی و ضروری است. همچنین، باید در نظر گرفت این وظیفهی فروشگاهها و تأمینکنندگان کالا است که در سریعترین زمان ممکن کمبود موجودی را برطرف و دوباره قفسهها را پر کنند.
نظرات