چرا برخی افراد در تشخیص چهره و صدا بهتر عمل میکنند
فکر میکنید چقدر در تشخیص چهره مهارت دارید؟ صداها چطور؟ برخی از افراد تشخیصدهندههای فوقالعادهای هستند و در تشخیص چهره و صدا عالیتر عمل میکنند؛ درحالیکه دیگران با آن درگیر هستند. محققان تنوع زیادی در توانایی افراد در تشخیص چهره یا صدای افراد کاملا ناشناخته برای آنها پیدا کردهاند. وقتی نوبت به تشخیص چهره میرسد، این توانایی متفاوت میشود در این زمینه، کسانی وجود دارند که برای شناسایی چهرهی دوستان و خانوادهی خود، وضعیتی معروف به «پروسوپاگنوزیا» یا کوری صورت دارند. ادراکپریشی چهرهای، چهرهکوری یا چهرهناشناسی که در زبان انگلیسی به آن پروسپاگنوزیا (Prosopagnosia) میگویند، نوعی اختلال عصبشناختی است که مشخصهی اصلی آن، ناتوانی در بازشناسی چهرههاست.
در موارد بسیار شدید آن ممکن است شخص توانایی بازشناسی چهرهی خود را نیز نداشته باشد. افراد مبتلا به بیماری ادراکپریشیِ چهرهای، ناگزیر هستند بهجای توجه به چهرهی افراد، نشانههای دیگری مانند آرایش مو، لباس، صدا یا سایر علایم مشخصه را برای شناسایی آنان به کار بگیرند. همچنین کسانی وجود دارند که مهارتهای ناشناختهی تشخیص چهره را در خود نشان میدهند. گروه دوم که به «تشخیصدهندگان فوقالعاده» معروف هستند، در بسیاری از آژانسها از جمله خدمات پلیس لندن مستقر شدهاند.
یافتههای مشابهی نیز برای تشخیص صدا کشف شده است. شرایط «فوناگنوزیا» افرادی را توصیف میکند که برای شناسایی صدای دوستان و خانواده خود مشکل دارند. آگنوزی، از بین رفتن توانایی تشخیص اشیا، چهرهها، صداها یا مکانها است. این شرایط، یک اختلال نادر و شامل درگیری یکی (یا بیشتر) از حواس است. اگنوزیا معمولاً تنها در یک مسیر اطلاعاتی مغز تأثیر میگذارد. اگر این شرایط را داشته باشید، باز هم میتوانید با دنیا در تعامل باشید و صحبت کنید.
صدا و چهره، دو مورد از مهمترین خصوصیاتی است که با توسل به آنها، افراد دیگر را میشناسیم. محققان مغز و علوم ذهنی در مؤسسهی مکس پلانک، به این نتیجه رسیدهاند که بین نواحی تشخیص صدا و چهره در مغز انسان، ارتباط ساختاری مستقیمی وجود دارد که از مسیرهای رشتهای تشکیل شده است. اما آیا اینکه کسی میتواند توانایی تشخیص صدای فوقالعاده خوب داشته باشد یا نه، تاکنون کشف نشده است. در یک مطالعهی جدید، آزمایش شده است که آیا افراد با تشخیص چهرهی فوقالعاده میتوانند تواناییهای خود را به تشخیص صداها منتقل کنند تا احتمال تشخیص صدای فوقالعاده نیز بررسی شود یا خیر.
تواناییهای تشخیص چهره و صدا
به نقل از The conversation، بهطور معمول، برای ارزیابی سطح «تشخیصدهندگان فوقالعاده» محققان اغلب از دو آزمون استفاده کردهاند. ابتدا آزمون حافظه صورت کمبریج توانایی یادگیری و به خاطر سپردن چهره را اندازهگیری میکند. سپس آزمون تطبیق چهره گلاسکو برای اندازهگیری توانایی گفتن اینکه آیا دو چهره متعلق به یک شخص هستند یا دو شخص مختلف استفاده میشود.
بااینحال، خوب بودن در تشخیص چهره، لزوما به این معنی نیست که فرد در تطبیق چهره نیز مهارت دارد. تحقیقات نشان داده است که حتی «تشخیصدهندگان فوقالعاده» نیز میتوانند در به خاطر سپردن چهره بسیار خوب باشند اما به همان اندازه در تطبیق چهره معمولی باشند یا بالعکس. تستهای صوتی نیز نه برای سنجش مهارتهای شناخت فوقالعاده، بلکه برای سنجش توانایی کلی به خاطر سپردن صدا و تصمیمگیری در مورد تعلق دو صدا به یک شخص یا دو فرد متفاوت طراحی شدهاند. اما سطح تشخیص فوقالعاده در تستهای صوتی هنوز قابل بررسی نیست.
مطالعات انجامشده در این زمینه
در مطالعهای که اخیرا انجام گرفت، چهار گروه از شرکتکنندگان بر اساس حافظهی تشخیص چهره و تواناییهای تطبیق چهره آزمایش شدند. شرکتکنندگان یک تست حافظهی صوتی، یک آزمایش تطبیق صدا و یک آزمایش برای شناسایی صدای افراد مشهور را به پایان رساندند. این مطالعه تعدادی یافته داشت. نخست، مشخص شد که توانایی تشخیص صدا بسیار فراتر از تعاریفی است که در ادبیات فعلی وجود دارد که افراد را به دو دستهی «معمولی» و «فوناگنوسیک» تقسیم میکند. در این تحقیقات مشخص شد که مردم میتوانند در تشخیص صدا بسیار فراتر از تواناییهای معمول دامنه عمل کنند.
دوم اینکه در این تحقیقات، افرادی که تواناییهای استثنایی مهارت چهره، مهارتهای تطبیق چهره یا هر دو را دارند، در مقایسه با افرادی که مهارتهای معمول توانایی در حافظه صوتی و تطبیق صدا دارند، مشخص شدند. برخی از شرکتکنندگان موفق به کسب نمرات مداوم بالا در چندین آزمون شدند. این موضوع به احتمال زیاد در تشخیص فوقالعادهی صدا کمک میکند؛ اما برای اثبات صحیح بودن این احتمال، تحقیقات بیشتری لازم است.
این مسئله تا حدودی به این دلیل است که آزمونهای صوتی مورد استفاده، هرگز در اصل برای تشخیص بین موارد استثنایی و طراحی نشدهاند؛ بنابراین شاید نتوانند پردازش صوتی فوقالعاده را بهطور کامل کشف کنند. به همین ترتیب، آزمایشهای صوتی جدیدی که بهصورت خاص برای تمرکز در انتهای بالای طیف توانایی تشخیص صدا طراحی شده باشند، مورد نیاز است.
تحقیقات انجامشده، از این ایده که ممکن است ارتباطی بین مکانیسمهای مغز وجود داشته باشد، پشتیبانی میکند. این موضوع میتواند مکانیسمهای متقابل حالت «صدا و چهره» و وظیفهی متقابل «حافظه و ادراک» باشد که با همکاری یکدیگر این نوع توانایی برتر را در تشخیص صدا و چهره به وجود میآورد. ممکن است این افراد در موقعیتهای شغلی مشابهی که افراد «تشخیصدهندهی فوقالعاده» نیز در آنها استخدام شدهاند مانند پلیس و نیروهای امنیتی مفید باشند. این امر بهویژه هنگامی مهم است که کلیپهای صوتی تنها شواهد موجود هستند؛ مانند موارد نظارت تلفنی، آدمربایی، کلاهبرداری، تهدید و اقدامات ضد تروریستی.
تحقیقات انجامشده، نخستین موردی است که توانایی بالقوهی افراد با تشخیص فوقالعادهی صدا را بررسی میکند و این سؤال را مطرح میکند که آیا افرادی با توانایی استثنایی تشخیص و تطبیق چهره میتوانند مهارتهای خود را به آزمایش صوتی منتقل کنند؟ همچنین اولین کار ارائهشده در این زمینه برای افرادی است که توانایی تشخیص صدا دارند و میتوانند با حضور خود، بازده عملیات پلیس و مسائل امنیتی را تقویت کنند. غربالگری افراد با چنین توانایی ممکن است ابزاری مفید در مراحل استخدام این مشاغل باشد.