معرفی کتاب «کشف شمال حقیقی؛ براساس ارزش‌های درونی‌تان رهبری کنید»

کتاب «کشف شمال حقیقی» راهنمای مناسبی برای یافتن قطب‌نما و شمال حقیقی افراد است. شمال حقیقی در اصل نقطه‌ای اصلی است که باید در طول زندگی به‌سمت آن حرکت کنیم و به ما کمک می‌کند که در مسیر تبدیل به رهبر، دچار انحراف نشویم. این نقطه از عمیق‌ترین باورها و ارزش‌ها و اصولی تشکیل شده که هدایت‌کننده‌ی انسان است. قطب‌نمای هر شخصی نیز فقط‌وفقط به خود او تعلق دارد و خود واقعی او را در عمیق‌ترین حالات نشان می‌دهد.

به‌طور دقیق، مانند عقربه‌های قطب‌نما که متأثر از قطب‌های مغناطیسی حرکت می‌کنند، شمال حقیقی شما نیز همین نقش را برایتان ایفا خواهد کرد. وقتی از قطب‌نمای درونی خود پیروی کنید، رهبری‌ شما اصیل خواهد بود و تنها در این حالت است که مردم نیز به‌صورت خودجوش علاقه‌مند خواهند بود از شما پیروی کنند.

کتاب شمال حقیقی، کتاب عمیقی در حوزه‌ی رهبری است. این کتاب حاصل مصاحبه‌ی تیم تحقیقاتی بیل جورج، نویسنده‌ی کتاب، با بیش از دَه رهبر موفق است که توانستند چرایی رهبری خود را پیدا کنند. شمال حقیقی به ما می‌آموزد که همواره به قطب‌نمای زندگی کاری خود توجه کنیم تا از مسیر رهبری اصیل خود منحرف نشویم. رهبری با اصیل‌بودن آغاز می‌شود و هدف کتاب کشف شمال حقیقی نیز آن است که این توانایی را به شما بدهد تا رهبر دلخواهتان باشید.

بیل جورج پس از چند دهه مطالعه و تحقیق و تجربه عملی شمال حقیقی را نگاشت و  یکی از کتاب‌های برتر در زمینه‌ی «توسعه‌ی رهبری ازطریق توسعه‌ی فردی» خلق کرد. کشف شمال حقیقی برپایه‌ی چندصد سال تجربه‌ای بنا شده است که رهبران اصیل اندوخته‌اند و برای خواننده‌ی کتاب این فرصت ایجاد شده که از این رهبران یاد بگیرند و طرح پیشرفت و توسعه‌ی خود را برای تبدیل‌شدن به رهبری اصیل کسب‌وکار به‌کار گیرند.

برای معرفی کتاب شمال حقیقی و آشنایی با مفهوم نام این کتاب، تصور کنید در مسیر بیابان‌گردی، ناگهان خود را وسط ناکجا‌آبادی پیدا می‌کنید که پیش از‌آن برای حضور در آنجا برنامه‌ریزی نکرده بودید. نه دستگاه GPS دردسترس است و نه آنتنی برای اتصال به شبکه‌ی موبایل وجود دارد. در لحظاتی که نگرانی مواجهه با طبیعت وحشی بیابان ثانیه‌به‌ثانیه بیشتر می‌شود، ناگهان ذهن‌ شما به‌سمت قطب‌نمایی می‌رود که در کوله‌پشتی‌ خود دارید. بی‌درنگ به‌سمت کوله‌پشتی خود می‌روید و قطب‌نما را پیدا می‌کنید.

اطلاعاتی درباره‌ی اینکه کجا هستید، دردسترس نیست؛ اما می‌دانید که از سمت شمال به این نقطه رسیده‌اید؛ بنابراین، مسیر منتهی به شمال را روی قطب‌نما مشاهده می‌کنید و طبق اشاره‌ی عقربه، مسیر خود را پیش می‌گیرید تا درنهایت، خود را از این مهلکه نجات دهید. درواقع، مفهوم شمال حقیقی این است در شرایطی که برای آن برنامه‌ریزی نکرده‌اید، همیشه در یافتن شمال حقیقی خود و به‌دست‌گرفتن کنترل اوضاع آمادگی داشته باشید. به‌بیانِ‌بهتر، در جهانی که هیچ‌گاه ثابت نیست و دائم در حال چرخش است، نقطه‌ای ثابت برای ادامه‌ی مسیر داشته باشید.

کتاب از همان ابتدا خواننده را مطمئن می‌سازد که مطالبی زرد درباره‌ی آموزش رهبری را دربر نمی‌گیرد؛ به‌همین‌دلیل، در ابتدای کتاب کشف شمال حقیقی نوشته شده است که این کتاب حاوی شش قدم ساده برای کشف شمال حقیقی یا فرمول‌های ساده‌ی دیگر نیست و اتفاقا رویکردی کاملا متضاد دارد. به‌گفته‌ی نویسنده، کشف‌کردن شمال حقیقی نیازمند یادگیری و تعهدی به‌اندازه‌ی طول عمر شما است.

بیل جورج معتقد است می‌توان به جهانی توجه کرد که هم‌اکنون در آن زندگی می‌کنیم تا متوجه شویم دنیا بیش ‌از هرزمان دیگری در بحران‌های متعدد غرق شده است؛ بحران‌هایی که اغلب آن‌ها در رهبری نادرست رهبران جهان ریشه دارد. درواقع، زندگی انسان‌ها در هر نقطه از جهان بیش‌از‌پیش پرنوسان و پیش‌بینی‌ناپذیر شده است. به‌نظر می‌رسد که به‌طور‌کلی بسیاری از رهبران در محکم به‌دست‌گرفتن سکان کشتی سازمان‌ یا در مقیاس بزرگ‌تر کشورشان و هدایت آن به ساحل‌های امن ناتوان‌ هستند. شاید تصور کنید که رهبری درست یعنی کسب‌و‌کار یا سازمان در مسیر درآمدزایی قرار بگیرد؛ اما کتاب کشف شمال حقیقی چنین نظری ندارد. نویسنده‌ی کتاب باور دارد که رهبر حقیقی آن است که حتی در نبودش، میراثش پابرجا و باقی باشد.

برای درک بهتر این امر، می‌توان شرکت اپل و بنیان‌گذار و مدیرعامل فقیدش، یعنی استیو جابز را تصور کرد؛ کسی که هم‌اکنون در قید حیات نیست؛ اما به‌دلیل پایه‌ریزی ساختار‌های فکری‌ خود در تک‌تک سلول‌های شرکت اپل، باعث شد حتی پس‌ از گذشت بیش‌ از ۹ سال از زمان مرگش، همچنان بسیاری ‌از جهت‌گیری‌های شرکت اپل همسو و هم‌راستا با تفکرات استیو جابز باشد.

بیل جورج معتقد است که رهبران واقعی هرگز در تقلا برای اثبات رهبری‌ خود نیستند و به‌جای اینکه نقش مدیرعامل را بازی کنند و مدام کارمندان خود را برای رسیدن به اهداف تجاری شرکت زیر ‌فشار قرار دهند، سعی می‌کنند با کارکنان نزدیک شوند و آن‌ها را به‌سمت بهبود توانایی‌های شخصی تشویق کنند. به‌عبارت‌‌دیگر، آن‌ها به‌جای اینکه نقش رئیس را بازی کنند، مانند دوست واقعی و دل‌سوز رفتار می‌کنند. در تمام قسمت‌های کتاب، بیل جورج با صحبت‌‌هایش یادآوری می‌کند که رهبری یک مسیر است، نه یک مقصد؛ یک ماراتن است، نه دو سرعت؛ و یک روند است و نه یک نتیجه. ازاین‌رو برای تبدیل به رهبر موفق، باید به تمام این عوامل توجه کرد.

نویسنده در این کتاب پنج عامل را معرفی می‌کند که رهبران حقیقی درباره‌ی آن‌ها اطلاع دارند:

• مقصود و منظور:‌ هر رهبری باید بر دلیل قرارداشتن در موقعیت رهبری واقف باشد؛ در‌غیر‌این‌صورت، تکبر و خودکامگی ظاهر می‌شود.
• پایبندی به ارزش‌ها: رهبران باید درباره نابودی ارزش‌ها نگران باشند و خود نیز در مسیر ارزش‌های تعریف‌شده قدم بردارند.
• قلب: رهبر باید قلب و روحش را در کار بگذارد و در کاری که خود و دیگران انجام می‌دهند، پرشور باشد. این قابلیت شجاعت در تصمیم‌گیری‌های سخت را به‌ارمغان می‌آورد.
• ارتباطات: رهبران باید اعتماد و اطمینان را بین خود و دیگران ایجاد کنند. بدین‌ترتیب تعهد بیش‌ازپیش نمود پیدا می‌کند.
• نظم شخصی: این جنبه‌ی رهبری بسیار مهم و حیاتی است؛ زیرا رهبر با زیرپاگذاشتن قوانین، تمام موارد ذکر‌شده را دچار شک‌وتردید می‌کند.

فصل دوم کتاب درباره‌ی گم‌کردن مسیر است و به سرگذشت راجات گوپتا، مدیر جهانی شرکت مک‌کنزی، نیز اشاره می‌کند. فصل سوم کتاب درباره آزمون‌های سخت است و داستان اصلی‌اش درباره دنیل واسلا، رئیس هیئت‌مدیره و مدیرعامل شرکت نوارتیس است.

بخش دوم کتاب، با پرورش‌دادن انسان‌ها به‌منزله‌ی رهبری اصیل مرتبط است. فصل چهارم در این بخش درباره خودآگاهی توضیح می‌دهد و با آریانا هافینگتون، بنیان‌گذار هافینگتون‌پست، مرتبط است. فصل بعدی به ارزش‌ها مربوط می‌شود و به دیوید گرجن، استاد دانشگاه هاروارد و مشاور دولت آمریکا اشاره می‌کند. نقطه‌ی طلایی داستان اصلی فصل بعدی کتاب است و وارن بافِت، بنیان‌گذار و مدیرعامل شرکت برکشایر هتاوی را معرفی می‌کند. فصل هفتم کتاب درباره‌ تیم حمایتگر است و با مثالی از شرکت پایپر جافری و تَد پایپر، رئیس هیئت‌مدیره و مدیرعامل آن ترکیب شده است. فصل انتهایی این بخش به زندگی یکپارچه‌ای اشاره می‌کند که داستان اصلی جان داناهو، مدیرعامل شرکت ای‌بی است.

بخش سوم و نهایی کتاب با این عنوان آغاز می‌شود: «شمال حقیقی شما به ملاقات جهان می‌آید». این فصل نیز با داستان‌‌های مختلفی از رهبرهای بزرگ جهان گره خورده است. نلسون ماندلا، رئیس‌جمهور آفریقای‌جنوبی، کن فریزر، رئیس هیئت‌مدیره و مدیرعامل شرکت مرک، آنا مولکهی، رئیس هیئت‌مدیره و مدیرعامل شرکت زیراکس و پُل پُلمن، مدیرعامل شرکت یونیلیور، رهبران بزرگی هستند که نویسند‌ه از ویژگی‌های والای شخصیتی و مدیریتی آن‌ها برای نوشتن این بخش از کتاب بهره برده است.

بیل جورج با طرح ۳۰ سؤال به خوانندگان کمک می‌کند تا شمال حقیقی خود را پیدا کنند. پاسخ‌دادن به این پرسش‌ها آنی نیست و می‌توان یک روز فکر کرد و پاسخی شایسته برای آن‌ها یافت. چند نمونه از این پرسش‌ها به‌شرح زیر است:

• دوست دارید میراث شما چند سال ماندگار باشد؛ ۱۰ یا ۲۰ یا ۵۰ سال؟ دوست دارید نام شما چه معنا و مفهومی را تداعی کند؟
• دوست دارید کارکنانتان چگونه شما را توصیف کنند و فکر می‌کنید اکنون چگونه شما را وصف می‌کنند؟
• آخرین‌باری که دروغ گفتید کِی بود و برای چه دروغ گفتید؟ اگر حقیقت را بیان می‌کردید، چه اتفاقی می‌افتاد؟
• اگر تا پایان سال فقط یک کار را انجام دهید، چه چیزی بیشترین تأثیر را در خوشبختی شما خواهد داشت؟
• ۱۰ تا ۲۰ سال آینده را تصور کنید. در ‌آن ‌زمان انجام‌ندادن چه کاری بیش‌ از هر‌چیز موجب پشیمانی‌تان می‌شود؟

«کشف شمال حقیقی» برای هر کسی نوشته شده است که می‌خواهد به رهبری اصیل تبدیل شود و شمال حقیقی‌ خود را کشف کند. این کتاب برای رهبران در تمام مراحل زندگی‌ آن‌ها مناسب است؛ از دانشجویانی که در آرزوی رهبری‌ هستند تا افرادی که هم‌اکنون در عالی‌ترین سمَت‌های سازمان‌ها فعالیت می‌کنند. شما هیچ‌گاه برای تجربه‌ی چالش‌های رهبری و بااصالت رهبری‌کردن، بیش‌از‌اندازه جوان یا پیر نیستید. کشف شمال حقیقی بر‌پایه‌ی مصاحبه با رهبران اصیلی بنا شده است که چندصد سال تجربه‌‌ی رهبری کرده‌اند. علاوه‌براین، تجربه ۵۰ ساله بیل جورج نیز در نقش‌های رهبری قرار گرفته است.

این کتاب برای مخاطبانش فرصت مغتنمی است تا از رهبران اصیل بیاموزند و برنامه‌ی پیشرفت و توسعه‌‌ی خود را برای تبدیل به رهبری اصیل ایجاد کنند. بنابراین، تمام افرادی که به‌دنبال تعادل و یکپارچگی بیشتر در جنبه‌های مختلف زندگی‌شان هستند، افرادی که سودای رهبری دارند و آرزو می‌کنند بتوانند به رهبر بهتری تبدیل شوند و تمام کسانی که به اندکی کمک نیاز دارند تا به هدف‌های والاتری برسند، می‌توانند از این کتاب بسیار استفاده کنند.

کتاب کشف شمال حقیقی یکی از کتاب‌های پرفروش در زمینه‌ی رهبری است که کمک می‌کند ازطریق پیداکردن شمال حقیقی‌ خود، به رهبری اصیل تبدیل شوید. نسخه‌ی ابتدایی کتاب در سال ۲۰۰۷ منتشر شد و مبتنی‌بر ۱۲۵ مصاحبه‌‌ی اختصاصی بود که بیل جورج، نویسنده کتاب، با رهبران مختلف انجام داده بود و باعث شد این کتاب به یکی از عناوینی تبدیل شود که خواندنش برای تمام افراد علاقه‌مند به حوزه‌ی رهبری حیاتی باشد. این کتاب در سال ۲۰۱۵ با اضافه‌شدن مصاحبه‌هایی با ۴۸ رهبر جدید توسعه پیدا کرد و بینش‌های جدید و ارزشمندی از زندگی شخصی و حرفه‌ای رهبران بین‌المللی با پیشینه‌ها و سنین و تجربه‌های متفاوت و متنوع را دراختیار ما گذاشت.

مفاهیمی که در این کتاب ارائه می‌شود، تنها به مطالعه محدود نیست و درکنار تمام این تحقیقات، بیل جورج، مدیرعامل سابق شرکت بزرگ مدترونیک، تجربه‌ها و داستان‌های شخصی خودش را با ما در میان می‌گذارد؛ تجربه‌هایی از مسیری که خودش پیموده تا به رهبری اصیل تبدیل شود. رهبربودن تنها به موضوعاتی مثل سبک رهبری یا مهارت‌های مدیریت محدود نیست و درواقع، اساسا موضوع اصلی سؤالی است درباره‌ی اینکه به‌عنوان انسان چه کسی هستیم و به چه سمتی حرکت می‌کنیم.

با دنبال‌کردن برنامه‌ی جامع و ملموسی که کتاب «کشف شمال حقیقی» به ما ارائه می‌دهد، می‌توانیم در مسیر تبدیل به رهبری اصیل حرکت کنیم. به‌محض اینکه هر شخصی هدف رهبری خود را کشف کند، می‌تواند به رهبر واقعی دست پیدا کند که در درون او زندگی می‌کند و آن را بشناسد. این کتاب به شما نیز نشان می‌دهد که چگونه از توانایی‌های طبیعی رهبری خود استفاده کنید تا بتوانید الهام‌بخش دیگران باشید و آن‌ها را برای رسیدن به تعالی در دنیای وسیع و پیچیده‌ی امروز توانمند سازید. 

عنوان کتاب به زبان انگلیسی Discover Your True North است. در سال ۲۰۱۶، انتشارات Audible Studios on Brilliance Audio; Unabridged, Expanded, Updated Edition این کتاب را منتشر کرد. در سال ۱۳۹۹، انتشارات آریانا قلم کتاب یادشده را در دسته‌بندی توسعه فردی، منابع انسانی، رهبری و کوچینگ، با عنوان کامل «کشف شمال حقیقی؛ براساس ارزش‌های درونی‌تان رهبری کنید» و ترجمه‌ی شیما قدیری و محمدرضا پایدار، در ۴۰۰ صفحه به بازار عرضه کرده است.

بیل جورج از سال ۲۰۰۴ استاد تجربه‌های عملی مدیریت در دانشکده کسب‌وکار دانشگاه هاروارد است و پیش‌از‌این نیز در سمَت رئیس هیئت‌مدیره (۱۹۹۶ تا ۲۰۰۲) و مدیرعامل (۱۹۹۱ تا ۲۰۰۱) شرکت پزشکی مدترونیک فعالیت کرده است. فعالیت کاری بیل جورج در وزارت دفاع آمریکا آغاز شده و پس‌از‌آن در شرکت‌های هانیول و لیتون به‌عنوان مدیر ارشد نیز خدمت کرده است. بیل جورج استاد تمام دانشکده کسب‌وکار دانشگاه هاروارد است و به‌عنوان استاد در دانشگاه ییل و مؤسسه بین‌المللی توسعه مدیریت و دانشگاه اکول پلی‌تکنیک سوئیس نیز تدریس کرده است. همچنین، وی در هیئت‌مدیره شرکت‌هایی نظیر اگزون موبیل و مایو کلینیک و گلدمن ساکس فعالیت می‌کند و سابقه حضور در هیئت‌مدیره شرکت‌های نوارتیس و تارگت و مجمع جهانی اقتصاد را نیز در کارنامه داشته است.