عجایب هفتگانه دنیای باستان در ابتدا چگونه بودند
اولین کاری که قبل از برنامهریزی برای سفر انجام میدهید چیست؟ در یکی از هزاران وبسایتی که برای مشاوره گرفتن به قصد سفر وجود دارند جستوجو میکنید، مقصد سفر خود را مشخص میکنید، موارد برجسته در آن سفر را مشاهده میکنید و حقایق جالب و عکسهای صادقانهی مسافران را میبینید. قبل از گسترش اینترنت و قدرت جادویی آن، مردم مجبور بودند همه چیز را از اول کشف کنند و به اشتراک گذاشتن تجربهی شخصی در شبکههای اجتماعی، جزو گزینههای ممکن نبود.
در اینجا فهرستی از عجایب هفتگانهی دنیای باستان را میبینید. عجایب هفتگانه، به هفت اثر برتر معماری و مجسمهسازی دوران یونان باستان گفته میشود که بخشی از بزرگترین نمونههای نبوغ انسانی، معماری شگفتانگیز و مهندسی هوشمندانه در زمان خود بودند و در اشعار و کتابهای راهنمای قرن یک و دو قبل از میلاد توسط نویسندگان یونانی مختلف ذکر شدهاند. اگر تصمیم دارید برنامههای تعطیلات خود در آینده را برای دیدن این بناهای تاریخی بچینید، ناامید خواهید شد؛ زیرا تنها یکی از عجایب اصلی تاریخ باستان از گزند بیرحمانهی زمان جان سالم به در برده است و باقی آنها نابود شدهاند؛ همه به جز هرم بزرگ جیزه.
حتی اگر بیشتر عجایب هفتگانه رو به نابودی بروند، همچنان به هنرمندان چیرهدست الهام میبخشند تا از تخیل خود استفاده کنند و یادگاریهای نامشهود تمدنهای اولیهی زمین را به زندگی تبدیل کنند. سایت budgetdirect تصمیم گرفت به دوستداران فرهنگ مدرن فرصتی برای بازدید از سازههای باشکوه باستانی ازطریق مجموعهای از عکسهای سهبعدی ارائه دهد. پس از تحقیقات عمیق و گسترده، نتیجهی کارهای استثنایی دونفرهی طراحی معماری Keremcan Kirilmaz و Erdem Batirbek، تحت هدایت مدیر هنری NeoMam و هنرمندان موشن گرافیک در Fractal Motion، به تصاویری تبدیل شده است که نشان میدهند عجایب هفتگانهی دنیای باستان، در دوران اوج خود چگونه به نظر میرسیدند.
این هنرمندان میگویند: «هدف ما الهام بخشیدن به مردم برای کشف عجایب فراموششدهی دنیای باستان بود. هدف ما این بود که حس کنجکاوی مسافران و کاربران اینترنت را برانگیزیم و مناطقی از جهان را به نمایش بگذاریم که شاید آنها قبلا در مورد آن نخوانده بودند. هدف ما این بود که این یادگاریها را زنده کنیم تا خوانندگان بتوانند درک بهتری از عجایبی داشته باشند که روزی در اوج زندگی خود بودند. نتیجهی این تلاش، این هفت بازسازی زیبا است که ساختارهای منحصربهفردی را در مقابل چشمان شما زنده میکند. گویا ما در این پروژه به شما یک بلیط سفر تاریخی جالب عجایب هفتگانهی دنیای باستان را اهدا میکنیم. بنابراین کمربندهای خود را ببندید.»
غول رودس یونان
در تصویر، تندیس باشکوهی از هلیوس (خدای خورشید یونانی) را مشاهده میکنید که روزگاری ۳۱٫۷ متر ارتفاع داشت و در بندر ماندراکی در رودس، روی پایهای از سنگ مرمر به ارتفاع ۱۵ متر ساخته شده بود. نکتهی جالب توجه این مجسمه آن بود که کشتیها از بین پاهای آن عبور میکردند. تندیس باشکوه هلیوس، نماد آزادی از یک دوره طولانی محاصرهی بندر ماندراکی در رودس بود و از بقایای ذوبشده ابزارهای جنگی قبرس تازه شکستخورده ساخته شده بود.
ساختوساز غول رودس که نمادی از وحدت بود، از سال ۳۰۴ قبل از میلاد آغاز شد و دوازده سال به طول انجامید. ارتفاع غول رودس را ۳۳ متر برآورد کردهاند. باید توجه داشت که تندیس روی پایهای مرمرین به ارتفاع ۱۵ متر ساخته شده بود که به راستی آن را به یک غول عظیمالجثه تبدیل کرده بود. زمانی شگفتی این مجسمه را بیشتر احساس میکنید که بدانید پاهای غول کاملا از هم باز بوده است. متٔسفانه این مجسمه با وجود ابعاد عظیمش تنوانست در مقابل زلزلهی قدرتمندی که ۵۶ سال بعد اتفاق افتاد، مقاومت کند و سقوط کرد. این مجسمه تقریبا هزار سال به همان حالت ماند تا اینکه پس از حمله اعراب، توسط خلیفهی مسلمان، معاویه، به قطعات کوچک تقسیم شد و پس از ذوب شدن به فروش رسید.
این مجسمه در ورودی بندرگاه رودس در جزیرهی رودس یونان ساخته شده بود. رودس در یونان باستان از اتحاد سه ایالت یالیسوس (Ialysos)، کامیروس (Kamiros) و لیندوس (Lindos) تشکیل شده بود. این سه سرزمین حدود ۴۰۸ سال پیش از میلاد مسیح با هم متحد شدند تا سرزمینی یکپارچه به نام رودس به وجود آورند. این شهر یکی از پررونقترین ایالات یونان و قطب اقتصادی آن شد که با کشورهای دیگر مراودات مالی و اقتصادی زیادی داشت. این تندیس نمادی از هلیوس (Helios)، یکی از اساطیر محبوب یونان بود که او را بهعنوان خداوند خورشید و نگهبان و مراقب بینایی و روشنایی میشناختند. غول رودس تصویر مردی را به تصویر میکشید که دست راستش را بالا برده است و جامی در دست دارد و دست چپش پایین است و شک وجود دارد که وی پارچه ی لباسش را در دست گرفته یا شلاقی را حمل میکند. نکتهی جالب و قابل توجه در رابطه با مجسمهی رودس همین نکته است که به دلیل نابود شدنش، در شکل ظاهری این مجسمه تردیدهای بسیاری وجود دارد که با دقت در تصاویر مختلفی که از این مجسمه ارائه شده است، میتوانید به این تفاوتها پی ببرید.
شک و شبهات در رابطه با این تندیس به دلیل آن است که تنها حدودا ۵۶ سال سالم و پا برجا بود و در سال ۲۲۶ میلادی به دلیل زلزله از زانوها شکست و فرو ریخت. در نوشتههای تاریخی گفته شده است که حتی زمانیکه غول رودس از زانوهایش شکست و سقوط کرد، باز هم ابهت زیادی داشت. متٔسفانه امروزه هیچ اثری از این غول عظیم برجای نمانده است و حتی روی مکان دقیق مجسمهی رودس هم شک و شبهه وجود دارد. به عبارتی بهصورت حدودی مشخص میکنند که غول رودس کجا ساخته شده و جای پایش کجا قرار داشته است. بااینحال این موضوع نتوانست مانعی برای ثبت نام غول رودس در فهرست عجایب هفتگانهی کلاسیک دنیا باشد؛ چرا که این مجسمه یکی از بلندترین مجسمههای جهان باستان به شمار میآید.
هرم بزرگ جیزه
در عصر حاضر، تقریبا هر ماه یک ساختمان بلند و جدید ظاهر میشود. ساختمانهایی که ممکن است کسی را تحت تأثیر قرار ندهند. بااینحال تا قرن نوزدهم طول کشید تا انسان مدرن بتواند ساختمانی بلندتر از هرم بزرگ جیزه بسازد که بیش از چهار هزار سال رکورد بلندترین ساختمان جهان را در دست داشت. این بنا به مدت ۳۸۰۰ سال و تا پیش از ساختن کلیسای لینکلن در انگلیس، بهعنوان بلندترین سازهی ساخت انسان روی زمین شمرده میشد.
این هرم در مدت بیست سال، با ۱۴۶٫۶ متر ارتفاع روی زمینی به مساحت ۵٫۲ هکتار و بهعنوان مقبرهی فرعون خوفو در سال ۲۵۶۰ قبل از میلاد ساخته شد. حدود ۱۰۰ هزار کارگر مصری ماهر در یک شهر موقت ساکن شدند تا اهرام را بسازند. اهرامی که هرم جیزه بزرگترین و باشکوهترین آنها بود. هرم جیزه از ۲.۳ میلیون بلوک سنگی ۱٫۵ تا ۱۵ تنی ساخته شد و تنها شگفتی باستان است که هنوز میتوان از آن دیدن کرد و در گذر زمان کاملا از بین نرفته است.
هرم بزرگ جیزه در مصر، قدیمیترین و بزرگترین هرم از اهرام ثلاثه مصر به شمار میرود و کهنترین نمونه از عجایب هفتگانهی جهان باستان محسوب میشود. بر اساس برخی شواهد، مصرشناسان بر این باورند که هرم جیزه مقبرهای برای خوفو، فرعونی از دودمان چهارم بوده است. به همین دلیل، آن را هرم خوفو نیز مینامند. منطقهی جیزه شامل ۳ هرم است که در میان ۱۳۸ هرم شناختهشده، جزو معروفترینها هستند. هر کدام از هرمها نامهای مختلفی دارند و خوفو یا خئوپس، هرم بزرگ جیزه است.
پوشش بیرونی این هرم که بلندترین ساختهی دست انسان محسوب میشود، از سنگ آهک بوده است که امروزه فقط بخشی از آن در اطراف پایهها دیده میشود و سطح ناهموار دیوارههای هرم درواقع مصالح زیرین آن است. این پوشش در زمان قدیم باعث بازتاب نور خورشید میشد و این هرم همانند مرواریدی در بیابانهای مصر میدرخشید. نظریههای علمی زیادی در مورد روش ساخت هرم بزرگ جیزه مطرح شده که مهمترین آن «برداشتن سنگ از معدن، کشیدن، بلند کردن و قرار دادن در محل ساخت هرم» است. در هرم بزرگ ۳ اتاق شناختهشده وجود دارد. به ترتیب بالاترین اتاق که به «اتاق پادشاه» معروف است، سپس «اتاق ملکه» و پایینترین اتاق که در سنگ بنای هرم کندهکاری شده و به نظر ناتمام رها شده است. در مجموعهی اهرام جیزه، ۳ هرم کوچکتر نیز ساخته شده که برای همسران دیگر فرعون بودهاند.
باغهای معلق بابل
تا به امروز، شک و تردیدهایی دربارهی حقیقت باغهای معلق بابل وجود دارد و هنوز به طور کامل مشخص نیست که این باغها واقعا وجود داشتهاند یا فقط بخشی از تخیلات یک نویسنده بودهاند. بااینحال مطمئنا ساختن این باغها یک چالش بزرگ بوده است و با وجود طبقات ۲۰ متری و ماشینآلات پیچیده یک شاهکار مهندسی به شمار میرود. گفته میشود باغهای معلق بابل در نزدیکی رودخانه فرات در عراق امروزی و بهعنوان هدیهای از پادشاه بابل، بختالنصر دوم (نبوکد نصر) به همسرش آمیتیس ساخته شده بود؛ همسری که دلتنگ کوههای سرسبز وطنش، امپراتوری ماد بود.
آمیتیس شاهزادهای ماد بود که پس از ازدواج با نبوکد نصر و رفتن به بابل، ازآنجاکه به آبوهوای خشک بینالنهرین عادت نداشت، بیمار میشود و بختالنصر برای بازگشت سلامتی او، دستور ساخت باغهای معلق را میدهد. باغهای معلق بابل درواقع کوهی مصنوعی بود که باغهایی بر فراز آن ساخته شد. باغها مربعی شکل بودند و گنبدهای قوسی شکل داشتند که روی کف شطرنجی آن بنا شده بود. این باغها چه افسانه باشند چه واقعیت، مثل یک بهشت واقعی روی زمین بودند.
خوب است بدانید که در این میان برخی از مورخان اظهار داشتهاند که باغ های معلق بابل در شهر نینوا و به دستور سناخریب ساخته شده است، شاید علت شکلگیری چنین عقیدهای این باشد که در کتیبههای تاریخی، گزارشها تمامی کارهای بختالنصر وجود دارد و تقریبا در هیچ یک از آنها اشارهای به ساخت مجموعهای عظیم تحت عنوان باغهای معلق نشده است. واژهی معلق که برای این باغها استفاده میشود، در حقیقت به این معنی نیست که باغها بهوسیلهی طناب یا ریسمان به یکدیگر متصل بودهاند؛ بلکه احتمالاً ترجمهی اشتباه کلمهای یونانی به معنای تراس یا بالکن بوده است. استرابو که از تاریخنگاران و جغرافیدانان یونانی بود، در قرن اول قبل از میلاد مینویسد: «تراسها در طبقاتی روی یکدیگر واقع شده بودند و دارای ستونهای سنگی مکعب شکل توخالی بودند که توسط گیاهان پوشیده شده بود.» تحقیقات بیشتر در منطقهی بابل منجر به یافتن پایههای این ستونها شده است.
فانوس اسکندریه
در پاییز سال ۱۹۹۴، گروهی از غواصان باستانشناس با تجهیزات کامل غواصی وارد آبهای اسکندریه در مصر شدند. این غواصان در اعماق آب به دنبال بقایای آثار و اشیای تاریخی میگشتند. قطعات بزرگی از سنگ و بقایای مجسمهها با تیرهای شناوری علامتگذاری شده بودند و یک مرکز فاصلهیاب در ساحل میتوانست جایگاه دقیق آنها را مشخص کند. از سامانهی موقعیتیاب جهانی (GPS) برای اثبات دقیق محل این قطعات استفاده شد. سپس این اطلاعات وارد کامپیوتر شدند تا مجموعه اطلاعات دقیق و جزئی از بستر دریا به دست آمد. نکتهی جالب این است که دانشمندان از پیشرفتهترین امکانات و وسایل موجود در اواخر قرن بیستم استفاده کردند تا بقایای یکی از پیشرفتهترین دستاوردهای فنی قرن سوم پیش از میلاد را از آب خارج کنند و مورد بررسی قرار دهند. این سازه چیزی نبود جز فانوس دریایی بزرگ اسکندریه و یکی از عجایب هفتگانهی دنیای باستان.
فانوس دریایی اسکندریه به شکل یک برج در اسکندریهی مصر قرار داشت. بر فراز فانوس اسکندریه، آتشی بود تا شبها راهنمای ملوانان برای رسیدن به بندر اسکندریه باشد. این برج در جزیرهی کوچک فاروس بنا شده بود و از همینجا است که کلمهی فاروس (با تلفظی دیگر: فانوس) به معنای چراغ دریایی را برای این نوع ساختمانها و منارههایی که چراغ دریایی بر فراز آن است، به کار میبرند.
برج دریایی اسکندریه یا فانوس اسکندریه، در زمان پادشاهی جانشین اسکندر، یعنی «بطلمیوس دوم» (۲۴۷ – ۳۰۴ پیش از میلاد) به وسیله معماری به نام «سوسترات» ساخته شد و راه را به فانوسهای آینده نشان داد. عدهای معتقد هستند که که فانوس اسکندریه اولین فانوس دریایی جهان بوده است. این ساختمان زیبای ۱۰۰ متری تا قرنها سومین ساختمان بلند جهان بعد از هرم بزرگ جیزه بود. فانوس اسکندریه سه طبقه داشت؛ یک طبقهی مربعی در پایین، یک برج هشت وجهی در وسط و یک طبقهی استوانهای در بالا که با آتش روشن میشد و مردان دریا را هدایت میکرد. این فانوس در اثر زلزلههای قرن ۱۲ تا ۱۵ بهتدریج از بین رفت و توسط سلطان مملوک به یک قلعهی قرون وسطایی تبدیل شد. گفته میشود که روی برج، یک آینهی غولپیکر نیز نصب بوده است.
آنچه تاریخ دربارهی ارتفاع برج ذکر کرده است، باورکردنی نیست. یونانیها میگویند این برج در حدود ۲۷۲ متر ارتفاع داشته است. بااینحال اعراب که ۱۰ قرن بعد توانستند قدم به مصر بگذارند، بلندای ویرانهی برج دریایی اسکندریه را ۱۶ متر اعلام کردند. فانوس دریایی اسکندریه بر فراز برج عظیم آن روشن بود و این برج تا سدهی ۱۲ جایگاه فانوس دریایی بوده است.
آرامگاه هالیکارناسوس
مقبرهی باشکوهی که برای ماسول (Mausolus) پادشاه کاریا ساخته شد، آنقدر چشمگیر بود که نام این پادشاه به کلمهای برای توصیف یک آرامگاه بزرگ استفاده شد. این مقبره با ۴۵ متر ارتفاع در بودروم (شهری در ترکیه) امروزی و حدود ۳۵۰ سال قبل از میلاد ساخته شد. ساختمان آن از مرمر سفید ساخته شد و ویژگیهای معماری مصری، یونانی و لیسیایی را در خود داشت. این ساختمان به لطف مجسمههای عظیم، تماشایی و زیبای خود در فهرست عجایب هفتگانه باستان جای گرفت.
این آرامگاه به قدری مشهور شد که امروزه نام آرامگاههای باشکوه در سراسر دنیا با نام ماسول گره خورده است. این بنا به لحاظ داشتن مجسمههای بینظیر و حکاکیهای برجسته بسیار غنی بود؛ بهطوریکه به دلیل زیبایی و منحصربهفرد بودنش، بهعنوان یکی از عجایب هفتگانهی دنیای باستان شناخته میشد. آرامگاه هالیکارناسوس در اثر زلزلههای متعدد قرن سیزدهم رو به ویرانی گذاشت.
مجسمه زئوس
چوب همیشه بهعنوان یکی از مصالح ساختمانی کلاسیک، در ساختوساز به کار میرفت. متأسفانه به همین دلیل، مجسمهی زئوس در المپیا نتوانست در برابر زمان و آتشسوزی مقاومت کند. این اثر باشکوه ۱۳ متری که خدای آذرخش را بر تخت پادشاهی نشان میداد، تلاشی برای تحت تأثیر قرار دادن آتنیها بود. قاب و تخت چوبی این مجسمه در سال ۴۲۶ میلادی از بین رفت و تزئینات گرانبهای طلا، عاج و آبنوس و سنگهای قیمتی آن غارت شدند.
تندیس زئوس (خدای یونان در المپیا) یکی از عظیمترین تندیسهای جهان و از عجایب هفتگانهی دنیای باستان بوده است. این مجسمه ۴۵۰ سال قبل از میلاد، توسط مجسمهساز معروفی به نام فیدیاس ساخته شده است. یکی از مهمترین فستیوالهای یونانی در دوران باستان، بازیهای المپیک بود که هر چهار سال یک بار به منظور گرامیداشت زئوس پادشاه خدایان برگزار میشد. مانند بازیهای المپیک امروزی، قهرمانان و ورزشکارانی از گوشه و کنار دنیا و از سرزمینهای دور از جمله آسیای صغیر، سوریه، مصر و سیسیل برای برگزاری این رقابتها به المپیا سفر میکردند. بازیهای المپیک اولین بار در سال ۷۷۶ پیش از میلاد شروع شد. این بازیها در نزدیکی زیارتگاه زئوس که در سواحل غربی یونان و در منطقهای به نام پلوپونز (Peloponnesus) قرار داشت، برگزار میشد. این بازیها بهنوعی باعث اتحاد ملتها میشد و حتی برای برگزاری بهتر آنها، جنگها متوقف و آتشبس اعلام میشد. برای برگزاری این مسابقات، مسیرهای منتهی به محل برگزاری که المپیا نامیده میشد، کاملا امن بودند.
محل برگزاری مسابقات از یک ورزشگاه و یک بیشهی مقدس یا آلتیس (Altis) تشکیل شده بود. این ورزشگاه محل برگزاری رقابتها بود و تعدادی معبد نیز در بیشهی مقدس قرار داشت. زیارتگاه زئوس که در میان این معابد قرار داشت، در سالهای اولیه بسیار ساده و کوچک بود. تا اینکه با گذر زمان و اهمیت روزافزون این بازیها، نیاز به ساخت معبدی بزرگتر، باشکوهتر و در خور خدای پادشاهان احساس شد. در سالهای ۴۷۰ تا ۴۶۰ پیش از میلاد، ساخت معبد جدید آغاز شد. طراح این بنا Libon of Elis بود و شاهکار این طراح یعنی معبد زئوس در سال ۴۵۶ قبل از میلاد تکمیل شد.
این معبد به خاطر شیوهی طراحی و کیفیت ارائهی مهارتهای بهکاررفته در آن، بهعنوان یکی از بهترین نمونههای طراحی دوریک (Doric) شناخته میشد، اما به نظر میرسید چندان درخور پادشاه خدایان نیست و برای اینکه معبدی لایق زئوس باشد چیزی کم دارد. برای حل این مشکل، تندیسی از زئوس برای تزیین فضای داخلی این معبد در نظر گرفته شد؛ تندیس عظیم و باشکوهی که بعدها یکی از عجایب هفتگانهی دنیای باستان شد.
معبد آرتمیس در اِفِسوس
معبد آرتمیس، ادای احترامی به آرتمیس (الههی پاکدامنی، شکار، حیوانات وحشی، جنگل و باروری یونان) بود. معبد آرتمیس سه بار ساخته و تخریب شد: اولین بار هروستراتوس برای جاودانه کردن نام خود در تاریخ آن را آتش زد، سپس این معبد بار دیگر توسط گوتها نابود شد که این شهر را ویران کردند. در نهایت در سال ۴۰۱ میلادی، مسیحیان فقط پایهها و یک ستون از آن را باقی گذاشتند که هنوز هم میتوان در ترکیه از آن دیدن کرد.
این بنا در سال ۵۵۰ قبل از میلاد در امپراتوری یونان (در حال حاضر در ترکیه) ساخته شده است. این معبد به افتخار ایزدبانویی محلی ساخته شده بود که توسط یونانیان با آرتمیس تلفیق شده بود. ساختمان این معبد عمدتاً از سنگ مرمر بود و توسط کراسوس (پادشاه لیدیه) به جای یک ساختمان قدیمیتر که بر اثر سیل نابود شده بود ساخته شد. معبد آرتمیس در شهر اِفِسوس در حدود ۵۰ کیلومتری شهر ازمیر ترکیه قرار داشته است. معبد آرتمیس، یکی از عجایب هفتگانهی دنیای باستان است که اکنون در نزدیکی شهر سلجوق و بناهای تاریخی اِفِسوس قرار دارد. این معبد، زمانی بهعنوان یکی از زیباترین بناهای روی زمین شناخته میشد.
زیربنای باقیمانده از این معبد، تاریخ ساخت آن را قرن هفتم قبل از میلاد مشخص میکند؛ بااینحال، راه یافتن معبد آرتمیس در فهرست عجایب هفتگانه به حدود ۵۵۰ قبل از میلاد مربوط میشود. این بنا که به آن معبد بزرگ مرمرین نیز گفته میشود، توسط قارون (شاه لیدیه) به کرسیفون (معمار یونانی) سفارش داده شد. معبد با مجسمههای برنزی که توسط ماهرترین مجسمهسازان آن زمان ساخته شده بودند، تزئین شده بود. هنرمندانی نظیر فیدیاس، پلیکلیتوس (Ploycleitus)، کرسیلاس (Kresilas) و فرادمون (Phradmon).
بازرگانان، جهانگردان، صنعتگران و پادشاهان از این محل مقدس دیدن میکردند و احترام خود را با آوردن هدایای مختلف ابراز میکردند. تحقیقات اخیر باستانشناسی به یافتن تعدادی از این هدایا منجر شده است که شامل مجسمههای طلا و عاج آرتمیس، گوشوارهها، دستبندها و گردنبندهایی زیبا اثر صنعتگران دنیا هستند.